kourosh_bikhoda نوشته: از وقتی فهمیدم صنعت یعنی چی و کار صنعتی یعنی چی از آلمان خوشم اومد. از مردمش هم خیلی خوشم میاد. عاشق فوتبال ماشینی آلمان هستم. کلن خیلی آلمانی هستم تنها مشکلی که باهاش دارم زبانشه.
:e420:
خب کوروش عزیز:
1- کدام منطقهیِ ایران و تهران را بیشتر دوست داری؟
2-سیستم سیاسی-اقتصادی مورد علاقهات برای ایران چیست؟(جدا از اینکه بطور کلی میدانیم به کاپیتالیسم معتقد هستی، آیا آرزوی خاصی برای اقتصاد ایران داری؟)
3-نظرت دربارهیِ آیندهیِ اسلام و بطور کلی دین چیست؟ در سراشیبی سقوط است یا در تدارک ضد حملهای بزرگتر؟
با توجه به اینکه اسم شما کوروش بیخداست:
نظرتون در مورد بی خدایی چیه و چه طور به این یقین رسیدید که خدایی وجود نداره؟
اعتقاد دارید خدایی وجود نداره یا بیخیالش شدید؟
روند بیخداییتون چه طور بود؟یهو بی خدا شدید یا نه اول ازش متنفر شدید بعد ؟
تا به حال شده به اینکه بی خدا هستید شک کنید و عمیقا بخواید که خدایی وجود داشته باشه؟
و سوال آخر اینکه آیا شده از اینکه خدا رو گذاشتید کنار احساس بدی داشته باشید؟
[FONT="]درود بر کوروش [/FONT][FONT="][/FONT][FONT="]
[/FONT][FONT="]--- از نظر شما هیوم چیست و چه می کند؟[/FONT][FONT="]
[/FONT][FONT="]---احساس درونی رو چگونه تعریف می کنید؟ مثلن فرض کنید یه اتفاقی میوفته که چند ساعت قبل انگار خبر داشتید؟ یا برای نمونه بعضی وقتها به جاهایی سر می زنیم که در آینده یه جورایی بهم ارتباط پیدا می کننند و مثالهایی از این دست.[/FONT][FONT="]
---[/FONT][FONT="]نویسنده مورد علاقتون کیست؟ چه کتابهایی رو بیشتر میخونید؟[/FONT][FONT="][/FONT]
[FONT="]
[/FONT][FONT="][/FONT]
[FONT="]---نظر شما در مورد کلمات زیر[/FONT][FONT="] :[/FONT][FONT="][/FONT]
[FONT="] لیبرال دمکرات[/FONT]
[FONT="] فراماسون[/FONT]
[FONT="] فرازمینی[/FONT]
[FONT="] ایران باستان[/FONT]
[FONT="] [/FONT]
[FONT="]---چه برداشتی از جمله زیر دارید؟[/FONT][FONT="][/FONT]
[FONT="]"دمکراسی چیزی نیست جز حکمرانی اکثریت مردم، جائی که ۵۱% از مردم حق ۴۹% بقیه را میگیرند[/FONT][FONT="]." [/FONT][FONT="] توماس جفرسون[/FONT][FONT="]
[/FONT][FONT="][/FONT]
[FONT="] [/FONT][FONT="]---اگر می تونستید قسمتی از تاریخ ایران رو پاک كنید یا تغییر بدید كدام قسمت رو انتخاب می كردی؟[/FONT][FONT="][/FONT]
[FONT="][/FONT]
[FONT="]---بهترین کتاب(کتابها) در زمینه مطالعه تاریخ ایران؟[/FONT]
[FONT="] [/FONT]
[FONT="]---نظر شما درباره ریچارد داوکینز و اینکه بعضی ها می گویند بیخدایی نیز به شدت در معرض خطر بنیادگرایی قرار دارد؟[/FONT]
سپاس.
درود. خوبی؟ الان متوجه شدم صندلی شما باز شده. منم چندتا سوال میپرسم.
1- بنظرت کوروش کبیر بیخدا بود یا خدا باور؟
2- خدایی وجود نداره. بنظرت نیروی بزرگ و واحدی هم در طبیعت وجود نداره؟
3- اگر قدرتمند و سیاستمدار بودی، واسه اعتراف گرفتن از شکنجه استفاده میکردی؟آری یا نه، چرا؟
4- اولین گوشی موبایلت چی بود؟ الان چی هست؟
5- من که خداباورم وقتی یه اتفاق خوب برام میافته میگم خداشکر. تو چی میگی؟
6- اگر قرار باشه جان یه نفر رو نجات بدی، اونی که خیلی دوستش داری یا اونی که خیلی دوستت داره؟ چرا؟
7- نظرت در مورد من چیه؟
Russell نوشته: 1- کدام منطقهیِ ایران و تهران را بیشتر دوست داری؟
من تهران رو خیلی دوست دارم. نه تنها به این خاطر که شهر من هست، بلکه به این خاطر که امکانات تهران در جای دیگه ای از ایران وجود نداره. زندگی در حاشیه تهران به نظرم بهترین زندگی در ایران خواهد بود. مثلن در لواسان و فشم.
