دفترچه

نسخه‌ی کامل: بررسی اقتصادهای جهان و سنجش سودمندی آنان برای مردم
شما در حال مشاهده نسخه آرشیو هستید. برای مشاهده نسخه کامل کلیک کنید.
صفحات: 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11
من خودم الان گیج شدم و فکر نمیکنم کشورهای اروپایی سوسیالیتی باشند ، چون اسم شوروی کمونیست هم در زمان خودش اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی بود. بهتر نیست سه تعریف رسمی و دقیق (از نظر اقتصادی ) از کمونیسم ، سوسیالیسم و کاپیتالیسم ابتدا ارائه کنید؟
kourosh_iran نوشته: من مطمئن نیستم این همون باشه. مشخصات دقیقش رو هم ظاهرا نزده (سرعت و شتاب و برد).
بهرحال معلومه که باید گرون باشه چون یک ماشین اسپورته. اونطور که طرف میگفت حتی پرشتاب ترین اتومبیل جهانه! باور کن! طرف خودش نشست توش گاز که داد گفت مغزم داشت میامد توی دهنم
حالا قیمت فراری چنده مگه؟
ضمنا ماشین برقی بهرحال بعضی مزایایی داره. مثلا سر و صدای تقریبا صفر، خرابی و بنظرم نگهداری ساده تر و کمتر.

اینی که من گذاشتم فقط یک تسلای دست دوم جهت فروش هست از بزرگترین سایت جستجوی ماشین در آلمان! حالا همون هست یا نیست زیاد مهم نیست چون محصولات این کمپانی همه توی همین مایه ها هست قیمتش!
قیمت فراری صفر کیلومتر هم :
Ferrari F430 Spider "NEU" ohne Km Lp. 210.000 als Cabrio/Roadster in Mühlheim/Main

یعنی قیمت صفرش تو مایه های دست دوم این هست! خود شما بودی این جیگر طلای 489 اسب بخاری رو میخریدی یا تسلا ؟ :دی
من یکی که هیچ وقت این کار رو نمیکنم به خصوص که پشت هر دوتاش نشستم و به جرات میتونم بگم رانندگی با تسلا اصلن حال نمیده.

kourosh_iran نوشته: خب باید دید باتریش چه طول عمری داره چقدر احتمال خرابی داره هر چند وقت چقدر باید پول بدی و در مقابل هزینه های دیگری که نداره و صرفه جویی میکنه صرف میکنه یا نه.
اتفاقا فکر کنم توی اون برنامه دربارهء هزینه های نگهداریش هم یک مقدار صحبت کردن ولی متاسفانه من یادم نیست.

عمرش به طرز استفاده ی صاحب ماشین بستگی داره و اغلب 4 سال! یعنی شما بعد از 4 سال باید نصف قیمت ماشین (در روز خرید) و کل قیمت ماشین (پس از 4 سال) رو بدید باتری عوض کنید!!!!!!
Hybrid ها عمر باتریشون بیشتره برای همین به صرفه تر هستند، افت قیمتشون هم خیلی کمتره.

kourosh_iran نوشته: من میگم میتونن باتری ها رو بصورت ماجولی که میشه راحت و سریع تعویضش کرد درست کنن و مثلا در مکانهای شارژ اینطوری باشه که باتری هایی رو که از قبل کاملا شارژ شدن با باتری هایی که روی ماشین هست فورا تعویض کنن. اینطوری زمان رو میشه به حداقل رسوند!

این باتری ها خیلی گنده هستند!

[ATTACH=CONFIG]4568[/ATTACH]

و مکان قرار گیریشون برای اینکه فضای ماشین حروم نشه معمولن زیر صندلی سرنشینان عقب هستش! یعنی تعویضشون کار سختی هست حتا اگر ماژولار باشند (که البته مدل جدیدهاش هستند) .
شما فکر کن قرار باشه هر 150 کیلومتر لاستیک ماشین رو عوض کنی! اصلن اون رو میخری ؟! شارژ به هر حال به صرفه تره! مثلن میری توی یک فروشگاهی خرید همونجا میزنی شارژ میشه (بیشتر پارکینگهای این فروشگاه ها ایستگاه شارژ دارند بعضی ها هم مجانی هستند اصلن).


kourosh_iran نوشته: بهرحال Hybrid مثل برقی خالص نمیشه. در یک Hybrid شما پیچیدگی و هزینه های هردوی احتراقی و برقی رو کم و بیش با هم ترکیب و جمع کردید، بعد وزن اضافی دارید که زمانیکه یک موتور کار میکنه باید هزینه وزن اضافی اون یکی رو هم بپردازه.

ولی باز به صرفه تر از برقی خالی هستش! چرا ؟!

