04-10-2014, 02:33 PM
بازاریابی رو اینطور تعریف کردند:
خب هدف من پرداختن به تعریف بیطرفانه یا نمونه های خوب نیست،میخوام براتون وجه زیرین و پنهان بازاریابی رو بهتون نشون بدم،اینکه چطور شما چیزی رو میخرید که گاهی هیچ نیازی بهش ندارید، گاهی چیزی رو میخرید که "مشابهش" رو با قیمت پایین تر یا شرایط بهتر میتونید پیدا کنید،گاهی چیزی رو میخرید که اصلا وجود نداره!(و رسما کلاه برداریه)
بازاریابی رو به طور خلاصه "تلاش، فرایند و تکنیک هایی که برای فروش محصول یا خدمت یا بالا بردنش جایگاهش مورد استفاده قرار میگیرند" میشه تعریف کرد.
از اونجایی که مشتری یک انسان هست باید مشتری رو بشناسید،مهم تر از مهم نیازها و نقطه ضعف هاش که میتونه به شما در فروش کمک بکنه و بنابراین شناخت روان انسان جایگاه ویژه ای در بازاریابی داره.
اینجا لازمه باز جمله طلایی بازاریابی رو تکرار کنم،این جمله در "صادقانه ترین" روش های بازیابی هم کاربرد داره و برای کسانی که با بازاریابی آشنا نیستند شاید حتی تناقض آمیز یا در نقد بازاریابی به نظر بیاد!
"فروختن یخچال به اسکیمو" خب آیا اسکیمو به یخچال"ظاهرا" نیازی داره!؟نه،و این نشون میده بازاریاب چقدر "موفق" بوده!
حالا نظریه پردازان بازاریابی این رو بهش اضافه کردند"و اسکیمو باید از خریدش باید راضی باشه!چرا؟!چون مشتری ناراضی سود کوتاه مدت داره و مشتری راضی،سود طولانی مدت.
حالا بزارید براتون یه نمونه از بازاریابی درستکارانه! یخچال بزنم:
خب این رو آغازی بر رو کردن دست های تمیز و جلوی پرده! بازاریاب ها نوشتم،امیدوارم بتونم ادامش بدم:))
نقل قول:بازاریابی به عنوان فرایندی مدیریتی -اجتماعی تعریف میشود که بوسیلهٔ آن افراد و گروهها از طریق تولید و مبادلهٔ کالا با یکدیگر، به امر تأمین نیازها و خواستههای خود اقدام میکنند.
خب هدف من پرداختن به تعریف بیطرفانه یا نمونه های خوب نیست،میخوام براتون وجه زیرین و پنهان بازاریابی رو بهتون نشون بدم،اینکه چطور شما چیزی رو میخرید که گاهی هیچ نیازی بهش ندارید، گاهی چیزی رو میخرید که "مشابهش" رو با قیمت پایین تر یا شرایط بهتر میتونید پیدا کنید،گاهی چیزی رو میخرید که اصلا وجود نداره!(و رسما کلاه برداریه)
بازاریابی رو به طور خلاصه "تلاش، فرایند و تکنیک هایی که برای فروش محصول یا خدمت یا بالا بردنش جایگاهش مورد استفاده قرار میگیرند" میشه تعریف کرد.
از اونجایی که مشتری یک انسان هست باید مشتری رو بشناسید،مهم تر از مهم نیازها و نقطه ضعف هاش که میتونه به شما در فروش کمک بکنه و بنابراین شناخت روان انسان جایگاه ویژه ای در بازاریابی داره.
اینجا لازمه باز جمله طلایی بازاریابی رو تکرار کنم،این جمله در "صادقانه ترین" روش های بازیابی هم کاربرد داره و برای کسانی که با بازاریابی آشنا نیستند شاید حتی تناقض آمیز یا در نقد بازاریابی به نظر بیاد!
"فروختن یخچال به اسکیمو" خب آیا اسکیمو به یخچال"ظاهرا" نیازی داره!؟نه،و این نشون میده بازاریاب چقدر "موفق" بوده!
حالا نظریه پردازان بازاریابی این رو بهش اضافه کردند"و اسکیمو باید از خریدش باید راضی باشه!چرا؟!چون مشتری ناراضی سود کوتاه مدت داره و مشتری راضی،سود طولانی مدت.
حالا بزارید براتون یه نمونه از بازاریابی درستکارانه! یخچال بزنم:
نقل قول:بهش میگید که توی بخچال الکل هست،حتی اصلا ممکنه واقعا هدف شما فروختن الکل به اسکیمو باشه و بنابراین بهش یک یخچال پر از ویسکی میفروشید.بهش میگید که این محصول گرمش میکنه! و البته حرفتون تا حدی درسته، چون از دید تکنیکی واقعا میشه دمای یخچال رو طوری تنظیم کرد که از دمای زیر صفر بیرون گرم تر باشه!حالا چطور میتونید اسکیمو رو بیشتر ترغیب کنید:
نقل قول:بهش میگید که اینطور دیگه لازم نیست زنش بره بیرون و زیر برف ها ماهی رو مدفون بکنه، و اینکه همسایش هم این محصول رو خریده،اون هم یک اسکیمو هست برای اینکه ازون عقب نیافته بهتره یه مدل جدیدترش رو بخره(و البته بهش نشون میدید که خرید یخچال برای اسکیمو عجیب و غریب نیست!)
خب این رو آغازی بر رو کردن دست های تمیز و جلوی پرده! بازاریاب ها نوشتم،امیدوارم بتونم ادامش بدم:))