دفترچه

نسخه‌ی کامل: آیا بین روزه و فرگشت ارتباطی وجود دارد؟
شما در حال مشاهده نسخه آرشیو هستید. برای مشاهده نسخه کامل کلیک کنید.
صفحات: 1 2
ما که به اسلام و این حرفا اعتقاد آنچنانی نداریم و روزه هم نمیگیریم. ولی این سوال واسه من از قبل مطرح شده بهش فکر کردم. هرچند شاید ارتباط تصادفی بوده باشه، و شاید هم اصلا ارتباطی نباشه. بهرحال چیزی که هست خود ادیان که با فرگشت حداقل به شکل داروینی اون چندان میانه ای نداره.

من میگم در طول فرگشت، و در طول تاریخ از انسانهای اولیه تا حالا، در بیشتر مکان ها یا خیلی مکان ها اینطور نبوده که در طول مدت عمر انسان و در تمام مدت سال منابع آب و غذا براحتی و به وفور در دسترس انسانها بوده باشه. حالا قحطی ها و تغییرات گستردهء اقلیمی هم که در کنار محدودیت های مکرر سالیانه. بنابراین خواهی ناخواهی تجربهء گرسنگی و کمبود مواد غذایی و آب برای بدنهای ما چیزی طبیعی و مکرر بوده که به تناوب پیش میامده و شاید بر اثر فصول، نظم نسبی هم داشته و از الگوی سالیانه پیروی میکرده. بنابراین میشه گفت بدن انسان با این سیستم خو گرفته و سازگار شده. و شاید روزه گرفتن بنوعی این سیستم و تشیکلات و سازگاری رو در بدن ما فعال میکنه و بدن ما رو از نظر سلامتی متعادل نگه میداره.

هرچند این فقط یک تئوری نیم بند است، و بنده شخصا بهش خیلی مشکوک هستم!
من شخصا اهل روزه گرفتن بخاطر این قضیه نیستم. البته ثابت هم که نشده! اصولا چه مزایایی از نظر علمی برای روزه تاحالا ثابت شده؟
خلاصه منکه دوست ندارم الکی و یا از روی حدس و باور و احتمال به خودم اینقدر زجر و ناراحتی بدم، و از طرف دیگر دوست دارم همیشه فعال و سروحال باشم و ورزش کنم و ماهیچه های بدنم تحلیل نره (هرچند شاید مقداری از چربیها و مواد مضر هم این وسط بسوزه!).
بعدم من فکر میکنم بهرصورت میشه راههای هوشمندانه تری که نیاز به اینقدر زجر کشیدن نداشته باشن برای حفظ سلامتی پیدا کرد. یکیش خب همین ورزش کردنه. اونم در این روزگار که اینقدر علم و فناوری و امکانات و پزشکی مدرن هست.

حالا یه خوراک دادیم این مذهبی ها شاید بردارن از فردا این نظریه رو توی بوق و کرنا بکنن بگن بله روزه با فرگشت سازگاری داره و حساب شده و حکمت داره از این نظر هم E105
ولی چه کنم من آدم صادق و منصفی هستم دیگه :e405:
به نام خداوند مهرگستر خیلی مهربان "..و نفس و ما سواها قد افلح من زکها و قد خاب من دساها.." "..هم خود هم چه یکسره کردش پیش رستگار شود کسی پاکیزه کردش هم پیش بی بهره شد کسی آسیب زدش .." شما که همه چیزُ بر پایهء سود هم آسیب در زمان نزدیک می سنجید بایسته است که بترسید از خودداری از خوردن هم بندگی کردنِ خداوند ،ما که بیمار هم ناتوان هم می شویم چندان گِله گذاری ازِمان سر نمی زند هم شادی نمی کنیم اگر توانستیم ،خداوندا ناباورانُ ناامید بدار هم بارمندانُ پابرجا در راهِ استورارت اِی توانمند
kourosh_iran نوشته: اصولا چه مزایایی از نظر علمی برای روزه تاحالا ثابت شده؟

روزه تو این گرما نه تنها مزیتی نداره بلکه حداقل کلیه ها رو میگاد! کاری به بقیه اعضای بدن ندارم.

من خودم تا قبل از سال 88 که ماتریالیست شدم کم و بیش نمازام رو میخوندم ولی روزه رو همیشه میگرفتم و یادمه همون موقع هم با اینکه مثبت 18 نبودم میفهمیدم که روزه به بدن آسیب میزنه و تنها دلیلی که با اون خودم رو قانع میکردم که روزه بگیرم این بود که روزه آدم رو برای شرایطی که به آب و غذا دسترسی نداره آماده میکنه.

این پزشک نماهای خایه مالی هم که برای روزه قایده پیدا میکنن حرفاشون چرت محضه! شما دوست داری لاغر کنی برو پیش پزشک تغذیه برنامه بگیر و لاغر کن. اینکه مثل دیوانه ها 17 ساعت آب و غدا نخوری حماقتی هست که فقط انسان متعصب ایراد آن را متوجه نمیشود.
نقل قول:روزه و مرگ سلولهای مغز:

زمانی که بدنی گرسنه میماند، ابتدا به پلی ساکاریدی بنام گلیکوژن در کبد دست مییازد اما میزان گلیکوژن در کبد به آنقدر نیست که پاسخگوی چند ساعت گرسنگی را بدهد.
پس بدن شروع به استفاده از چربیها میپردازد و چربیهای ذخیره شده را به نوعی کتون (cetone) تبدیل میکند. ( بوی بدی که از دهان روزه دار میآید، از همین کتون است)بیشتر سلولهای بدن این کتون را بعنوان ماده مغذی بکار میبرند.بغیر از مغز!بلیمغز فقط از گلوکز برای تهیه انرژی جهت فعالیتهای خود بهره میبرد.

