دفترچه

نسخه‌ی کامل: پادشکنندگی - Antifragility
شما در حال مشاهده نسخه آرشیو هستید. برای مشاهده نسخه کامل کلیک کنید.
صفحات: 1 2 3 4 5 6
چیزی که من برداشت کردم به طور خلاصه میگه فرضا اگر در زندگی تنها یه راه تجربه نشده جلو روت باشه این راه شانس موفقیتش کم هست و ممکنه این راه به شکست شما منجر بشه. اگه چندین راه جلوی روت باشه که هر کدوم امتحان خودشو پس داده باشه تو شانس بالایی داری که راه بی خطر رو انتخاب کنی و این راه تنها تو رو محافظت میکنه ولی سود یا لذتی نصیبت نمیکنه ولی از روش اولی مطمئن تر و کم خطر تر هست. ولی اگه تو امکان انتخاب چندین راه رو از تعداد زیادی راه که در پیش رو داری داشته باشی تو از هر کدوم از اون راهها میتونی سودی ببری و شانس موفقیت و کامیابیت بسیار بالاتر میره. درسته مهربد؟
shirin نوشته: چیزی که من برداشت کردم به طور خلاصه میگه فرضا اگر در زندگی تنها یه راه تجربه نشده جلو روت باشه این راه شانس موفقیتش کم هست و ممکنه این راه به شکست شما منجر بشه. اگه چندین راه جلوی روت باشه که هر کدوم امتحان خودشو پس داده باشه تو شانس بالایی داری که راه بی خطر رو انتخاب کنی و این راه تنها تو رو محافظت میکنه ولی سود یا لذتی نصیبت نمیکنه ولی از روش اولی مطمئن تر و کم خطر تر هست. ولی اگه تو امکان انتخاب چندین راه رو از تعداد زیادی راه که در پیش رو داری داشته باشی تو از هر کدوم از اون راهها میتونی سودی ببری و شانس موفقیت و کامیابیت بسیار بالاتر میره. درسته مهربد؟


نه، روی هم رفته بخش‌های سرخ نادرستند، بخش‌های آبی هم درستند ولی چیز چندانی به ما نمیگویند.

اگر راهی را نیاروینیده باشیم، شانس پیروزی کم است -> نادرست. Venture Capitalists همگی راه‌هایی را میروند که هیچکس تاکنون نرفته و بسیار هم پیروز هستند.

ممکنه این راه به شکست شما بیانجامه -> مگر راهی هم داریم که "امکان شکست" نداشته باشد شیرین جان؟

ولی سود یا لذتی نصیبت نمیکنه -> !! نه، درباره خوشی بردن سخنی نگفتیم. سود میشود gain، منفعت؛ چیزی که بدست میاید. خوشی = لذت

ولی اگه تو امکان انتخاب چندین راه .. -> سخن درباره "امکان" نیست، درباره "رویکرد" است. روشنه که هر آدمی در زندگی بی‌شمار راه پیش رویش هست (=امکان)، ولی اینکه چه رویکردی در برابر این راه‌ها پیش میگیرد است که مهندی دارد.
رویکرد ما در داشتن افزونگی یا redundnacy است. به سخن دیگر، چند راه را باز نگه داریم، نه اینکه یک راه را بگزینیم.

رویکرد دیگری که امروز بسیار بکار میرود و پذیرفته شده، بهینش (optimization) یا بهتر بگوییم، بیش‌بهینش (over-optimaztion) است که در بازه زمانی کوتاه میتواند بسیار سودمند و کارا به نگر بیاید، ولی در بلند-زمان ناکارآمد باشد.
[table]

[tr][td][/td][td]شکننده[/td][td]سـِتَپر[sup][aname="rpa541d63198a5a487bbef1ed977eccbc0f"][[/aname][anchor="pa541d63198a5a487bbef1ed977eccbc0f"]1][/anchor][/sup] (محکم)[/td][td]پادشکننده[sup][aname="rpa16b54e8b56ea4e659f27722c8950463e"][[/aname][anchor="pa16b54e8b56ea4e659f27722c8950463e"]2][/anchor][/sup][/td][/tr]
[tr]
[td]شناخت[/td]
[td]شناخت بایی[sup][aname="rpad3d2f0859a4c4dc8ad2d290d90e33bbd"][[/aname][anchor="pad3d2f0859a4c4dc8ad2d290d90e33bbd"]3][/anchor][/sup] (+)[/td]
[td]شناخت نایی[sup][aname="rpaf95d6b0acbbf444bad91fc72ec5bfcd8"][[/aname][anchor="paf95d6b0acbbf444bad91fc72ec5bfcd8"]4][/anchor][/sup] (-)[/td]
[td]هنر[/td]
[/tr]
[/table]

دانایی یا knowledge یکی از مهندترین جستارهای پادشکنندگی[sup][aname="rpa6f2bea1358c942778cfe6d4857330c45"][[/aname][anchor="pa6f2bea1358c942778cfe6d4857330c45"]5][/anchor][/sup] است که روی هم رفته در دامنه‌ی «شناخت‌شناسی (Epistsemology)» جای میگیرد.