1 - مجبور به توقف برای شارژ نیستید.
2 - اگر باتری ماشین خراب بشه یا خالی بشه باز هم میتونید به راهتون ادامه بدید و ماشین گیر نمیکنه.
3 - هزینه ی نگهداری کمتری دارند.
4 - در صورت خرابی باتری اجباری برای تعویضش نیست!
5 - افت قیمت ماشین خیلی کمتره!
6 - میشه گفت با یک بار پر کردن باک ماشین میتونید حدود یک ماه با ماشین رانندگی کنید البته اگر مقدار مصرفتون از ماشین خیلی زیاد نیست! مثلن من ماهی 3 تا 5 هزار کیلومتر ماشینم رو راه میبرم! پس اگر دست من باشه بیشتر از یک باک لازمم میشه در ماه.
razi نوشته: من خودم الان گیج شدم و فکر نمیکنم کشورهای اروپایی سوسیالیتی باشند ، چون اسم شوروی کمونیست هم در زمان خودش اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی بود. بهتر نیست سه تعریف رسمی و دقیق (از نظر اقتصادی ) از کمونیسم ، سوسیالیسم و کاپیتالیسم ابتدا ارائه کنید؟

من پیشتر چنین تعریفی رو ارایه کرده بودم! از نظر من کمونیسم زیر شاخه ای از سوسیالیسم، برای همین من جفتشون رو یک پُخ میدونم. خود دوستان کمونیست انجمن هم مشکلی با این تعریف ندارند.
این دو ماهیتن یکی هستند، نازیسم هم زیر مجموعه ای از سوسیالیسم بوده، حالا این کمونیستهای انجمن خودشون رو جر هم بدهند فرقی در اصل داستان و حقیقتی که وجود داشته نمیکنه!
این استدلال های چسکی هم که فورد رفته برای آلمان تانک ساخته پس آلمان سوسیالی نبوده هم دو زار ارزش ندارند! خود استدلال کنندگان دارند در کشورهای سرمایه داری زندگی میکنند حاضر به ترک اونجا هم نیستند! پس با این حساب کمونیست نیستند!!!!!!! برای همین این مدل استدلالهای کشکی به کل مردوده.

از میون تمام این اشکال سوسیالیسم، افتضاح ترین ایده و مخرب ترین ایده ی موجود تا حالا کمونیسم بوده و حتا نازیسم به اندازه ی کمونیسم مخرب نبوده! (ولی غیر انسانی تر و وحشیانه تر بوده) .
دلیل این مخرب بودن هم پرده ی تقدسیه که طرفداران این ایدئولوژیهای پوسیده به دورشان کشیده اند! نتیجه میشود ظهور مخوف ترین دیکتاتوریهای تاریخ بشریت که انواع کمونیستیش از بیخ در پیتی و به درد نخور بوده اند.
در ویکی پدیا نوشته شده است:
هدف سوسیالیسم لغو مالکیت خصوصی بر ابزارهای تولید و برقراری مالکیت اجتماعی بر ابزارهای تولید است.

و گویا حالت نهایی و ایده آل سوسیالیسم میشود کمونیسم.

درباره کاپیتالیسم هم نوشته شده:
کپیتالیسم (به انگلیسی: Capitalism) یا سرمایه‌داری،[۱][۲][۳] سرمایه‌محوری[۴] یک نظام اقتصادی است که در آن پایه‌های یک سیستم اقتصادی بر روی مالکیت خصوصی ابزارهای تولیدِ اقتصادی است و در دست مالکان خصوصی است و از این برای ایجاد بهره‌مندی اقتصادیدر بازارهایی رقابتی استفاده می‌شود. که به این نظام، آزادی مالکیت شخصی نیز گفته می‌شود. که معنای آن، تولید و توزیع کالا هاست.[۵]

پس اقتصاد کشورهایی چون آلمان یا حتی اسکاندیناویی با اینکه مالیات زیادی میگیرند ، طبق تعاریف بالا سوسیالیستی نیستند.

این مطلب از فردریش فون هایک با عنوان ریشه های سوسیالیستی نازیسم هم خواندنی است :

ریشه های سوسیالیستی نازیسم - باغ مخفی

آنچه نازی ها از مارکس امانت گرفته اند - باغ مخفی
razi نوشته: در ویکی پدیا نوشته شده است:
هدف سوسیالیسم لغو مالکیت خصوصی بر ابزارهای تولید و برقراری مالکیت اجتماعی بر ابزارهای تولید است.

و گویا حالت نهایی و ایده آل سوسیالیسم میشود کمونیسم.

درباره کاپیتالیسم هم نوشته شده:
کپیتالیسم (به انگلیسی: Capitalism) یا سرمایه‌داری،[۱][۲][۳] سرمایه‌محوری[۴] یک نظام اقتصادی است که در آن پایه‌های یک سیستم اقتصادی بر روی مالکیت خصوصی ابزارهای تولیدِ اقتصادی است و در دست مالکان خصوصی است و از این برای ایجاد بهره‌مندی اقتصادیدر بازارهایی رقابتی استفاده می‌شود. که به این نظام، آزادی مالکیت شخصی نیز گفته می‌شود. که معنای آن، تولید و توزیع کالا هاست.[۵]

پس اقتصاد کشورهایی چون آلمان یا حتی اسکاندیناویی با اینکه مالیات زیادی میگیرند ، طبق تعاریف بالا سوسیالیستی نیستند.

این مطلب از فردریش فون هایک با عنوان ریشه های سوسیالیستی نازیسم هم خواندنی است :

ریشه های سوسیالیستی نازیسم - باغ مخفی

آنچه نازی ها از مارکس امانت گرفته اند - باغ مخفی

نه اقتصاد آلمان سوسیالیستی نیست! ولی در سیستم حکومتداری آلمان المان هایی از سوسیالیسم دیده میشه و همین المانها در عین حال که تونسته برای قشر کون گشاد، مریض، کور، کچل، فلج و ... امکاناتی رو فراهم کنه، تونسته پدر صاحب بچه ی اکثریت مطلقی که کار میکنند رو هم در بیاره! برای همین در آلمان سخته شما کسی رو پیدا کنید که به دنبال دسترسی به راه هایی برای پیچوندن مالیات نباشه!

