دفترچه

نسخه‌ی کامل: ریشه من!
شما در حال مشاهده نسخه آرشیو هستید. برای مشاهده نسخه کامل کلیک کنید.
صفحات: 1 2 3
یه نفر نوشته: نوشته های مهربد اصلا پارسی نیست. من در آوردی خودشه!

زبان پارسی را به گند کشیده!
میزنگم. بزنگولید! .

مهربد در جاهای دیگر نباید دوز پارسیگ را اینچنین بالا ببرد. چون کاربران از خواندن نوشته‌ها خسته و زده می‌شوند. مزدک با پارسی گویی کمرنگ و خوانا کاربران را اندر می‌گرفت (جذب می‌کرد)، نه پارسی سره‌ی اَوَست.

پارسیگر
Alice نوشته: مهربد در جاهای دیگر نباید دوز پارسیگ را اینچنین بالا ببرد. چون کاربران از خواندن نوشته‌ها خسته و زده می‌شوند. مزدک با پارسی گویی کمرنگ و خوانا کاربران را اندر می‌گرفت (جذب می‌کرد)، نه پارسی سره‌ی اَوَست.

پارسیگر

E306

جاهایِ دیگر که بخواهیم هم نمیشود, اینجا دست امان باز است و دوستان و هموندان هم با همراهی میکنند.

جدای این مزدک بُردباری و خردمندی دارد اندازه‌یِ چی آلیس, من شکیبایی برای
این کارها را ندارم دوست دارم در زندگی ام پارسیگ را تا جاییکه میتوانسته‌ام فرزافته باشم.

رویکرد مزدک = آهسته و پیوسته
رویکرد من = شتافته و گسسته (تُند و گسسته)


پارسیگر
من که دیرزمانی‌ست هیچ‌جایی در اینترنت پارسی‌گویی را دنبال نمی‌کنم یار دیرین، و همین دفترچه را هم شاید ماهی یکبار جستارهای پارسیگ آن را نگاه بیاندازم. از این رو با خودم اندیشیدم جاهای دیگر هم دوز پارسیگ‌ات تا چکاد فرزامش می‌رود! ولی خب، همین روند شتابنده مایه‌ی دلزدگی برخی از کاربران شده است که گمان می‌کنند نوشته‌های من‌درآری می‌سازید؛ هرآینه من با کارواژه‌ی آمایشی زنگیدن و ... دشواری داشتم . (شاید هم دارم)، چه رسد به اینکه واژگان لاتین را هم به آن افزوده‌ای! ولی خب، کار شما و یاران دیگر شایسته‌ی ستایش است.
(یک باری هم سر همین ستیز با پارسیگویی کل الامجعین فروم و برخی گردانندگان را نابکار کردم. ولی یک جایی در ژرفنای دلم با پارسیگ است و از گسترش روز افزون آن شادمان می‌شوم! چه می‌شود کردE40e)

پارسیگر
شمای به من جای نرم افزار روی کامپیوتر رو نشون بدید،من هم جای خودآگاهی رو بهتون نشون میدم:))
undead_knight نوشته: شمای به من جای نرم افزار روی کامپیوتر رو نشون بدید،من هم جای خودآگاهی رو بهتون نشون میدم:))

جای نرم‌افزار روی دیسکه که یک مشت 0 و 1 است: هم‌ارز آن در آدم هم میشود پی‌یاختگان.

رویه‌یِ یک CD:

[عکس: 44.jpg]


پس نرم‌افزار را میشود دید, ولی از روی پیچیدگی آمایشیک تا زمانیکه آنرا روان نکنیم به ما نمیگوید چه کار میکند.
ژن‌ها که برنامه‌نویس کور داشته‌اند از این هم بدتر هستند, ما میتوانیم ١٠٠% کُد را واکافته و بخوانیم, ولی
بسختی ١ میلیونوم آنرا هم دریابیم (ولی همان ژن را اگر روان کنیم {execute} میشود یک آدم زنده و بُرنا).





پارسیگر
ها ها مهربد جان منظورمو نگرفتی:))
منظور من نرم افزاری هست که روی یک سیستم "اجرا" میشه و نه داده های اون نرم افزار.
مهربد تو میتونی جای نرم افزار در حال "اجرا" رو به من نشون بدی؟!
undead_knight نوشته: ها ها مهربد جان منظورمو نگرفتی:))
منظور من نرم افزاری هست که روی یک سیستم "اجرا" میشه و نه داده های اون نرم افزار.
مهربد تو میتونی جای نرم افزار در حال "اجرا" رو به من نشون بدی؟!