شناخت‌شناسی دانشی است درباره خود دانش و شیوه‌هایی که ما دانسته‌هایمان از جهان را بدست میاوریم.


شناخت بایی (+) در برابر شناخت نایی (-)

شناخت بایی (=مثبت) دانشی است که با هایـِـش (تایید؛ هایِـستن[sup][aname="rpae7974968ac6041cd81da986adf7f6c71"][[/aname][anchor="pae7974968ac6041cd81da986adf7f6c71"]6][/anchor][/sup] = تایید کردن) و نِـپاهِـش[sup][aname="rpa1ce8e73d5ed445699eaac4be0aacb465"][[/aname][anchor="pa1ce8e73d5ed445699eaac4be0aacb465"]7][/anchor][/sup] (obversation) و شمارگری رویدادها بدست میاید.

شیوه‌ایی بر این پایه که همه ما با آن آشنایی داریم را میتوان «درهـازِش (استقرا)» نام برد.
فراهازِش[sup][aname="rpa50f6775ba0414af5836390f161a7df10"][[/aname][anchor="pa50f6775ba0414af5836390f161a7df10"]8][/anchor][/sup] شیوه‌ای است فراگیر در شناخت و دانش‌اندوزی، که از یک کاستی مهادین[sup][aname="rpaf91bb1d57217474583a6eec6b81f071d"][[/aname][anchor="paf91bb1d57217474583a6eec6b81f071d"]9][/anchor][/sup] رنج می‌برد که به اندیشمندانی چون «دیوید هیوم» و بس پیش از او نیز برگشته و «دشواریِ فراهازش» یا Problem of induction - WiKi نامیده میشود.

در این شیوه شناخت، ما با نگرش به پدیده‌های طبیعی و بریخت آماریک میتوانیم زاب‌های[sup][aname="rpa832a598beb4b475e889fd50cce86361a"][[/aname][anchor="pa832a598beb4b475e889fd50cce86361a"]10][/anchor][/sup] هام[sup][aname="rpa16228d1d1ce94e769ecbbee4e12c8c68"][[/aname][anchor="pa16228d1d1ce94e769ecbbee4e12c8c68"]11][/anchor][/sup] (general attributes) یک سیستم/پدیده را جُـداییده[sup][aname="rpa9cc0d8f39485432b8099ab01e68037e8"][[/aname][anchor="pa9cc0d8f39485432b8099ab01e68037e8"]12][/anchor][/sup] و بـِهامیم (generalize):

1- همه قوها را می‌نِپاهیم[sup][aname="rpaa6bd079ff5124c64bcdfa2e8e05c7227"][[/aname][anchor="paa6bd079ff5124c64bcdfa2e8e05c7227"]13][/anchor][/sup].
2. رنگ همه‌ی قوها سپید است.
3. فرجامگیری میکنیم (می‌هـامیم) که همه قوها سپید (رنگ قوها=زاب) هستند.

«فراهازِش[sup][aname="rpac1b2a57f969441f0b26481f0060105c0"][[/aname][anchor="pa50f6775ba0414af5836390f161a7df10"]8][/anchor][/sup]» درست همان شیوه‌ای است که برای نمونه ما درآورده‌ایم همه الکترونها بار نایی[sup][aname="rpafeabc79662a84d45bbcca696e5bc4c25"][[/aname][anchor="paf95d6b0acbbf444bad91fc72ec5bfcd8"]4][/anchor][/sup] (-) دارند، زیرا همه‌ی الکترونهایی که تاکنون دیده‌ایم بار نایی داشته‌اند (الکترون ≠ پادالکترون).

شناخت بایی[sup][aname="rpa49070192ff9f466ba8d25d158f73c2cd"][[/aname][anchor="pad3d2f0859a4c4dc8ad2d290d90e33bbd"]3][/anchor][/sup] (+) هر آینه شکننده است، چرا که یک تنها یک پادنمونه[sup][aname="rpa2ed69e2728e145f6aa8083a881f4bdf4"][[/aname][anchor="pac1b2a57f969441f0b26481f0060105c0"]14][/anchor][/sup] میتواند همه نگرش ما را بدگراند، یا همانگونه که در کتاب «قوی سیاه»ِ نویسنده میخوانیم،
هزاره‌های دراز از هایِـش (تایید) و نپاهش[sup][aname="rpa73a9cdc035e043e6a8ac72341c38eda8"][[/aname][anchor="pa1ce8e73d5ed445699eaac4be0aacb465"]7][/anchor][/sup] که همه قوها سپید هستند تنها با یافت یک قوی سیاه از هم پاشیده شده و شناخت ما از جهان، یکبار و برای همیشه دگریسته شد.

پس شناخت بایی (+) «شکننده» است، چرا که برای نمونه در «همه قوها سپید هستند»،
با رشد روزافزون دانشمان پیش‌انگاشت‌های ما (در اینجا سپیدی همه قوها) میتوانند بآسانی بفروریزند.