ابزار تولید هم خیلی خودمونی و بدون پیچاندن و تاب دادن اضافی (ماستمالیهای کمونیستی)! یعنی هر چیزی که بتوانید با آن پول در بیاورید ولو سوراخی مابین دو پایتان باشد! دقیقن برای همینه که کمونیستها با تن فروشی هم مشکل دارند ولی این مخالفت رو خیلی با سیاست بیان میکنند! یعنی میگویند باید برای افرادی که این کار را میکنند جواز کسب صادر کرد ولی در عین حال باید کاری کرد که دیگه این کار رو نکنند!

از کتاب یک دنیای بهتر (برنامه حزب کمونیست کارگری) :

نقل قول:مبارزه با فحشاء

مبارزه فعال با فحشاء از طریق از میان بردن زمینه های اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی آن و مقابله قاطع با شبکه ای سازماندهی فحشاء، دلالان، واسطگان و باج خورها.

ممنوعیت اکید هر نوع سازماندهی فحشاء، دلالی، واسطگی و بهره کشی از افرادی که مبادرت به تن فروشی میکنند.

غیر جنایی کردن زندگی و کار افرادی که دست به تن فروشی میزنند. کمک به بازیابی حرمت اجتماعی و احترام به نفس آنها و کوتاه کردن دست شبکه ها و باندهای جنایتکار از زندگی آنها از طریق:

رفع ممنوعیت فروش سکس بعنوان یک شغل فردی و حمایت قانون و نهادهای انتظامی از این افراد در مقابل شبکه ها و باندهای گانگستری، باج خورها و اوباش.

صدور جواز کسب برای افرادی که بعنوان یک شغل فردی مبادرت به تن فروشی میکنند، مصون داشتن شخصیت و حیثیت آنها بعنوان شهروندان محترم جامعه و کمک به سازمانیابی آنها در سازمان صنفی خویش.

ارائه رایگان خدمات پزشکی ویژه پیشگیرانه و درمانی برای مصون داشتن این افراد از بیماری ها و صدمات ناشی از مبادرت به این حرفه.

کار آگاهگرانه، ترغیب و مساعدت های عملی نهادهای مسئول دولتی به افراد تن فروش در کناره گیری از این حرفه، کسب مهارت و آموزش لازم برای اشتغال در بخش های دیگر جامعه.

این بخش مبارزه با فحشا شما رو یاد طرح امر به معروف و نهی از منکر جمهوری اسلامی ننداخت ؟! E415

همچنین این بخش بسیار خواندنیست و البته بیربط به بحث بالا! فقط خواستم بدانید با چه جانورانی طرف هستید :

نقل قول:مساله کرد
نظر به سابقه طولانی ستم ملی بر مردم کرد در همه کشورهای منطقه و سرکوب خونین خواست های حق طلبانه و جنبش های اعتراضی و خودمختاری طلبانه در کردستان ایران در رژیم های سلطنتی و اسلامی، حزب کمونیست کارگری بعنوان یک اصل، حق جدایی از ایران و تشکیل دولت مستقل از طریق یک پروسه انتخاب آزاد و عمومی را برای مردم کردستان به رسمیت میشناسد و هر نوع اقدام قهرآمیز و نظامی برای جلوگیری از این انتخاب آزادانه را قویا محکوم میکند. حزب کمونیست کارگری خواهان حل فوری مساله کرد در ایران از طریق برگزاری یک رفراندم آزاد در مناطق کردنشین غرب ایران ، زیر نظارت مراجع رسمی بین المللی است. این رفراندم باید با خروج نیروهای نظامی دولت مرکزی و تضمین یک دوره فعالیت آزادانه کلیه احزاب سیاسی در کردستان به منظور آشنا کردن توده مردم با برنامه و سیاست و نظرشان در رفراندم، انجام شود.

حزب کمونیست کارگری در هر مقطع تنها در صورتی به جدایی کردستان رای موافق میدهد که قویا محتمل باشد چنین مسیری کارگران و زحمتکشان در کردستان را از حقوق مدنی پیشرو تر و موقعیت اقتصادی و مناسبات اجتماعی برابرتر و ایمن تری برخوردار خواهد ساخت. موضع رسمی حزب کمونیست کارگری در هر مقطع بر مبنای یک بررسی مشخص از موقعیت موجود و مصالح و منافع کل طبقه کارگر و مردم کارگر و زحمتکش در کردستان بطور اخص تعیین خواهد شد.

حزب کمونیست کارگری طرح های مختلف خودمختاری کردستان را که از جانب نیروهای خودمختاری طلب در کردستان ارائه میشود را نه فقط گامی به پیش در امر حل مساله ملی کرد تلقی نمیکند، بلکه آنها را نسخه ای برای دائمی کردن هویت های ملی کرد و غیر کرد در یک چهارچوب کشوری واحد، ابدی کردن و قانونیت بخشیدن به جدایی های ملی و زمینه ای برای تداوم تخاصمات و کشمکش های ملی در آینده ارزیابی میکند.

