دفترچه

نسخه‌ی کامل: مباحثی درباره حیوان دوستی و رعایت حقوق حیوانات
شما در حال مشاهده نسخه آرشیو هستید. برای مشاهده نسخه کامل کلیک کنید.
صفحات: 1 2 3 4 5 6 7
نقل قول:این مدل نظریات دست کمی از اعتقادات نازی ها ندارد! برای همین است که کسی این مدل سخنان را جدی نمیگیرد و بیشتر اوقات افراد ناآگاه، کم سواد، مشکل دار و احساسی اغلب جذب گیاهخواری میشوند!
اصلا شباهتی به نظر نازی ها ندارد! نازیها می گفتند فقط نژاد آلمانی از حقوق شهروندی برخوردارند. هیتلر می گفت جمعیت آلمان باید زیاد شود و کل خاک کره زمین را اشغال کنند.
من گفتم انسان ابزارساز ۳.۵ میلیون سال قدمت دارد اگر بخواهد ۳.۵ میلیون سال دیگر پیشرفت علمی کند باید جمعیتش را خیلی کم کند.
نقل قول:آن قدیمی که شما میگویید 3.5 میلیون سال پیش نیست! فوق فوقش 300-400 سال پیش است!!!
نفع و ضرر طبیعت هم اینهایی که شما میگویید نیست! دلیل اینگونه سخن گفتنتون اینه که انسان و دستاوردهای علمی و سبک زندگیش رو به کل جدای از طبیعت میدونید که این عقیده از بیخ اشتباهه! انسان و تمام دستاوردهای تکنولوژیکش خودش از محصولات طبیعت است!!
این پست شما با مطلبی که نقل قول کردین مبهم است.
اگر منظور این است که بشر ابزار سازی را از ۴۰۰هزار سال قبل شروع کرده در اشتباهید. البته منهم اشتباه کردم ۳.۵ میلیون نیست بلکه ۲.۵ میلیون سال قبل پتک و چاقوی سنگی ابتدایی میساختند. منبع کتاب «حیات هوشمند در کائنات» نوشته پیتر اولم اشنایدر.
هومو هابیلیسها اولین انسان ابزار ساز سنگی بودند.

اگر منظورتان این است که دامداری قدیم که من گفتم مال ۴۰۰هزار سال قبل است. اتفاقا تا همین چند صد سال پیش دامداری بگونه ای بود که مرغ و دام آزاد در طبیعت بودند. البته آغاز دامداری گویا بیش از چند هزار سال قدمت ندارد و بشر تا حدود ۱۲۰۰۰ سال قبل شکارچی بوده.
نقل قول:انسان همان حیوان است! شیطان ولی ساخته و پرداخته ذهن انسان است!
هیتلر و داعش و ... تکنولوژی داشتند! همان تکنولوژی و هوش را بدهید به یک کفتار تا ببینید چه خواهد شد!

به قول معروف : گربه مسکین اگر پر داشتی تخم گنجشک از جهان برداشتی
بله شیطان مفهومی ذهنی است مثل ویروس کامپیوتر . انسان خلافکار شیطان است مفهوم درستی است چون برخی می گویند پست تر از حیوان که حیوان پست نیست و طبق سیستم درست رفتار می کند ولی انسان خلافکار ۹۰درصد می دانددخلاف می کند ولی انجام میدهد. منظور من فصل مشترک مفهوم خلاف در جوامع است و مثلا موسیقی را که امامان الدنگ شیعه حرام و خلافکاری می دانند من خلاف نمی دانم بلکه برعکس برای بشر لازم می دانم.
به هر حال نظر شخصی است. شیطان را مثل ویروس کامپیوتری بدانید.
نقل قول:سفسطه در اینجاست که میگویید جمعیت زمین باید 6 میلیارد و 980 میلیون کم بشود بی آنکه کسی کشته شود!!!! به فرض که بخواهید با کنترل جمعیت هم به این عدد برسید! باز هم باید یک دیکتاتوری مخوف به راه بیندازید و جلوی تولید مثل را بگیرید که خودش نوعی نسل کشیست و تازه در کوتاه زمان ممکن نیست.
نقل قول:وقتی میگویید بیشتر از 6 میلیارد جمعیت زمین باید نابود شود! یعنی از انسان تنفر دارید! شاید خودتان آگاهی لازم در مورد تنفرتان را نداشته باشید ولی متنفرید.

