دفترچه

نسخه‌ی کامل: فایده‌گرایی (Utilitarianism)
شما در حال مشاهده نسخه آرشیو هستید. برای مشاهده نسخه کامل کلیک کنید.
صفحات: 1 2 3 4 5 6 7 8 9
Russell نوشته: خوب این دیگر ظاهر استدلال و اینها نمیخواهد،این ایمان است،مسلمین هم یکسری اکسیم دارند (تعدادشان یکم زیادتر است)،میگویند دوست دارید بیایید حوری میبرید دوست ندارید نه نیایید،ابزار سنجش هم نداریم چون اکسیم داریم و اینها هم جای بحث ندارند !!

خوب با این تفسیر ٢ + ٢ میشود ٤ هم ایمان است, زیر ما بنداشته‌ایم که ٢ همیشه ٢ است!
برای من یک چیز نام ببر که با این تفسیر «ایمان» نباشد راسل جان!

بنداشتن که به چم نادرستی نیست, ما میگوییم ما زنده‌ایم, ما جان داریم و ارزش‌هایِ زندگی ایندو هستند و بس.

هر اثباتی در پایه‌ای ترین تراز خود به چند بنداشت میرسد, درستیِ کار از کمترین بنداشتن میاید, هر چه بنداشت و انگاشت‌های ما کمتر باشند به رویکرد درست نزدیکتر هستیم.



Russell نوشته: اصلا متوجه حرف من نشدی مهربد جان،من یک اکسیم جدید از خودم دادم اینجا،اکسیم من رو داری با حرفهای قبلی خودت مقایسه میکنی،معلومه که این اکسیم مطابق با اکسیم قبلی خودت نیست و سیستم کلا دوباره تعریف شده.

شما بنداشت نکردی راسل, گفتی برای شخص خودت نابودی بشر میتواند خوشی‌آور باشد; خوب باشد من چه کنم دقیقا؟ (:

اخلاقیات از بیخ برای آدمیان (نه من و نه تو, بساکه من و تو) است, پس نمیشود گفت من این را میخواهم, پس این اخلاقی است.



Russell نوشته: من متوجه نشدم،یعنی میگی اینجا قرار است کیفیت زندگی را رایانش کنیم ولی درد را از خوشی نمیتوانیم کم کنیم؟
این چجور سودگرایی میشود آنوقت که جمع و تفریق درد و خوشی و سود و زیان در آن ممنوع است چون فرق دارند با هم؟

فزود و کاست ممنوع نیست, من میگویم شما و دیگران فاکتور «زمان» را پیوسته پشت گوش میاندازید.

بردار زمان یکسویه است, نمیشود از گذشته چیزی (رنج, خوشی) را کم کرد, میتوان ولی برای آینده دوراندیشانه کاست و افزود (= کارکردِ سوگرایی).



پس در برآیند سخن, من چند نمونه‌یِ سخت می‌برشمارم تا ببینیم چگونه سیستم رایانش کار میکند.

٩٩.٩% مردم یک تیره‌ای (قبیله) از قربانی کردن یکی از میان خودشان هر ماه خوشی میبرند و به نگرشان سودآور است, اکنون بر پایه‌یِ سودگرایی باید چه کنیم؟
a. بگذاریم کارشان را بکنند, زیرا سود می‌بیشیند؟
b. پیش رویشان را بگیریم, زیرا سود نمی‌بیشیند؟

از دید سودگرایی همه‌یِ سخن اینجا این است که با کدامین رویکرد «سود - زیان» در آینده بیشتر خواهد بود و چگونه این را می‌رایانیم؟ با نگرش به همه‌یِ رویکرد‌هایِ شایند

پس پاسخ سودگرایی میشود b زیرا:
١.رنج کشیدن یک آدم فاکتور بسیار بزرگتری در برابری خوشی دیگران است.
٢. کسانیکه خوشی میبرند نگران کشته شدن خودشان هستند.
٣. ..

