دفترچه

نسخه‌ی کامل: اثبات وجود معاد به وسیله برهان عدالت
شما در حال مشاهده نسخه آرشیو هستید. برای مشاهده نسخه کامل کلیک کنید.
صفحات: 1 2
در این جهان، انسانها در انتخاب و انجام کارهای خوب و بد، آزادند. از یک سو، کسانی یافت می‌شوند که تمام عمر خود را صرف عبادت خدا و خدمت به بندگان او می‌کنند و از سوی دیگر، تبهکارانی دیده می‌شوند که برای رسیدن به هوسهای شیطانی خودشان، بدترین ستمها و زشتترین گناهان را مرتکب می‌گردند و اساساً هدف از آفرینش انسان در این جهان و مجهز ساختن او به گرایشهای متضاد و به نیروی اراده و انتخاب، و به انواع شناختهای عقلی و نقلی و فراهم کردن زمینه برای رفتارهای گوناگون و قرار دادن وی بر سر دوراهیهای حق و باطل و خیر و شر این است که در معرض آزمایشهای بی‌شمار، واقع شود و مسیر تکامل خود را با اراده و اختیار برگزیند تا به نتایج اعمال اختیاری و پاداش و کیفر آنها برسد؛ و در حقیقت سراسر زندگی دنیا برای انسان، آزمایش و ساختن و پرداختن هویت انسانی خویش است و حتی در آخرین لحظات زندگی هم معاف از آزمایش و تکلیف و انجام وظیفه نیست.
اما می‌بینیم که در این جهان، نیکوکاران و تبهکاران ، به پاداش و کیفری که درخور اعمالشان باشد نمی‌رسند و چه بسا تبهکارانی که از نعمتهای بیشتری برخوردار بوده و هستند و اساساً زندگی دنیا ظرفیت پاداش و کیفر بسیاری از کارها را ندارد مثلاً کسی که هزاران شخص بی گناه را به قتل رسانیده است نمی‌توان او را جز یک بار، قصاص کرد و قطعاً سایر جنایاتش بی‌کیفر می‌ماند در صورتی که مقتضای عدل الهی این است که هر کس کوچکترین کار خوب یا بدی انجام دهد به نتیجه آن برسد.
پس هم چنان که این جهان، سرای آزمایش و تکلیف است باید جهان دیگری باشد که سرای پاداش و کیفر و ظهور نتایج اعمال باشد و هر فردی به آنچه شایسته آن است نایل گردد تا عدالت الهی، تحقق عینی یابد!
(وجود خدا پیش فرض است)
به نظر شما این برهان ،برهان قابل قبولی است؟
برهان به شرطی قابل قبول هست که شما مقدمات این برهان رو پیش از این اثبات کرده باشید...منظور این بخش از صبحت های شماست!!!


ahlobit نوشته: اساساً هدف از آفرینش انسان در این جهان و مجهز ساختن او به گرایشهای متضاد و به نیروی اراده و انتخاب، و به انواع شناختهای عقلی و نقلی و فراهم کردن زمینه برای رفتارهای گوناگون و قرار دادن وی بر سر دوراهیهای حق و باطل و خیر و شر این است که در معرض آزمایشهای بی‌شمار، واقع شود و مسیر تکامل خود را با اراده و اختیار برگزیند تا به نتایج اعمال اختیاری و پاداش و کیفر آنها برسد؛
این پیش فرضها در این استدلال وجود دارد:
1-خدایی هست
2-این خدا عادل است.
3-در این دنیا عدالت وجود ندارد.

از این گذشته همونطور که من در بحث غرامت دادن بخاطر رنج دیگران گفتم در واقع این حداکثر کاری هست که از دست قانون بر میاید ولی عدالت نیست.مثلن من بزنم چشم یکنفر را کور کنم بعد من به زندان بروم و به طرف غرامت بدهم این عدالت نیست،بلکه تلاشیست برای بهتر کردن اوضاع،در واقع آن تجربه کوری را برای طرف مقابل نمیتوان جبران کرد،با عذاب و پاداش،اینها بیشتر راهکارهایی هستند برای تکرار نشدن این اتفاقات و کاهش درد قربانی.
این استدلال فقط میگوید که عدالت در این دنیا اجرا نمیشود،خدا برای نشان دادن عدالت خودش بعد از این دنیا نیاز به یک(یا حتی شاید چند) دنیای دیگر دارد.در واقع این استدلال بیشتر بدرد خود خدا میخورد که یادش باشد یک دنیای دیگر هم لازم است خلق کند برای جزا و پاداش این دنیا،چه بسا بعدن لازم شود یک دنیای دیگر هم خلق کند برای رفع و رجوی کاستیهای دنیای آخرت !!
هیچ جنایتی نیست که یک نفر براش برای همیشه زجر ببینه! شاید مثلا بگیم ۱۰۰ میلیون سال ، ولی‌ زجری که هرگز تموم نشه ، عدالت نیست