حتما از نظر شما هم خامنه ای رهبر ایران هم که می خواهد جمعیت ایران را ۳ برابر کند قهرمان انسان دوستی است.

راه حل کاهش جمعیت این است که همه کشورها رشد جمعیت را منفی کنند و ظرف چند صد سال جمعیت کاهش خواهد یافت. رشد منفی یعنی میزان تولد از مرگ کمتر شود. مثلا سالی ۱۰۰هزار تولد در مقابل سالی ۴۰۰هزار مرگ.

یک نکته مهم. خامنه ای اعلام کرد جمعیت کشور رو به کاهش است که دروغ بزرگی بود. رشد جمعیت منفی نشده بود بلکه مثبت بود یعنی شتابش کم شده بود ولی سرعتش کم بود اعلام خطر داد!
این افزایش جمعیت به حدی خواهد رسید که بشر در وضعیت وخیمی به سر خواهد برد. بسیاری از حیوانات منقرض خواهند شد. مثلا افزایش جمعیت چه مزایایی دارد؟
طبیعت خودش راه حل داشت و برای انسانها یک اپیدمی جمعیت زمین را ظرف چند سال یا چند ماه نصف می کرد و نبود غذا و قحطی ها مانع میشد جمعیت انسان از حد مجازی که طبیعت برایش انتخاب می کرد زیادتر شود. تا سال ۱۳۰۰ میلادی جمعیت جهان حدود سیصد میلیون بود و بعد رفته رفته بخصوص پس از صنعتی شدن با شتاب زیادتر شد.

سرمایه داران برای منافع خود می خواهند جمعیت زیاد شود تا اکثر مردم فقیر نسبی یا مطلق باشند چون فقر کارگر ارزان به همراه دارد و جمعیت فقیر به رغم تعدادش ضعف دارد چون سواد و پول ندارد. البته چون مردم خرند و به زاد و ولد علاقه دارند جمعیت خود را زیاد می کنند و نوکر تحویل سرمایه دارن می دهند.
Agnostic نوشته: طبقه مرفه حیوان دوست تر از فقرا هستند

sonixax نوشته: حیواندوستی، فرهنگ و البته شعور کوچکترین ارتباطی با میزان ثروت و رفاه افراد نداره.

kourosh_bikhoda نوشته: من تا حدود زیادی با راکتور موافقم. البته این از دید من یک قانون عمومی نیست ولی درسد زیادی به واقعیت نزدیکه.

ثروت و احترام به حیات هر دو معلول هوش و شعور آدم ها هستند اما فقط معلول هوش و شعور نیستند. چه بسیار کانسر ریه دیده ام که سیگاری نبودند.:e058:

sonixax نوشته: فقط مهم اینه که داستان سکسی نباشه
sonixax نوشته: God Of war
E402
Ouroboros نوشته: ما دو رهیافت اخلاقی بیشتر نمی‌توانیم داشته باشیم، یا «همه‌ی زندگی مقدس است» و گرفتن «حق زندگی» از جانداران اخلاقاً مذموم، یا تقدس زندگی به جایگاه آن جاندار در سلسله‌مراتب حیات بستگی دارد(جان انسان از خر مقدس‌تر است). گیاه‌خواری فقط با رهیافت اخلاقی اول «منطقی» خواهد بود، زیرا اگر بپذیریم ارزش جان موجودات زنده بر مبنی جایگاه آن‌ها در سلسله‌مراتب آگاهی یا تناسب آن جایگاه با همان ِ خود ما مشخص می‌شود دیگر ایرادی به گوشت‌خواری نمی‌توان گرفت. رهیافت بیشتر جانوردوستان و گیاه‌خواران نیز همینست، که زندگی ارزش بالذات دارد و ما «حق» گرفتن آنرا نداریم و ... مشکل این استدلال آنست که کشاورزی صنعتی خیلی بیش از دامداری صنعتی به محیط زیست آسیب وارد می‌کند و برای رشد یک کیلو برنج احتمالا میلیون‌ها موجود زنده تحت عنوان «آفت» به قتل رسیده‌اند، از گونه‌های گیاهی گرفته تا گونه‌های جانوری. اگر «همه زندگی» مقدس است شما باید گیاه‌خواری را ترک بکنید و به گوشت‌خواری مطلق رو بیاورید!

