دفترچه

نسخه‌ی کامل: موسیقی معماری زمان و معماری موسیقی مکان !
شما در حال مشاهده نسخه آرشیو هستید. برای مشاهده نسخه کامل کلیک کنید.
صفحات: 1 2 3
سلام و درود E032

گاهی بعضی چیزها در ظاهر هیچ ربطی به هم ندارند ولی وقتی عمیقتر نگاه کنیم و به بطنش برویم می بینیم نه تنها ارتباط عمیقی با هم دارند بلکه گویا از یک ماهیت هستند از یک جنس هستند. حال موسیقی و معماری هم از آندست می باشند. در وادی موسیقی شما با زمان سر و کار دارید و در وادی معماری با مکان . هر دوی این هنرها برای خلق یک اثر هنرمندانه ، تناسباتی را بکار می برند ، در موسیقی این تناسبات در گام های موسیقی است و در معماری در ابعاد هندسی.
در مفتاح العلوم خوارزمی آورده شده است که :
موسیقی به معنی پیوند آهنگ هاست . تعریف ساده موسیقی یا صداهای موسیقایی ،صداهای خوشایندی می شود که انسان از شنیدن آنها احساس لذت می کند.
خب این تعریف ، مربوط به قرن چهارم هجری قمری است بعد از آن با افزایش دانش موسیقی دانستند که صداهای خوشایند ، صداهایی هستند که از نظمی خاص پیروی می کنند،وبین آنها نسبت های معینی وجود دارد برای همین عدد در موسیقی دارای اهمیت بسیاری است.

در معماری هم تمام نسبتها با عدد نشان داده می شود.

پس ما در اینجا با دو هنر روبرو می شویم که بر مبنای عدد قرار می گیرد. فیثاغورث معتقد است که عدد،اصل وجود در آفرینش است. از اینرو گفته شده است اعداد دارای صورت ملکوتی هستند : عدد یک ، نشانه وحدت ، عدد دو گویای کثرت و از میان اینها عدد سه بدست می آید.

امروزه هم در باب رابطه ی موسیقی و معماری مقالاتی نوشته شده است با دیدگاه های مختلف از علمی گرفته تا فلسفی. اما براستی ماهیت این دو هنر از یک جنس است؟ چرا این امر را نمی توان در مورد سایر هنرهای دیگر بکاربرد؟ مثلا رابطه ی معماری با نقاشی که در ظاهر بیشتر از موسیقی و معماری است و.....
به نام خداوند مهرگستر خیلی مهربان
"و لو لا ان ثبتناك لقد كدت تركن الیهم شیأ قلیلا""هم گر نه برجا کردیمت تا برای پیش نزدیک شدی پایه می ساختی سویشان چیزی خیلی کمی"
من موسیقی هم آوازهای دست ساخت آدمی هیچ دوست ندارم چون بیشتر سوی گمانپرستی آدم مرده پرستی یا کج روی های فراوانی دچار شدند همانند هرزه سازی و.. جز صدای سخن خداوند قرآن صدای رودی جانوران پرندگان باد از همین دست ، ساختمانهایی كه ساده ترتد با پیچیدگی کم برایم دلنشین ترند تنها کمی تردستی دیده شود بد نیست همانند رو به سوی خانهء خداوند مکه ساخته شوند ، خداوندا مرا نیازمند بیگانه ات مکن هم که بیراهه است هم دشمنت را نگون بدار
جناب mbk
چه خوب که از موسیقی طبیعت لذت می برید که نشاندهده ی صفا و سادگی درون شماست. اما خب انسان هم بخشی از این طبیعت است و صدای انسان هم یک از آواهای طبیعت هست! حضرت دواد به آواز خوشش معروف است. شما که از برادران اهل سنت هستید و احتمالا شافعی حتما می دانید که یکی از امامان این مذهب یعنی امام محمد غزالی موسیقی را حلال دانسته و آواز خوش و موسیقی خوب را نعمتی دانسته است که شنیدن آن مثل استفاده از نعمات خداوند منان است.
به نام خداوند مهرگستر خیلی مهربان
"قل هو الله احد الله الصمد لم یلد و لم یولد و لم یكن له كفوا احد""بگو او خداوند ست یکی خداوند ست برآورنده نبوده می زاید هم نبوده زاده می شود هم نبوده می باشد تا برایش طرازی یکی"
ببینید گلوی زیبا را خداوند ساخت که به گوش زیبا شنیده می شود،باز بجایش خوب است ،نمونه مردی برای زنش نه بیگانه خوش صدا باشد هم رودررویش یا دختری برای خانواده‌اش نه بیگانه همچنین مردی برای مردان هم خانواده‌اش باز گزافش نه خوبست تازه گریبانگیر خواهد شد دو که من باورمند یگانه پرست همانی که مرا آفرید هم بهم چشم گوش داد را بنده ام نه کسی دیگر هم نمی شناسمشان که خداوند بیامرزدشان ،خداوندا پاکی برایت بسی بنده ای را که تنها رو به سوی تو آورده
mbk چرا اخراج شد؟
مرزبان نوشته: mbk چرا اخراج شد؟