ولی در خود تهران اگر نظرمو بخواهید، محله ازگل رو خیلی دوست دارم.
Russell نوشته: 2-سیستم سیاسی-اقتصادی مورد علاقهات برای ایران چیست؟(جدا از اینکه بطور کلی میدانیم به کاپیتالیسم معتقد هستی، آیا آرزوی خاصی برای اقتصاد ایران داری؟)
مشکل اقتصاد ایران نفته. سیستم مورد علاقه من همون سیستمیه که اکثر کشورهای نفتی دارند: مخارج دولت از منبع نفت تامین نمیشه. هزینه های دولت باید از منابع دیگه ای مثل مالیات و گمرکات و توریسم تامین بشه. خوشبختانه ایران از نظر جاذبه های توریستی کم نداره. مشکل در سیاست های دولت و نظام هست که توریست رو راحت و آزاد نمیگذارند. توریست قبل از هرچیز باید دید مثبت و بدون ترس و واهمه ای از ایران داشته باشه، سپس باید بتونه راحت ویزا بگیره یا حتی بدون ویزا بیاد ایران، سپس با اومدن به اینجا راحت باشه و بتونه مشروبشو بخوره، خانم بازیشو بکنه، راحتی ظاهریشو داشته باشه تا خلاصه اون دلارهاش رو در ایران خرج کنه. درآمدهای نفتی ایران فقط باید به صورت طلا و ارز ذخیره بشه یا در پروژه های ملی مصرف بشه. اینچنین سیستمی به نظر من برای ایران مفید و درست خواهد بود.
Russell نوشته: 3-نظرت دربارهیِ آیندهیِ اسلام و بطور کلی دین چیست؟ در سراشیبی سقوط است یا در تدارک ضد حملهای بزرگتر؟
اگر خوب به روند تاریخی دین دقت کنید متوجه سقوطش میشید. دست دین رفته رفته از اجتماع کوتاهتر میشه. در صده های گذشته که در هر سوراخی سرک میکشید، بعدتر دستش از دولت کوتاه شد و امروز هر کشوری که دین رو از دولت کنار گذاشته یا دستکم در عمل کنار گذاشته پیشرفت کرده، مثل ژاپن و ترکیه و امارات. دنیا با دیدن این پیشرفت ها، همین روند رو در پیش میگیره. در زمینه آموزش و پژوهش هم که همینطوره. امروز اگر یک دانشمند به خدا و ماوراء باور داشته باشه مسخرش میکنند. بنابر این اگر از این خط سیر به قول بچه ها گفتنی یک رگرسیون بگیرید، در یپش بینی وضعیت آینده متوجه میشید که فاتحه دین داره خونده میشه.
iranbanoo نوشته: نظرتون در مورد بی خدایی چیه و چه طور به این یقین رسیدید که خدایی وجود نداره؟
در زمینه باور یا ناباوری نسبت به وجود خدا، ابتدا دلایل و برهان های اثبات وجود خدا رو میشه به روشنی رد کرد. براهین اثبات وجود خدا اغلب دارای ضعف ها و چالش هایی هستند که مطلقن نمیتونن خدا رو اثبات کنند. خب به نظر من تا اینجا میرسیم به ندانمگرایی. چرا؟ چون دلایل وجودی رد شدند. شاید دلایلی باشند که هنوز موجود نشدند. درست همونطور که اگر اسناد و شواهد وجود فرازمینی ها رد بشه، هنوز هم احتمالی از وجود اونها میره. بنابر این برای بیخدایی باید دلایل محکمتری وجود داشته باشه. اینچنین دلایل هم اکنون هست. به نظر من یکی از قوی ترین دلایل، برهان شر و مساله غیبت خدا از جهان هست.
iranbanoo نوشته: اعتقاد دارید خدایی وجود نداره یا بیخیالش شدید؟
من معتقدم خدا مطلقن وجود نداره. من به خداناباوری قوی معقدم. یعنی مطلقن معتقدم خدا نه وجود دارد و نه می تواند وجود داشته باشد. اگر خدا "می توانست" موجود باشه، شر نباید در جهان موجود میبود. درست همونطور که یک مهندس در ترتیب دادن و ساختن یک برنامه یا روبات، بیشترین تلاشش رو میکنه تا بهترین سیستم رو پدید بیاره، خدا هم در اعمال خودش همین خصوصیت رو داره و اگر موجود بود، می بایست تنها همون بهشتی که وعده داده شده رو پدید میاورد نه کمتر.
