دفترچه

نسخه‌ی کامل: چرا خدا باید مخالفینش و کسانی‌ که به او اعتقاد ندارند را مجازات ...
شما در حال مشاهده نسخه آرشیو هستید. برای مشاهده نسخه کامل کلیک کنید.
صفحات: 1 2 3 4 5 6 7 8
Russell نوشته: البته فروید نگفته انسانها فقط از روی احساسات رفتار میکنند.بلکه نقش زیاد عواطف و عوامل دیگه رو که بطور ناخود آگاه عمل میکنند رو نشون داد.یک کتاب هم داره بنام "آینده یک پندار" که بر همین اساس دین رو تحلیل میکنه.
متد علمی هم طراحی شده که همین احساسات رو از مشاهدات حذف کنه.
اما بالاخره یا داری میگی که انسانها از روی احساسات تصمیم میگیرند یا نه،اگر میگیرند که خوب دینداران و مسلمین هم جز همین دسته میشند و تصمیمشون احساسی هست.اگر هم که نه پس چی میگی شما؟
بنابراین نتیجه میشه گرفت که منظورت از اینکه تا یه حدی نظرات فروید رو قبول داری اینه که تا حدی که فکر میکنی به نفعت هست قبول داری.
راسل جان من در پست قبلی دقیقا اینگونه آوردم "خداباور یا ناباور بودن بیشتر از آنکه به عقل و اندیشه ارتباط داشته باشد ناشی از احساس فرد است و اساسا عقاید آدمیزاد کمتر بر تعقل استوار است"
یعنی مسلمین و کفار ندارد ! لطفا به قید "بیشتر " که بکار بردم توجه کنید . بعبارت دیگر حداقل بر اساس نظریه فروید و آنچه خودم متوجه شدم احساسات نقش عمده ای در انتخاب افکار و رفتار دارد .حالا این چقدر به نفعم هست را نمیدانم ؟!
و همین برداشتها هست که مرا مسلمان تر میکند مثلا وقتی من به این میرسم که مسلمان یا کافر بیشتر بدلیل احساسات هست که مسلمان یا کافر شدند نه تنها رفتار عجیب وغریب بسیاری از مسلمانان و کفار برایم معنی پیدا میکند بلکه در باره مسلمانان مفهوم این حدیث برایم دوباره معنی میشود که :
"إنّ الشّرك أخفى من دَبيب النَّمْل عَلى صفَاةٍ سَوْداء في لَيْلَةٍ ظَلْماء" یعنی :شرك از راه رفتن يك مورچه بر سنگى سياه در شبى تاريك مخفى تر است
این یعنی همین که من نزد خودم خیلی مسلمان باشم اما این مسلمانی از روی تعقل نباشد بلکه به هر دلیل حتی مثلا لجاجت با فرد یا افرادی ابراز مسلمانی کنم !
حسین یه مسلمان رو در نظر بگیر که به خدا ایمان داره. به پیغمبر هم همینطور. در انجام عباداتش هم کوتاهی نمیکنه. این مسلمان یه موقعی میاد که شک میکنه به اعتقادات خودش و سعی میکنه که حقیقت رو بفهمه و میره تحقیق میکنه و کلی کتاب تاریخی و مذهبی و قرآن و ... میخونه و در اخر به این نتیجه می رسه که خدا وجود خارجی نداره و صرفا یه موجود تخیلی که از ذهن انسانها نشأت گرفته هست و بالطبع دین اسلام هم نه دین خدا بلکه دین محمد هست. البته در این کشفیاتش یقین داره نه هیچ شکی. حالا با توجه به این شرایط شما بگو این مسلمان ملحد شده کجا تابع احساسش شده که به چنین نتیجه ای رسیده؟
shirin نوشته: حسین یه مسلمان رو در نظر بگیر که به خدا ایمان داره. به پیغمبر هم همینطور. در انجام عباداتش هم کوتاهی نمیکنه. این مسلمان یه موقعی میاد که شک میکنه به اعتقادات خودش و سعی میکنه که حقیقت رو بفهمه و میره تحقیق میکنه و کلی کتاب تاریخی و مذهبی و قرآن و ... میخونه و در اخر به این نتیجه می رسه که خدا وجود خارجی نداره و صرفا یه موجود تخیلی که از ذهن انسانها نشأت گرفته هست و بالطبع دین اسلام هم نه دین خدا بلکه دین محمد هست. البته در این کشفیاتش یقین داره نه هیچ شکی. حالا با توجه به این شرایط شما بگو این مسلمان ملحد شده کجا تابع احساسش شده که به چنین نتیجه ای رسیده؟