ویکی‌پدیا:ترولینگ - WiKi
سارا نوشته: پس ما در اینجا با دو هنر روبرو می شویم که بر مبنای عدد قرار می گیرد. فیثاغورث معتقد است که عدد،اصل وجود در آفرینش است. از اینرو گفته شده است اعداد دارای صورت ملکوتی هستند : عدد یک ، نشانه وحدت ، عدد دو گویای کثرت و از میان اینها عدد سه بدست می آید.
برای رسیدن به درکی عمیق تر در این رابطه، به باور من می بایست به مفهوم "ریاضیات" و "عدد" عمیق تر پرداخت.
به این معنا که ریاضیات، اعداد و حساب چه نقش و جایگاهی در توضیح جهان هستی دارند؟
آرای فیثاغورث در این رابطه، برای من نیز جلب توجه کرده است. اما در بررسی منابع گوناگون تاریخ فلسفه چیز بیشتری
در مورد آنها بدست نیاوردم.
Rationalist نوشته: برای رسیدن به درکی عمیق تر در این رابطه، به باور من می بایست به مفهوم "ریاضیات" و "عدد" عمیق تر پرداخت.
به این معنا که ریاضیات، اعداد و حساب چه نقش و جایگاهی در توضیح جهان هستی دارند؟
آرای فیثاغورث در این رابطه، برای من نیز جلب توجه کرده است. اما در بررسی منابع گوناگون تاریخ فلسفه چیز بیشتری
در مورد آنها بدست نیاوردم.

در ابندا بایدتشکر کنم بابت گزاردن پستی در راستای این جستار ! نمی دانم دوستان این جستار را چه فرض کرده اند که پست های اینقدر بی ربط در اینجا گذاشته اند! ادب حکم می کند در هر جستاری در راستای آن جستار پست بگذاریم . بیچاره جناب mbk که به جرم ترول بودن اخراج شدند ، ایشان در راستای این جستار پستی گذاشتند بقیه حداقل از ایشان یاد بگیرند!!