الکترونهایی که روی مادربرد و پردازشگر سرگرم رفت و آمد‌ اند.
Mehrbod نوشته: الکترونهایی که روی مادربرد و پردازشگر سرگرم رفت و آمد‌ اند.
اگر سیستم رو خاموش کنیم و بعد روشنش کنیم،الکترون های دیگه ای در اونجا رفت و آمد میکنند.
اگر نرم افزار در حال اجرا اون الکترون ها میبود باید بعد از خاموش و روشن شدن هم همون الکترون ها رفت و آمد میکردند(که البته میدونیم چنینی چیزی رخ نمیده) یا اگر همون الکترون ها رو میشد جدا کنیم و روی مادربرد و پردازشگر دیگه ای میزاشتیم باید همون برنامه اجرا میشد(که باز هم میدونیم نمیشه،چون الکترون ها مورد نظر به تنهایی چیزی ندارند)

البته دقت کن من نمیگم جای برنامه مورد نظر توی کامپیوتر نیست ولی چیزی که ما اینجا داریم هرچند زائیده جهان مادی هست ولی نه انرژیه و نه ماده و نه حتی ترکیبشون،بلکه صرفا نتیجه این دوعه.چون ما چه انرژی رو از کامپیوتر بگیریم و چه داده ها رو روی یه سیستم دیگه(با الکترون های متفاوت) بریزیم باز هم برنامه همون برنامست.
undead_knight نوشته: اگر سیستم رو خاموش کنیم و بعد روشنش کنیم،الکترون های دیگه ای در اونجا رفت و آمد میکنند.
اگر نرم افزار در حال اجرا اون الکترون ها میبود باید بعد از خاموش و روشن شدن هم همون الکترون ها رفت و آمد میکردند(که البته میدونیم چنینی چیزی رخ نمیده) یا اگر همون الکترون ها رو میشد جدا کنیم و روی مادربرد و پردازشگر دیگه ای میزاشتیم باید همون برنامه اجرا میشد(که باز هم میدونیم نمیشه،چون الکترون ها مورد نظر به تنهایی چیزی ندارند)

ولی با خاموش روشندن این همان, همان برنامه پیشین دیگر نیست, گرچه یک رونوشت بسیار بسیار نزدیکِ آن خواهد بود.

اگر ابررایانه‌ای داشته باشیم به پیچیدگی و هوشمندی آدم و اگر آنرا خاموش روشنیم چه رخ‌میدهد؟ میمیرد و زنده میشود؟

نگرش منه که این شار الکترون‌ها نباید بازبیایستد, اگر آنرا بازایستاندیم برنامه‌یِ روان دیگر از میان خواهد رفت, با بازرواندن نیز یک رونوشت خواهیم داشت و بس.





undead_knight نوشته: البته دقت کن من نمیگم جای برنامه مورد نظر توی کامپیوتر نیست ولی چیزی که ما اینجا داریم هرچند زائیده جهان مادی هست ولی نه انرژیه و نه ماده و نه حتی ترکیبشون،بلکه صرفا نتیجه این دوعه.چون ما چه انرژی رو از کامپیوتر بگیریم و چه داده ها رو روی یه سیستم دیگه(با الکترون های متفاوت) بریزیم باز هم برنامه همون برنامست.

یک جور آیینه‌یِ فرامادّین از مادی: بایگانی: آگاهی


پارسیگر
Mehrbod نوشته: اگر ابررایانه‌ای داشته باشیم به پیچیدگی و هوشمندی آدم و اگر آنرا خاموش روشنیم چه رخ‌میدهد؟ میمیرد و زنده میشود؟

نگرش منه که این شار الکترون‌ها نباید بازبیایستد, اگر آنرا بازایستاندیم برنامه‌یِ روان دیگر از میان خواهد رفت, با بازرواندن نیز یک رونوشت خواهیم داشت و بس.
یک جور آیینه‌یِ فرامادّین از مادی: بایگانی: آگاهی
پارسیگر
مغز مصنوعی!
نقل قول:ولی با خاموش روشندن این همان, همان برنامه پیشین دیگر نیست, گرچه یک رونوشت بسیار بسیار نزدیکِ آن خواهد بود.
for all practical purposes it is
صفحات: 1 2 3