شناخت نایی[sup][aname="rpa5fae71511947430fae03b88eefbcb182"][[/aname][anchor="paf95d6b0acbbf444bad91fc72ec5bfcd8"]4][/anchor][/sup] (-) ولی «سِـتَپر[sup][aname="rpa3a05bdce4ed14bbbbbe58fa9dd4d81a7"][[/aname][anchor="pa541d63198a5a487bbef1ed977eccbc0f"]1][/anchor][/sup]» یا «محکم» است، زیرا با تنها یک نپاهش و فرجامگیریِ آن، ما برای همیشه دیگر میدانیم که همه قوها سپید نیستند. فرجام[sup][aname="rpa73d66ed763c24b65b6e18e950fe18967"][[/aname][anchor="pafeabc79662a84d45bbcca696e5bc4c25"]15][/anchor][/sup] ما دیگر هرگز نمی‌دگرد.

هرآینه، شناخت نایی پادشکننده[sup][aname="rpa6f5a65d265844d9e8d7fdee8ee2a127b"][[/aname][anchor="pa16b54e8b56ea4e659f27722c8950463e"]2][/anchor][/sup] نیست، چراکه ورتندگی[sup][aname="rpa7eca8600039949bbaad259ee1b93e48f"][[/aname][anchor="pa49070192ff9f466ba8d25d158f73c2cd"]16][/anchor][/sup] و بگوییم «گذر زمان» برای ما سودآوری ندارند، ولی در سوی دیگر میتوان «هنر»
را «پادشکننده» پنداشت، چرا که در نبود راهی روشن برای کران‌نمایی[sup][aname="rpa311c73368b884273b0ad457dd3a20904"][[/aname][anchor="pa2ed69e2728e145f6aa8083a881f4bdf4"]17][/anchor][/sup] (تعریف) هنر، ما نمیتوانیم بسادگی آنرا برچسب ارزشمند یا
بی‌ارزش زده و در گذر زمان نیز کمابیش به ارزش همه‌ی کارهای هنری افزوده میشود: ورتندگی روی بُردار زمان -> سودآوری


نمونه‌ای از سختیِ کراننمایی هنر که خود ما در این انجمن داشتیم: شناخت «هنر»



در همین راستا: فراهاختن[sup][aname="rpa1d7d76726b6b4bcaa35b477849311cab"][[/aname][anchor="pa73a9cdc035e043e6a8ac72341c38eda8"]18][/anchor][/sup], فروهاختن[sup][aname="rpa1ffe8d4fd11b4b42a2146ddbf1b83978"][[/aname][anchor="pa5fae71511947430fae03b88eefbcb182"]19][/anchor][/sup], آناهاختن[sup][aname="rpa532b4dceb9aa44df9e4d9af3cb723a24"][[/aname][anchor="pa3a05bdce4ed14bbbbbe58fa9dd4d81a7"]20][/anchor][/sup] (استقرا, قیاس, ؟)