اسخ گیاه‌خواران جانوردوست اینست که به کشاورزی غیرصنعتی و ارگانیک رو بیاورند. جدا از آنکه چنین چیزی در ایران وجود ندارد، در مقیاس جهانی هم کشاورزی ارگانیک هرگز، تحت هیچ شرایطی قادر به برآوردن نیازهای غذایی هفت میلیارد انسان نیست. پس نتیجه باز همان می‌شود. جدا از این ایرادات زیرجلی اما من یک مشکل بزرگ دیگر با حیوان‌دوستی دارم و آن آدم‌هایی هستند که جذب این جنبش می‌شوند. من در برخورد با این آدمها دریافته‌ام که تا زمانی که میزان مشخصی بیزاری از همنوع وجود نداشته باشد همدردی با حیوانات ممکن نیست. تمامی مدافعان حقوق حیواناتی که به حال دیده‌ام، چه اینجا و چه جاهای دیگر، ابراز نفرت از انسان‌های ظالم و بد-بد و بی‌فرهنگی که حیوان‌آزاری می‌کنند

برایشان مهمتر بوده تا ابراز عشق به زیبایی‌های طبیعت و جانوران و ... اگر عشق به حیوانات باشد یکی مثل سنت فرانسیس آسیزی خیلی حیوان‌دوست‌تر است از اعضای PETA. این عشق به حیوانات نیست، یک مجموعه‌ای از خودنمایی فکری‌ست (من از تو بهترم به خاطر رژیم غذایی‌ام!) بعلاوه‌ی مقادیر زیادی افکار اشتباه و عواطفی که در جای نامناسب سرمایه‌گذاری شده.

نظر من به حالت دوم نزدیکتر است, زیرا که برای پایبندی به حالت اول باید دهان تمام carnivore ها را دوخت!!! انسان omnivore است و حق انتخاب در غذا را دارد, ولیکن گربه با رژیم اسپاگتی زنده نمیماند.
میگویم نزدیکتر چون حتی آن هم نیست. حالت سومیست که به آن اشاره نکردید: زندگی حق بقا و تداوم دارد. چیزی که در بحث vegetarianism در اینجا ندیدم این بود که تولید مواد حیوانی بسیار کم بازده تر از گیاهی است.این مساله در تفاوت قیمت گوشت گوسپند و برنج کاملا مشهود است. اگر گیاه مثلا بازده 10% در تبدیل انرژی خورشید به شیمیایی داشته باشد herbivore که از آن تغذیه کند با همان بازده 10% کلا میشود 1%!E05a
پس دامداری و خوردن گوشت به این خاطر غیر اخلاقی نیست که به گاو شخصیت و عواطف انسانی نسبت دهیم!!! و برای اوف نشدن آنها از گوشت بپرهیزیم. به این خاطر است که دامپروری بسیار کم بازده در تولید خوراک است و سه چهار گونه حیوان که در تعداد میلیونی پرورش میابند که صرفا خود خواهی و شکم پرستی اکثریت کوته بین انسان ها را ارضا کنند, جا را برای صدها گونه در جمعیت هزاری تنگ میکنند. همین میشود از دست رفتن تنوع حیاتی, فاجعه ای بسیار وخیم تر از گرمایش جهانی که به آن اندازه به آن توجه نمیشود چون برخلاف "زیر آب رفت شهر ها" یقه بشر را نمیگیرد.
[عکس: attachment.php?attachmentid=4912&stc=1]

