Russell نوشته: دیکتاتوری بیشتر از اینکه با لیبرالیسم ارتباط داشته باشد بنظرم با دموکراسی ارتباط دارد.
مثلا فردا اگر بنا بر همه پرسی نوشیدن شیر ممنوع شود و نوشیدن روزانه 3 لیوان آب هویج اجباری،
گفتن اینکه چنین تصمیمی دیکتاتوری بوده سخت است.
البته خود معنای واژهیِ دیکتاتوری هم مثل بقیهیِ واژگان مورد استفادهیِ امروز از نو تعریف شده،
واژهایست تنها برای تخریب و لجنمال کردن دیگری بدون اینکه معنا و تعریف درستی داشته باشد.
ریشه این رو میشه در افکار کسانی مثل روسو دید،در جایی(در مورد حکومت دموکراتیک) میگه"اگر میخواید قربانی قاتلین نشید باید راضی باشید که وقتی قاتل شدید حکومت شما رو بکشه!" نکته اینجاست که در افکار مردم گرایان(اگر همچین اسمی بشه بهشون داد) اصولا مردم(یا درست تر بگیم دولت منتخب مردم) نه اشتباه میکنه و نه میتونه اشتباه بکنه،بنابراین اگر دست به سرکوب هم بزنه سرکوب "بد" نیست،یا باز هم طبق نظر روسو "مردم همیشه اون چیزی هستند که باید باشند" و اینکه بین نظر "عموم" و "همه مردم" فرق وجود داره!که این "عموم" عملا حکومت هست با این تفاوت که خودشو نماینده مردم میدونه نه خدا،بنابراین سرکوب مردم با مردم به وسیله مردم نتیجه چنین تفکری هست.
معنا و تعریف درست که داره ولی اصولا مثل خیلی از وازه ها که "بد" یا "خوب" به نظر میاند "جنده" شده،مثل دموکراسی،آزادی،فاشیسم و...
undead_knight نوشته: ریشه این رو میشه در افکار کسانی مثل روسو دید،در جایی(در مورد حکومت دموکراتیک) میگه"اگر میخواید قربانی قاتلین نشید باید راضی باشید که وقتی قاتل شدید حکومت شما رو بکشه!" نکته اینجاست که در افکار مردم گرایان(اگر همچین اسمی بشه بهشون داد) اصولا مردم(یا درست تر بگیم دولت منتخب مردم) نه اشتباه میکنه و نه میتونه اشتباه بکنه،بنابراین اگر دست به سرکوب هم بزنه سرکوب "بد" نیست،یا باز هم طبق نظر روسو "مردم همیشه اون چیزی هستند که باید باشند" و اینکه بین نظر "عموم" و "همه مردم" فرق وجود داره!که این "عموم" عملا حکومت هست با این تفاوت که خودشو نماینده مردم میدونه نه خدا،بنابراین سرکوب مردم با مردم به وسیله مردم نتیجه چنین تفکری هست.
معنا و تعریف درست که داره ولی اصولا مثل خیلی از وازه ها که "بد" یا "خوب" به نظر میاند "جنده" شده،مثل دموکراسی،آزادی،فاشیسم و...
البته من گمان میکنم مثل فاشیسم معنی این واژه هم بیشتر تغییر داده شده تا تغییر کرده باشه و البته با اینکه حرف روسو درست هست
ولی مسالهیِ دموکراسی رو میشه خیلی قدیمتر در افلاطون هم دید، ولی سرکوب واژهای نیست که بخواد ما رو از خوب و بد رها کنه.
در یک جامعهیِ دو نفرهیِ آنارشیستی هم که اگر قرار باشه دو نفر نوبتی ظرفها رو بشورند، وقتی یکی اینکار رو نکنه و
حرف و باید و نباید پیش میاد و سرکوب صورت میگیره، حالا این سرکوب میتونه سخت باشه یا نرم.
مثل فاشیسم که میتونه خندان باشه یا اخمو. در واقع منظور از سرکوب (معنی اصلی اون) بنظر میرسه که بیعدالتی هست.
Alice نوشته: درسته؛ من هم گفتم آزادی در "بیان" نباید محدود باشه. ولی اگه شما بگید من آزادم پس برم یکی رو بشکم وگرنه شما دیکتاتورین خب غلطه. باید آزادی رو محدود کرد.
اما مواد مخدر تو این مقوله نیس. همونطور که یکی دوس داره سیگار بکشه و معتادش شه عمرش کمتر بشه یکی هم دوس داره مواد بزنه؛ جلوگیری از خرید و فروش مخدر می شه نفی آزادی. اگه جلوی مخدر رو میگیرن جلوی سیگار رو هم "باید" بگیرن.
حالا به نظر تو خرید و فروش مواد مخدر باید ممنوع باشه؟
مشکلی که توی هارد دراگز هست اینه که نوعی از وابستگی رو ایجاد میکنه که حتی اگر شخص خودش هم بخواد نمیتونه کنترلی روش داشته باشه،مثلا فرض کن کسی رو زندانی کرده باشند و در نوبت های زمانی بهش هروئین تزریق کنند،این آدم خودش هم بخواد نمیتونه معتاد و وابسته هروئین نشه به این خاطرر بحث سر اینکه آیا باید مصرفش آزاد باشه یا نه مورد مناقشه هست.