----
[aname="pa541d63198a5a487bbef1ed977eccbc0f"]1[/aname]. ^ [anchor=rpa541d63198a5a487bbef1ed977eccbc0f]آ[/anchor] [anchor=rpa3a05bdce4ed14bbbbbe58fa9dd4d81a7]ب[/anchor] Setapr|| ستپر: محکم; ستبر; قطور Dehxodâ Robust
[aname="pa16b54e8b56ea4e659f27722c8950463e"]2[/aname]. ^ [anchor=rpa16b54e8b56ea4e659f27722c8950463e]آ[/anchor] [anchor=rpa6f5a65d265844d9e8d7fdee8ee2a127b]ب[/anchor] Pâdšekanande|| پادشکننده: دربرابر شکننده; چیزیکه از زنش سود میبرد ϢEn Antifragile
[aname="pad3d2f0859a4c4dc8ad2d290d90e33bbd"]3[/aname]. ^ [anchor=rpad3d2f0859a4c4dc8ad2d290d90e33bbd]آ[/anchor] [anchor=rpa49070192ff9f466ba8d25d158f73c2cd]ب[/anchor] Bâyi|| بایی: +; مثبت Positive
[aname="paf95d6b0acbbf444bad91fc72ec5bfcd8"]4[/aname]. ^ [anchor=rpaf95d6b0acbbf444bad91fc72ec5bfcd8]آ[/anchor] [anchor=rpafeabc79662a84d45bbcca696e5bc4c25]ب[/anchor] [anchor=rpa5fae71511947430fae03b88eefbcb182]پ[/anchor] Nâyi|| نایی: -; منفی Negative
[aname="pa6f2bea1358c942778cfe6d4857330c45"]5[/aname]. [anchor=rpa6f2bea1358c942778cfe6d4857330c45]^[/anchor] Pâdšekanandegi|| پادشکنندگی: دربرابر شکننده; چیزیکه از زنش سود میبرد ϢEn Antifragility
[aname="pae7974968ac6041cd81da986adf7f6c71"]6[/aname]. [anchor=rpae7974968ac6041cd81da986adf7f6c71]^[/anchor] Hâyestan|| هایستن: تایید کردن; هایسته کردن To confirm
[aname="pa1ce8e73d5ed445699eaac4be0aacb465"]7[/aname]. ^ [anchor=rpa1ce8e73d5ed445699eaac4be0aacb465]آ[/anchor] [anchor=rpa73a9cdc035e043e6a8ac72341c38eda8]ب[/anchor] Nepâheš|| نپاهش: مشاهده; دریافت; نگرش ϢEn, ⚕☉ Observation
[aname="pa50f6775ba0414af5836390f161a7df10"]8[/aname]. ^ [anchor=rpa50f6775ba0414af5836390f161a7df10]آ[/anchor] [anchor=rpac1b2a57f969441f0b26481f0060105c0]ب[/anchor] Farâhâzeš|| فراهازش: ϢEn Induction
[aname="paf91bb1d57217474583a6eec6b81f071d"]9[/aname]. [anchor=rpaf91bb1d57217474583a6eec6b81f071d]^[/anchor] Mehâd|| مهاد: اصل ϢEn Principle; law
[aname="pa832a598beb4b475e889fd50cce86361a"]10[/aname]. [anchor=rpa832a598beb4b475e889fd50cce86361a]^[/anchor] Zâb|| زاب: صفت; فروزه ϢEn, Dehxodâ Attribute; adjective
[aname="pa16228d1d1ce94e769ecbbee4e12c8c68"]11[/aname]. [anchor=rpa16228d1d1ce94e769ecbbee4e12c8c68]^[/anchor] Hâm|| هام: عام General
[aname="pa9cc0d8f39485432b8099ab01e68037e8"]12[/aname]. [anchor=rpa9cc0d8f39485432b8099ab01e68037e8]^[/anchor] Jodâyidan|| جداییدن: جدا کردن To separate
[aname="paa6bd079ff5124c64bcdfa2e8e05c7227"]13[/aname]. [anchor=rpaa6bd079ff5124c64bcdfa2e8e05c7227]^[/anchor] Nepâhestan (ne+pâhestan)|| نپاهستن: مشاهده کردن ϢEn To observe
[aname="pac1b2a57f969441f0b26481f0060105c0"]14[/aname]. [anchor=rpa2ed69e2728e145f6aa8083a881f4bdf4]^[/anchor] Pâdnemune|| پادنمونه: نمونه‌یِ نقض; مثال نقض ϢEn Counterexample
[aname="pafeabc79662a84d45bbcca696e5bc4c25"]15[/aname]. [anchor=rpa73d66ed763c24b65b6e18e950fe18967]^[/anchor] Farjâm|| فرجام: پایان; خاتمه ϢEn, Dehxodâ Conclusion; ending
[aname="pa49070192ff9f466ba8d25d158f73c2cd"]16[/aname]. [anchor=rpa7eca8600039949bbaad259ee1b93e48f]^[/anchor] Vartandegi|| ورتندگی: متغیر بودگی ϢEn Variability
[aname="pa2ed69e2728e145f6aa8083a881f4bdf4"]17[/aname]. [anchor=rpa311c73368b884273b0ad457dd3a20904]^[/anchor] Karânnemâyi
[aname="pa73a9cdc035e043e6a8ac72341c38eda8"]18[/aname]. [anchor=rpa1d7d76726b6b4bcaa35b477849311cab]^[/anchor] Farâhâxtan (farâ+hâxtan)|| فراهاختن: از نپاهش نگره‌‌پرداختن ϢEn To induce
[aname="pa5fae71511947430fae03b88eefbcb182"]19[/aname]. [anchor=rpa1ffe8d4fd11b4b42a2146ddbf1b83978]^[/anchor] Foruhâxtan (foru+hâxtan)|| فروهاختن: کاربرد نگره و پیشدیدن; زبر-پایین ϢEn To deduce
[aname="pa3a05bdce4ed14bbbbbe58fa9dd4d81a7"]20[/aname]. [anchor=rpa532b4dceb9aa44df9e4d9af3cb723a24]^[/anchor] Ânâhâxtan (ânâ+hâxtan)|| آناهاختن: اندیشیدن به سناریوهای شدنی با انگاشت همزمان پیشپی‌ها ϢEn To abduce
اینهم از آرزوی کوچک ما:

[عکس: 11.png]
.
[table]
[tr][td][/td][td]شکننده[/td][td]سـِتَپر[sup][aname="rpa412d1addf9dc463da7e30d287f44814d"][[/aname][anchor="pa412d1addf9dc463da7e30d287f44814d"]1][/anchor][/sup] (محکم)[/td][td]پادشکننده[sup][aname="rpad0ccd3a3ebb648279915a1034afe7ccf"][[/aname][anchor="pad0ccd3a3ebb648279915a1034afe7ccf"]2][/anchor][/sup][/td][/tr]
[tr]
[td]پزشکی[/td]
[td]درمان افزایشیک (دارودهی)[/td]
[td][/td]
[td][/td]
[/tr]