شیرین خانم چرا یک مسلمان را در نظر بگیرم ؟ خودم را در نظر میگیرم ! این که شما میفرمایید تقریبا خود من هستم .منتها با این تفاوت که هرچی مطالعه میکنم (البته براساس وقتی که دارم ) نتیجه برایم به مسلمانی بیشتر منجر میشود . اخیرا یک کامنتی در وبلاگ آرش بیخدا خواندم که برایم آموزش داشت که برایتان میاورم .
-------------------------------------------
سلام
مقالات شما رو در سایت زندیق مطالعه کردم و بسیار استفاده کردم.من یک بسیجی به تمام معنا بودم!23 سالمه و اهل قم هستیم و.خونه ما نزدیک بیت مراجع بزرگ شیعه مثل ایت الله سیستانی, شبیری زنجانی, مرحوم تبریزی و… بودش و خانواده ما فوق العاده مذهبیه.پدرم از زمان طاغوت مذهبی متعصب بوده! دیگه چه برسه به الانش….منتها من بعد از گذشت 2-3 سال با تعمق فهمیدم که دین اسلام اساسا چیز بدردنخوری هستش….البته بگم تنها چیزی که قبل از اون باعث میشد که دست از دین نکشم وجود معجزات به ظاهر علمی قران بود و همیشه میبگفتم که در تاریخ همیشه امکان تحریف وجود داره و تمام این حرف هایی که به پیامبر و ائمه نسبت میدن دروغ و جعلیه و بابت تمام چیزهایی که به صراحت در قران ذکر شده هم استدلال اخوندی داشتم و میدونید که اخوندها هم هیچ وقت کم نمیارن! ( و استدلالم هم این بود که مگر میشه یک فرد بیسواد در 1400 سال پیش این همه معجزه علمی داشته باشه و از جانب خدا نیومده باشه؟)مثلا اگر یک جای قران به صراحت میگه که جهاد کنیدو گردن مشکرین رو بزنید و هر جا پیداشون کردید اونا رو بکشید.من اون موقع استدلال میکردم که خب کلی هم روایت داریم مبنی بر رافت اسلامی و منظور از اون ایه اونه که در موقعیت خاص باید اون کارها رو انجام دادو از این قبیل اراجیف………
اما زمانی که مطالب prophet150.wordpress.com خوندم واقعا بهم شوک وارد شده بود.تا یک هفته منگ بودم و اصلا باورم نمیشد که اللهی وجود نداره که این جهان رو به گردش در بیاره و منی که از 9 سالگی به طور مستمر نماز میخوندم و تا پارسال هیچ روزه ای گردنم نبوده , کلا سرکار بودم.واقعا شوک عجیبی بهم وارد شد.بعدش هم متوجه شدم که کسانی که اینقدر راحت میان تناقضات علمی قران رو تبدیل میکنن به معجزات علمی, خیلی راحت میتونند تاریخ رو به نفع خودشون نشون بدن و هر چیزی رو که بر ضدشون هستش غیر مستندک نند..بهرحال…ازتون ممنونم!
پیرامون مقاله شما در رابطه با 60 مورد از تناقضات قران, اقای محمدعلی كوشا کتابی داره تحت عنوان ( پاسخ به 180 شبهه قرآنی در اينترنت ) .شاید براتون جالب باشه ……ایشون جوابیه ای برای این مقاله شما دارند.من بعضیاشونو خوندم.خیلی از اونها , سفسطه و فریبکاری و توجیهه اما به بعضیاشون هم جواب منطقی دادند …..البته بگم که چون میخواستند حتما جواب بدن! و این مسائل همونطور که خودتون میدونید اشکال نیست بلکه شبهه هستش! صرفا جواب دادند!حالا ایا منطقیه یا نه خود خواننده باید قضاوت کنه……اینو مطرح کردم که اگر براتون امکانش باشه و شما هم به جوابیه ایشون جوابیه بدید, قضیه جالب میشه!…………مثلا جواب ایشون پیرامون تناقض الله در ارتباطز با خلقت در 6 یا هشت روز کاملا ابتکاریه!……….بهرحال موفق باشید!
( اگر دوست داشتید بیشتر میتونیم با هم مکاتبه داشته باشیم)
http://arashbikhoda.wordpress.com/2011/0.../#comments
------------------------------
ببیند این یک کامنت هست که میخواهد علت کافر شدن یک نفر را توضیح دهد . اما عبارات جالبی در آن وجود دارد به این شرح :