خود من هرگز طرف گیاه خواری نرفته ام چون کوته فکران در اکثریت قرار دارند و گیاهخواران عاطفی باز هم اکثریت در عین اقلیت بودن. تا اکثریت یا همه خودخواهی و کوته فکری را کنار نگذارند گیاهخواری آب در هاون کوبیدن است. با این وجود فنداوری میتواند این وضع را بهبود ببخشد.

sonixax نوشته: سفسطه در اینجاست که میگویید جمعیت زمین باید 6 میلیارد و 980 میلیون کم بشود بی آنکه کسی کشته شود!!!! به فرض که بخواهید با کنترل جمعیت هم به این عدد برسید! باز هم باید یک دیکتاتوری مخوف به راه بیندازید و جلوی تولید مثل را بگیرید که خودش نوعی نسل کشیست و تازه در کوتاه زمان ممکن نیست.
sonixax نوشته: وقتی سخن از حذف 6 میلیارد انسان میشود = بیزاری از انسان!
هر طور دیگری هم بخواهید ماست بمالید فایده ندارد!

بچه انداختن اشتباهیست که انجام شده است حالا میفرمایید چه کنیم؟ نه, توکل و توسل به اسپاگتی اعظم یا نادیده گرفتن بیشتر مساله بلایای مالتوسی را دور نمیکند.

sonixax نوشته: این مدل نظریات دست کمی از اعتقادات نازی ها ندارد! برای همین است که کسی این مدل سخنان را جدی نمیگیرد و بیشتر اوقات افراد ناآگاه، کم سواد، مشکل دار و احساسی اغلب جذب گیاهخواری میشوند!
E402
Agnostic نوشته: اصلا شباهتی به نظر نازی ها ندارد! نازیها می گفتند فقط نژاد آلمانی از حقوق شهروندی برخوردارند. هیتلر می گفت جمعیت آلمان باید زیاد شود و کل خاک کره زمین را اشغال کنند.

نازی کسیست که به خیال اینکه جلویش را نمیگیرند یا تا حالا قصر در رفته است مانند سرطان به همه چیز و همه کس دست اندازی کند, نژاد های کهتر را آسفالت کند و در آخر یکه تاز تنهای زمین به گا رفته باشد. نازی ها "انسان" هایی الگو و نمونه بودند.

با این رویکرد که بشر در پیش گرفته است طولی نمیکشد که حیاتی جز انسان و انگشت شمار گونه های خوراک و بازیچه بر روی زمین باقی نمانند. جای دوری نمیروم, شمردن که بلدید؟ جمیت سم داران اهلی و وحشی را مقایسه کنید:

List of even-toed ungulates by population - WiKi

List of odd-toed ungulates by population - WiKi

البته من این همه انشا را برای همه خوانندگان دفترچه نوشته ام و از شما و امیر انتظار چندانی ندارم زیرا شمایی که دم از کاپیتالیسم, راست و آلفا پنداری میزنید به حقیقت فرگشت دست یافته اید:e420:و تنها چیزهایی که جز خودتان به آنها اهمیت خواهید داد عقده هایی قدیمی از مسلمانان و فمینیست هاست و نه چیزی دیگر.
Nilftrondheim نوشته: البته من این همه انشا را برای همه خوانندگان دفترچه نوشته ام و از شما و امیر انتظار چندانی ندارم زیرا شمایی که دم از کاپیتالیسم, راست و آلفا پنداری میزنید به حقیقت فرگشت دست یافته ایدو تنها چیزهایی که جز خودتان به آنها اهمیت خواهید داد عقده هایی قدیمی از مسلمانان و فمینیست هاست و نه چیزی دیگر.