پس رویهمرفته چگونه b را بباریکی میرایانیم؟ بدرستی روشن نیست, ولی میدانیم که رنج به خودی خود توانمندتر از خوشی است - این را دانشیک اثبات شده
داریم-, همچنین میدانیم که خوشی‌ای که ٩٩.٩% مردم این تیره میبرند به زیان خودشان نیز میباشد: در آینده یکی از میان خودشان میتواند قربانی شود و etc.

پس گرچه یک تیره‌ای میتوانند خوشی‌ای ماهانه در کشتن یکی از میان خودشان ببرند, ولی اگر از چند دیدگاه زیر بنگریم:
١. هر کدام از آنها میتواند در آینده خودش گزیده و قربانی شود (هیچکس نمیخواهد کشته شود) —> بد
٢. هر ماه یکی کشته میشود و خودش و نزدیکانش رنج میبرند —> بد
٣. هر ماه مردم تیره از قربانی خرسند میشوند —> خوب

در برآیند و با فراخیدن همه‌یِ اینها در گسترای زمان (نگرش به آینده), رایانش ما (گرچه اکنون دقیق نداریم) بیگمان* به رنج بسیار بیشتری از خوشی میانجامد.


هر آینه میتوانیم این را باز پیچیده‌تر سازیم, بگوییم کسیکه قربانی میشود هم خود خوشنود و خرسند است و نزدیکان وی هم
آزرده نمیشوند که هیچ, احساس سربلندی میکنند (چنین رسمی را در تاریخ داشته ایم), اکنون چه, آیا همچنان کشتن یکی به قرعه نااخلاقی است؟







* بیگمان از اینرو که هماکنون ما درون امان یافتیک‌هایِ (قانون‌هایِ سرانگشتی) از روند فرگشت بدست آورده‌ایم که به همین رویکرد می‌گرایند.
Mehrbod نوشته: خوب با این تفسیر ٢ + ٢ میشود ٤ هم ایمان است, زیر ما بنداشته‌ایم که ٢ همیشه ٢ است!
برای من یک چیز نام ببر که با این تفسیر «ایمان» نباشد راسل جان!

بنداشتن که به چم نادرستی نیست, ما میگوییم ما زنده‌ایم, ما جان داریم و ارزش‌هایِ زندگی ایندو هستند و بس.

هر اثباتی در پایه‌ای ترین تراز خود به چند بنداشت میرسد, درستیِ کار از کمترین بنداشتن میاید, هر چه بنداشت و انگاشت‌های ما کمتر باشند به رویکرد درست نزدیکتر هستیم.
خوب اول اینکه اینها خیلی خیلی با اکسیم 2+2=4 تفاوت دارند،ما داریم درباره بایدها و ارزش‌ها در جهان بیرونی سخن میگوییم،حتی به خود این ساختار برای همان 2+2=4 هم ایراد وارد میشود،چه برسد به اینها.
از طرف دیگر خودت الان برخلاف اکسیم توضیح دادی،تو میگویی از ما جان داریم اینکه تنها اینها ارزش‌ها هستند (نه کمتر و نه بیشتر) و باید ماکسیمم شوند میرسیم.ولی این استنتاج معلوم نیست چطور انجام میشود و این چجور اکسیمیست که قابل استنتاج است؟
درستی کار هم مشخص است نمیشود از کمتر بودن بنداشتها بیاید،ربطی ندارد یک بنداشت میشود احمقانه یا ناقص باشد،بنداشتهایی که آوردی کامل بودن و درستیشان بدیهی نیست (مانند 2=2) نشانش هم این نشان که داریم درباره‌اش بحث میکنیم ما.



Mehrbod نوشته: شما بنداشت نکردی راسل, گفتی برای شخص خودت نابودی بشر میتواند خوشی‌آور باشد; خوب باشد من چه کنم دقیقا؟ (:

اخلاقیات از بیخ برای آدمیان (نه من و نه تو, بساکه من و تو) است, پس نمیشود گفت من این را میخواهم, پس این اخلاقی است.
‌‌‌
‌ای بابا،چرا نمیشود،من هم یک بنداشت گذاشتم برای خودم،تعدادش هم کمتر است،تو میگویی خوب من چه کنم ،من هم میگویم خوب من چه کنم؟
والا در اخلاق که همچین چیزی را داریم: Egoism (Stanford Encyclopedia of Philosophy)
حالا من نمیدانم چطور ما حق نداریم چنین بگوییم و برای ما خود بخود غلط میشود و نادرست ولی شما بنداشت میگذاری ،بعد مثل شرکت خصوصی میگویی هر کی خواست بیاید هر کی هم نخواست نیاید،این هم سیستم اخلاقی درست و بهتر است !!