"پیرامون مقاله شما در رابطه با 60 مورد از تناقضات قران, اقای محمدعلی كوشا کتابی داره تحت عنوان ( پاسخ به 180 شبهه قرآنی در اينترنت ) .شاید براتون جالب باشه ……ایشون جوابیه ای برای این مقاله شما دارند.من بعضیاشونو خوندم.خیلی از اونها , سفسطه و فریبکاری و توجیهه اما به بعضیاشون هم جواب منطقی دادند …..البته بگم که چون میخواستند حتما جواب بدن! و این مسائل همونطور که خودتون میدونید اشکال نیست بلکه شبهه هستش!"
------------------
متوجه شدید ؟!
ایشان با تعمق فهمیدند که دین اسلام بدرد نخور هست ! خب تا اینجا کاملا صحیح اما بعد مقاله ای را در پاسخ به 60 مورد تناقض به قرآن میاورند که به نظر خودشون برخی پاسخها منطقی هست ! یعنی چی ؟ یعنی من الان فکر میکنم تناقضی در قرآن هست اما اگر دنبال تحقیق باشم میفهمم که نخیر اون تناقض نبوده ! اما نکته جالب اینکه این جوان تازه کافر اساسا متوجه هستند که "این مسائل....... اشکال نیست بلکه شبهه هستش"
حالا یک مثال : جاذبه زمین وجود دارد اما هنوز کسی نتوانسته توضیح دهد که چرا جاذبه زمین وجود دارد ! حالا چون کسی نتوانسته چرایی جاذبه را توضیح دهد میشود شبهه (نه اشکال ) ! حالا عقلانی هست که بدلیل این شبهه اصل جاذبه را انکار کنیم ؟!

حالا در عالم واقع چه اتفاقی میافتد ؟! من نیازهایی مادی پیدا میکنم که برخی عوامل برایم محدودیت ایجاد میکند . یکی از این عوامل عقاید مذهبی هست ! پس برای اینکه بتوانم این محدودیت را حذف کنم بدنبال دلیلی برای حذف میروم و به اولین شبهه هایی که رسیدم به دنبال تمایلات (یا همان احساس )خودم میروم و البته اسم خودم را میگذارم خرد گرا -آزاد اندیش و خلاصه هرچی که مد هست .
البته این یک نمونه بود وگرنه من حدود دو ساعت از مجموعه 6 ساعته سخنرانیهای حجت اله نیکویی را در رد قرآن گوش کردم . خلاصه کنم همش فقط شبهه بود و چون کسی را پیدا نکردم که در باره آن صحبت کنم بقیه را اصلا گوش نکردم . من چندین صفحه از کتاب نقد براهین اثبات خدا نوشته اردشیر پاینده را خواندم .اما چیزی که دیدم فقط اشتباه و نتیجه گیری از اشتباه بود .
یک وقتی برادرم دوستی داشت که سعی داشت به هر نحو شده از چراغ قرمز عبور کند و با سرعت هم برود ! وقتی بهش میگفتند چراغ قرمز هست پاسخ میداد قرمزش کم رنگ بود ! آخرش جانش را بر سر همین سرعت گذاشت !
یک بحث،بحث فلسفی و علمی آکادمیک هست که سعی میکنه به طور مستقل بدنبال شواهد باشه.یک بحث اینه که نظرات و رفتارها در بین جوامع انسانها چطور شکل میگیرند و پخش میشند.
چرا نظریه های علمی مثلاً نظریه ها برای انقراض دایناسورها مثل دین ها و فرهنگها نیستند که بر اساس جغرافیا تقسیم شده باشند.یعنی بررسی طبیعی رفتارهای انسان از جمله دین.تحلیل جناب فروید هم در همین راستا بوده.این ثابت نمیکنه که نظریه خدا بدرد نمیخوره،بلکه یک توضیح طبیعی برای این رفتار انسانها ارائه میده.
یک تئوری معروف در همین ارتباط تئوریه میمتیک هست.ریچارد داویکینز برای اولین بار این اسم میم رو مثل ژن برای واحدها پایه انتقال این رفتارها استفاده کرد و دین رو هم از جمله توضیح میده بر این اساس.
حسین نوشته:
شیرین نوشته: حسین یه مسلمان رو در نظر بگیر که به خدا ایمان داره. به پیغمبر هم همینطور. در انجام عباداتش هم کوتاهی نمیکنه. این مسلمان یه موقعی میاد که شک میکنه به اعتقادات خودش و سعی میکنه که حقیقت رو بفهمه و میره تحقیق میکنه و کلی کتاب تاریخی و مذهبی و قرآن و ... میخونه و در اخر به این نتیجه می رسه که خدا وجود خارجی نداره و صرفا یه موجود تخیلی که از ذهن انسانها نشأت گرفته هست و بالطبع دین اسلام هم نه دین خدا بلکه دین محمد هست. البته در این کشفیاتش یقین داره نه هیچ شکی. حالا با توجه به این شرایط شما بگو این مسلمان ملحد شده کجا تابع احساسش شده که به چنین نتیجه ای رسیده؟

