دفترچه

نسخه‌ی کامل: حکایات و اشعاری که بنیان اسلام را قلقلک می دهند
شما در حال مشاهده نسخه آرشیو هستید. برای مشاهده نسخه کامل کلیک کنید.

2567

بادرود
از هر دری که بگید ادیان نقد شده اند و خواهند شد
ولی یکی از این نقد ها که من ازش خوشم میاد
اشعار و حکایات هستند که علاوه بر مقصود خود
یه خنده ای به لب ادم می نشونه
دوستان اینجا هر شعری یا حکایتی که اسلام و
پیروانش و زیر سوال می بره گذاشته می شود
در ضمن ممکن که توی حکایات و یا اشعار الفاظ
رکیکی به کار برده شده باشد به همین خاطر بهتر
که بجای انها ستاره یا هرچی که دوست داشتین
بگذارید
*************************
جانا ترا هنوز بدين حسن و اين جمال
نه وقت حج رسيده و نه روزه درخورست
گر در پی ثوابی و در بند آخرت
بشنو حديث بنده كه اين رای بهتر است
بر *** من سوار شو از روي اعتقاد
كاين با هزار حج پياده برابرست
********************
طبعم به نماز و روزه چون مايل شد
گفتم كه نجاتِ كُليم حاصل شد
افسوس كه آن وضو به تيزي بشكست
و آن روزه به نيم جرعه مي باطل شد
عبید زاکانی
************************
جز گه و گند و کثافت چيزي
اندر اين شهر نديدم بنده
هر کجا شهر مسلمان
گه و گند بود اکنده
ایرج میرزا

2567

ای مسلمین بدانید اسلامتان همین است
ایین جور و جهل است دین نفاق و کین است
اسلام دین زور است ایین مرگ و گور است
از لطف و مهر دور است با قهر و کین عجین است
کابوس خوف و خون است افسانه اش فسون است
عفوش فسانه گون است ذاتش دروغگین است
از راه راست گوید راهش ولی به گور است
پیوسته علم جوید علمش ولی به چین است
وقتی خداست قهار ارد پیمبرش قهر
وقتی خدا چنان است پیغمبرش چنین است
گوید فغان فغان از انکش مجیب خوانید
جوید امان امان از انی که تان امین است
دعوت به رستگاری وان با زبان شمشیر
این دین منجیان نیست این دین غاصبین است
در اقتدار شمشیر هنگام ضعف تزویر
راز بقای دین تان این بوده است و این است
شاد است زندگانی در ذات خویش و مذهب
تان ضد زندگانی است زیرا که غم گزین است
اسلام راستین تان خودکامه پرور امد
در رد دین تان این برهان راستین است
با پیر عقل گفتم کان اصل فتنه چبود
بنمود منبری را کان بیگمان همین است
اسلام بی ولایت قولی خلاف عقل است
چون بی نگین توان داشت نقشی که بر نگین است
پس گونه ای از اخوند باید به جای ماند
این مقتضای الشرع _ الانورالمبین است
اخوند کیست یا چیست بسیار از او ندانم
دانم که ذات خدعه ست دانم که عین کین است
افعی بود ندانم یا عنکبوت اما
دانم که زهرناک است دانم که دام کین است
خلقی نشسته دیدم بر گرد منبر او
گفتم ببین سلیمان با دیو همنشین است
پردازد او رسالات وان جمله در نجاسات
انکش به دیده ناید نسرین و یاسمین است
رندان شادخو را گوید هزار نفرین
خامان مرگجو را از او صد افرین است
با مرد و زن در اندم از همدلی زند دم
تیغش به زیر جامه ست سنگش در استین است
با وعده های شیرین جان ها کشد به اتش
زنبور دوزخ است او زهرش در انگبین است
لعنت کند بر ابلیس حال انکه خود به تلبیس
فربه تر ز شیطان ملعون تر از لعین است
مهرش جواز غارت سجاده نطع کشتار
داغ سیاه کاریست انش که بر جبین است
از کشته پشته سازد کین شیوه الهی ست
صد گونه خدعه یازد کین اقتضای دین است
هر جای کش گذاریست گویا که مرگزاری ست
زنهار از ان مکانی کو اندر ان مکین است
تا گرم باشدش نان سازد تنوری از جنگ
خار و خس تنورش جان های نازنین است
چشم شما گواه است کاخوند فتنه خواه است
بر چشم شک نشاید این چشمه یقین است
باری امان مجویید زین دام خوف و خون تا
اسلام در زمان است اخوند در زمین است
اری امان مجویید ای کاروانیان تا
اسلام در زمان است اخوند در زمین است
اری امان مجویید ای کاروانیان تا
این تیر در کمان است وین دزد در کمین است
یا علم کافتاب است یا دین که عین خواب است
حکمت اگر شناسید این حکم واپسین است
*****************************
شاهکار و اثری ماندگار
از استاد اسماعیل خوئی
بر گرفته شده از سایت اتحاد سبز
بهترين كتاب در اين زمينه:
در پيكار با اهريمن اثر شجاع الدين شفا
بخش1
بخش2
بخش3
بخش4
بخش5
تا هست در ایران ملا و مفتی / به وضع بدتر از این هم بیفتی !!