Russell نوشته: البته من گمان میکنم مثل فاشیسم معنی این واژه هم بیشتر تغییر داده شده تا تغییر کرده باشه و البته با اینکه حرف روسو درست هست
ولی مسالهیِ دموکراسی رو میشه خیلی قدیمتر در افلاطون هم دید، ولی سرکوب واژهای نیست که بخواد ما رو از خوب و بد رها کنه.
در یک جامعهیِ دو نفرهیِ آنارشیستی هم که اگر قرار باشه دو نفر نوبتی ظرفها رو بشورند، وقتی یکی اینکار رو نکنه و
حرف و باید و نباید پیش میاد و سرکوب صورت میگیره، حالا این سرکوب میتونه سخت باشه یا نرم.
مثل فاشیسم که میتونه خندان باشه یا اخمو. در واقع منظور از سرکوب (معنی اصلی اون) بنظر میرسه که بیعدالتی هست.
حالا بحث سر این نیست که ایا سرکوب خوب هست یا بد،بحث سر این هست که "مرجعیت" سرکوب نمیتونه موجب بشه "خوب" یا "بد" بشه،برای نظر دادن در مورد درستیش باید معیاری جز مرجع وجود داشته باشه مگرنه فقط اسامی هستند که عوض میشند.
undead_knight نوشته: حالا بحث سر این نیست که ایا سرکوب خوب هست یا بد،بحث سر این هست که "مرجعیت" سرکوب نمیتونه موجب بشه "خوب" یا "بد" بشه،برای نظر دادن در مورد درستیش باید معیاری جز مرجع وجود داشته باشه مگرنه فقط اسامی هستند که عوض میشند.
من بحثم زبانی بود، گمان نکنم بحث دربارهیِ بار یک لغت چندان سخت باشد. یا مثبت است یا منفی ست یا مورد مناقشه است و...
و اتفاقا مرجعیت میتواند در تعیین خوب یا بد بودن سرکوب مهم باشد.برای نمونه حکومت میتواند شخص قاتل اعدام کند
ولی اگر شهروندی عادی دقیقا همان عمل را انجام دهد، آن عمل نامشروع تلقی خواهد شد.
Russell نوشته: من بحثم زبانی بود، گمان نکنم بحث دربارهیِ بار یک لغت چندان سخت باشد. یا مثبت است یا منفی ست یا مورد مناقشه است و...
و اتفاقا مرجعیت میتواند در تعیین خوب یا بد بودن سرکوب مهم باشد.برای نمونه حکومت میتواند شخص قاتل اعدام کند
ولی اگر شهروندی عادی دقیقا همان عمل را انجام دهد، آن عمل نامشروع تلقی خواهد شد.
داری در مورد "به نظر رسیدن" حرف میزنی یا در مورد خود ماهیت عمل؟
Russell نوشته: دیکتاتوری بیشتر از اینکه با لیبرالیسم ارتباط داشته باشد بنظرم با دموکراسی ارتباط دارد.
مثلا فردا اگر بنا بر همه پرسی نوشیدن شیر ممنوع شود و نوشیدن روزانه 3 لیوان آب هویج اجباری،
گفتن اینکه چنین تصمیمی دیکتاتوری بوده سخت است.
البته خود معنای واژهیِ دیکتاتوری هم مثل بقیهیِ واژگان مورد استفادهیِ امروز از نو تعریف شده،
واژهایست تنها برای تخریب و لجنمال کردن دیگری بدون اینکه معنا و تعریف درستی داشته باشد.
این مثال شما همین رویه ی جمهوری اسلامی است. می گوید دموکراسی یعنی رای اکثریت مردم و می گوید مثلا اکثر مردم ایران موافق حجاب و آزار بهاییان هستند پس ما اینها را اجباری می کنیم. این تقریبا همان دموکراسی منسوخ یونان باستان است.
دموکراسی جدید ابتدا توسط جان لاک پایه ریزی شد سپس جان استوارت میل ایراد آن را کشف کرد و گفت دموکراسی یعنی حکومت اکثریت با حفظ حقوق اقلیت، و گفت دیکتاتوری اکثریت مردم بر اقلیت مردم هم وجود دارد (یعنی اکثر مردم مستقل از حکومت به صورت خود جوش علیه اقلیتی از مردم خشونت و دیکتاتوری دارند) که این باید توسط فرهنگ سازی فعالان اجتماعی و دولت لیبرال از بین برود.
Agnostic نوشته: این مثال شما همین رویه ی جمهوری اسلامی است. می گوید دموکراسی یعنی رای اکثریت مردم و می گوید مثلا اکثر مردم ایران موافق حجاب و آزار بهاییان هستند پس ما اینها را اجباری می کنیم. این تقریبا همان دموکراسی منسوخ یونان باستان است.
دموکراسی جدید ابتدا توسط جان لاک پایه ریزی شد سپس جان استوارت میل ایراد آن را کشف کرد و گفت دموکراسی یعنی حکومت اکثریت با حفظ حقوق اقلیت، و گفت دیکتاتوری اکثریت مردم بر اقلیت مردم هم وجود دارد که این باید توسط فرهنگ سازی فعالان اجتماعی و دولت لیبرال از بین برود.
بله، و نام آن هم شد لیبرال دموکراسی چراکه دو چیز متفاوت را بهم پیوند زده بود. سخن من هم طرح این سوال بود که دیکتاتوری
در تضاد با دموکراسی تعریف میشود یا لیبرالیسم؟