شیرین خانم چرا یک مسلمان را در نظر بگیرم ؟ خودم را در نظر میگیرم ! این که شما میفرمایید تقریبا خود من هستم .منتها با این تفاوت که هرچی مطالعه میکنم (البته براساس وقتی که دارم ) نتیجه برایم به مسلمانی بیشتر منجر میشود . اخیرا یک کامنتی در وبلاگ آرش بیخدا خواندم که برایم آموزش داشت که برایتان میاورم .
...
...
...


پرسش این بود: «آیا چنین مسلمان پیشینی، ملحد شناخته شده و شایسته کشتن هست یا خیر؟».

نیازی به اینچنین داستان‌سرایی نبود، در یک واژه آری/نه پاسخ به آن روشن می‌شد.



همچنین، اینجا هم از پاسخ دادن فرار کردید:

مهربد نوشته:
حسین نوشته: سلام شیرین خانم . منظور از زدن اینجا چی هست ؟ مثلا مرد میتواند به قصد کشت زن را بزند ؟! ضمنا منظور از اطاعت چی هست ؟ مثلا اگر خانم خانه داری حاضر نشد برای شوهر و بچه هایش آشپزی کند باز هم میشود او را کتک زد ؟ در صورت عدم اطاعت آیا باید از همان ابتدا کتک زد یا مراتبی را باید رعایت نمود ؟

در نهایت ولی می‌شود زد؟




اسلام و هر دین دیگری همین رفتار را می‌طلبد.
جاییکه نیاز به شفاف‌سازی و پاسخ قطعی می‌‌رود، دست به خود-سانسوری و ندیدن بزنیم 21
مهربد نوشته: پرسش این بود: «آیا چنین مسلمان پیشینی، ملحد شناخته شده و شایسته کشتن هست یا خیر؟».

نیازی به اینچنین داستان‌سرایی نبود، در یک واژه آری/نه پاسخ به آن روشن می‌شد.
اگر واقعا از من خواسته شده که بگویم آیا چنان مسلمانی (در صورت وجود ) شایسته کشته شدن هست یا نه در پاسخ باید بگویم که از من اشتباها سئوال شده چون در این زمینه نه دانش کافی دارم (علم فقه ) و نه به پاسخ این سئوال علاقه ای دارم که بخواهم آن را دنبال کرده و پاسخ را بیابم و اگر زمانی مصمم به بیخدایی یا بی دینی شدم لزومی برای جار زدن آن نمی بینم تا پاسخ چنان سئوالی برایم مهم باشد . اگر کسی علاقه داشت میتواند از سایتها و فرومهای مذهبی جویا شود .اما من تصورم اصلا برداشت شما نبود .شاید برداشت من اشتباه بوده .


مهربد نوشته: اسلام و هر دین دیگری همین رفتار را می‌طلبد.
جاییکه نیاز به شفاف‌سازی و پاسخ قطعی می‌‌رود، دست به خود-سانسوری و ندیدن بزنیم

اگر توجه کرده باشید شیرین خانم در پاسخ به پست من به درستی بر حاشیه بودن آن پست اشاره کردند و من هم نخواستم ادامه بدهم هرچند شاید اگر در تاپیک دیگری مطرح شود شرکت کنم .ضمنا یادآوری میکنم که حداقل من اینجا بدنبال افزایش اطلاعات در حداقل زمان ممکن هستم لذا دلیلی بر اتهام زدن یا شنیدن مانند خودسانسوری و غیره نمی بینم .پیشاپیش از اینکه در گفتگو نزاکت را رعایت خواهید کرد متشکرم .
حسین نوشته: اگر واقعا از من خواسته شده که بگویم آیا چنان مسلمانی (در صورت وجود ) شایسته کشته شدن هست یا نه در پاسخ باید بگویم که از من اشتباها سئوال شده چون در این زمینه نه دانش کافی دارم (علم فقه ) و نه به پاسخ این سئوال علاقه ای دارم که بخواهم آن را دنبال کرده و پاسخ را بیابم و اگر زمانی مصمم به بیخدایی یا بی دینی شدم لزومی برای جار زدن آن نمی بینم تا پاسخ چنان سئوالی برایم مهم باشد . اگر کسی علاقه داشت میتواند از سایتها و فرومهای مذهبی جویا شود .اما من تصورم اصلا برداشت شما نبود .شاید برداشت من اشتباه بوده .