گاهی اسلامگراها در باره تعداد سلولهایی سخن میگویند که در اثر استفاده از الکل از بین میرود.
آیا تا بحال کسی تحقیقی در باره میزان مرگ سلولهای مغزی که در یک رمضان از کف مسلمانان میرود، تحقیق کرده است؟

و نکته ای از این اسف بارتر:
دختر بچه ای را در نظر بگیرید که علیرغم سن رشد خود و فعالیت بیشتر بدنی از بزرگسالان، مجبور است 16 ساعت گرسنگی بکشد؛
چه بلایی بر سر مغز او میآید؟
آیا کسی تحقیق کرده است؟

دستگاه گوارش انسان دارای هورمونهای بخصوصی است که بشکل سیستم پیچیده و بسیار دقیقی دستورات لازمه را برای کل بدن صادر میکند.وقتی بدنی گرسنه میماند، بدن خود را به حالت شبیه کشوری (البته با مدیریت خردمندانه) در معرض قحطی میبیند. به همه سلولهای بدن دستور میرسد که کمتر مصرف کنند، میزان انتقال مواد مغذی به سلولها هم کاهش مییابد.یعنی متابولیسم بدن کند میگردد.حالا تصور کنید که معده فردی با خوردن سحری تا خرخره پر شود.دستور هورمونها بر متابولیسم چه خواهد بود؟بعد این بدن بدبخت 16 ساعت گرسنگی بکشد و سپس سر افطار تا خرخره پر شود.رسماً هورمونها به حالتی مانند دیوانگی خواهند رسید.نهایتاً در آخر چند روز متابولیسم بدن فلج میشود.

در طب بهترین نوع غذا خوردن اینست که “بمقدار کم” و به “فواصل کم” خورده شود.

هر کس خلاف این مسئله را بگوید یا از متابولیسم بدن زنده خبر ندارد یا انگیزه های دیگری دارد.
تصفیه خون و پاکسازی بدن و… حرف های نادرستی ست که پایه ی علمی ندارد و یا از جانب پزشکان بی مسئولیتی گفته میشود که به مصلحت را به حقیقت می فروشند.

در کنار آن ما به بعضی از مواد برای کارکرد صحیح بدن خود نیاز داریم: مثلاً به اسیدهای چرب اشباع نشده، به مقداری کلسترول، بعضی از اسیدهای آمینه، برخی از ویتامینها و مینرال ها که به عنوان کاتالیزور فرآیندهای متابولیسم بکار میآیند.
و…
از این روست که آدمی نیاز به خوردن غذاهای متنوع دارد تا بتواند این موادی را که کبد خود قادر به تهیه آنان نیست را تهیه کند.
حالا نگاهی به منوی سحری و افطاری ملت بیاندازیم.
بعضیها که لطف میکنند و سحری هم میل نمیکنند…
نتیجه:
موجود باد کرده و پف آلود
تنی چون پنبه، بی شکل
و ضعیف!

زخم معده و زخم دوازدهه (اثنی العشر):

از هورمون های گوارشی گفتم.
یکی از کارهای قسمتی از این هورمونها، تنظیم میزان ترشح اسید معده، همچنین باز و بسته کردن دروازه خروجی معده است.
این هورمونها را دیوانه کردیم
چه اتفاقی میافتد؟
میزان ترشح اسید معده از کنترل خارج میشود، مخاط دوازدهه حساس میگردد و دروازه خروجی معده گاهی محتویات اسیدی را بداخل دوازدهه میریزد.
نتیجه:
هفته اول رمضان، مراجعات نسبتاً کم است.
اما در هفته های بعدی استفراغهای جهنده خونی کف و دیوارهای سفید اورژانش را رنگین میکند.
آیا کسی از آمار دقیق آن مطلع است؟
نه
ما فقط میبینیم به اندازه هر قطره از آن استفراغها، خون میخوریم…

آغاز دیابت:

یکی از هورمونهایی که ستون فقرات تنظیم متابولیسم است، انسولین میباشد.
انسولین میزان قند خون را تنظیم میکند. اگر قند زیاد در دست و بال باشد، انسولین بداخل خون ترشح شده،میزان مصرف قند توسط سلولها را افزایش میدهد. از طرفی دیگر به کبد دستور میدهد که قند را گرفته و بچربی تبدیل سازد.
برعکس همین مسائل در هنگام گرسنگی پدید میآید.
حالا سی روز، به تواتر چند ساعت، تا خرخره بخوریم و بعد گرسنه بمانیم.
چه بلایی بر سر تنظیم انسولین میآید؟
برخی از لوزالمعده ها بشکلی در ساختن انسولین تنبلند (حالا بعلت ژنتیکی یا…)
تا بحال بشکل کجدار مریضی، میزان انسولین بدن را تأمین میکردند (این را هم در نظر داشته باشید که پیدا کردن screening چنین انسانهایی borderliners در جامعه هزینه “غیر عملی” دارد)
اما در برخورد با این فراز و نشیب های ناگهانی در ماه رمضان به ورشکستگی خواهند رسید.
آیا کسی خبر دارد که یک ماه رمضان چند بیمار دیابتی به جامعه هدیه میدهد؟
آیا عوارض نهایی دیابت را میدانید؟ (کوری، از دست دادن کلیه ها، التیام نیافتن زخمها، که حتی گاهی به قطع اندامها میانجامد و…)
آیا میدانید که هزینه یک بیمار دیابتی برای جامعه چقدر است؟