Mehrbod نوشته: فزود و کاست ممنوع نیست, من میگویم شما و دیگران فاکتور «زمان» را پیوسته پشت گوش میاندازید.

بردار زمان یکسویه است, نمیشود از گذشته چیزی (رنج, خوشی) را کم کرد, میتوان ولی برای آینده دوراندیشانه کاست و افزود (= کارکردِ سوگرایی).



پس در برآیند سخن, من چند نمونه‌یِ سخت می‌برشمارم تا ببینیم چگونه سیستم رایانش کار میکند.

٩٩.٩% مردم یک تیره‌ای (قبیله) از قربانی کردن یکی از میان خودشان هر ماه خوشی میبرند و به نگرشان سودآور است, اکنون بر پایه‌یِ سودگرایی باید چه کنیم؟

a. بگذاریم کارشان را بکنند, زیرا سود می‌بیشیند؟
b. پیش رویشان را بگیریم, زیرا سود نمی‌بیشیند؟

از دید سودگرایی همه‌یِ سخن اینجا این است که با کدامین رویکرد «سود - زیان» در آینده بیشتر خواهد بود و چگونه این را می‌رایانیم؟ با نگرش به همه‌یِ رویکرد‌هایِ شایند

پس پاسخ سودگرایی میشود b زیرا:
١.رنج کشیدن یک آدم فاکتور بسیار بزرگتری در برابری خوشی دیگران است.
٢. کسانیکه خوشی میبرند نگران کشته شدن خودشان هستند.
٣. ..

پس رویهمرفته چگونه b را بباریکی میرایانیم؟ بدرستی روشن نیست, ولی میدانیم که رنج به خودی خود توانمندتر از خوشی است - این را دانشیک اثبات شده
داریم-, همچنین میدانیم که خوشی‌ای که ٩٩.٩% مردم این تیره میبرند به زیان خودشان نیز میباشد: در آینده یکی از میان خودشان میتواند قربانی شود و etc.

پس گرچه یک تیره‌ای میتوانند خوشی‌ای ماهانه در کشتن یکی از میان خودشان ببرند, ولی اگر از چند دیدگاه زیر بنگریم:

١. هر کدام از آنها میتواند در آینده خودش گزیده و قربانی شود (هیچکس نمیخواهد کشته شود) —> بد
٢. هر ماه یکی کشته میشود و خودش و نزدیکانش رنج میبرند —> بد
٣. هر ماه مردم تیره از قربانی خرسند میشوند —> خوب

در برآیند و با فراخیدن همه‌یِ اینها در گسترای زمان (نگرش به آینده), رایانش ما (گرچه اکنون دقیق نداریم) بیگمان* به رنج بسیار بیشتری از خوشی میانجامد.


هر آینه میتوانیم این را باز پیچیده‌تر سازیم, بگوییم کسیکه قربانی میشود هم خود خوشنود و خرسند است و نزدیکان وی هم
آزرده نمیشوند که هیچ, احساس سربلندی میکنند (چنین رسمی را در تاریخ داشته ایم), اکنون چه, آیا همچنان کشتن یکی به قرعه نااخلاقی است؟
باز هم فرقی نمیکند،دقت نمیکنی من چه میگویم.
اینجا درد را تنها ضریب بیشتری میدهی نسبت بخوشی که فقط مثال را عوض میکند و مساله سر جایش است،از طرف دیگر میشود درد دیگران را با درد قربانی مقایسه کرد.یعنی قربانی کردن درد جمع را کاهش میدهد مثلا،که در آن صورت اصلا این تفاوت بین درد خوشی بکل از موضوعیت خارج میشود.
باقی استدلال هم که چنین و چنان میشود هم تنها ادعا و داستان است،من هم میتوانم ادعا کنم که عکسش اتفاق میافتد.این رایانش معکوس است همانطور که گفتم،یعنی طوری رایانش میکنیم که جواب دلخواه دربیاید که شکنجه بیگناه بد است،نه اینکه آچه در بنداشت نگذاشته ایم رایانش کنیم بعد بگوییم شکنجه بیگناه بد است یا خوب.



