viviyan نوشته: همه خواب میبینن ولی همه خواباشون یادشون نمیمونه.
سانسور رویا - ( ذهن و روان )
اینو من تجربی درک کردم.
نگرانی میتواند بسادگی مایهی بدخوابی شود. بدخوابی هم مانند همان سدای زنگ که بالا گفتم کار میکند، شما اگر
میان خوابتان
بیدار شوید آنرا به یاد میاورید، اگر نه پس از بیدار ویر خودآگاه بتندی به ناخودآگاه میرود؛ این را در روشن خوابی میاموزید:
تجربیات شما پیرامون رویاها
yasy نوشته: خوشا به حالتون
من الان ده سال بیشتره شبی بیست یا سی خواب مختلف میبنیم یكی از یكی بد تر
دستکم از آن بهره گرفته و یک چندتا کابوس خوب برایمان تعریف کن
کابوس و چرایی آن
Mehrbod نوشته: دستکم از آن بهره گرفته و یک چندتا کابوس خوب برایمان تعریف کن
کابوس و چرایی آن
دوستان میدونن من كابوس های تكرار شونده ی شش هفت ماهه داشتم...فقط مشكل اینجاست دربارش حرف بزنم شب خوابشو میبینم
البته یه مدت تمرین كنترل خواب میكردم و تونستم باهاش كنار بیام
الان وقتی اون خواب مشخص و میبینم اویلش میفهمم خوابه و بیدار میشم اما آن هم روحیه ی حساس:دی من و اذیت میكنه
من آخر متوجه نشدم علت بعضی خوابها چیه؟؟؟
آدم معمولا خوابهای بی اهمیت رو تشخیص میده و از یاد میبرتشون.اما یکسری خوابها بدون اغراق قابل توجهن.من خیلی از خوابهام جنبه ی پیش بینی واقع ی مهمی رو داره و خودم متوجه میشم که این خواب از همون خوابهاست و بهشون توجه ویژه میکنم.
آیا اینم به خاطر قدرت ذهنه؟؟
yasy نوشته: دوستان میدونن من كابوس های تكرار شونده ی شش هفت ماهه داشتم...فقط مشكل اینجاست دربارش حرف بزنم شب خوابشو میبینم
البته یه مدت تمرین كنترل خواب میكردم و تونستم باهاش كنار بیام
الان وقتی اون خواب مشخص و میبینم اویلش میفهمم خوابه و بیدار میشم اما آن هم روحیه ی حساس:دی من و اذیت میكنه
جدا از اینکه کابوس همان نمایانگر مشکلات بیرونیه، ولی با روشنخوابی (lucid dreaming) یا همان خودآگاهیدن در خواب میتوان انگار
با کابوسها هم کنار آمد یاسی جان:
تجربیات شما پیرامون رویاها
Mehrbod نوشته: جدا از اینکه کابوس همان نمایانگر مشکلات بیرونیه، ولی با روشنخوابی (lucid dreaming) یا همان خودآگاهیدن در خواب میتوان انگار
با کابوسها هم کنار آمد یاسی جان: تجربیات شما پیرامون رویاها
درسته من یك سال یك سال و نیم وضعیت روحی خوبی نداشتم. من از اون خوش شانس هاش هستم كه خواب هام به خصوص كابوس هام با جزئیات زیاد یادم میمونه
البته وقتی تمرین كردم كه یكی از تمیرینات همین نوشتن خواب ها با جرئیات به محض بیدار شدنه این به یاد آوردن قوی تر هم میشه
بله مهربد جان خود آگاهی در خواب جدا از اینكه كمك كرد از شر یه سری از كابوس ها خلاص بشم به شخصه یكی از تجربه های هیجان انگیز و جالبم بوده ولی خوب ادامه دادنش خوب نیست بكر بودن خواب ها از بین میره
حالا كسی دل خوشی اینجا از مدیر ارشد اونور نداره ولی منابع جالبی داشتند در این زمینه خیلی مصرانه كمك كرد من از اون وضع افتضاح كه كلا از تختم میترسیدم رها شم:دی
تجربه ی خود آگاهی در خواب خیلی زیاد داشتم ولی اولین بارش جالب بود