سنگ کیسه صفرا:

صفرا ماده ایست که برای هضم غذا از طرف کبد تولید و در کیسه ای به همین نام ذخیره میگردد.
وقتی که یکباره غذای چربی میخوریم، به این کیسه دستوری صادر میشود که محتویات خود را در داخل دوازدهه خالی کند.
البته بیشتر اوقات صفرا در درون کیسه میماند و ته نشین شده و تشکیل سنگهای ریز و درشتی را میدهد.
حالا باز تصور کنید که سر افطار، فرد روزه دار غذای چرب و نرمی را بعد از مدت مدیدی روزه داری خورد.
این سنگها راه میافتند و چون اغلب از ضخامت مجراها بزرگترند، در وسط آنان گیر میکنند.
فقط محض امتحان بروید و نگاهی به لیست عمل بخش جراحی عمومی در هفته های پایانی رمضان بیاندازید…
فقط همین را برایتان بگویم که درد سنگ صفرا (کولیت) یکی از وحشتناکترین دردهای روی جهان است که فرد از روی درد خود را از زمین به سقف و از این دیوار تا به آن دیوار میزند.

و وحشتناکترین:
پانکراتیت حاد :

بدن برای هضم پروتئینها از آنزیمهایی بسیار قوی استفاده میبرد. این آنزیمها بشکلی است که در خارج از دوازدهه بی اثرند اما زمانی که با صفرا مخلوط شدند، صفرا چون چاشنی عمل کرده و به آنان قدرت میبخشد.
عموماً مجرای این آنزیمهای لوزالمعده با صفرا جداگانه بوده اما هنگام نزدیک شدن به دوازدهه بهم ارتباط مییابند. این ورودی که میگویم بسیار ظریف و کوچک است.
حالا تصور بفرمائید که مخاط دوازدهه ملتهب باشد.
یا اینکه سنگی که از کیسه صفرا براه افتاده و اتفاقاً سر دوراهی ایندو مجرا گیر کند…
این آنزیمی قوی در جایی خارج از دوازدهه (دوازدهه دارای روکش مخاطی خاصی است که آن آنزیم بدان بی اثر است) به چاشنی خود میرسد…
بلی
حدستان درست است
بدن شروع به هضم کردن خود میکند!!
علیرغم پیشرفت طب هنوز هم شانس مرگ برای پانکراتیت حاد بسیار بالاست.
آیا کسی حق یا بهتر بگویم “جرأت” آمار گیری تعداد پانکراتیتهای حاد ماه رمضان را دارد؟
(توضیح دهم که از علل پانکراتیت حاد یکی fasting و دیگری مصرف بالای الکل است که عمداً در کتب پزشکی ایران، از مهمترین مورد چشم پوشی میگردد ولی به مورد دوم شدیداً اشاره میشود)

امساک آب:

میدانیم که بیشتر بدن انسان را آب تشکیل میدهد.
آب حلال و محیط واسط فعالیتهای شیمیایی بدن است.
انتقال مواد به سلول و همچنین بعکس، توسط آب صورت میگیرد.

حال واقعاً مانده ام که فردی که متأسفانه از عنوان مقدس پزشک هم سوءاستفاده میکند، به چه منطق و چه آگاهی پیش زمینه ای، ادعا میکند که روزه یکماهه برای تصفیه بدن مناسب است؟

بدن انسان روزانه به دو و نیم لیتر آب احتیاج دارد.
البته این میزان بدون در نظر گرفتن تب و میزان تعریق (کلاً دفع آب) در نظر گرفته میشود.
متأسفانه بدن آدمی هم بگونه ای نیست که این میزان آب را به یکباره نوشیده و برای تمام روزش ذخیره کند.
دو عضو کوچک و نازنین بنام کلیه هست که علاوه بر دفع برخی از سموم از بدن، میزان آب بدن را هم تنظیم مینماید.
این تنظیمات هم مانند آنچه در باره گوارش گفتم، به یک سیستم دقیق نوروهورمونال (عصبی-غددی) تکیه دارد.

حالا در نظر بگیرید که فردی در وسط تابستان، آنهم در منطقه ای بیابانی از بدن خود آب را مضایقه نماید…
جدا از جریان سحری و افطار که و سپس تشنگی طولانی که باز سیستم نوروهورمونال را بحالت سردرگمی درمیآورد، ساده ترین حالت اینست که کلیه ها میزان کمتری آب ترشح خواهند کرد.
اما کلیه ها تا یک حدی میتوانند با خساست آب از دست رفته بدن را جبران کنند.
بعد از آن چه میشود؟
میزان آب موجود در رگها کاسته میگردد و به حالتی منجر میشود که به آن نام “شوک هیپو ولمی” یا شوک در اثر کمبود حجم میگوئیم.
اگر این شوک درمان نگردد، باعث خطرات شدید جسمی، نهایتاً مرگ میگردد.(مثلاً در وبا، انسانها از کمبود آب و شوک است که تلف میشوند و نه از میکروب.)

