03-15-2013, 01:10 AM
Russell نوشته: خوب این دیگر ظاهر استدلال و اینها نمیخواهد،این ایمان است،مسلمین هم یکسری اکسیم دارند (تعدادشان یکم زیادتر است)،میگویند دوست دارید بیایید حوری میبرید دوست ندارید نه نیایید،ابزار سنجش هم نداریم چون اکسیم داریم و اینها هم جای بحث ندارند !!
خوب با این تفسیر ٢ + ٢ میشود ٤ هم ایمان است, زیر ما بنداشتهایم که ٢ همیشه ٢ است!
برای من یک چیز نام ببر که با این تفسیر «ایمان» نباشد راسل جان!
بنداشتن که به چم نادرستی نیست, ما میگوییم ما زندهایم, ما جان داریم و ارزشهایِ زندگی ایندو هستند و بس.
هر اثباتی در پایهای ترین تراز خود به چند بنداشت میرسد, درستیِ کار از کمترین بنداشتن میاید, هر چه بنداشت و انگاشتهای ما کمتر باشند به رویکرد درست نزدیکتر هستیم.
Russell نوشته: اصلا متوجه حرف من نشدی مهربد جان،من یک اکسیم جدید از خودم دادم اینجا،اکسیم من رو داری با حرفهای قبلی خودت مقایسه میکنی،معلومه که این اکسیم مطابق با اکسیم قبلی خودت نیست و سیستم کلا دوباره تعریف شده.
شما بنداشت نکردی راسل, گفتی برای شخص خودت نابودی بشر میتواند خوشیآور باشد; خوب باشد من چه کنم دقیقا؟ (:
اخلاقیات از بیخ برای آدمیان (نه من و نه تو, بساکه من و تو) است, پس نمیشود گفت من این را میخواهم, پس این اخلاقی است.
Russell نوشته: من متوجه نشدم،یعنی میگی اینجا قرار است کیفیت زندگی را رایانش کنیم ولی درد را از خوشی نمیتوانیم کم کنیم؟
این چجور سودگرایی میشود آنوقت که جمع و تفریق درد و خوشی و سود و زیان در آن ممنوع است چون فرق دارند با هم؟
فزود و کاست ممنوع نیست, من میگویم شما و دیگران فاکتور «زمان» را پیوسته پشت گوش میاندازید.
بردار زمان یکسویه است, نمیشود از گذشته چیزی (رنج, خوشی) را کم کرد, میتوان ولی برای آینده دوراندیشانه کاست و افزود (= کارکردِ سوگرایی).
پس در برآیند سخن, من چند نمونهیِ سخت میبرشمارم تا ببینیم چگونه سیستم رایانش کار میکند.
٩٩.٩% مردم یک تیرهای (قبیله) از قربانی کردن یکی از میان خودشان هر ماه خوشی میبرند و به نگرشان سودآور است, اکنون بر پایهیِ سودگرایی باید چه کنیم؟
a. بگذاریم کارشان را بکنند, زیرا سود میبیشیند؟
b. پیش رویشان را بگیریم, زیرا سود نمیبیشیند؟
b. پیش رویشان را بگیریم, زیرا سود نمیبیشیند؟
از دید سودگرایی همهیِ سخن اینجا این است که با کدامین رویکرد «سود - زیان» در آینده بیشتر خواهد بود و چگونه این را میرایانیم؟ با نگرش به همهیِ رویکردهایِ شایند
پس پاسخ سودگرایی میشود b زیرا:
١.رنج کشیدن یک آدم فاکتور بسیار بزرگتری در برابری خوشی دیگران است.
٢. کسانیکه خوشی میبرند نگران کشته شدن خودشان هستند.
٣. ..
٢. کسانیکه خوشی میبرند نگران کشته شدن خودشان هستند.
٣. ..
پس رویهمرفته چگونه b را بباریکی میرایانیم؟ بدرستی روشن نیست, ولی میدانیم که رنج به خودی خود توانمندتر از خوشی است - این را دانشیک اثبات شده
داریم-, همچنین میدانیم که خوشیای که ٩٩.٩% مردم این تیره میبرند به زیان خودشان نیز میباشد: در آینده یکی از میان خودشان میتواند قربانی شود و etc.
پس گرچه یک تیرهای میتوانند خوشیای ماهانه در کشتن یکی از میان خودشان ببرند, ولی اگر از چند دیدگاه زیر بنگریم:
١. هر کدام از آنها میتواند در آینده خودش گزیده و قربانی شود (هیچکس نمیخواهد کشته شود) —> بد
٢. هر ماه یکی کشته میشود و خودش و نزدیکانش رنج میبرند —> بد
٣. هر ماه مردم تیره از قربانی خرسند میشوند —> خوب
٢. هر ماه یکی کشته میشود و خودش و نزدیکانش رنج میبرند —> بد
٣. هر ماه مردم تیره از قربانی خرسند میشوند —> خوب
در برآیند و با فراخیدن همهیِ اینها در گسترای زمان (نگرش به آینده), رایانش ما (گرچه اکنون دقیق نداریم) بیگمان* به رنج بسیار بیشتری از خوشی میانجامد.
هر آینه میتوانیم این را باز پیچیدهتر سازیم, بگوییم کسیکه قربانی میشود هم خود خوشنود و خرسند است و نزدیکان وی هم
آزرده نمیشوند که هیچ, احساس سربلندی میکنند (چنین رسمی را در تاریخ داشته ایم), اکنون چه, آیا همچنان کشتن یکی به قرعه نااخلاقی است؟
* بیگمان از اینرو که هماکنون ما درون امان یافتیکهایِ (قانونهایِ سرانگشتی) از روند فرگشت بدست آوردهایم که به همین رویکرد میگرایند.