Mehrbod نوشته: * بیگمان از اینرو که هماکنون ما درون امان یافتیک‌هایِ (قانون‌هایِ سرانگشتی) از روند فرگشت بدست آورده‌ایم که به همین رویکرد می‌گرایند.
کل سخن ما هم این بود که اینطور نیست،قانون سرانگشتی با رایانش پوزیتویستی خیلی فرق دارند،داریوش گرامی در پست قبلیش بخوبی اینرا توضیح داد.اگر ما در زمان کنونی بتوانیم برایانیم که الان قانون سرانگشتی برایمان کار میکند یا نه در واقع آنرا رایانیده‌ام و از قانون سرانگشتی استفاده نکرده ایم که،تناقض بسیار واضحیست !
Russell نوشته: خوب اول اینکه اینها خیلی خیلی با اکسیم 2+2=4 تفاوت دارند،ما داریم درباره بایدها و ارزش‌ها در جهان بیرونی سخن میگوییم،حتی به خود این ساختار برای همان 2+2=4 هم ایراد وارد میشود،چه برسد به اینها.
از طرف دیگر خودت الان برخلاف اکسیم توضیح دادی،تو میگویی از ما جان داریم اینکه تنها اینها ارزش‌ها هستند (نه کمتر و نه بیشتر) و باید ماکسیمم شوند میرسیم.ولی این استنتاج معلوم نیست چطور انجام میشود و این چجور اکسیمیست که قابل استنتاج است؟
درستی کار هم مشخص است نمیشود از کمتر بودن بنداشتها بیاید،ربطی ندارد یک بنداشت میشود احمقانه یا ناقص باشد،بنداشتهایی که آوردی کامل بودن و درستیشان بدیهی نیست (مانند 2=2) نشانش هم این نشان که داریم درباره‌اش بحث میکنیم ما.

درباره‌یِ هر بنداشتی میشود ساعت‌ها سخن گفت, همین ٢+٢=٤ را هم در انجمن هم‌میهن میتوانی ١٠٠ برگ درباره اش بخوانی!

بقیه‌یِ سخن نیز گنگ بود نگرفتم, ما گفتیم جان آدمها ارزشمند است (فرازیست) که میشود یک بنداشت, چرا ارزشمند است, چرا ندارد هست!
اکنون سخن تو مانند این میماند که بیایی بگویی «چرا جان آدمها ارزشمند است؟»
پاسخ من: «هست, زیرا بنداشته‌ایم».

این پاسخ موبه‌مو در برابر پرسش «چرا ٢ همیشه ٢ است؟» نیز داده میشود: «هست, زیرا بنداشته‌ایم».

یک بنداشت بتنهایی و برای خود هم اینجا کاربرد ندارد, خرد من در جایگاه یک هومن زنده میگوید که «زندگی» باارزش است, اگر خرد تو هم همینرا بگوید پس من و تو یک چیز را همبُنداشته‌ایم,
میتواند هم ولی نگوید و بنمونه «نابودی بشریت» را خوب ببیند یا نمیدانم ٢ را هم ٣ ببیند, ولی دگرسانی‌ای در آماج ما که داشتن یک دستگاه ساده و روشن برای رویکردیابی همگان باشد (=اخلاقیات) نمیدهد.



‌‌‌
Russell نوشته: ‌ای بابا،چرا نمیشود،من هم یک بنداشت گذاشتم برای خودم،تعدادش هم کمتر است،تو میگویی خوب من چه کنم ،من هم میگویم خوب من چه کنم؟

درست, ولی در راستای اخلاقیات پیش نمیرفت.