در ضمن کی‌ تصمیم میگیره که یک نفر گناه کار هست ، دادگاه الهی هیات منصفه داره ، مجرم وکیل میتونه داشته باشه؟
Russell نوشته: همونطور که من در بحث غرامت دادن بخاطر رنج دیگران گفتم در واقع این حداکثر کاری هست که از دست قانون بر میاید ولی عدالت نیست.مثلن من بزنم چشم یکنفر را کور کنم بعد من به زندان بروم و به طرف غرامت بدهم این عدالت نیست،بلکه تلاشیست برای بهتر کردن اوضاع،در واقع آن تجربه کوری را برای طرف مقابل نمیتوان جبران کرد،با عذاب و پاداش،اینها بیشتر راهکارهایی هستند برای تکرار نشدن این اتفاقات و کاهش درد قربانی.
میشه بیشتر توضیح بدین؟ یا باتوجه به سخن خودتان یک نمونه عدالت را در جامعه مثال بزنید!
عدالت یعنی اعطا کل ذی حق حقه
و حق کسی که قتل کرده اعدام است فلذا عدالت درباره او یعنی اجرای حکم قصاص
درست است این امر تبعاتی دارد از جمله تکرار نشدن این اتفاق یا کاهش درد قربانی
اما در حقیقت برای اجرای عدالت است
David Hume نوشته: هیچ جنایتی نیست که یک نفر براش برای همیشه زجر ببینه! شاید مثلا بگیم ۱۰۰ میلیون سال ، ولی‌ زجری که هرگز تموم نشه ، عدالت نیست
شما بحث خلود را مطرح می کنید
افرادی مانند ملاصدرا معتقدند اصلا خلودی وجود ندارد و منظور از هم فیها خالدون این است که زمان بسیار زیادی در جهنم می مانند که انگار خالدند
اما مثلا ایت الله وحید در جواب این سوال می گفتند مثلا اگر به بقال سر کوچه تعدی کنی یک جزا داره و اگر مثلا به رهبر مملکت تعدی کنی 100 برابر جزا داره
یعنی ظالم با توجه به عظمت مظلوم جزا داده می شود(یعنی یکی از پارنومترهای جزا عظمت و حقارت مظلوم است)
حالا خدایی که بی نهایت است باید کسی که ظلم به خد کرد هم عذابش بی نهایت باشد
و هیچ ظلمی در این میان نیست
باتشکر
David Hume نوشته: در ضمن کی‌ تصمیم میگیره که یک نفر گناه کار هست ، دادگاه الهی هیات منصفه داره ، مجرم وکیل میتونه داشته باشه؟
در این برهانفقط ان اعمالی که قبح ذاتی دارند و هر عاقلی درک می کند مثل دروغ و ظلم را پیش فرض گرفته
و گفته بنابر حکم عقل اینگونه اعمال باید جزا داده شوند
راسل جان لطفا شما پاسخ سوال این دوستمون رو ندید تا اول ادعای خود رو ثابت کنند بعد!!! چون به این شکل روند تاپیک به طور غیر منطقی جلو میره...
Havadar_e_Democracy نوشته: برهان به شرطی قابل قبول هست که شما مقدمات این برهان رو پیش از این اثبات کرده باشید...منظور این بخش از صبحت های شماست!!!
اگر این مقدمه هم نبود باز برهان قابل قبول بود به این شکل
خدا عادل است
این دنیا قابلیت اجرای عدالت را برای گنه کاران ندارد
پس دنیای دیگری باید باشد که جزا گنه کاران را بدهد
ahlobit نوشته: اگر این مقدمه هم نبود باز برهان قابل قبول بود به این شکل
خدا عادل است
این دنیا قابلیت اجرای عدالت را برای گنه کاران ندارد
پس دنیای دیگری باید باشد که جزا گنه کاران را بدهد
به هر حال شما باید ادعای خود را ثابت کنید نه اینکه با مطرح کردن مطالب جدید از زیر بار اثبات ادعایی که کردین شونه خالی کنید...
شما پیش فرض رو خدا گرفتین فقط...نه عادل بودن خدا رو ثابت کردید و نه تعریف ملموس و منطقی از عدالت دادید و نه لزوم اجرای عدالت رو نشون دادید و نه غیر قابل اجرا بودن عدالت در این دنیا رو و جمله آخر هم نتیجه گیری توام با سفسطه بود....
ahlobit نوشته: میشه بیشتر توضیح بدین؟ یا باتوجه به سخن خودتان یک نمونه عدالت را در جامعه مثال بزنید!
عدالت یعنی اعطا کل ذی حق حقه
و حق کسی که قتل کرده اعدام است فلذا عدالت درباره او یعنی اجرای حکم قصاص
درست است این امر تبعاتی دارد از جمله تکرار نشدن این اتفاق یا کاهش درد قربانی
اما در حقیقت برای اجرای عدالت است
ببینید در قانون نویسی ما دو شیوه داریم یکی همان چیزیست که رویکردش کیفر خاطی است با توجه به اعمال گذشته او،یکی هم با رویکرد به اینده است،یعنی میگوییم گذشته که گذشته فقط به گذشته نگاه میکنیم برای اگاهی از چگونگی امور ولی هدف ما بهتر کردن هر چه بیشتر آینده است.
نکته من ار مطرح کردن عدالت اینست که عذاب کردن ظالمان دردی از مظلوم دوا نمیکند،خدا اگر قادر و عادل است باید جلوی درد مظلوم را بگیرد در هنگام ظلم.اینکه درد مظلوم را تماشا کند و بعد بیاید ظالم را مجازات کند که بدرد نمیخورد،از طرف دیگر این مجازات و پاداش باید حداقل اطلاع رسانی درست صورت گیرد،بسیاری از انسانها شواهدی برای وجود الله نمیبینند یا بقول اسلام نمیدانند که در این امتحان الهی از نظر اسلام قرار دارند.این ایده عدل و عدالت الهی اسلامی را باز هم غیر منطقی تر میکند.[color="silver"]

---------- ارسال جدید اضافه شده در 08:43 am ---------- ارسال قبلی در 08:39 am ----------

[/color]
havadar_e_democracy نوشته: راسل جان لطفا شما پاسخ سوال این دوستمون رو ندید تا اول ادعای خود رو ثابت کنند بعد!!! چون به این شکل روند تاپیک به طور غیر منطقی جلو میره...
53
اشکالی نداره دکتر جان،اونجوری بحث گره میخوره. ایشون اهل خرد و تفکر بنظر میرسه و خوب هست بحث ادامه پیدا کنه
صفحات: 1 2