حالا نگاهی به فجایع امساک آب بیاندازیم:
1. کلیه ای با عملکرد مرزی (borderline)
شبیه به مطالبی که در باره انسولین گفتم در اینجا هم صدق میکند.
علل مختلفی باعث میشود که برخی از انسانها کلیه حساسی داشته باشند.
اینها در حالت عادی هیچ مشکلی از بابت تصفیه خون ندارند ولی سیستم تنظیم کلیوی آنها قادر به تحمل نوسانات بالا نیست و در صورت مواجهه با چنین حالتی امکان ایستایی کارکرد کلیه ها موجود میباشد.
باز هم متذکر شوم که مثلاً نمیتوانیم ادرار 24 ساعته یک میلیاردمسلمان را جمع کرده و به آزمایشگاه فرستاده تا کلیه های borderline را جداسازی کنیم یا ملیونها انسان را اولتراسونوگرافی کنیم تا ببینیم کلیه مولتی کیستیک (نوعی بیماری خانوادگی که در درون کلیه کیستهایی تشکیل میگردد) دارند یا نه.

2. (ATN (acute tubular necrosis
هنگامی که فردی، بهردلیلی مایع از دست دهد و دچار شوک شود، اگر این شوک بلافاصله درمان نگردد، سلولهای موجود در مجراهای ظریفی که در درون کلیه ادرار را جمع میکنند، میمیرند. جسد این سلولها بداخل این مجراهای ظریف میریزد و نهایتا باعث بسته شدن آنها میگردد.
اگر به چنین بیماری بلافاصله (منظورم از رگ) مایع نرسانیم، کلیه های خود را بشکل غیر قابل برگشتی از دست خواهد داد.

آیا کسی تا بحال خبر از تعداد افرادی که با یک روزه، برای تمامی عمر با کلیه خود وداع میکند، دارد؟
میدانید زندگی یک فرد دیالیزی چگونه است؟
آیا اطلاع از مخارج تعویض کلیه دارید؟
شانس باز پس زنی کلیه میهمان را میدانید؟

آیا میدانید که فردی که کلیه خود را تعویض کرده، باید سیستم ایمنی خود را تا ابد با انواع داروها مهار کند؟
جدا از زجری که بدوش آن انسان میافتد، یک بیمار کلیوی چه هزینه ای برای جامعه اش خواهد داشت؟



جمع آوری شده از سایت قدیم گفتگو دات کام .

+
Google

مضرات روزه گرفتن از نظر علمی و پزشكی (قسمت اول) آسیب به مغز و دیابت | گرانوم(نقد اسلام)

خلاصه اینکه روزه سراسر ضرر هستش!
اصولن چندین ساعت هیچ چیزی نخوردن و بعدش مثل خرس خوردن آسیب رسانی به بدنه! تازه طول روزه در کشوری مثل ایران خیلی کمه. اینجا توی آلمان تا ساعت 10 شب هم هنوز آفتا اون بالا توی آسمونه!!! یعنی کون روزه دار پاره میشه رسمن :)))
توی شمال سوئد که طرف از گشنگی خواهد مرد E412
sonixax نوشته: +
Google

مضرات روزه گرفتن از نظر علمی و پزشكی (قسمت اول) آسیب به مغز و دیابت | گرانوم(نقد اسلام)

خلاصه اینکه روزه سراسر ضرر هستش!
اصولن چندین ساعت هیچ چیزی نخوردن و بعدش مثل خرس خوردن آسیب رسانی به بدنه! تازه طول روزه در کشوری مثل ایران خیلی کمه. اینجا توی آلمان تا ساعت 10 شب هم هنوز آفتا اون بالا توی آسمونه!!! یعنی کون روزه دار پاره میشه رسمن :)))
توی شمال سوئد که طرف از گشنگی خواهد مرد E412

واقعا دستتون درد نکنه! جماعت روزه دار تو خونمون دهنشون کاملا بستست!
کمبود آب بدن می‌تواند باعث سردرد، سرگیجه، منگی، کسالت، بی‌حالی، افزایش ضربان قلب، ضعف یا سستی و یا حتی به ناآرامی و آشفتگی فرد منجر شود.
اما خودمانیم هر موقعه یاد روزه کله گنجشکی میفتم از خنده میترکم E415
نقل قول:روزه و مرگ سلولهای مغز:

زمانی که بدنی گرسنه میماند، ابتدا به پلی ساکاریدی بنام گلیکوژن در کبد دست مییازد اما میزان گلیکوژن در کبد به آنقدر نیست که پاسخگوی چند ساعت گرسنگی را بدهد.
پس بدن شروع به استفاده از چربیها میپردازد و چربیهای ذخیره شده را به نوعی کتون (cetone) تبدیل میکند. ( بوی بدی که از دهان روزه دار میآید، از همین کتون است)بیشتر سلولهای بدن این کتون را بعنوان ماده مغذی بکار میبرند.بغیر از مغز!بلیمغز فقط از گلوکز برای تهیه انرژی جهت فعالیتهای خود بهره میبرد.