[/table]

رویکردهای درخوری که با نگرش به پادشکنندگی[sup][aname="rpae8ec4ab17b0a4095928f3e7d54519718"][[/aname][anchor="pae8ec4ab17b0a4095928f3e7d54519718"]3][/anchor][/sup] بدست میایند را میتوان رویارویی با بیماری‌ها، خورد و خوراک، ورزش و بسیاری کارهای شخصی و گاه پیش پا افتاده ولی بی بروبرگرد مَـهندِ[sup][aname="rpa43d88431fe5546ef8f45ff5aa179dceb"][[/aname][anchor="pa43d88431fe5546ef8f45ff5aa179dceb"]4][/anchor][/sup] دیگر نام برد.

این رویکردها و راهُـبردها[sup][aname="rpa9fb41c0ec31742469202f1f9a87674e1"][[/aname][anchor="pa9fb41c0ec31742469202f1f9a87674e1"]5][/anchor][/sup] گاه میتوانند بر پاد آنچه باشند که از دیگران و کارشناسان شنیده‌ایم و هتا گاه میتوانند پادبینادلانه (counter-intuitive) بنگر آیند.

هر آینه، در راستای خورد و خوراک و با نگرش به فرگشت[sup][aname="rpa244ee5c0ecbd40829346b0c0c3274914"][[/aname][anchor="pa244ee5c0ecbd40829346b0c0c3274914"]6][/anchor][/sup] برای نمونه، میتوان دید که تنَـکارشناسی[sup][aname="rpab4db66de7a7e419b9e61d419706f7672"][[/aname][anchor="pab4db66de7a7e419b9e61d419706f7672"]7][/anchor][/sup] (physiology) آدمی اینگونه فرگشته که نیاز به انرژی گرفتن یکنواخت نداشته باشد.
به سخن دیگر، سیستم گوارشیک ما پادشکننده[sup][aname="rpa3e55574ee4ba491ebdb329945dee45bc"][[/aname][anchor="pad0ccd3a3ebb648279915a1034afe7ccf"]2][/anchor][/sup] است و با اندکی گرسنگی اینجا و آنجا نه تنها نمی‌آسیبد، که این بر تندرستی ما نیاز می‌افزاید.

این را میتوان برآیـندِ فرگشتِ میلیون‌ها سالی دید که آدمی مانند[sup][aname="rpa98a68272516b414f9dd8ad34866064c6"][[/aname][anchor="pa3e55574ee4ba491ebdb329945dee45bc"]8][/anchor][/sup] بیشتر جانوران دیگر دسترسی
یکنواخت و همیشگی به خوراک نداشته و گاه خوراک فراوان میافته و گاه روزها با گرسنگی و خوراک کم سر میکرده، گزینش طبیعی
نه تنها خود را به چنین چیزی سازواری[sup][aname="rpa7d2c925bdf58467794666aaced297594"][[/aname][anchor="pa98a68272516b414f9dd8ad34866064c6"]9][/anchor][/sup] (adaptability) داده است که در نبود چنین ریختی، تن ما و سیستم گوارشیک ما در فَرهود[sup][aname="rpa33a662c62d544918bbc5b0c4fca57c02"][[/aname][anchor="pa7d2c925bdf58467794666aaced297594"]10][/anchor][/sup] دچار آسیب میشوند!

دسترسی به خوراک فراوان و همیشگی با آنچه تن ما از پیرامونمان می‌بَیوسد[sup][aname="rpad3fd8139b2aa4a7d887977069b06f762"][[/aname][anchor="pa33a662c62d544918bbc5b0c4fca57c02"]11][/anchor][/sup] (expects) می‌دگرد[sup][aname="rpa7f199f29bbe745f1943648d3194d49e4"][[/aname][anchor="pad3fd8139b2aa4a7d887977069b06f762"]12][/anchor][/sup] و همچنین غریزه‌های ما
در برگزیدگی دادن به شیرینی‌ها و گرایش به خوردن افزوده و بسیاری فاکتورهای دیگر همه و همه اگرچه در زمان خودشان
غریزه‌هایی بس سودمند و بالا بوده‌اند، ولی امروز مایه‌ی چاقی شده و بار افزوده‌ای بر دستگاه گوارشیک و سرانجام آسیباندن تندرستی ما میباشند.

در اینجا رویکرد خواستنی در رویارویی با تن و دستگاه گوارشی‌ای که چشمداشت اندکی وَرتندگی[sup][aname="rpafaf6faf60ecb42ab897e38120cc160dd"][[/aname][anchor="pa7f199f29bbe745f1943648d3194d49e4"]13][/anchor][/sup] (variability) در اندازه و
گونه خوراکی که می‌گساریم دارد، همانا کم خوردن، گوناگونیِ خوراکی و نداشتن وعده‌های خوراکی یکنواخت است!