حزب کمونیست کارگری هر نوع ترتیباتی در مورد آینده سیاسی کردستان را که بدون مراجعه به آراء عمومی خود مردم کردستان و صرفا بر مبنای تصمیمات دولت مرکزی و یا توافقات از بالا میان دولت و احزاب محلی به اجراء گذاشته شود، فاقد مشروعیت و غیرقانونی میداند.

خلاصه اش کنم! اکثریت این شعارهایی که در این مدل کتابهای مردم خر کن و تبلیغات کمونیستی وجود دارد در هیچ کشور کمونیستی تا کنون وجود نداشته!!!!

لینک به نوشته : مصوبات حزب
sonixax نوشته: قیمت فراری صفر کیلومتر هم :
Ferrari F430 Spider "NEU" ohne Km Lp. 210.000 als Cabrio/Roadster in Mühlheim/Main

یعنی قیمت صفرش تو مایه های دست دوم این هست! خود شما بودی این جیگر طلای 489 اسب بخاری رو میخریدی یا تسلا ؟ :دی
32 هزار یورو قیمتشون فرق میکنه. کمه بنظرت؟
ضمنا اون عددهای ریزتر زیرش که زده برای تسلا مثلا ‎97,059 EUR (net)‎ دقیقا نمیدونم چیه. اختلاف اونم 27 هزار تاست.
بعد تسلا لیموزین هست و 4 درب و جای 5 نفر داره، درحالیکه اون فراری رودستر 2 درب و جای 2 نفر داره. بنابراین از نظر کاربردی بودن تسلا خیلی بیشتر همه کاره است.
بعد تجهیزات جانبی و اینا که زده ظاهرا برای تسلا بیشتره.
قدرت فراری هم درسته که 68 اسب بخاطر بیشتره، ولی فکر نمیکنم این اختلاف خیلی زیاد و سرنوشت سازی در انتخاب باشه (مگر اینکه بخوای مدام توی اتوبان اونم اگر بتونی و جاش باشه و قانونی باشه مسابقه بدی!)، و از طرف دیگه فقط قدرت نیست که حداکثر سرعت و شتاب رو مشخص میکنه بلکه به پارامترهای دیگر مثل وزن و غیره هم بستگی داره. اطلاعات راجع به حداکثر سرعت و شتاب اونا رو نزده ظاهرا. تازه حالا هرچی بنظر من این اختلافهای کم در عمل چندان اهمیتی ندارن چون مسابقه که نمیخوایم بدیم! اصلا نه جاش هست نه چیز دیگه. اینا بیشتر ترفندهای تبلیغاتیه یا مال آدمهای به شدت دیوونه سرعت و مسابقه! فکر نمیکنم برای من و شما اهمیت چندانی داشته باشی که مثلا یکی از صفر تا 100 چند ثانیه کمتره و حداکثر سرعتش مثلا 350 کیلومتره یا 300 کیلومتر بر ساعت! البته من قبلا به این موارد درمورد تسلا اشاره کرده بودم بخاطر نشون دادن میزان پیشرفت و توانایی این فناوری جدید باتری ها و الکتروموتورهاشون که به حد قابل رقابت و حتی برتر نسبت به اتومبیل های سوخت فسیلی رسیده.