گاهی اسلامگراها در باره تعداد سلولهایی سخن میگویند که در اثر استفاده از الکل از بین میرود.
آیا تا بحال کسی تحقیقی در باره میزان مرگ سلولهای مغزی که در یک رمضان از کف مسلمانان میرود، تحقیق کرده است؟

و نکته ای از این اسف بارتر:
دختر بچه ای را در نظر بگیرید که علیرغم سن رشد خود و فعالیت بیشتر بدنی از بزرگسالان، مجبور است 16 ساعت گرسنگی بکشد؛
چه بلایی بر سر مغز او میآید؟
آیا کسی تحقیق کرده است؟

دستگاه گوارش انسان دارای هورمونهای بخصوصی است که بشکل سیستم پیچیده و بسیار دقیقی دستورات لازمه را برای کل بدن صادر میکند.وقتی بدنی گرسنه میماند، بدن خود را به حالت شبیه کشوری (البته با مدیریت خردمندانه) در معرض قحطی میبیند. به همه سلولهای بدن دستور میرسد که کمتر مصرف کنند، میزان انتقال مواد مغذی به سلولها هم کاهش مییابد.یعنی متابولیسم بدن کند میگردد.حالا تصور کنید که معده فردی با خوردن سحری تا خرخره پر شود.دستور هورمونها بر متابولیسم چه خواهد بود؟بعد این بدن بدبخت 16 ساعت گرسنگی بکشد و سپس سر افطار تا خرخره پر شود.رسماً هورمونها به حالتی مانند دیوانگی خواهند رسید.نهایتاً در آخر چند روز متابولیسم بدن فلج میشود.

در طب بهترین نوع غذا خوردن اینست که “بمقدار کم” و به “فواصل کم” خورده شود.

هر کس خلاف این مسئله را بگوید یا از متابولیسم بدن زنده خبر ندارد یا انگیزه های دیگری دارد.
تصفیه خون و پاکسازی بدن و… حرف های نادرستی ست که پایه ی علمی ندارد و یا از جانب پزشکان بی مسئولیتی گفته میشود که به مصلحت را به حقیقت می فروشند.

در کنار آن ما به بعضی از مواد برای کارکرد صحیح بدن خود نیاز داریم: مثلاً به اسیدهای چرب اشباع نشده، به مقداری کلسترول، بعضی از اسیدهای آمینه، برخی از ویتامینها و مینرال ها که به عنوان کاتالیزور فرآیندهای متابولیسم بکار میآیند.
و…
از این روست که آدمی نیاز به خوردن غذاهای متنوع دارد تا بتواند این موادی را که کبد خود قادر به تهیه آنان نیست را تهیه کند.
حالا نگاهی به منوی سحری و افطاری ملت بیاندازیم.
بعضیها که لطف میکنند و سحری هم میل نمیکنند…
نتیجه:
موجود باد کرده و پف آلود
تنی چون پنبه، بی شکل
و ضعیف!

زخم معده و زخم دوازدهه (اثنی العشر):

از هورمون های گوارشی گفتم.
یکی از کارهای قسمتی از این هورمونها، تنظیم میزان ترشح اسید معده، همچنین باز و بسته کردن دروازه خروجی معده است.
این هورمونها را دیوانه کردیم
چه اتفاقی میافتد؟
میزان ترشح اسید معده از کنترل خارج میشود، مخاط دوازدهه حساس میگردد و دروازه خروجی معده گاهی محتویات اسیدی را بداخل دوازدهه میریزد.
نتیجه:
هفته اول رمضان، مراجعات نسبتاً کم است.
اما در هفته های بعدی استفراغهای جهنده خونی کف و دیوارهای سفید اورژانش را رنگین میکند.
آیا کسی از آمار دقیق آن مطلع است؟
نه
ما فقط میبینیم به اندازه هر قطره از آن استفراغها، خون میخوریم…

آغاز دیابت:

یکی از هورمونهایی که ستون فقرات تنظیم متابولیسم است، انسولین میباشد.
انسولین میزان قند خون را تنظیم میکند. اگر قند زیاد در دست و بال باشد، انسولین بداخل خون ترشح شده،میزان مصرف قند توسط سلولها را افزایش میدهد. از طرفی دیگر به کبد دستور میدهد که قند را گرفته و بچربی تبدیل سازد.
برعکس همین مسائل در هنگام گرسنگی پدید میآید.
حالا سی روز، به تواتر چند ساعت، تا خرخره بخوریم و بعد گرسنه بمانیم.
چه بلایی بر سر تنظیم انسولین میآید؟
برخی از لوزالمعده ها بشکلی در ساختن انسولین تنبلند (حالا بعلت ژنتیکی یا…)
تا بحال بشکل کجدار مریضی، میزان انسولین بدن را تأمین میکردند (این را هم در نظر داشته باشید که پیدا کردن screening چنین انسانهایی borderliners در جامعه هزینه “غیر عملی” دارد)
اما در برخورد با این فراز و نشیب های ناگهانی در ماه رمضان به ورشکستگی خواهند رسید.
آیا کسی خبر دارد که یک ماه رمضان چند بیمار دیابتی به جامعه هدیه میدهد؟
آیا عوارض نهایی دیابت را میدانید؟ (کوری، از دست دادن کلیه ها، التیام نیافتن زخمها، که حتی گاهی به قطع اندامها میانجامد و…)
آیا میدانید که هزینه یک بیمار دیابتی برای جامعه چقدر است؟

سنگ کیسه صفرا:

صفرا ماده ایست که برای هضم غذا از طرف کبد تولید و در کیسه ای به همین نام ذخیره میگردد.
وقتی که یکباره غذای چربی میخوریم، به این کیسه دستوری صادر میشود که محتویات خود را در داخل دوازدهه خالی کند.
البته بیشتر اوقات صفرا در درون کیسه میماند و ته نشین شده و تشکیل سنگهای ریز و درشتی را میدهد.
حالا باز تصور کنید که سر افطار، فرد روزه دار غذای چرب و نرمی را بعد از مدت مدیدی روزه داری خورد.
این سنگها راه میافتند و چون اغلب از ضخامت مجراها بزرگترند، در وسط آنان گیر میکنند.
فقط محض امتحان بروید و نگاهی به لیست عمل بخش جراحی عمومی در هفته های پایانی رمضان بیاندازید…
فقط همین را برایتان بگویم که درد سنگ صفرا (کولیت) یکی از وحشتناکترین دردهای روی جهان است که فرد از روی درد خود را از زمین به سقف و از این دیوار تا به آن دیوار میزند.