سلام.
چرا اینطور پرکنایه صحبت می‌کنید و بحث را شخصی می‌کنید؟
من به چیزهایی بجز خودم اهمیت می‌دهم، مثل خانواده‌ام، دوستانم و آشنایانم. شاید حتی چیزهای انتزاعی هم برایم مهم باشند، مثل هنر و «آینده‌ی بشریت»، اما بله، من به «آینده‌ی حیوانات» اهمیتی نمی‌دهم، به نظرم هیچکس نمی‌تواند صادقانه به چنان چیزی اهمیتی معنادار بدهد، هنوز هم استثنایی ندیده‌ام و همه‌ی طرفداران حقوق حیوانات و گیاه‌خواران و ... مثل شما از آن به عنوان روشی برای تحقیر دیگران به عنوان شکم‌باره و بدذات و خشن و ... و برکشیدن جایگاه اجتماعی خودشان بهره برده‌اند. شما می‌خواهید سوی مقابل را متهم به سنگ‌دلی بکنید در حالی که چنانکه هم شما و هم اگناستیک نشان دادید، بیزاری شما از انسان‌ها بیشتر از عشق‌تان به حیوانات است. من دارم زندگی‌ام را می‌کنم، شما هستید که باید استدلالهای قانع‌کننده ارائه بکنید. بگذریم.

Nilftrondheim نوشته: میگویم نزدیکتر چون حتی آن هم نیست. حالت سومیست که به آن اشاره نکردید: زندگی حق بقا و تداوم دارد.

این حق از کجا آمده؟ حق ِ الهی‌ست؟ چون قانون طبیعت که چیز دیگری‌ست و مرگ، کاتالیزور تکامل محسوب می‌شود.

نقل قول: چیزی که در بحث vegetarianism در اینجا ندیدم این بود که تولید مواد حیوانی بسیار کم بازده تر از گیاهی است.این مساله در تفاوت قیمت گوشت گوسپند و برنج کاملا مشهود است. اگر گیاه مثلا بازده 10% در تبدیل انرژی خورشید به شیمیایی داشته باشد herbivore که از آن تغذیه کند با همان بازده 10% کلا میشود 1%

زنجیره‌ی انرژی در این بحث موضوعیتی ندارد زیرا آسیبهای کشاورزی به محیط زیست پایدار و مداوم هستند، و آبی که هزار سال پیش نمکین شده هنوز چنان است و تا چند هزار سال دیگر هم چنان خواهد ماند، ما باید راجع به شاخص آسیب‌ها صحبت بکنیم که اگر فردا همه‌ی ابنای بشر گیاه‌خوار شدند چقدر مشکل تنوع زیستی حل می‌شود، گرمایش زمین کاهش می‌یابد، آسیب به زمین و منابع آبی کم می‌شود، مشکل گرسنگی حل می‌شود و ...

Nilftrondheim نوشته: صرفا خود خواهی و شکم پرستی اکثریت کوته بین انسان ها را ارضا کنند

گیاه‌خواران معتاد به قند زیادی دیده‌ام که دیگران را دائم متهم به شکم‌بارگی می‌کنند، امیدوارم شما در میان آنها نباشید. واقعیت این است که من شخصاً این روزها جوجه کباب و استیک را به زور و توأم با تهوع پایین می‌دهم و ترجیح می‌دهم به جای آن شکلات و کیک بخورم، ولی میان تغذیه‌ی درست و شکم‌بارگی تفاوت هست. من دریافته‌ام که بهتر است انرژی مورد نیازم را از ترکیب پروتئین‌ها و چربی‌های حیوانی تامین بکنم تا کربوهیدرات، چون رژیم گیاه‌خوری سطوح انرژی مرا پائین آورده و چاره‌ای بجز پناه بردن به قند برایم نگذاشته، رژیم‌های معمول هم که چربی را کاهش می‌دهند باز اثر خوبی بر من نداشته‌اند. همه‌ی اینها با گروهی تحقیقات علمی مستقل که بالاتر لینک کردم نیز تائید می‌شوند.