نقل قول:من یکی که هیچ وقت این کار رو نمیکنم به خصوص که پشت هر دوتاش نشستم و به جرات میتونم بگم رانندگی با تسلا اصلن حال نمیده.
این احتمال زیاد صرفا عادته. اگر تاحالا فقط ماشین برقی سوار شده بودی و حالا میرفتی اتومبیل بنزینی سوار بشی احتمالا این احساس بعکس بود.
بهرحال من خودم باشم این فکر رو هم میکنم که با خرید تسلا به محیط زیست کمتر آسیب میزنم و به بقا و پیشرفت صنعت اتومبیل های برقی کمکی کرده باشم.
razi نوشته: آنچه نازی ها از مارکس امانت گرفته اند - باغ مخفی
عجب متن پرمحتوی ایه!
اینجاهاش خیلی جالبه:
نقل قول:تا اواسط قرن نوزدهم هیچ کس جسارت به زیر سوال بردن این واقعیت را که ساختار منطقی ذهن بشر غیر قابل تغییر است و در میان تمامی انسان ها مشترک به خود نداده بود. تمامی روابط میان انسان ها مبتنی بر پذیرفتن یک ساختار یک شکل و منطقی است. ما فقط به همین خاطر که به چیزی مشترک در میان تمامی انسان ها یعنی به ساختار منطقی خرد متوسل می شویم است که می توانیم با یکدیگر وارد گفتگو شویم. بعضی انسان ها می توانند عمیق تر اندیشه کنند و افکار خود را پالایش بیشتری ببخشند تا دیگران. انسان هایی وجود دارد که متاسفانه نمی توانند یک جریان استنتاج متشکل از زنجیره ی طولانی استدلال قیاسی را دریابند. اما تا زمانی که انسان قادر به اندیشیدن و تعقیب جریان اندیشه ی استدلالی است، او پیوسته به همان اصول نهایی اندیشه منطقی وابسته می ماند که در تمامی انسان های دیگر نیز به کار بسته می شود.
اینکه میگه «انسان هایی وجود دارد که متاسفانه نمی توانند یک جریان استنتاج متشکل از زنجیره ی طولانی استدلال قیاسی را دریابند» من فکر میکنم به خیلی از مذهبیون میخوره! بارها دیدید که با اینطور افراد بحث میکنیم اول بحث ظاهرا خوب پیش میره و رسیدن به نتیجهء نهایی مورد نظر تقریبا روشن و قطعی بنظر میاد، ولی از یه مرحله ای که رد میشی طرف اصلا انگار قاطی میکنه و هرچی تاحالا بافته بودیم پنبه میشه! من اکثرا خیال میکنم طرف خودش رو زده به اون راه و داره از دروغ و فریب استفاده میکنه و این حرفا، البته گاهی هم متوجه میشم که ظاهرا از نظر مغزی مکانیزمی در درون ذهن اونا دچار شکست شده و کشش و درکشون کم اومده!
نقل قول:انسان هایی وجود دارد که نمی توانند بیش از عدد 3 را شمارش کنند، اما شمارش آنها تا هر جا که از عهده اش برآیند تفاوتی با شمارش دانشمندانی مانند لاپلاس یا گاوس ندارد. هیچ تاریخ نگار یا سیاح گزارشی از انسان های دیگر نیاورده که در میان آنها الف و غیر الف با هم مشابه باشد، یا کسانی که قادر به درک تفاوت میان تایید و نفی نباشند. البته درست است که روزانه مردم اصول منطق را در اندیشه ها و استدلال ها ی خود نقض می کنند، لیکن هر انسانی که استنتاج های خود را به طور کل مورد بررسی قرار دهد می تواند خطاهای خودش را هم پیدا کند.
نقل قول:از آنجا که هر انسانی این واقعیت ها را به عنوان امری مسلم می پذیرد، انسان ها می توانند با هم وارد مباحثه شوند. آنها با همدیگر صحبت می کنند، نامه و کتاب می نویسند. آنها برای اثبات یا رد موضوعاتی تلاش می کنند. همکاری متقابل اجتماعی و فکری میان انسان ها غیر ممکن می بود اگر این قضیه ها به این گونه نمی بودند. ذهن های ما حتی نمی تواند بدون تناقض جهانی را به تصور در آورد که در آن انسان هایی با ساختار های متفاوت منطقی یا با یک ساختار متفاوت از ما زندگی کنند.

با این وجود در مسیر قرن نوزدهم این واقعیت انکار ناپذیر مورد تردید قرار گرفت. مارکس و طرفدارانش ـ مهمتر از همه « فیلسوف پرولتاریایی » Dietzgen ـ این گونه می اندیشیدند و آموزش می دادند که تفکر انسان ها وابسته به جایگاه طبقانی آنها است. آنچه اندیشه ی انسانی را بوجود می آورد نه حقیقت بلکه ایدئولوژی است. منظور از این سخن در فضای مارکسی این است که منافع خودخواهانه طبقه ی اجتماعی که فرد اندیشمند به آن وابسته است خود را در ظاهری مبدل مورد قضاوت قرار می دهد. بنابراین مباحثه در باره ی هر موضوعی با کسانی که در یک طبقه ی اجتماعی دیگری قرار دارند بی ثمر است. ایدئولوژی ها را نباید توسط منطق استدلالی ابطال کرد، بلکه باید آنها را توسط نقد از جایگاه طبقاتی و زمینه ی اجتماعی که به آن تعلق دارند و نویسندگانشان افشا نمود. مارکسیست ها در مورد ارزش های نظریه های فیزیکی بحث نمی کنند، آنها صرفاً منشا « بورژوازی » فیزیکدانها را برملا می سازند.

مارکسیست ها با ظهور خود، پولی لوگیزم را دوباره احیا کردند، زیرا آنها نمی توانند با روش های منطقی نظریه هایی را ابطال کنند که در اقتصاد « بورژوازی » تکوین یافته است یا استنتاج هایی را رد کنند که غیر عملی بودن سوسیالیسم را نشان داده و از این نظریه ها اقتباس شده اند. از آنجایی که آنها نمی توانند به طور منطقی صحت ایده های خود را نشان دهند و یا اشتباه بودن اندیشه های مخالفینشان را، آنها روش های منطقی پذیرفته شده را مردود می شمرند. موفقیت این ترفند مارکسیستی بی همتا است. به این ترتیب آنها اثبات نادرستی انتقاد های منطقی نسبت به پوچی به اصطلاح علم اقتصاد و جامعه شناسی مارکسیستی را بجا آورده اند. فقط به کمک ترفند های منطقی پولی لوگیزم است که دولت گرایی توانسته است در برابر ذهن معاصر مقاومت کند.

