من گمان میکنم اینها اگر چه تقریبا همه اشتباه هست، ولی جمعبندی
خوبی هست از فانتزی لیبرال. مخصوصا با ضمیمه شدن تکذیبهها و یا بهتر
بگویم تکفیریههایِ جامعهیِ آنتروپولوژی.
اینجا کلی روده دارزی شده که اثبات نژاد ممکن نیست، ولی جامعهیِ «علمی»
موفق به ردش شده !!
این هست که من نمیخوام وارد این بحث بشم، مخصوصا که کسی برای بحث
کردن هم وجود نداره ولی بیان چند مثال بد نیست.
undead_knight نوشته: لبته که نه.حتی بین بچه های یک خانواده هم تفاوت ژنتیکی وجود داره ولی نکته این هست که گاهی تفاوت ژنتیکی در افرادی که جز "یک نژاد" محسوب میشند بیشتر از تفاوت ژنتیکیشون با یک نژاد دیگست!
اینها یکمقدار بحث تخصصی ژنتیک هست ولی خلاصهاش این هست که دقیقا
با همین استدلال میشه ثابت کرد که خانواده مبنای ژنتیکی نداره !!
Human Genetic Diversity: Lewontin's Fallacy - WiKi
undead_knight نوشته: شواهدی وجود داره که نشون میده محیط بسیار بیشتر از ژنتیک روی میانگین هوش یک جمعیت موثره:
اثر فلین - WiKi
در واقع ژنها به این سرعت تغییر نمیکنند و این تغییر آیکیو در فاصله زمانی کوتاه میتونه فقط مرتبط با محیط باشه.
دربارهیِ ریچارد لین:
نقل قول:Most of my work has been on intelligence. My major discoveries are that the Oriental peoples of East Asia have higher average intelligence by about 5 IQs points than Europeans and peoples of European origin in the United States and elsewhere; and that men have a higher average IQ than women by about 5 IQs points. I first published the high IQ of the Oriental peoples in 1977 in a paper on the intelligence of the Japanese. In subsequent years the high Oriental IQ has been confirmed in numerous studies of Oriental peoples in Hong Kong, Taiwan, South Korea, China, Singapore and the United States.
In 1983 I published a paper in Nature showing that the IQ in Japan had increased over the course of the previous half century, a phenomenon now known as the Flynn Effectfollowing the demonstration by Jim Flynn of secular increases in intelligence in number of countries. In 1989 I proposed that the increases in intelligence have been caused by improvements in nutrition. I have also published several papers showing that intelligence is associated with brain size and reaction times.
My work on intelligence and brain size led me to consider the problem that women have smaller brains than men even when allowance is made for their smaller bodies. This implies that men should have higher average IQs than women, but it has been universally asserted that men and women have equal average IQs. In 1994 I proposed that the solution to this problem is that girls mature faster than boys and this compensates for their lower IQs, which only appear at the age of 16 onwards. Among adults men have higher average IQs than women by about 4 IQ points. This advantage consists largely of higher spatial abilities but is also present in non-verbal reasoning. In two meta-analyses of sex differences on the Progressive Matrices carried out with Paul Irwing (2004, 2005) we showed that in the general population men have a higher IQs than women by 5 IQ points, and in university students the advantage of men is 4.6 IQ points.In 1991 I extended my work on race differences in intelligence to other races. I concluded that the average IQ of blacks in sub-Saharan Africa is approximately 70. It has long been known that the average IQ of blacks in the United States is approximately 85. The explanation for the higher IQ of American blacks is that they have about 25 per cent of Caucasian genes and a better environment.
The theory I have advanced to explain these race differences in IQ is that when early humans migrated from Africa into Eurasia they encountered the difficulty of survival during cold winters. This problem was especially severe during the ice ages. Plant foods were not available for much of the year and survival required the hunting and dismembering of large animals for food and the ability to make tools, weapons and clothing, to build shelters and make fires. These problems required higher intelligence and exerted selection pressure for enhanced intelligence, particularly on the Orientals.
من گمان کنم یکسری الان هاست که مجبور به ارتکاب گناه کبیرهیِ Ad hoc شوند، برای
همین بیشتر وارد نمیشوم.
در پایان فقط یک سوال فقط برای دوستان مطرح میکنم، ناچیز یعنی چی دقیقا؟ اگر نژاد قابل
فهم نیست چطور مقایسه انجام شده، بعد ناچیز یعنی چی؟ اختلاف قابل توجه چی هست
که اونوقت اختلاف ناچیز از اون تعریف میشه؟
من خودم جواب میدهم:«اختلاف انسانها ناچیز هست» بیان دیگری هست از اینکه «همهیِ
انسانها با هم برابرند»، خالی از معنی، چرا؟ چون اساسا مقایسه تنها بین صفات و خصایص
است که ممکنست و در شرایط چنانچه اختلاف آیکیوی 5 در طویله ناچیز است، چنانچه در طویله
کلا همه چیز خارج از اهمیت هستند تا زمانی که صاحب طویله بگوید، ولی در رقابتی مشخص و
خاص پاسخ را باید دید، به این میگویند اهمیت به تجبره و واقعیت نه رنگ و لعاب علمی دادن به
چرندیات تولیدی دپارتمانهایِ انقلابی!
نکتهیِ آخر هم اینکه مسالهیِ من و امیر تفاوت آیکیو نیست، آیکیو شاخصیست برای
توضیح، نه معیار درستی یا سازش پذیری.اگر مثلا بجای آفریقایی شروع به واردات ژاپنی
شود اتفاق بهتری نیافتاده، بیولوژی در حکم بدن است برای روح.
یک بحثی بود دربارهیِ داستان کشته شدن اوباش مجلهیِ چارلی ابدو و مشکل
«اسلامهراسی» در غرب، دقیقا همین پروپاگاندا و رتوریک نقل سخن بود. «ما که
نمیدانیم ایراد کجاست»، «مساله آموزش است». «چهارتا مسلمان در آکادمی را
نمیبینی»، «علت فقر و بدرفتاری با مسلمین است». در واقع مسالهیِ اسلام در
غرب بیشتر مشکل نژادیست تا دینی،
خلاصهیِ مطلب اینکه جواب خیلی ساده است، اگر ما نمیدانیم که ایراد کجاست،
باید آزمایش یا بهتر بگویم پروژهیِ نامشروع را متوقف کنیم، پروژهای که بصورت کاملا
غیر دموکراتیک هم براه افتاده و در حال تحمیل به همه است. اگر افغانی به ایرانی تجاوز
میکند، بجای اینکه به او به اندازهیِ سوئد باج بدهیم و بعد که دیدیم رفتار او بهتر نشد
بیاییم ایرانی را محکوم کنیم که «حتما با رفتار نژادپرستانه او را آزار دادی»، بیاییم او را
بفرستیم به خانهاش. حکمت بشری بسیار بیشتر از آنچیزیست که قابل اثبات علمیست
(بماند که در همان اثبات علمی هم گند دروغهای ترقیخواهان درآمده)، برای پرهیز از زنای
با محارم، برای پرهیز از اختلاط بی حساب نژادها و سعی به تبدیل آنها به «انسان آمریکایی»
هم لازم نیست که کسی اثبات علمی داشته باشد.