Nilftrondheim نوشته: با این رویکرد که بشر در پیش گرفته است طولی نمیکشد که حیاتی جز انسان و انگشت شمار گونه های خوراک و بازیچه بر روی زمین باقی نمانند. جای دوری نمیروم, شمردن که بلدید؟ جمیت سم داران اهلی و وحشی را مقایسه کنید:

List of even-toed ungulates by population - WiKi

List of odd-toed ungulates by population - WiKi

چه اهمیتی دارد؟ منظورم این نیست که برای من مهم نیست(که نیست)، یا برای نوع انسان مهم نیست(که نیست)، منظورم این است که چه اهمیتی در سرنوشت طبیعت و یا حیات دارد؟ ۵۰۰ میلیون سال نخست کره‌ی زمین کاملا تهی از حیات بود و به هیچ مشکلی بر نخورد. بعد از آن، برای سه میلیارد سال دیگر «تنوع زیستی» زمین محدود به باکتری بود و باز هم مشکلی وجود نداشت. از پانصد میلیون سال پیش و آغاز شکل‌گیری گونه‌های زیستی پیچیده‌تر به این سو، بین پنج تا ده ابر-رویداد انقراض عمومی پیش آمده که در آن‌ها میلیاردها جانور و هزاران هزار گونه‌ی زیستی به صورت کامل منقرض شده‌اند:


[عکس: attachment.php?attachmentid=4914&stc=1]




در هیچکدام از این ابر-رویدادها انسان نقشی نداشته.
هیچکدام از آن‌ها کره‌ی زمین را نابود نکرده.
هیچکدام از آنها حیات بر زمین را از میان نبرده.
هر بار که این وقایع رخ داده‌اند، موجودات جدید و مقاوم‌تری باقی مانده‌اند و موفق به تداوم نسل شده‌اند و زمین را پُر کرده‌اند. به این می‌گویند تکامل.

امروز انقراض گونه‌ها هیچ کجا نزدیک به این فجایع طبیعی نیست،
و اگر از تاریخ بناست بیاموزیم، رویداد انقراض بزرگ بعدی هم به اندازه‌ی رویداد انقراض بزرگ قبلی اجتناب‌ناپذیر است. طبیعت اهمیتی نمی‌دهد که خر و پلنگ و آدم باشد یا نه، ما اما آگاهی داریم و به بقای خودمان اهمیت می‌دهیم. اینست که به جای تلاش برای جلوگیری از اموری که یکسره از کنترل ما خارج هستند باید بکوشیم خود را در برابر آنها مقاوم بکنیم. شاید در این مسیر توانستیم شماری موجودات زنده‌ی دیگر را هم از انقراض نجات بدهیم.

Nilftrondheim نوشته: نازی کسیست که به خیال اینکه جلویش را نمیگیرند یا تا حالا قصر در رفته است مانند سرطان به همه چیز و همه کس دست اندازی کند, نژاد های کهتر را آسفالت کند و در آخر یکه تاز تنهای زمین به گا رفته باشد. نازی ها "انسان" هایی الگو و نمونه بودند.

رسالت اصلی ما نگرانی برای خودمان و سرمایه‌ی ژنتیکی خودمان است، من به پدر خودم بیشتر از پدر شما اهمیت می‌دهم، به پدر شما بیشتر از پدر یک افغانی اهمیت می‌دهم، به پدر یک افغانی هم بیشتر از پدر یک پلنگ آفریقایی اهمیت می‌دهم. طبیعت مرا چنین خواسته که شباهت ژنتیکی برایم مهم باشد و ما هم باید در جستجوی یافتن تناسب درست میان طبع و عقایدمان باشیم. من از خودم می‌پرسم که آیا هرگز حاضرم لذت پدر شدن را به خاطر فلان یا بهمان ملاحظه‌ی زیست‌محیطی رها بکنم و پاسخم همواره منفی‌ست، اینست که برای دیگران هم نسخه‌ی مشابهی نمی‌پیچم و دنبال راه‌حل‌هایی می‌روم که انسان در آنها اولویت دارد، زیرا خودم را جزو مجموعه‌ی انسان‌ها قرار می‌دهم نه خارج از آن. اگر این نازیسم است ایرادی ندارد.