پولی لوگیزم ذاتاً چنان مهمل و بی معنا است که نمی تواند بدون تناقض به نتایج اصلی و منطقی که انتظار دارد بینجامد. هیچ مارکسیستی به اندازه ی کافی متهور نبود که تمامی پیامدهایی که نظرگاه معرفت شناسانه اش متضمن آنها بود را بیرون کشد. اصول پولی لوگیزم به این استنباط منجر می شود که آموزه های مارکسی نیز به طور عینی درست نبوده بلکه فقط اظهارت « ایدئولوژیک » هستند. اما طرفداران مارکس این نتیجه گیری را رد می کنند. آنها در مورد آموزه های خود مدعی حقیقت تمام و کمال هستند. از این رو Dietzgen این گونه نظر می دهد که « اندیشه های منطق پرولتاریایی نه ایده های حزبی بلکه پیامدهای یک منطق ساده و ناب هستند ». منطق پرولتاریایی « ایدئولوژی » نیست بلکه منطق تمام عیار است. مارکسیست های روزگار خود ما که عنوان « جامعه شناسی شناخت » را برای تعالیم خود برگزیده اند همان آشفتگی و تناقض ها را به اثبات می رسانند.
این چیزایی هم که میگه بنظر من خیلی شبیه ایده ها و آموزه ها و تفکر ادیان و مذهبی ها میاد چون بنظر میاد اونا هم از خودشون یک نوع عقل و منطق خاص رو تعریف میکنن که برای پذیرش و بقای خود باورهاشون طراحی شده!
kourosh_iran نوشته: 32 هزار یورو قیمتشون فرق میکنه. کمه بنظرت؟

تسلا دست دوم! و فراری صفر هست! یعنی وقتی هر دو ماشین صفر باشند تفاوت قیمتی وجود نداره! این رو مد نظر بگیرید.
اینجا شما یک ماشینی بخرید به محض اینکه باهاش حرکت کنید (دست دوم بشه) 20 تا 30% میخوره توی سرش از نظر قیمت.

kourosh_iran نوشته: ضمنا اون عددهای ریزتر زیرش که زده برای تسلا مثلا ‎97,059 EUR (net)‎ دقیقا نمیدونم چیه. اختلاف اونم 27 هزار تاست.

قیمتهای نتو (بدون مالیات) و بروتو (با مالیات هستش) . اگر شما خریدار شخصی باشید باید قیمت بروتو رو پرداخت کنید و اگر شرکت باشید یا دلال باشید و ... میتونید 19% مالیات رو ندید و قیمت نتو رو پرداخت کنید.

kourosh_iran نوشته: بعد تسلا لیموزین هست و 4 درب و جای 5 نفر داره، درحالیکه اون فراری رودستر 2 درب و جای 2 نفر داره. بنابراین از نظر کاربردی بودن تسلا خیلی بیشتر همه کاره است.

توجه داشته باشید که فراری ماشین اسپورت هست!
اگر بخوایم خارد از مود اسپورتها صحبت کنیم باز هم تسلا جلوی پورشه، رنج روور و ... حرفی برای گفتن نداره! نمونه :

Porsche Cayenne Diesel *PLATINUM-EDITION*KAMERA*PANO*PCM als Geländewagen/Pickup in Hürth (bei Köln)
Porsche Macan S Diesel- kurzfristig & auf Bestellung -6% als Geländewagen/Pickup in Steinebrunn
Land Rover RANGE ROVER SPORT II 3.0 SDV6 HSE AUTO als Geländewagen/Pickup in Paris

تازه اینها ارزون تر هم هستند!!! من تسلا رو با یک سوپر اسپورت مقایسه کردم! نه یک سدان یا شاسی بلند 4 دره! و نشون دادم که تسلا هم قیمت یک سوپر اسپورته - یعنی اصلن ارزون نیست. میخواستم با انواع و اقسام سدانها مقایسه کنم که اصلن از همون اول بحث بسته بود!

این هم دو فروند مازراتی سدان :

Maserati Ghibli Diesel NAVI-KAMERA-KEYLESS-SOUND-20'' als Limousine in Mönchengladbach

Maserati Ghibli Diesel Automatik / Sport / 1. Hand als Limousine in Nettetal


kourosh_iran نوشته: بعد تجهیزات جانبی و اینا که زده ظاهرا برای تسلا بیشتره.

اون تجهیزات زیاد مهم نیستند! نه اینکه نباشند! ولی مثلن یک BMW سری 7 با 544 اسب بخار قدرت (تقریبن دو برابر تسلا)، ده برابر این تجهیزات روشه قیمتش هم زیر صد هزار تاست!

BMW 760 iA M-Sport LED B+O HUD Driving MID Cam Keram als Limousine in Bielefeld

خود شما اگر 150 هزار یورو بخوای خرج ماشین کنی چی میخری ؟! بنز و BMW و شورلت و نیسان و فراری و پورشه و آئودی و صدها انتخاب برتر و بهتر رو ول میکنی میری تسلا میخری ؟!
راستی یک چیز جالب! یک فورد ماستنگ سوپر اسپورت (صفر) همش 21 هزار یورو قیمت داره!!!!

Ford 2015 Mustang V6 300hp 3700cc als Sportwagen/Coupé in Miami

یا کامارو صفر همش 40 هزار تا قیمتشه :

Chevrolet Camaro Cpe MT 6.2 V8 Europamod. 2014 als Sportwagen/Coupé in Düsseldorf

لب کلام اینکه خیلی انتخابهای بهتر و ارزونتری وجود داره.

kourosh_iran نوشته: قدرت فراری هم درسته که 68 اسب بخاطر بیشتره، ولی فکر نمیکنم این اختلاف خیلی زیاد و سرنوشت سازی در انتخاب باشه (مگر اینکه بخوای مدام توی اتوبان اونم اگر بتونی و جاش باشه و قانونی باشه مسابقه بدی!)،

توی اتوبانهای آلمان که خیلی جاها محدودیت سرعت وجود نداره خیلی سرنوشت سازه!!!

kourosh_iran نوشته: و از طرف دیگه فقط قدرت نیست که حداکثر سرعت و شتاب رو مشخص میکنه بلکه به پارامترهای دیگر مثل وزن و غیره هم بستگی داره. اطلاعات راجع به حداکثر سرعت و شتاب اونا رو نزده ظاهرا.