و وحشتناکترین:
پانکراتیت حاد :

بدن برای هضم پروتئینها از آنزیمهایی بسیار قوی استفاده میبرد. این آنزیمها بشکلی است که در خارج از دوازدهه بی اثرند اما زمانی که با صفرا مخلوط شدند، صفرا چون چاشنی عمل کرده و به آنان قدرت میبخشد.
عموماً مجرای این آنزیمهای لوزالمعده با صفرا جداگانه بوده اما هنگام نزدیک شدن به دوازدهه بهم ارتباط مییابند. این ورودی که میگویم بسیار ظریف و کوچک است.
حالا تصور بفرمائید که مخاط دوازدهه ملتهب باشد.
یا اینکه سنگی که از کیسه صفرا براه افتاده و اتفاقاً سر دوراهی ایندو مجرا گیر کند…
این آنزیمی قوی در جایی خارج از دوازدهه (دوازدهه دارای روکش مخاطی خاصی است که آن آنزیم بدان بی اثر است) به چاشنی خود میرسد…
بلی
حدستان درست است
بدن شروع به هضم کردن خود میکند!!
علیرغم پیشرفت طب هنوز هم شانس مرگ برای پانکراتیت حاد بسیار بالاست.
آیا کسی حق یا بهتر بگویم “جرأت” آمار گیری تعداد پانکراتیتهای حاد ماه رمضان را دارد؟
(توضیح دهم که از علل پانکراتیت حاد یکی fasting و دیگری مصرف بالای الکل است که عمداً در کتب پزشکی ایران، از مهمترین مورد چشم پوشی میگردد ولی به مورد دوم شدیداً اشاره میشود)

امساک آب:

میدانیم که بیشتر بدن انسان را آب تشکیل میدهد.
آب حلال و محیط واسط فعالیتهای شیمیایی بدن است.
انتقال مواد به سلول و همچنین بعکس، توسط آب صورت میگیرد.

حال واقعاً مانده ام که فردی که متأسفانه از عنوان مقدس پزشک هم سوءاستفاده میکند، به چه منطق و چه آگاهی پیش زمینه ای، ادعا میکند که روزه یکماهه برای تصفیه بدن مناسب است؟

بدن انسان روزانه به دو و نیم لیتر آب احتیاج دارد.
البته این میزان بدون در نظر گرفتن تب و میزان تعریق (کلاً دفع آب) در نظر گرفته میشود.
متأسفانه بدن آدمی هم بگونه ای نیست که این میزان آب را به یکباره نوشیده و برای تمام روزش ذخیره کند.
دو عضو کوچک و نازنین بنام کلیه هست که علاوه بر دفع برخی از سموم از بدن، میزان آب بدن را هم تنظیم مینماید.
این تنظیمات هم مانند آنچه در باره گوارش گفتم، به یک سیستم دقیق نوروهورمونال (عصبی-غددی) تکیه دارد.

حالا در نظر بگیرید که فردی در وسط تابستان، آنهم در منطقه ای بیابانی از بدن خود آب را مضایقه نماید…
جدا از جریان سحری و افطار که و سپس تشنگی طولانی که باز سیستم نوروهورمونال را بحالت سردرگمی درمیآورد، ساده ترین حالت اینست که کلیه ها میزان کمتری آب ترشح خواهند کرد.
اما کلیه ها تا یک حدی میتوانند با خساست آب از دست رفته بدن را جبران کنند.
بعد از آن چه میشود؟
میزان آب موجود در رگها کاسته میگردد و به حالتی منجر میشود که به آن نام “شوک هیپو ولمی” یا شوک در اثر کمبود حجم میگوئیم.
اگر این شوک درمان نگردد، باعث خطرات شدید جسمی، نهایتاً مرگ میگردد.(مثلاً در وبا، انسانها از کمبود آب و شوک است که تلف میشوند و نه از میکروب.)

حالا نگاهی به فجایع امساک آب بیاندازیم:
1. کلیه ای با عملکرد مرزی (borderline)
شبیه به مطالبی که در باره انسولین گفتم در اینجا هم صدق میکند.
علل مختلفی باعث میشود که برخی از انسانها کلیه حساسی داشته باشند.
اینها در حالت عادی هیچ مشکلی از بابت تصفیه خون ندارند ولی سیستم تنظیم کلیوی آنها قادر به تحمل نوسانات بالا نیست و در صورت مواجهه با چنین حالتی امکان ایستایی کارکرد کلیه ها موجود میباشد.
باز هم متذکر شوم که مثلاً نمیتوانیم ادرار 24 ساعته یک میلیاردمسلمان را جمع کرده و به آزمایشگاه فرستاده تا کلیه های borderline را جداسازی کنیم یا ملیونها انسان را اولتراسونوگرافی کنیم تا ببینیم کلیه مولتی کیستیک (نوعی بیماری خانوادگی که در درون کلیه کیستهایی تشکیل میگردد) دارند یا نه.