اما در باب ریاضیات و علم اعداد بحث بسیار است. همانطور که می دانید علوم را دسته بندی هایی کرده اند و از زمان ارسطو گویا این علاقه به دسته بندی علوم و دانش وجود داشته است.
یک دسته بندی حکیمانه از علوم وجود دارد که در آن علوم را به سه دسته ی الهی (والا ) ، میانی و پایین مرتبه ، طبقه بندی می کند. در این میان بر سر ریاضیات مجادلاتی وجود دارد! گروهی آن را علم میانی می دانند و عده ای هم آن را علم والا و الهی دانسته اند. حال نظر شما چیست دوست عزیز؟ ابتدا باید از نظرتان آگاه شوم و بعد بحث اعداد را ادامه دهیم.
در ضمن این تنها فیثاغورث نبوده است که به علم اعداد و صور آن توجه داشته و مطالبی را گفته است دیگر فلاسفه ی یونانی و نیز فلاسفه ی اسلامی و عرفا هم به علم اعداد توجه خاصی را مبذول داشته اند . و اینکه اکنون رابطه ی بین موسیقی و معماری اینقدر بطرز شگفت انگیزی بهم نزدیک شده است که شما می توانید بنای یک معماری را به صورت یک آهنگ موسیقی درآورید و در حقیقت بر اساس نقشه ی آن نتش را بنویسید حیرت انگیز است و نشان دهنده ی این است که علومی که بر اساس علم اعداد بنا شده اند در اصل یکی هستند ولی در ابعاد این دنیای مادی در ظاهری متفاوت از یکدیگر به نمایش در آمده اند.
سارا نوشته: اما در باب ریاضیات و علم اعداد بحث بسیار است. همانطور که می دانید علوم را دسته بندی هایی کرده اند و از زمان ارسطو گویا این علاقه به دسته بندی علوم و دانش وجود داشته است.
یک دسته بندی حکیمانه از علوم وجود دارد که در آن علوم را به سه دسته ی الهی (والا ) ، میانی و پایین مرتبه ، طبقه بندی می کند. در این میان بر سر ریاضیات مجادلاتی وجود دارد! گروهی آن را علم میانی می دانند و عده ای هم آن را علم والا و الهی دانسته اند. حال نظر شما چیست دوست عزیز؟ ابتدا باید از نظرتان آگاه شوم و بعد بحث اعداد را ادامه دهیم.
بحث پیرامون اینکه چه دسته بندی هایی برای معارف و علوم تاکنون صورت گرفته، گسترده است و گیج کننده! زیرا همچون مفاهیم "هنر" و "زیبایی" هر کدام از فلاسفه بر اساس مکتب فکری شان به دسته بندی آنها پرداخته اند. اما فقط برای اینکه زاویه ی نگاه فلسفی من در این گفتگو برایتان شفاف تر شود:
من معارف را به طور کلی دو دسته می دانم:
- متافیزیکی(ماورای طبیعت): همیشگی، عقلی محض، حضوری
- تجربی: قابل شک، حاصل از تجربه، حصولی

اما در مورد چیستی، جایگاه و نقش ریاضیات در میان سایر معارف، هم اکنون در حال پژوهش هستم.



سارا نوشته: دیگر فلاسفه ی یونانی و نیز فلاسفه ی اسلامی و عرفا هم به علم اعداد توجه خاصی را مبذول داشته اند .
لطفا اگر در این رابطه و همچنین مفهوم "ریاضیات" بن مایه هایی را می شناسید، به مهر، مرا هم آگاه سازید.



سارا نوشته: علومی که بر اساس علم اعداد بنا شده اند در اصل یکی هستند ولی در ابعاد این دنیای مادی در ظاهری متفاوت از یکدیگر به نمایش در آمده اند.
این سخن، خود به تنهایی گفتگویی مفصل را می طلبد!E402
Rationalist نوشته: بحث پیرامون اینکه چه دسته بندی هایی برای معارف و علوم تاکنون صورت گرفته، گسترده است و گیج کننده! زیرا همچون مفاهیم "هنر" و "زیبایی" هر کدام از فلاسفه بر اساس مکتب فکری شان به دسته بندی آنها پرداخته اند. اما فقط برای اینکه زاویه ی نگاه فلسفی من در این گفتگو برایتان شفاف تر شود:
من معارف را به طور کلی دو دسته می دانم:
- متافیزیکی(ماورای طبیعت): همیشگی، عقلی محض، حضوری
- تجربی: قابل شک، حاصل از تجربه، حصولی
خب این دسته بندی شما از نگاه فلسفی خیلی ها درست است و منطقی اما خب یک عده ی دیگری مثل فارابی و قطبی الدین شیرازی معتقدند که باید بین این دو دسته یک دسته دیگری هم باشد که آن را دسته میانی می نامند!علوم میانی علومی هستند که دنیای مادی (یا همان تجربی ) و حقایق مابعدالطبیعی (متافیزیکی) را به یکدیگر پیوند می‌دهند. البته ارسطو هم یک هچین دسته بندی از علوم کرده است.
در حقیقت شما کرانه ها ی علوم را مشخص کرده اید و خب همواره هستند علومی که مابین این کرانه ها قرار می گیرند و نه دقیقا تجربی هستند و نه کاملا متافیزیکی محسوب می شوند پس مجبوریم که یک دسته ای هم برای این علوم داشته باشیم و این دسته را "میانی" بنامیم!
حال می دانید جدال اینجا بر سر چیست؟ عده ای چون فارابی معتقدند که ریاضیات در دسته ی علوم میانی قرار می گیرد و عده ای نظیر همان فیثاغورثیون و برخی از حکمای ایرانی ریاضیات را علم والا (ما بعد الطبیعه) دانسته اند.
Rationalist نوشته: اما در مورد چیستی، جایگاه و نقش ریاضیات در میان سایر معارف، هم اکنون در حال پژوهش هستم.
خب تاکنون به چه نتایجی رسیده اید؟ آیا با فارابی هم رای هستید یا با فیثاغورثیون؟