خوب این تسلا وزنش بیشتره! پس حتمن از فراری شتاب کمتری داره! و در اینکه فراری یکی از سریع ترین ماشینهای دنیاست هم که شکی نیست.


kourosh_iran نوشته: تازه حالا هرچی بنظر من این اختلافهای کم در عمل چندان اهمیتی ندارن چون مسابقه که نمیخوایم بدیم! اصلا نه جاش هست نه چیز دیگه. اینا بیشتر ترفندهای تبلیغاتیه یا مال آدمهای به شدت دیوونه سرعت و مسابقه! فکر نمیکنم برای من و شما اهمیت چندانی داشته باشی که مثلا یکی از صفر تا 100 چند ثانیه کمتره و حداکثر سرعتش مثلا 350 کیلومتره یا 300 کیلومتر بر ساعت! البته من قبلا به این موارد درمورد تسلا اشاره کرده بودم بخاطر نشون دادن میزان پیشرفت و توانایی این فناوری جدید باتری ها و الکتروموتورهاشون که به حد قابل رقابت و حتی برتر نسبت به اتومبیل های سوخت فسیلی رسیده.

عه!
اختیار دارید برای من یکی خیلی فرق میکنه! من رفتم کامارو خریدم به عشق سرعت! میندازم توی اتوبانهای آلمان 260 تا (بیشتر از این جرات نکردم برم :دی) سرعت میرم حالشو میبرم! خلاف هم نکردم اینش قشنگش میکنه.

kourosh_iran نوشته: این احتمال زیاد صرفا عادته. اگر تاحالا فقط ماشین برقی سوار شده بودی و حالا میرفتی اتومبیل بنزینی سوار بشی احتمالا این احساس بعکس بود.
بهرحال من خودم باشم این فکر رو هم میکنم که با خرید تسلا به محیط زیست کمتر آسیب میزنم و به بقا و پیشرفت صنعت اتومبیل های برقی کمکی کرده باشم.

آره خوب این حرف تا حدود زیادی درسته و من مخالفتی باهاش ندارم.
ولی با همه ی اینها من تسلا بخر نیستم E415 حیف پول نیست خداییش ؟!
نقل قول:پس میبینیم این سیستم هم نهایتن منجر به نارضایتی عمومی میشود و راه حل دایمی و درست این نیست. به نظر من دولت تنها و تنها باید کمک حال آنهایی باشد که به دلیل بیماری، عقب ماندگی ذهنی، پیری و ... توانایی کار کردن ندارند! و مقدمات کارکردن را برای آنهایی که میخواهند کار کنند فراهم کند. حالا یا با آموزش، یا با تامین بخشی از سرمایه اولیه به صورت وام و ... اینکه شیوه که تو بیکاری من بهت پول میدم برو برای خودت بچر! کار درستی نیست و در دراز مدت تنها و تنها باعث فراری شدن سرمایه و استعدادها از کشور میشود و ضرری جبران ناپذیر به کل سیستم خواهد زد.
گویا در اقتصاد کار باید حساب شده باشد. مثلا همانطور که نمی توان هرچقدر دلمان بخواهد اسکناس چاپ کنیم چون ضرر اقتصادی می بینیم کار هم در کشور چنین است اگر همه بیکاران آلمان بخواعند عملگی کنند اول اینکه برایشان کار نیست دوم اینکه بازار کار خراب و دست زیاد میشه. همیشه درصد قابل توجهی از مردم باید بیکار باشند تا چرخ اقتصاد درست بچرخد. مثلا آلمان نمی تواند با یک دستور n مقدار کار به دلخواه دولت ایجاد کند، هیچ کشوری نمی تواند برای همین مثلا یک دولت در یک کشور مثلا ۱۰۰ میلیونی مثلا در طی ۴سال ۱۰۰ هزار شغل جدید ایجاد می کند کلی تشویقش می کنند.
بیکاران باید حمایت شوند. می بینید که حقوق بیکاری آلمان ۶۵۰ یورو وحقوق کارگر متخصص تازه کار ۵۰۰۰ یورو است. البته من شنیدم برخی از بیکاران دودره بازی می کنند یعنی با حیله خود را بیکار نشان میدهند و کار می کنند مثلا ۱۰۰۰ یورو کار می کندو ۶۵۰ یورو هم بیکاری می گیرد.
نقل قول:چرا مزدک اینقدر از کمونیسم طرفداری میکنه؟ در حالیکه بنظر من بر هر عاقلی باید واضح شده باشه که کمونیسم از سرمایه داری بیشتر مشکل داره. البته به شعار و ادعا و ایدهء برابری که خیلی هم خوبه و بخاطر همین کمونیسم خیلی فریبنده است و حتی اوایل مزدک داشت منو هم به سمت کمونیسم متمایل میکرد! ولی در عمل و با تمام جزییات و تحلیل کامل که بررسی میکنی متوجه توخالی بودن اون میشی!
بقول sonixax که میگه مزدک حتی خودش هم به کمونیسم اعتقاد واقعی نداره، پس دلیل اینکه اینقدر ازش دفاع میکنه چیه؟ اصلا من تعجب میکنم چطور چنین شخصی که خردگراست و دانش خوبی داره اینطور شده و این رفتار رو میکنه! مشکوکه! کسی میتونه به من جواب این سوالات رو بده؟ البته من خودم یک تئوری مطرح کردم، و اون اینکه شاید مزدک از/در نظام سرمایه داری لطمهء جدی ای خورده و بخاطر همین (و شاید به اقتضای سن و سال و شرایطش) دچار عقده و برخورد احساسی شده چون نتونسته بر فشار روانی این لطمه غلبه کنه.
درود. من این پست را از تاپیک دیگر نقل کردم و نظرم را در این تاپیک میدم چون مرتبط با این تاپیک است.