(ایرج میرزا)
دین همه جا عرصه ی نان آوری ست

جهل بشر منشاءِ دین باوری ست

آنکه سفیدست و سیاه بر سرش

حیله گر و روبهِ خاکستری ست
دین حربه ی دزدِ خانه زادست امروز

انبانه ی اهل ِ دین گشاد است امروز

غارتگری افضل الجهادست امروز

اسلام مروّج ِ فساد است امروز
یک مشت گدای عرب از راه رسیدند

در خانه ی ویرانه ما جای گزیدند

با روزه و روضه در این باغ پر از گل

چون گاو چریدند و رمیدند و خمیدند

با چوب و چماق و قمه و دشنه و چاقو

سرها بشکستند و شکم ها بدریدند

گفتند که این مکتب اسلام عزیز است

اینان که سیه کار تر از شمر و یزیدند

بستند ز نفرت در دانشکده ها را

استاد و مبارز همه در بند کشیدند

آنگاه به صحن و چمن و دانش و فرهنگ

هر جمعه چنان گلۀ بزغاله چریدند

دیدیم که این مرتجعین دست به سینه

سال ها به پابوسی طاغوت خمیدند

در عصر اتم بر شتر لنگ سوارند

گویی خبر از علم و تمدن نشنیدند

در مکتب ما منطق اسلام چماق است

دزدان همگی پیرو این دین جدیدند
شعری در جواب شعر ایه الله صافی گلپایگانی

[FONT=&amp]ما را به قصه عرب و بیابان اعتبار نیست [/FONT]
[FONT=&amp]فخری به سلمان و ابوذر و مختار نیست
[/FONT]

[FONT=&amp]مرده ست قصه غنایم و جهاد و خمس[/FONT]
[FONT=&amp]مارا به كعبه و بت و شیطان كار نیست
[/FONT]

[FONT=&amp]منشورحقوق بشر كارنامه ماست[/FONT]
[FONT=&amp]برتراز این برای بشر افتخار نیست
[/FONT]

[FONT=&amp]گفتار و كردار و پندار نیك هویت ماست[/FONT]
[FONT=&amp]هر كس نداشت در این جهان رستگار نیست
[/FONT]

[FONT=&amp]زرتشت پیام اور دین ایزدیست[/FONT]
[FONT=&amp]در كیش ما قطع ید و سنگسار نیست
[/FONT]

[FONT=&amp]ما ملت صلح و عدالتیم و اتحاد[/FONT]
[FONT=&amp]در حلقه ما دگر اندیش خوار نیست
[/FONT]

[FONT=&amp]بازاربرده فروشی بر افتاد ازاین دیار[/FONT]
[FONT=&amp]در بین ما به رنگ و نژاد اعتبار نیست[/FONT]

[FONT=&amp]از دزدان مدینه نگیریم رسم و راه[/FONT]
[FONT=&amp]لااكراه فی الدینشان هم جز شعار نیست[/FONT]

[FONT=&amp]زحصر ولایت رسته ایم به عقل وهوش[/FONT]
[FONT=&amp]ولایت و امامت با خرد سازگار نیست[/FONT]

[FONT=&amp]دروغ است قصه وحی و نزول و شب قدر[/FONT]
[FONT=&amp]به یقین عربنامه كلام پروردگار نیست
[/FONT]

[FONT=&amp]تو باش و قصه فیل و خرافات و غزوات[/FONT]
[FONT=&amp]راهی كه میروی ره پروردگار نیست[/FONT]

[FONT=&amp]عمر و علی و ابوبكر زیك قومند[/FONT]
[FONT=&amp]فرقی زعمروعاص و مسلم و عمار نیست[/FONT]

[FONT=&amp]گر بیگانه پرستی توهین به ما كند[/FONT]
[FONT=&amp]به او بگو از تو جز این انتظار نیست
[/FONT]

[FONT=&amp]صافیا تورا چه به شعر و شاعری ابله [/FONT]
[FONT=&amp]تكلم شعر تو جز نزول افكار نیست[/FONT]