دفترچه

نسخه‌ی کامل: آیت الله طالقانی
شما در حال مشاهده نسخه آرشیو هستید. برای مشاهده نسخه کامل کلیک کنید.
خاطره ای از آیت الله منتظری:

"اوایل سال 1356 با" آسید محمود" (آیت الله طالقانی) هم سلولی بودم، یک شب بی وقفه سیگار می کشید و راه می رفت، نیمه شب بهش گفتم:"خفه شدیم از دود چرا نمی خوابی؟"
ایشان گفت:" مگر نمی بینی ؟ مگر نمی شنوی؟"
گفتم:"چی رو"

گفت: "صدای مردمو ! انقلابو !پیروز میشن!"
من گفتم: "خب بشن چه بهتر"
ایشان در جواب گفت: "چرا متوجه نیستی ! شاه می رود، مردم به ما مراجعه می کنند، بلد نیستیم مملکت داری را، همین یک ذره دینی را که هم دارند از کف می دهند این مردم بی نوا..."
به نقل از میثم کریمی (در دیدار شخصی)- تیر ماه 1387
باید بباوریم اینو؟ E402

هرچند دور از باور هم نیست، آیت الله‌های بیچاره اگر مردم بیدین شوند خب بساط شیره‌مالی‌اشان هم برچیده میشود، حق داشته نگران باشد ...
پیشتر خونده بودم این خاطره رو ... حالا حقیقت داره یا نه فقط نقی اعلم ![عکس: 12.gif]