Rationalist نوشته: لطفا اگر در این رابطه و همچنین مفهوم "ریاضیات" بن مایه هایی را می شناسید، به مهر، مرا هم آگاه سازید.
منبع و رفرنس بسیار زیاد است در باب مفهوم ریاضیات
نقل قول:معنای لغوی ریاضی عبارت است از: 1. تحمل رنج و تَعَب برای تهذیب نفس و تربیت خود یا دیگری، 2. تمرین و ممارست، 3. کوشش و سعی، 4. گوشهنشینی. اما ریاضی در اصطلاح به فن محاسبه اعداد گفته میشود و نیز علمی است که قدما آن را یکی از شاخه‌های حکمت نظری به حساب میآوردند که اصول آن شامل هندسه، علم عدد، علم نجوم و علم تألیف بود و از فروعی تشکیل میشد شامل علم مناظر و مرایا، علم جبر و مقابله، علم جراثقال، علم نیرنجات (علم الحِیَل) و مانند آن. اخوان الصفا در قرن چهارم هجری علوم فلسفی را چهار نوع دانستند: اول ریاضیات؛ دوم منطقیات؛ سوم علوم طبیعیات؛ چهارم علومالاهیات و ریاضیات مشتمل بر چهار نوع: ارثماطیقی (حساب)، جِئومطریا (علم هندسه)، اسطرنومیا (علم نجوم)، و موسیقی. موسیقی شناختن نواها و هماهنگی اصوات است که از طریق آن، اصولالحان استخراج میشود. اسطرنومیا علم ستارگان است از طریق برهانهایی که در کتاب المجسطی آمده است. جومطریا علم هندسه است از طریق برهانهایی که در کتاب اقلیدس آمده است. ارثماطیقی شناخت خواص اعداد است و شناخت آن معانی موجودات که با این اعداد مطابق است و فیثاغورس و نیکوماخوس از آنها یاد کرده‌اند. در تعریف امروزی، ریاضیات دانشی است که در آن معقولات ثانی ریاضی بحث میشود. مراد از معقولات ثانی ریاضی، مفاهیم درجه دومی است که در حوزه کمیت و مقدار و بر اساس آن شکل میگیرند، از قبیل عدد، مجموعه، بعد، پیوستگی، شکل. به بیان دیگر، ریاضیات از معقولات ثانی ریاضی و مشتقات، قیود، ملحقات و منتزعات آنها بحث میکند و در این تعریف ریاضیات علمی است که غرض آن درک مقادیر است و بر حساب و جبر و مقابله و مساحت (هندسه) اطلاق میشود. مرکز اصلی علم اعداد و حساب هندوستان بوده و منابع اصلی علم جبر از بین‌النهرین و مآخذ هندی و یونانی تشکیل میشده است. علم هندسه از منابع یونانی اخذ شده و علم مثلثات به دست توانایی ریاضیدانان ایرانی هویت مستقل یافته است

امیر، مسعود، درآمدی بر فلسفه ریاضی، مؤسسه تحقیقاتی علوم اسلامی، دانشگاه تبریز، 1381ش.
ایوز، هاورد، آشنایی با تاریخ ریاضیات، ترجمه محمدقاسم وحیدی اصل، تهران، مرکز نشر دانشگاهی، 1363ش.
برگرن، جی. ال.، گوشه هایی از ریاضیات دوره اسلامی، ترجمه محمدقاسم وحیدی و علیرضا جمالی، تهران، انتشارات فاطمی، 1373ش.
تاتون، رنه، تاریخ حساب، ترجمه پرویز شهریاری، تهران، امیرکبیر، 1364ش.
Rationalist نوشته: این سخن، خود به تنهایی گفتگویی مفصل را می طلبد!E402

بنده که مشکلی ندارم:)
صفحات: 1 2 3