همچنان فرار از زیر پاسخ دادن.

خیر، از شما اشتباها سوال نشده، از شما در جایگاه یک مسلمان پرسش شده که آیا بایستی مطابق
نوشته قرآنتان، چنین مسلمانی را شایسته کشتن و اعدام بدانیم یا اینکه پارامتر‌های دیگری هم آنجا هستند که ما خبر نداریم؟


بالاخره بکشیم چون در قرآن آمده و خدا گفته، یا نکشیم؟
مهربد نوشته: همچنان فرار از زیر پاسخ دادن.خیر، از شما اشتباها سوال نشده، از شما در جایگاه یک مسلمان پرسش شده که آیا بایستی مطابق نوشته قرآنتان، چنین مسلمانی را شایسته کشتن و اعدام بدانیم یا اینکه پارامتر‌های دیگری هم آنجا هستند که ما خبر نداریم؟بالاخره بکشیم چون در قرآن آمده و خدا گفته، یا نکشیم؟
با اجازه من پاسختون رو ميدم.مجازات مرگ براي ارتداد تا جاييكه من ميدونم حكم قرآني نيست و يك حكم فقهي هست. برخي فقها چنين مجازاتي رو جايز نميدونن. اگه اشتباه ميكنم لطفا بگين كجاي قرآن چنين حكمي اومده.
حسین پس شما معتقدید یه شخص که اعتقادات مذهبیشو رو کنار میذاره تنها به این دلیل هست که میخواد کارهایی انجام بده که خلاف اعتقادات مذهبیش هست و به خاطر همین سعی میکنه خودشو از مذهب خلاص کنه. به نظرت یه شخص نمیتونه هر کاری دلش خواست انجام بده به این امید که بعداً بره توبه کنه به جای اینکه گناه بزرگتری مرتکب بشه و به کل منکر خدا بشه؟ طبق گفته شما پس هیچ فرد مذهبی و معتقدی دست به انجام گناه نمیزنه.
در ثانی اون شخصی که من مثال زدم نه برای توجیه گناهاش و برای اینکه بتونه دست به هر کاری بزنه بلکه واقعا میخواد حقیقت رو بفهمه. اتفاقا اون یه مسلمان واقعی هست و مذهبش رو هم دوست داره ولی میخواد به یقین برسه. اون شخص همه منابع مسلمانها و چیزایی رو که قبول دارن رو میخونه و در اخر به این نتیجه می رسه که هیچ کدوم منطقی نیستن و با عقلش و منطقش جور در نمیاد.
ثالثاً شما هم معتقدی که قرآن شبهات زیادی داره یعنی اگر یه نفر بخواد قرآن بخونه باید تفسیرات یک عالم دینی رو هم باهاش بخونه. یعنی از نظر شما برداشتهای یه شخص معمولی از قرآن درست نیست و یه شخص حوزه رفته باید باشه که بخواد تناقضات قرآن رو براش ماست مالی کنه. یعنی خدا ناتوان بوده که یه جوری بگه که برای هم قابل درک و فهم باشه. در ثانی چه معلوم که اون عالمان دینی خودشون درست فهمیده باشن؟ یه شخص که درباره مذهب مطالعه زیادی داره و غیر از کتب دینی کتابهای غیردینی و منابع دیگه رو هم در مورد دین میخونه به نظرت بیشتر از یه عالم دینی به علوم دین وارد نیست؟
البته قرآن فقط شبهه نداره پر از تناقضات و نوشته های غیر انسانی و فاشیستی هست.
و در آخر اون معجزات علمی قرآن هم همشون دروغی بیش نیستن. اگه قرآن معجزه ی علمی داشت الان مسلمانان پیشرفته ترین مردمان دنیا بودن. نه عقب مونده ترینشون.
سامان نوشته: با اجازه من پاسختون رو ميدم.مجازات مرگ براي الحاد تا جاييكه من ميدونم حكم قرآني نيست و يك حكم فقهي هست. برخي فقها چنين مجازاتي رو جايز نميدونن. اگه اشتباه ميكنم لطفا بگين كجاي قرآن چنين حكمي اومده.