‌‌‌
Russell نوشته: والا در اخلاق که همچین چیزی را داریم: Egoism (Stanford Encyclopedia of Philosophy)
حالا من نمیدانم چطور ما حق نداریم چنین بگوییم و برای ما خود بخود غلط میشود و نادرست ولی شما بنداشت میگذاری ،بعد مثل شرکت خصوصی میگویی هر کی خواست بیاید هر کی هم نخواست نیاید،این هم سیستم اخلاقی درست و بهتر است !!

دگرسانی‌ای در سخن نمیدهد,

اخلاقیات = رفتاری که میان دو یا چند جاندار زنده در راستای همزیستی انجام میپذیرد.

برای اینکه نکته دریافت شود, اگر ما یک آدم تک و تنها در یک جهان بی جک و جانور داشته باشیم, آیا "اخلاقیاتی" نیز خواهیم داشت؟

اگر نه, پس اثبات میشود که اخلاقیات از اندرکنش میان جانداران میاید.




‌‌‌
Russell نوشته: باز هم فرقی نمیکند،دقت نمیکنی من چه میگویم.
اینجا درد را تنها ضریب بیشتری میدهی نسبت بخوشی که فقط مثال را عوض میکند و مساله سر جایش است،از طرف دیگر میشود درد دیگران را با درد قربانی مقایسه کرد.یعنی قربانی کردن درد جمع را کاهش میدهد مثلا،که در آن صورت اصلا این تفاوت بین درد خوشی بکل از موضوعیت خارج میشود.
باقی استدلال هم که چنین و چنان میشود هم تنها ادعا و داستان است،من هم میتوانم ادعا کنم که عکسش اتفاق میافتد.این رایانش معکوس است همانطور که گفتم،یعنی طوری رایانش میکنیم که جواب دلخواه دربیاید که شکنجه بیگناه بد است،نه اینکه آچه در بنداشت نگذاشته ایم رایانش کنیم بعد بگوییم شکنجه بیگناه بد است یا خوب.

باز هم سخن گنگ بود, چیزیکه من گفتم:

اگر ما از امروز تا آینده در این تیره (قبیله) سود و زیان را برایانیم, زیان آن بیشتر خواهد شد.
هماکنون نمیتوانیم [بباریکی] برایانیم, ولی میتوانیم برآورد بزنیم (و از یافتیک هم در جایگاه پشتوانه سود بردیم).


‌‌‌
Russell نوشته: کل سخن ما هم این بود که اینطور نیست،قانون سرانگشتی با رایانش پوزیتویستی خیلی فرق دارند،داریوش گرامی در پست قبلیش بخوبی اینرا توضیح داد.اگر ما در زمان کنونی بتوانیم برایانیم که الان قانون سرانگشتی برایمان کار میکند یا نه در واقع آنرا رایانیده‌ام و از قانون سرانگشتی استفاده نکرده ایم که،تناقض بسیار واضحیست !

ما که اینجا چیزی را نرایاندیم, گفتیم اگر برایانیم (هماکنون در توانمان نیست) باید بیگمان زیان بیشتر از سود شود, زیرا هماکنون فرگشت برای ما در جایگاه یک یافتیک آنرا پیشرایانیده (انگاشت) است.


پس شد,

اخلاقیات (آرتاٸیک): اندرکنش میان جانداران زنده در راستای همزیستی
سودگرایی [اخلاقی]: بیشِشِ (maximization) سودمندی و کمِش (minimization) زیامندیِ کنش‌های اخلاقیاتی (آرتاٸیکین)

بُنداشتهای ما:
سودمندی = فرازیست + هوتادِ (کیفیت) زندگی
زیانمندی —> وارونه‌یِ بالا
دو پرسش اخلاقی از سودگرایی:

1-هواپیمایی از کنترل خارج شده و در حال سقوط هست،خلبان میتونه بین منطقه ای کم جمعیت و منطقه ای پر جمعیت یکی رو انتخاب بکنه،کدوم مورد اخلاقیه؟

2-شما و مرد چاقی روی پل هستید، پایین پل یک دریاچه هست و در این دریاچه کرکودیل وجود داره.5 گردشگر توی یک قایق هستند که در حال عبور از زیر پل هست،کرکودیل ها قطعا به اونها حمله میکنند ولی اگر مرد چاق رو به پایین پرت کنید،اون 5 نفر نجات پیدا میکنند،آیا قربانی کردن مرد چاق اخلاقیه؟
undead_knight نوشته: دو پرسش اخلاقی از سودگرایی:

1-هواپیمایی از کنترل خارج شده و در حال سقوط هست،خلبان میتونه بین منطقه ای کم جمعیت و منطقه ای پر جمعیت یکی رو انتخاب بکنه،کدوم مورد اخلاقیه؟

کم جمعیت!




undead_knight نوشته: 2-شما و مرد چاقی روی پل هستید، پایین پل یک دریاچه هست و در این دریاچه کرکودیل وجود داره.5 گردشگر توی یک قایق هستند که در حال عبور از زیر پل هست،کرکودیل ها قطعا به اونها حمله میکنند ولی اگر مرد چاق رو به پایین پرت کنید،اون 5 نفر نجات پیدا میکنند،آیا قربانی کردن مرد چاق اخلاقیه؟

نیست.
undead_knight نوشته: 1-هواپیمایی از کنترل خارج شده و در حال سقوط هست،خلبان میتونه بین منطقه ای کم جمعیت و منطقه ای پر جمعیت یکی رو انتخاب بکنه،کدوم مورد اخلاقیه؟

این پاسخ روشنه که خطر ایجاد کردن برای کمترین انسانها کاری اخلاقیه.


undead_knight نوشته: 2-شما و مرد چاقی روی پل هستید، پایین پل یک دریاچه هست و در این دریاچه کرکودیل وجود داره.5 گردشگر توی یک قایق هستند که در حال عبور از زیر پل هست،کرکودیل ها قطعا به اونها حمله میکنند ولی اگر مرد چاق رو به پایین پرت کنید،اون 5 نفر نجات پیدا میکنند،آیا قربانی کردن مرد چاق اخلاقیه؟

این کار اخلاقی نیست. به چند دلیل:

به این دلیل که بر اساس فایده گرایی نمیشه یقینن نظر داد که مرد چاق نجات دهنده قایق سواران میشه. از کجا معلوم؟ شاید کروکدیل به هر دلیلی باز هم قایق رو گزینش کنه.

از کجا معلوم که افراد درون قایق برای نجات جان مرد چاق خودشون رو به خطر نندازند و به این ترتیب همه در مواجهه خطر قرار بگیرند؟

از کجا معلوم که کروکدیل بخواد جان همه افراد قایق رو بگیره؟ شاید فقط یکی از اونها رو برای طعمه بخواد.
kourosh_bikhoda نوشته: این پاسخ روشنه که خطر ایجاد کردن برای کمترین انسانها کاری اخلاقیه.




این کار اخلاقی نیست. به چند دلیل:

به این دلیل که بر اساس فایده گرایی نمیشه یقینن نظر داد که مرد چاق نجات دهنده قایق سواران میشه. از کجا معلوم؟ شاید کروکدیل به هر دلیلی باز هم قایق رو گزینش کنه.

از کجا معلوم که افراد درون قایق برای نجات جان مرد چاق خودشون رو به خطر نندازند و به این ترتیب همه در مواجهه خطر قرار بگیرند؟

از کجا معلوم که کروکدیل بخواد جان همه افراد قایق رو بگیره؟ شاید فقط یکی از اونها رو برای طعمه بخواد.

اینها هتا دلیل‌هایِ بگوییم بنسبت خوبی هم برای سودگرایی نیستند!

هنگامیکه ما رفتاری به نام «فداکردن دیگران برای نجات زندگیِ بیشینگان[sup][aname=rpa1ed6][[/aname][anchor=pa1ed6]1][/anchor][/sup]» را در جایگاه یک «مِهاد[sup][aname=rpa4111][[/aname][anchor=pa4111]2][/anchor][/sup] اخلاقی» بپذیریم, آنگاه این آسیب‌ها را به پیکر همه‌یِ تراکنش‌هایِ[sup][aname=rpa75ff][[/aname][anchor=pa75ff]3][/anchor][/sup] همبودین[sup][aname=rpa1b8d][[/aname][anchor=pa1b8d]4][/anchor][/sup] خودمان خواهیم زد:
١. از میان رفتن اعتماد دوسویه: هر آدمی پیوسته باید مراقب باشد که سودمندی خود را از دست ندهد (تا او را فدایِ دیگران نکنند) و خود آماده باشد دیگران را فدا کند (اگرکه به اندازه‌یِ بسنده سودمند نبودند).