2. (ATN (acute tubular necrosis
هنگامی که فردی، بهردلیلی مایع از دست دهد و دچار شوک شود، اگر این شوک بلافاصله درمان نگردد، سلولهای موجود در مجراهای ظریفی که در درون کلیه ادرار را جمع میکنند، میمیرند. جسد این سلولها بداخل این مجراهای ظریف میریزد و نهایتا باعث بسته شدن آنها میگردد.
اگر به چنین بیماری بلافاصله (منظورم از رگ) مایع نرسانیم، کلیه های خود را بشکل غیر قابل برگشتی از دست خواهد داد.

آیا کسی تا بحال خبر از تعداد افرادی که با یک روزه، برای تمامی عمر با کلیه خود وداع میکند، دارد؟
میدانید زندگی یک فرد دیالیزی چگونه است؟
آیا اطلاع از مخارج تعویض کلیه دارید؟
شانس باز پس زنی کلیه میهمان را میدانید؟

آیا میدانید که فردی که کلیه خود را تعویض کرده، باید سیستم ایمنی خود را تا ابد با انواع داروها مهار کند؟
جدا از زجری که بدوش آن انسان میافتد، یک بیمار کلیوی چه هزینه ای برای جامعه اش خواهد داشت؟

جمع آوری شده از سایت قدیم گفتگو دات کام .
جالب بود ولی بخش بزرگی از اون بر اساس این پیشفرض بود که افطار و سحر مثل خرس بخورن!
حالا اگر آدم افطار و سحر مثل خرس نخوره یا در طول مدت از غروب تا سحر در چند وعده به تدریج بخوره چی؟
البته درمورد مکان هایی که طول روزهاشون خیلی زیاد میشه واقعا آدم میمونه اندر حکمت و کامل بودن اسلام E40d
ضمنا این قضیهء مثل خرس نخوردن هم که بهرحال در اسلام واجب نیست و خیلی ها بهرحال رعایت نمیکنن چون سخته انجامش.
به نام خداوند مهرگستر خیلی مهربان "یا ایها الذین آمنوا خذوا زینتكم عند كل مسجد و كلوا و اشربوا و لا تسرفوا انه لا یحب المسرفین " "ای هران کسانی باور کردید همراه گیرید زیورتانُ نزد هر پیشانی به زمین گشته ای هم بخورید هم بیاشامید هم گزاف مکنید چونست نباشد دوست می دارد گزافکار گشته ها" آنی که خداوند را باور دارد باز خداوند گزافکارانِ در خوردنُ دوست نمی دارد سراسر آیین باورمندی بهترین میانه روی ها را بکار بسته پاسِ خداوند از آسیب کینه توزان پناه بر او
بله ادیان از نظر دورنما و ظاهر و سردر و با یک دید سطحی و اولیه قشنگ بنظر می آیند. اما توشون که بری در هزارتوی اونا گم میشی. اگر با باور ساده لوحانه پیشاپیش بری (همونطوری که نظامهای حکومت سعی کردن ما رو اونطور تربیت کنن) که کونت هم پاره میشه، چون اینقدر جزییات و امر و نهی و چیزهای عجیب و غریب دارن که نگو. این میانه روی هم توی خیلی چیزهای ادیان صدق نمیکنه و باید گفت بیشتر از دید درون دینی خودشون و با پیشفرض درست قرار دادن اوامر و مناسک اون میشه گفت میانه روی که مثلا در اون آداب و مناسک و اوامر افراط نکنی، ولی از دید برونی یا کسی که سالها کون پارگی بر اثر جزییات و مناسک عریض و طویل ادیان رو تجربه کرده، این ادعا یک حرف سطحی بیش نیست و در حد همون شعار و سردر و نمای ساختمانه! بطور مثال عرض میکنم خدمتتون که در اسلام چند قطره منی ازت خارج بشه باید بری یک غسل کامل بکنی، یا کامل فرو بری توی آب که اکثرا امکانش نیست یا بری حمام و طبق قواعد و شکل خودش غسل جنابت بکنی؛ فقط بخاطر چند قطره منی که از یک ناحیه محدود بیرون اومده و میشه اون ناحیه رو براحتی شست و از اینقدر اتلاف وقت و انرژی و همچنین اسراف در مصرف آب جلوگیری کرد. فرقی نمیکنه از نظر علمی و تجربی و درک خودت، بقیهء جاهای بدنت هم آلوده شده باشه یا نه عرق کرده باشی کلا کثیف شده باشی یا نه.
غسل یکی از آخرین چیزهای اسلام بود که از شرش راحت شدم. آخر فهمیدم چقدر احمقانه است که زرت و زرت بخوای هر روز غسل کنی (گاهی روزی چند بار). الانه فقط میرم دستشویی و آلت رو میشورم و تمام. خیلی راحت و سریع و کم هزینه و بهینه و بدون اسراف، بدون اتلاف وقت و انرژی. تازه خیلی وقتا که اصلا این کار رو هم نمیکنم و با همون خشک کردم با دستمان و اینا میگذره بعد سری دوم سوم یا میشورم یا کلا معمولا اون موقع دیگه میرم حموم و کل بدنم شسته میشه! جالب اینکه بعد میگن چرا اینقدر مردم ما آب مصرف میکنن!! جالب اینکه این دین در عربستان هم اومده نمیدونم اونجا که آب اونقدر کمتر و ارزشمند بوده چرا این احکام عجیب و غریب اومدن و مردم چطور انجام میدادن!