سوره توبه آیه 123

يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ قَاتِلُواْ الَّذِينَ يَلُونَكُم مِّنَ الْكُفَّارِ وَلِيَجِدُواْ فِيكُمْ غِلْظَةً وَاعْلَمُواْ أَنَّ اللّهَ مَعَ الْمُتَّقِينَ.

ای کسانیکه ایمان آورده اید، کافرانی که نزد شمایند را بکشید! تا در شما درشتی و شدت را بیابند. و بدانید که خداوند با پرهیزکاران است!



سوره محمد آيه 4

فَإِذا لَقِيتُمُ الَّذِينَ كَفَرُوا فَضَرْبَ الرِّقَابِ حَتَّى إِذَا أَثْخَنتُمُوهُمْ فَشُدُّوا الْوَثَاقَ فَإِمَّا مَنًّا بَعْدُ وَإِمَّا فِدَاء حَتَّى تَضَعَ الْحَرْبُ أَوْزَارَهَا ذَلِكَ وَلَوْ يَشَاء اللَّهُ لَانتَصَرَ مِنْهُمْ وَلَكِن لِّيَبْلُوَ بَعْضَكُم بِبَعْضٍ وَالَّذِينَ قُتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ فَلَن يُضِلَّ أَعْمَالَهُمْ.

چون با کافران روبرو شديد، گردنشان را بزنید. و چون آنها را سخت فرو فکنديد، اسيرشان کنيد و سخت ببنديد. آنگاه يا به منت آزاد کنيد یا به فدیه. تا آنگاه که جنگ به پايان آيد. و اين است حکم خدا. و اگر خدا ميخواست از آنان انتقام ميگرفت، ولی خواست تا شمارا به یکدیگر بیازماید. و آنان که در راه خدا کشته شده اند اعمالشان را باطل نميکند.



سوره احزاب آیه 61 صفحه 427

مَلْعُونِينَ أَيْنَمَا ثُقِفُوا أُخِذُوا وَقُتِّلُوا تَقْتِيلًا.

اینان لعنت شدگانند. هرجا یافته شوند باید دستگیر گردند و به سختی کشته شوند.



سوره مائده آیه 33

إِنَّمَا جَزَاء الَّذِينَ يُحَارِبُونَ اللّهَ وَرَسُولَهُ وَيَسْعَوْنَ فِي الأَرْضِ فَسَادًا أَن يُقَتَّلُواْ أَوْ يُصَلَّبُواْ أَوْ تُقَطَّعَ أَيْدِيهِمْ وَأَرْجُلُهُم مِّنْ خِلافٍ أَوْ يُنفَوْاْ مِنَ الأَرْضِ ذَلِكَ لَهُمْ خِزْيٌ فِي الدُّنْيَا وَلَهُمْ فِي الآخِرَةِ عَذَابٌ عَظِيمٌ.

سزاى كسانى كه با [دوستداران] خدا و پيامبر او مى‏جنگند و در زمين به فساد مى‏كوشند جز اين نيست كه كشته شوند يا بر دار آويخته گردند يا دست و پايشان در خلاف جهت‏ يكديگر بريده شود يا از آن سرزمين تبعيد گردند اين رسوايى آنان در دنياست و درآخرت عذابى بزرگ خواهند داشت.



سوره التوبه آیه 29 صفحه 192

قَاتِلُواْ الَّذِينَ لاَ يُؤْمِنُونَ بِاللّهِ وَلاَ بِالْيَوْمِ الآخِرِ وَلاَ يُحَرِّمُونَ مَا حَرَّمَ اللّهُ وَرَسُولُهُ وَلاَ يَدِينُونَ دِينَ الْحَقِّ مِنَ الَّذِينَ أُوتُواْ الْكِتَابَ حَتَّى يُعْطُواْ الْجِزْيَةَ عَن يَدٍ وَهُمْ صَاغِرُونَ.

کسانی را از اهل کتاب که به خدا و روز قیامت ایمان نمی آورند و چیزهایی را که خدا و پیامبرش حرام کرده است بر خود حرام نمیکنند و دین حق را نمیپذیرند بکشید، تا آنگاه که به دست خود در عین مذلت جزیه بدهند.
صفحات: 1 2 3 4 5 6 7 8