به سخن دیگر، اندکی ورتاندن خوراکمان در گُستراهای[sup][aname="rpa87e067219d8f47fe8f3a1bbe56f399a0"][[/aname][anchor="pafaf6faf60ecb42ab897e38120cc160dd"]14][/anchor][/sup] (dimensions) «اندازه»، «زمانبندی»، «گونه» و فاکتورهای وابسته دیگر برای تن و دستگاه گوارش ما بسیار سودمند و خواستنی است.



در کنار آن، ما میتوانیم نگرشی هم به شیوه کارکرد تنمان در برخورد با بیماری‌ها داشته[sup][aname="rpabeb70ba9959e45a3bd8af8a5726fc357"][[/aname][anchor="pa87e067219d8f47fe8f3a1bbe56f399a0"]15][/anchor][/sup] باشیم،
آنچه «نسیم» بزیبایی هر چه بیشتر از فرگشت[sup][aname="rpa2eda4aa4eb944be9a420257727f1cdde"][[/aname][anchor="pa244ee5c0ecbd40829346b0c0c3274914"]6][/anchor][/sup] + شکنندگی فرجامگیری نموده و پیشنهاد میکند بکوتاهی این است:

1- در برابر بیماری‌های ناکشنده (=نه چندان خطرناک) کمابیش فراگیر هیچ دارو و درمانی انجام نپذیرد: کاهش ریسک درمانیک به 0

2- در برابر بیماری‌های نه چندان فراگیر ولی کشنده - بیماری‌هایی که در فرگشتِ آدمی نبوده‌اند یا گزینش طبیعی راهکاری برایشان
نیافته - از درمان‌های روتین هم پا را فراتر گذاشته و از نوترین شیوه‌های درمانیک و دارویی سود برده شود: افزایش ریسک درمانیک

چرا در برابر بیماری‌هایی که ما را نمیکشند بسیار بهتر است که بنمونه هیچ دارویی نگساریم؟ چون تن ما در برابر ماده‌های بیرونی و بویژه داروهای دست‌ساز که در طبیعت کمتر یافت میشوند «شکننده» است و همچنین گرایند[sup][aname="rpa6ec4f7704a4a4cc1898009baf2b597d0"][[/aname][anchor="pabeb70ba9959e45a3bd8af8a5726fc357"]16][/anchor][/sup] بالایی میرود که "گزینش طبیعی"
در روند فرگشت[sup][aname="rpa7d51e89031154deab1a210d804842900"][[/aname][anchor="pa244ee5c0ecbd40829346b0c0c3274914"]6][/anchor][/sup] خود راهکاری پیشتر یافته و بیماری ما را ناکار نخواهد کرد، ولی ریسک خوردن داروی بیرونی همچنان بجا خواهد ماند.

برای نمونه در سرماخوردگی‌های گوناگون یا دردهای ماهیچه‌ای و ... خوردن هر گونه دارویی (از آسپیرین تا به بالا) و سود بردن از درمان‌های پزشکی با گِرایند (احتمال) بالایی بجای
سودرسانی، آسیبرسان میباشند و این آسیبرسانی‌ها، مانند[sup][aname="rpad2cd25cfe90d48eab105256b053f2e75"][[/aname][anchor="pa3e55574ee4ba491ebdb329945dee45bc"]8][/anchor][/sup] آسیب‌های کناری (side-effects) پیشبینی[sup][aname="rpa46e984609c9e4c43b1b41ec2fe0db153"][[/aname][anchor="pa2eda4aa4eb944be9a420257727f1cdde"]17][/anchor][/sup] ناپذیر نیز بوده و نمیتوان هنود‌های[sup][aname="rpa4a8364f9fef6414b8612d2884311252a"][[/aname][anchor="pa6ec4f7704a4a4cc1898009baf2b597d0"]18][/anchor][/sup] (اثرات) آنان را اندازه‌گیری نمود.

[عکس: 61.jpg]

II- Take this medical application. The Second Principle of Iatrogenics: it is not linear. I do not believe that we should take risks with near-healthy people and treat them at all; I also believe that we should take a lot, a lot more risks with those deemed in danger. ~Opacity

هر آینه، در بیماری‌هایی که «گزینش طبیعی» برایشان راهکاری نیافته، دست روی دست گذاشتن و سپردن کار درمان به خود تن و یا هتا
سود بردن از روش‌های درمانی "کم‌زیان (=> آنهایی که شانس کمی برای بهبودی می‌آورند)" نابخردانه بوده و بجای آن بایستی با
توان هر چه بیشتر راه‌های گوناگون و پیشرفته و نوتر درمانیک، اگرچه با ریسک‌پذیری بالاتر همراه باشند را آزموده و پیاده‌سازی نمود.