٢. دلهره‌یِ همیشگی[sup][aname=rpad5ef][[/aname][anchor=pad5ef]5][/anchor][/sup] (کاهش هوتادِ[sup][aname=rpa40ea][[/aname][anchor=pa40ea]6][/anchor][/sup] زندگی برای بیشینگان): اینکه شما تنها به اندازه‌یِ سودی که میرسانید ارزش دارد.

٣. وابسته کردن فرایند ارزیابی[sup][aname=rpa4629][[/aname][anchor=pa4629]7][/anchor][/sup] سودمندی/زیان دیگران به تک تک مردم (اگر همراه چاق اتان را کمتر سودمند دیدید, او را خوراکِ کروکدیل‌ها بکنید) که فرایندی
است سرتاپا لغزشمند: هیچکس نمیتواند سودمندی یا زیان دیگران را با گرایند[sup][aname=rpabc33][[/aname][anchor=pabc33]8][/anchor][/sup] هتا نزدیک به قطعیت برایاند[sup][aname=rpa01b8][[/aname][anchor=pa01b8]9][/anchor][/sup], چه رسد[sup][aname=rpa843f][[/aname][anchor=pa843f]10][/anchor][/sup] به اینکه بخواهد از روی این ارزیابیِ خام با جان دیگران هم بازی کند.

٤. فروپیچشِ[sup][aname=rpa88c8][[/aname][anchor=pa88c8]11][/anchor][/sup] مِهاد «حق انسانیت» و دیگر مهادهای باارزش اینچینینی که نمونه‌وار میگویند جان هر آدمی به خودیِ خود و از روی هموندی[sup][aname=rpa3ac5][[/aname][anchor=pa3ac5]12][/anchor][/sup] در هومنی[sup][aname=rpae950][[/aname][anchor=pae950]13][/anchor][/sup] ارزشمند است, بی اینکه این هموند[sup][aname=rpa9a19][[/aname][anchor=pa9a19]14][/anchor][/sup] نیاز به انجام یا اثباتِ کاری داشته باشد.

٥. ...





----
[aname=pa1ed6]1[/aname]. [anchor=rpa1ed6]^[/anchor] biš+in{miyânvand}+eg+ân::Bišinegân || بیشینگان: أكثریت majority
[aname=pa4111]2[/aname]. [anchor=rpa4111]^[/anchor] meh+âd::Mehâd || مهاد: اصل Ϣiki-En principle; law
[aname=pa75ff]3[/aname]. [anchor=rpa75ff]^[/anchor] tarâ+kon+eš{pasvand}::Tarâkoneš || تراکنش: معامله کردن; سوداگری Ϣiki-En transacation
[aname=pa1b8d]4[/aname]. [anchor=rpa1b8d]^[/anchor] ham+bud+in{pasvand}::Hambudin || همبودین: اجتماعی Ϣiki-En social
[aname=pad5ef]5[/aname]. [anchor=rpad5ef]^[/anchor] hamišeg+i{pasvand}::Hamišegi || همیشگی: یوند تنگاتنگی با پنداره‌یِ زمان دارد, آنچه در همه‌یِ زمان‌ها باشد; میتواند «هستنده» باشد و بباید «باشنده» نیست. Ϣiki-En, Ϣiki-Pâ eternal
[aname=pa40ea]6[/aname]. [anchor=rpa40ea]^[/anchor] hu+tâd::Hutâd || هوتاد: کیفیت Ϣiki-En quality
[aname=pa4629]7[/aname]. [anchor=rpa4629]^[/anchor] arz+yâftan::Arzyâftan || ارزیافتن: یافتن ارزش Ϣiki-En to evaluate
[aname=pabc33]8[/aname]. [anchor=rpabc33]^[/anchor] ger+ây+and::Gerâyand || گرایند: احتمال, اگرآیند probability
[aname=pa01b8]9[/aname]. [anchor=rpa01b8]^[/anchor] râyân+tan::Râyântan <— Râyânidan || رایانتن: محاسبه کردن to compute
[aname=pa843f]10[/aname]. [anchor=rpa843f]^[/anchor] Rasad || رسد: سهم Dehxodâ, Ϣiki-En share || رسد: قسمت portion | || رسد: سهمیه quota
[aname=pa88c8]11[/aname]. [anchor=rpa88c8]^[/anchor] foru+pic+eš{pasvand}::Forupiceš
[aname=pa3ac5]12[/aname]. [anchor=rpa3ac5]^[/anchor] ham+vand+i{pasvand}::Hamvandi || هموندی: عضویت Ϣiki-En membership
[aname=pae950]13[/aname]. [anchor=rpae950]^[/anchor] human+i{pasvand}::Humani || هومنی: بشریت mankind || هومنی: یک هومن a human
[aname=pa9a19]14[/aname]. [anchor=rpa9a19]^[/anchor] ham+vand::Hamvand || هموند: عضو Ϣiki-En, Dehxodâ member
نقل قول:این کار اخلاقی نیست. به چند دلیل:

به این دلیل که بر اساس فایده گرایی نمیشه یقینن نظر داد که مرد چاق نجات دهنده قایق سواران میشه. از کجا معلوم؟ شاید کروکدیل به هر دلیلی باز هم قایق رو گزینش کنه.

از کجا معلوم که افراد درون قایق برای نجات جان مرد چاق خودشون رو به خطر نندازند و به این ترتیب همه در مواجهه خطر قرار بگیرند؟

از کجا معلوم که کروکدیل بخواد جان همه افراد قایق رو بگیره؟ شاید فقط یکی از اونها رو برای طعمه بخواد.

اینا که گفتی مسائل فنی است و بحث اصلی روی مسائل فنی نیست.
با این فرض که عمل مورد نظر دقیقا به نتیجهء مورد نظر منجر میشه، انتخاب و استدلالت رو بگو.

البته خود مثال هم مشکل یا حداقل ابهام داره؛ چون اینجا میتونید خودتون رو بجای دیگری (فرد چاق) طعمهء کروکدیل ها کنید؛ پس چرا دیگری؟
آیا مرد چاق بخاطر چربی بیشترش روی آب شناور خواهد شد حتی اگر شنا بلد نباشد؟
و این پارامتر را نیز در معادلات وارد میکنیم :e057:
آیا کروکدیل ها حساب و کتاب سرشان میشود و یک مرد چاق را به مردی لاغر ترجیح میدهند؟
آیا کروکدیل ها چربی را دوست دارند؟

آیا ممکن است مرد چاق نجات یافته و سپس شما را بکشد؟

...
folaani نوشته: اینا که گفتی مسائل فنی است و بحث اصلی روی مسائل فنی نیست.

بحث فنی یعنی چی؟ یعنی باید با آچار بحث کنیم؟ مهمترین اشکال فایده گرایی عدم قطعیت در نتایج مترتب بر گزینه های موجوده. به همین دلیل اشکالات بالا ذکر شد.


folaani نوشته: با این فرض که عمل مورد نظر دقیقا به نتیجهء مورد نظر منجر میشه، انتخاب و استدلالت رو بگو.

بله با این فرض این کار اخلاقی میشه. ولی فکر کنم ما داریم درباره جهان واقعی حرف میزنیم که در اون هیچ چیز ایده آل نیست و نمیشه ننایج رو به طور یقین دونست.

folaani نوشته: البته خود مثال هم مشکل یا حداقل ابهام داره؛ چون اینجا میتونید خودتون رو بجای دیگری (فرد چاق) طعمهء کروکدیل ها کنید؛ پس چرا دیگری؟

بله این هم اخلاقیه. به این شرط که جرات این کار رو داشته باشید. چه بسا شما کروکدیل رو شکست بدید و هیچ کس هم آسیب نبینه.
صفحات: 1 2 3 4 5 6 7 8 9