ادیان از انسان یک فرشته میسازن، البته در توهم و تخیل، و میخوان اون رو از بعد ظاهری هم در روی زمین هم محقق کنن. اما بنظر بنده، ریدن! انسان هرکاری بکنه یک حیوانه که در این جهان با تمام خاک و خل و محدودیت ها و آلودگی هاش زندگی میکنه. به همین جهت بنظر بنده در نظافت و بهداشت هم باید یک تعادل و بهینگی با در نظر گرفتن این واقعیت داشت، وگرنه منجر به زندگی غیرواقعگرایانه و اسراف و ناکارایی میشه. همین انسانهایی که اینقدر نظافت و بهداشت بکار میبرن کلی صدمه میبینن کلی مریض میشن دمار از روزگارشون درمیاد، ضعیف هستن، اینو زیاد دیدم. درحالیکه با واقعگرایی و هوش و علم خود بشر و ورزش و روحیهء جنگندگی و قدرت روحی-روانی آدم میتونه خودش رو بیشتر قوی کنه و خیلی کمتر بیمار و دچار دردسر بشه و رنج و بدبختی بکشه. با یک مشت ظواهر و آداب و مناسک مذهبی و تلاش غیرواقعگرایانه در جهت پاکیزگی فکر نمیکنم بشه به این هدف رسید. همش ظواهر و توهم های توخالیه! ادعاهای گندهء ادیان که در جهان واقعی ریدن! هیچوقت انسان با رعایت این مزخرفات غیرعلمی نمیتونه از حیوان به فرشته یا هر موجود برتر دیگری تبدیل بشه. ولی با اراده و هوش و علم و ورزش و کنگفو و البته معنویت (نه مذهب) میشه به دستاوردهای خیلی بیشتری رسید حداقل آدم کونش خیلی کمتر پاره بشه اسراف هم نکنه کارهای نامعقول نکنه بر اساس واقعیتی که هست زندگی کنه. ما حیوان هستیم! میفهمی؟ حداقل بدن ما، محیط زندگی ما، حیوانه. یک مقدار پاکیزگی معقول خوبه ولی اون حدی که ادیان جزییات و هزینه دارن من قبول ندارم و بنظر من هیچ شباهتی به میانه روی و واقعیت گرایی نداره و با تجربه و علم و عقل و خرد هم نمیخونه!

غسل نکنیم مگه چی میشه؟
ما که نکردیم هیچی هم نشد! همش خرافات و اعمال بیهوده و تلف کردن منابع بر سر یک مشت چرندیات و گنده کردن زیادی انسانها تا از اونور حسابی بارشون کنن کونشون رو پاره کنن!
من به چیزهای عملی تر و واقعی تر و چیزهایی که تجربی تاثیرشون رو حس کردم درک کردم خیلی بیشتر اعتقاد دارم خیلی بیشتر نتیجه دیدم. مثلا بله قبول دارم مشترکات میان ادیان و اصول بنیادین معنویت اینا قابل درک و حتی حس و تجربهء مستقیم است. آدم باش، انسان باش، غسل نکن، هیچیت نمیشه! اراده داشته باش، ورزش کن، روحیه جنگندگی داشته باش، تاثیرش روی سلامتی کاملا روشن و زیاده بقدر کافی هست. چرا باید این همه ظواهر و مناسک و آداب پرهزینه و غیرقابل درک و غیرعلمی ادیان رو باور و عمل کنیم؟! این کجاش میانه رویه که بخاطر چند قطره منی هر روز یا حتی روزی چند بار کل بدنت رو بشوری؟
kourosh_iran نوشته: بطور مثال عرض میکنم خدمتتون که در اسلام چند قطره منی ازت خارج بشه باید بری یک غسل کامل بکنی، یا کامل فرو بری توی آب که اکثرا امکانش نیست یا بری حمام و طبق قواعد و شکل خودش غسل جنابت بکنی؛ فقط بخاطر چند قطره منی که از یک ناحیه محدود بیرون اومده و میشه اون ناحیه رو براحتی شست و از اینقدر اتلاف وقت و انرژی و همچنین اسراف در مصرف آب جلوگیری کرد.

اینو بگو که حتما هم به شکلی که گفتن باید غسل کنی وگرنه هنوز جنب محسوب میشی!

kourosh_iran نوشته: آخر فهمیدم چقدر احمقانه است که زرت و زرت بخوای هر روز غسل کنی (گاهی روزی چند بار). الانه فقط میرم دستشویی و آلت رو میشورم و تمام. خیلی راحت و سریع و کم هزینه و بهینه و بدون اسراف، بدون اتلاف وقت و انرژی. تازه خیلی وقتا که اصلا این کار رو هم نمیکنم و با همون خشک کردم با دستمان و اینا میگذره بعد سری دوم سوم یا میشورم یا کلا معمولا اون موقع دیگه میرم حموم و کل بدنم شسته میشه!

روزی چند بار؟! من خیلی وقته توانشو ندارم که روزی چند بار به قول مسلمین غسل واجب بشم! تازه من وقتی داشتم راجع به Refractory Period تحقیق میکردم دیدم نوشته Refractory Period بعضی مردان 10 دقیقه هست!!! یعنی 10 دقیقه بعد سکس بازم میتونن ارضا بشن!!! من که خوندم 4 شاخ شدم! من تا چند ساعت بعد از خود ارضایی تحریک نمیشم حالا اینا چجوری 10 دقیقه بعد از سکس میتونن دوباره ارضا بشن؟!!!
صفحات: 1 2