۱- در مورد مزدک خود ایشان باید پاسخ دهد

۲- چرا مارکس و بقیه بنیانگزاران کمونیسم را بنیان نهادند؟
الف) از ابتدای صنعتی شدن تا اوایل قرن گذشته دموکراسی پیشرفت کمی داشته. اگر سریالهای ساخت اروپا وامریکارا دیده باشید می بینید کارگران اروپا همگی فقیر بودند و کارخانه داران با ظلم و ستم به آنان سرمایه جمع می کردند. پولداران در رفاه کامل و کارگران در فقر مطلق.

ولز در کتاب ماشین زمان امیدی نشان نمیدهد که کارگران مرفه شوند و پیشبینی کرده بود بعد از چند صد هزار سال بر اثر تکامل پولداران و کارگران دو نژاد متفاوت از انسان بوجود خواهد آمد و...

این بود که تفکرات کمونیستی هواداران زیادی داشت

۳- به علت وجود دموکراسی و لیبرالیسم مبارزه مردم و فیلسوفان حقوق بشر پیشرفت کرد و به مرور زمان از ظلم و ستم بر مردم غیر سرمایه دار کاسته شد که بهترین حالت اقتصادی همان سوسیال دموکراسی اروپا هست. حتی بیکاران از حقوق مادی خوبی برخوردارند.

۴- بخشی از رفاه کارگران امروزی به علت دموکراسی نیست بلکه به علت پیشرفت تکنولوژی و تولید انبوه و ارزان شدن تکنولوژی هست. یعنی یک کارگر ۱۰۰هزار دلار دارایی دارد و صاحب همان کارخانه ۲۰ میلیارد دارایی دارد یعنی ۲۰۰هزار بار بیشتر دارایی دارد و اختلاف دارایی خیلی زیاد است مثل همان ۲۰۰ سال قبل ولی همان کارگر کامپیوتر و تلفن موبایل و تلویزیون و همه امکانات ضروری رفاهی را دارد اما در ۲۰۰ سال قبل این امکانات نبود و کارگران یک خانه داغون و لباس پاره و نان خشکی بیش نداشتند.

۵- همانطور که از نظر شما دفاع مزدک از کمونیست مسخره به نظر میاد دفاع از سیستم سرمایه داری آمریکا هم برای من مسخره است و سیستم سوسیال دموکراسی اروپا را بهتر می دانم.

۶- من گاهی تلویزیون های کمونیستهای ایران را نگاه می کنم. هروقت کانال آنها را می گیرم می بینم دارند حقوق بشر را تبلیغ می کنند. نمی دانم آیا آنها کمونیسم های موجود مثل چین و کره شمال و کوبا را تایید می کنند یا متحول شدند و مثلا چیزی مثل سوسیال دموکراسی اروپا را می خواهند یا اگر هنوز خیلی سخت گیر هستند متحول شدند ولی آرمانشان مثل حکومت سوسیالهای فعلی آمریکای جنوبی است. سوسیالهای آمریکای جنوبی بین سوسیال دموکراسی اروپا و کمونیسم هستند.

۷- در نظام سرمایه داری فعلی هنوز یک نوع تبعیض دیده می شود مثلا سرمایه داران و مدیران بازاریابی و بازرگانی شرکتها میلیاردی ثروت دارند و مدیران فنی و مخترعین شرکتها میلیونی ثروت دارند. زحمت اصلی به دوش دانشمندان و مخترعین است ولی سرمایه داران و مدیران تبلیغات و بازرگانی شرکتها خیلی بیشتر درامد دارند.

۸- می گویند چون بازاریابی و مدیریت نباشد امکان جذب ثروت کلان برای کمپانی نیست پس آنها باید بیشتر ببرند و مخترعین و دانشمندان درصد کمتری ببرند! در پاسخ میتوان گفت می توان با قانون سهم مخترعین و دانشمندان را میلیاردی و سهم سرمایه داران و مدیران بازرگانی را میلیونی کرد. اگر دانشمند اختراعش را می کند و اجبارا به چند میلیون دلار میسازد خب میتوان کاری کرد مدیران بازرگانی و سرمایه داران هم به کمتر غانع باشند.
صفحات: 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11