Nilftrondheim نوشته: بچه انداختن اشتباهیست که انجام شده است حالا میفرمایید چه کنیم؟ نه, توکل و توسل به اسپاگتی اعظم یا نادیده گرفتن بیشتر مساله بلایای مالتوسی را دور نمیکند.

بلایای مالتوسی خودشان حل می‌شوند و نیازی به سینه چاک دادن من و شما یا برنامه‌ی حزب مرکزی ندارند:

[عکس: attachment.php?attachmentid=4915&stc=1]
Agnostic نوشته: این افزایش جمعیت به حدی خواهد رسید که بشر در وضعیت وخیمی به سر خواهد برد. بسیاری از حیوانات منقرض خواهند شد. مثلا افزایش جمعیت چه مزایایی دارد؟
طبیعت خودش راه حل داشت و برای انسانها یک اپیدمی جمعیت زمین را ظرف چند سال یا چند ماه نصف می کرد و نبود غذا و قحطی ها مانع میشد جمعیت انسان از حد مجازی که طبیعت برایش انتخاب می کرد زیادتر شود. تا سال ۱۳۰۰ میلادی جمعیت جهان حدود سیصد میلیون بود و بعد رفته رفته بخصوص پس از صنعتی شدن با شتاب زیادتر شد.

سرمایه داران برای منافع خود می خواهند جمعیت زیاد شود تا اکثر مردم فقیر نسبی یا مطلق باشند چون فقر کارگر ارزان به همراه دارد و جمعیت فقیر به رغم تعدادش ضعف دارد چون سواد و پول ندارد. البته چون مردم خرند و به زاد و ولد علاقه دارند جمعیت خود را زیاد می کنند و نوکر تحویل سرمایه دارن می دهند.

Agnostic نوشته: راه حل کاهش جمعیت این است که همه کشورها رشد جمعیت را منفی کنند و ظرف چند صد سال جمعیت کاهش خواهد یافت. رشد منفی یعنی میزان تولد از مرگ کمتر شود. مثلا سالی ۱۰۰هزار تولد در مقابل سالی ۴۰۰هزار مرگ.

اینها نادرست است زیرا هرگونه تلاشی برای کنترل جمعیت به دیسژنیک می‌انجامد، زیرا تنها افراد به اندازه‌ی کافی باهوش که قادر به درک این استدلال‌ها هستند را از بچه‌دار شدن منصرف می‌کنند، و ابلهان با همان سرعت پیشین که به یمن دستاوردهای تکنولوژیک باهوش‌ها کارآمدتر هم شده‌اند تولید مثل می‌کنند:
آمار زاد و ولد آلمان با میانگین ضریب‌هوشی 99 تنها 1.44 بچه است.
آمار زاد و ولد نیجز با میانگین ضریب‌هوشی 69 در عوض 6.76 بچه است.

List of sovereign states and dependent territories by fertility rate - WiKi
National IQ Scores - Country Rankings

همین وضع در ابعاد کوچک در همه‌ی کشورها و فرهنگ‌ها نیز حاکم است، هرچه باهوشتر، لیبرال‌تر و تحصیل‌کرده‌تر باشید کمتر بچه‌دار می‌شوید. شما با تشویق به کنترل جمعیت آیندگان را محکوم به زندگی در کیفیتی پائین‌تر از آنچه ما داریم می‌کنید. کنترل جمعیت یا باید توأم با برنامه‌ی درست یوژنیک باشد یا یکسره به طبیعت و کرکسهای آن سپرده شود.
Ouroboros نوشته: اگر فردا همه‌ی ابنای بشر گیاه‌خوار شدند چقدر مشکل تنوع زیستی حل می‌شود، گرمایش زمین کاهش می‌یابد

گیاهخواران می گویند پرورش دام یکی از منابع اصلی گرمایش زمین است
صفحات: 1 2 3 4 5 6 7