----
[aname="pa412d1addf9dc463da7e30d287f44814d"]1[/aname]. [anchor=rpa412d1addf9dc463da7e30d287f44814d]^[/anchor] Setapr|| ستپر: محکم; ستبر; قطور Dehxodâ Robust
[aname="pad0ccd3a3ebb648279915a1034afe7ccf"]2[/aname]. ^ [anchor=rpad0ccd3a3ebb648279915a1034afe7ccf]آ[/anchor] [anchor=rpa3e55574ee4ba491ebdb329945dee45bc]ب[/anchor] Pâdšekanande|| پادشکننده: دربرابر شکننده; چیزیکه از زنش سود میبرد ϢEn Antifragile
[aname="pae8ec4ab17b0a4095928f3e7d54519718"]3[/aname]. [anchor=rpae8ec4ab17b0a4095928f3e7d54519718]^[/anchor] Pâdšekanandegi|| پادشکنندگی: دربرابر شکننده; چیزیکه از زنش سود میبرد ϢEn Antifragility
[aname="pa43d88431fe5546ef8f45ff5aa179dceb"]4[/aname]. [anchor=rpa43d88431fe5546ef8f45ff5aa179dceb]^[/anchor] Mehand (meh+and)|| مهند: مهم Important; significant
[aname="pa9fb41c0ec31742469202f1f9a87674e1"]5[/aname]. [anchor=rpa9fb41c0ec31742469202f1f9a87674e1]^[/anchor] Râhbord (râh+bord)|| راهبرد: استراتژی; شگرد Strategy
[aname="pa244ee5c0ecbd40829346b0c0c3274914"]6[/aname]. ^ [anchor=rpa244ee5c0ecbd40829346b0c0c3274914]آ[/anchor] [anchor=rpa2eda4aa4eb944be9a420257727f1cdde]ب[/anchor] [anchor=rpa7d51e89031154deab1a210d804842900]پ[/anchor] Fargašt (far+gašt)|| فرگشت: تکامل; فرگشتن ϢEn Evolution
[aname="pab4db66de7a7e419b9e61d419706f7672"]7[/aname]. [anchor=rpab4db66de7a7e419b9e61d419706f7672]^[/anchor] Tankâršenâsi (tan+kâr+šenâs+i)|| تنکارشناسی: فیزیولوژی; شناخت کار تن و اندام ϢEn Physiology
[aname="pa3e55574ee4ba491ebdb329945dee45bc"]8[/aname]. ^ [anchor=rpa98a68272516b414f9dd8ad34866064c6]آ[/anchor] [anchor=rpad2cd25cfe90d48eab105256b053f2e75]ب[/anchor] Mânandeš (mânand+eš)|| مانندش: شبیه‌سازی شده ϢEn Simulation
[aname="pa98a68272516b414f9dd8ad34866064c6"]9[/aname]. [anchor=rpa7d2c925bdf58467794666aaced297594]^[/anchor] Sâzvâri|| سازواری: وقفپذیری www.thefreedictionary.com Adaptability
[aname="pa7d2c925bdf58467794666aaced297594"]10[/aname]. [anchor=rpa33a662c62d544918bbc5b0c4fca57c02]^[/anchor] Farhud|| فرهود: فرهوده; هوده=حق; حقیقت ϢEn Truth
[aname="pa33a662c62d544918bbc5b0c4fca57c02"]11[/aname]. [anchor=rpad3fd8139b2aa4a7d887977069b06f762]^[/anchor] Bayusidan|| بیوسیدن: چشمداشتن, انتظار بردن To expect
[aname="pad3fd8139b2aa4a7d887977069b06f762"]12[/aname]. [anchor=rpa7f199f29bbe745f1943648d3194d49e4]^[/anchor] Degarestan|| دگرستن: تغییر کردن To change
[aname="pa7f199f29bbe745f1943648d3194d49e4"]13[/aname]. [anchor=rpafaf6faf60ecb42ab897e38120cc160dd]^[/anchor] Vartandegi|| ورتندگی: متغیر بودگی ϢEn Variability
[aname="pafaf6faf60ecb42ab897e38120cc160dd"]14[/aname]. [anchor=rpa87e067219d8f47fe8f3a1bbe56f399a0]^[/anchor] Gostarâ|| گسترا: بعد; دایمنسیون Dehxodâ, ϢEn Dimension
[aname="pa87e067219d8f47fe8f3a1bbe56f399a0"]15[/aname]. [anchor=rpabeb70ba9959e45a3bd8af8a5726fc357]^[/anchor] Dâte (dât+e)|| داته: قانون Law; rule
[aname="pabeb70ba9959e45a3bd8af8a5726fc357"]16[/aname]. [anchor=rpa6ec4f7704a4a4cc1898009baf2b597d0]^[/anchor] Gerâyand (agar+âyand)|| گرایند: احتمال, اگرآیند Probability
[aname="pa2eda4aa4eb944be9a420257727f1cdde"]17[/aname]. [anchor=rpa46e984609c9e4c43b1b41ec2fe0db153]^[/anchor] Pišbordin|| پیشبردین: کاربردی, کاربستی, عملی Pragmatic
[aname="pa6ec4f7704a4a4cc1898009baf2b597d0"]18[/aname]. [anchor=rpa4a8364f9fef6414b8612d2884311252a]^[/anchor] Hanud|| هنود: اثر, تاثیر Effect
[عکس: 3.png]
Mehrbod نوشته:
[عکس: 3.png]