كسی كه راهنماییم میكرد بهم چند تمرین داد كه دو هفته انجامش دهم تا بتونم تو خواب بفهمم كه خوابم
یكی نوشتن جزئیات خواب بود به محض بیداری مثلا تو موبایل
یكی چند خصوصیت خاص بود مثل همون پرسش كه اوایل تاپیك گفتن دوستان
ولی خوب من تحقیق كه كردم چند مورد كاملا اثبات شده
یكی اینكه وقتی تو خواب بپرید رو هوا میمونید
یكی اینكه اگر دست خود را بكشید كش می آید
یكی اینكه اگر به نوشته ای نگاه كنید چشمان خود را ببندید و دوباره به نوشته نگاه گنید نوشته تغییر میكند
شاید این هم جوری تلقین باشد به فردی كه تمرین میكند
خلاصه اگر این كارها را در بیداری روزی چند بار انجام دهید در خواب بر حسب عادت انجام میدهید و متوجه خواب بودن خود میشوید
یه نصف روز چند بار این كار ها را كردم شب خواب دیدم كه داشتیم از خانه یقدمی دوران بچگی اسباب كشی میكردیم كه در زیرزمین اونجا یه كتاب پیدا كردم كه نام یكی از استادای الانم روش نوشته شده بود ولی كتاب خیلی كهنه بود و استاد من هم جوان من تعجب كردم دویدم بالا كه به خواهرم یا هر كسی كه بود نشان دهمش ولی وقتی دوباره نگاهش كردم یه چیز دیگر نوشته بود یادمه حسین ابراهیمی:دی
شك كردم به خواب بودنم برای اطمینان دست خودم و كشیدم كش اومد تا زمین لحظه ی جالبی بود صحنه ی خواب محو شد حس وقتی رو داشتم كه تو اعماق اب هستم حتی صدای اطرافیانم مبهم میومد دقیقا مثل زمانی كه به هوش می آیید
خیلی ترسیدم به خودم گفتم الان میرم تو اتاقم دراز میكشم تا بیدار شم تا به اتاقم فكر كردم بیدار شدم
دیگه از اون زمان این كار و هزاران بار بدون ترس انجام دادم
جوری شده بود كه وقتی میفهمیدم خواب هستم با تصور ذهنی هر مكانی میتونستم اونجا باشم و هر كاری كه فكر میكردم بهش انجام بدم و فقط با فكر لحظه ای به خودم اتاقم و تختم بیدار میشدم تجربه های جالبی بود
یاسی جان شما احیانا خوابهای تکراری نمیبینید؟
معمولا خوابهای تکراری را در خواب تشخیص میدهیم.من هر چند وقت یکبار در خواب مسیری را میدوم که به نقطه ی اول باز میگشتم.آخرین بار که دوباره شروع به دویدن کردم در خواب یادم امد که دویدنم در خوابهای پیش بی نتیجه بوده.دقیقا یادم هست که کمی که دویدم در خواب به خودم گفتم (ای بابا سرکاری نمیخواد بدوئی بشین تا از خواب بیدار شی)
همانجا نشستم واز که وقتی بیدار شدم یادم نمی آید دوباره در خواب ان مسیر را دیده باشم!!
چرا بانو جان من هفت ماه تقریبا هر شب یا یه شب در میون یه خواب و میدیدم ولی چون داستانی بود و محیط هم عوض میشد و به جز یك نفر آدم ها هم عوض میشدند متوجه خواب بودنش نمیشدم دیگر خواب های تكرار شوندم و بعد از یه مدت حتی بدون این تمرینات هم میتونستم حل كنم ولی ان یكی خیلی آزار دهنده بود هیچ كاریش نمیتونستم بكنم نمیخوابیدم و همش با آرامبخش میخوابیدم كه خواب نبینم ولی خوب اونو با این تمرینات حل كردم حالا فردا تعریفش میكنم الان بخوام با جزئیات بگم میبینمش خیلی وقته تمرین ندارم احتمالا تا آخر هم میبینم
yasy نوشته: خوشا به حالتون
من الان ده سال بیشتره شبی بیست یا سی خواب مختلف میبنیم یكی از یكی بد تر
شماها مگه خواب هم میبینید ؟!