الان دركتابفروشی ها موجود هست؟
nirvana نوشته: الان دركتابفروشی ها موجود هست؟

در ایران گمان نمیکنم، روی هم رفته این نویسنده در ایران بسیار گمنام مانده و همچنان که اینجا آورده بودم، در گوگل تنها و تنها سایت دفترچه برای واژه «پادشکننده» لیست شده: پادشکنندگی - Antifragility

هنگامیکه واژه antifragile در انگلیسی نزدیک به دویست هزار برآیه برمیگرداند و کمتر از یک سال هم است که از سوی نویسنده شناسانده شده!
mohaddeseh نوشته: جناب مهربد...
من خیلی خنگ نیستم ولی میشه از شما خواهش كنم مطالبتون رو كمی عامیانه تر توضیح بدین...در واقع اصل مطلب رو درك میكنم ولی در فرعیات دچار سردرگمی میشم....

البته اگه این امکان براتون وجود داره....

درود،
من به پارسی ناب و اندکی فرارفته نوشته بودم که خواندن نوشتار را برای ناآشنای آن اندکی سخت میکند.

ولی فرهشت یا همان موضوع «پادشکنندگی» چیز پیچیده‌ای ندارد و در دسته‌بندی سیستم‌ها و واکافت آنها (system analysis) میرود.

سیستم
تعریف سیستم:
بخش‌های گوناگونی که با همکاری و اندرکنش (interaction) یکدیگر یک چیز بزرگتر (سیستم) را میسازند.

پس تن ما برای نمونه یک سیستم پیچیده است که همه بخش‌های آن، دل و شش و کلیه و ..
با همکاری یکدیگر در راستای یک آماجی (هدفی)، در اینجا زنده نگه داشتن ما پیش میروند.

یک سیستم ساده‌تر را میتوان نمایشگر یا تلویزیون دید، که بخش‌های سازنده
آن (الکترودها، lcd و ..) در راستای آماج آن که نمایش نگاره‌ها و فیلم و .. باشد، همکاری میکنند.

یک سیستم باز ساده‌تر لیوان است که مولکول‌های شیشه‌‌ی آن
با چینش ویژه‌ای که میانشان دارند در راستای آماج آبدانی (نگه‌دارنده آب) برای ما پیش میروند.



دسته‌بندی سیستم‌ها
با دانستن دقیق چیستی سیستم، ما میتوانیم آنها را به سه دسته مهادین بخش کنیم:
شکننده = fragile
ناشکننده - سِتَپر = robust
پادشکننده = antifragile

اکنون لیوان شیشه‌ای یک سیستم شکننده است و شکنندگی آن روشنه، اگر آنرا از روی میز بیاندازید میشکند!

یک لیوان چوبی در این دیدگاه شکننده نیست و از افتادن آسیب ندیده یا آسیبی ریز و چشمپوشیدنی دارد = سِتپر یا ناشکننده

اکنون در اینجا ما پنداره‌ی دیگری به نام سیستم "پادشکننده" را هم داریم، که اگر آنرا به نمونه بالا بگسترانیم،
لیوانی آبخوری‌ای را میتوانید بیانگارید که از افتادن روی زمین نه تنها نمیشکند و نه تنها آسیبی نمیبیند، که سود هم میبرد!
برای نمونه بیانگارید لیوان یا قمقمه‌ای آبخوری داریم که توانایی پالایش (تصیفه) آب را دارد و برای آنکه شارژ شود باید آنرا چند
بار بزمین بیاندازید: این قمقمه پادشکننده است چرا که از افتادن نه تنها نمیآسیبد، که براه شارژ شدن سود هم میبرد.



فرجامیابی
اکنون سیستم‌های دست‌ساز آدمی چنانکه بالا گفتیم، کمابیش در بهترین ریخت خود ناشکننده و در بدترین ریخت بس شکننده هستند.

سیستم‌های دست‌ساز طبیعت ولی وارونه آن بوده و بسوی پادشکنندگی می‌گِرایند. برای نمونه تن (کالبد) آدمی
در بسیاری زمینه‌ها
پادشکننده است و از اندکی ورتش (variation، گوناگونی چیزها) سود میبرد: جنبش برای تن و مغز شما سودمنده و به آن ورزش
و برزش میگوییم، ولی همین جنبش برای خودروی شما سودمند نیست و مایه‌ی سایش (اصطکاک) و کهنه شدن آن است (خودرو = شکننده).


اکنون اینکه این مهاد پادشکنندگی تا کجا گستردنی است و چگونه میتوانیم از آن در زندگی و رویکردگزینی و رویهمرفته
راهکاریابی برای دشواری‌های شخصی و همگانی سود ببریم، دیگر مرزمند به نیروی پنداشت (قوه تخیل) شما است.
صفحات: 1 2 3 4 5 6