خردگرایی و ایمان ستیزی: هدف خلقت
iranbanoo نوشته: روند بیخداییتون چه طور بود؟یهو بی خدا شدید یا نه اول ازش متنفر شدید بعد ؟
متنفر چرا؟ خیر اینطور نبود. من اول بی دین شدم. البته مثل خیلیای دیگه زیاد از بچگی تخم دین در من کاشته نشده بود. زمانیکه بچه بودم یادمه یکبار پدر من نشسته بود با یکی از اقوام داشتند به علی بد و بیراه میگفتند. البته مادرم همون زمان و در جوانیش هم بسیار دیندار و نمازخون بوده ولی خب ما در لیبرال بودن در خانواده پدر رفتیم
خلاصه با خواندن مطالب آرش بیخدا در سایت افشا (اون زمان زندیق هنوز نبود و آرش مطالبش رو روی افشا میگذاشت)، و بعد دو سه کتاب از جمله 23 سال، تولدی دیگر، پندار خدا، و دیدن برنامه های زنده یاد فاضلی عزیز دین رو خیلی خیلی زود و به سرعت کنار گذاشتم. من فکر میکنم در کمتر از 2،3 ماه اعتقادم رو به دین از دست دادم. بعدم که عضو انجمن های گفتگو و یکی دو جا دیگه شدم و در متن بحث ها قرار گرفتم این روند همینطور ادامه پیدا کرد. در انجمن ها هم نوشتارهای جناب مزدک من رو خیلی قانع و جذب میکرد.
بعد از این دیگه بیخدایی کار ساده ای هست. شما اگر تمام دلایل و اثبات های بیخدایان رو قانع کننده و منطقی بیابید، ولی اگر هنوز اعتقادتون رو به دین از دست نداده باشید ته دلتون میگید پس اون حرف های دین و معجزات و فلان و فلان چی میشه؟ در حالیکه اگر ابتدا به پوچ بودن دین پی ببرید، به خودی خود این احتمال رو میدید که شاید اصلن خدایی هم وجود نداشته باشه، اصلن دلیلی نیست خدا اگر وجود هم داشته باشه پیامبر بفرسته و ارشاد کنه! چه کار مسخره ای!
iranbanoo نوشته: تا به حال شده به اینکه بی خدا هستید شک کنید و عمیقا بخواید که خدایی وجود داشته باشه؟
شک بله. بارها شده. آخرین بار در همین بحث جناب [MENTION=453]کوشا[/MENTION] در زمینه برهان شر. هربار که برای خوندن پیک های ایشون میرفتم، منتظر بودم یک دلیل جدید و خوب بخونم. خب اگر چنین باشه مشخصه که من باید در باورهام کمی تجدید نظر کنم. همونطور که گفتم من به خداناباوری قوی معتقدم و این یعنی خدا نمیتونه وجود داشته باشه. ولی خب همواره منتظر این هستم که کسی بیاد و بگه اصلن این تفکر تو غلطه. چی عیبی داره؟ البته میدونم که چنین چیزی بسیار بعید خواهد بود
در مورد بخش دوم پرسشتون باید بگم خیر. من زندگی بدون خدا و ماوراء الطبیه رو ترجیح میدم. زندگی بدون خدا بسیار زیباتر و عقلانی تر هست. خدا باشه که چه کنه؟
iranbanoo نوشته: و سوال آخر اینکه آیا شده از اینکه خدا رو گذاشتید کنار احساس بدی داشته باشید؟
بله من زمانیکه بی دین بودم با خودم میگفتم خدا دیگه وجود داره. دین رو هم قبول نداشته باشید خدا رو که قبول دارید حتمن. حالا خدای این دین نشد، خدایی خوب و بچه مثبت! بعد که دلایل خداناباوران رو مطالعه میکردم بین عقل و علاقم مونده بودم. دوست داشتم خدا باشه. دوست نداشتم بیست و چندسال زندگی پشت سرم رو در اعتقاد و باوری بیهوده ببینم. خیلی شرایط سختی بود. با یکی دو دوست مشورت کردم. از بی تجربگیم بود. چرا که ذکر استدلال های مورد نظر برای کسی که پیش زمینه ای نداره کار اشتباهیه. هر استدلال نیاز به یک سری مقدمات و مطالعات اولیه داره. همینجوری یکباره نمیتونید بیاید برای کسی برهان شر رو مطرح کنید. در نتیجه این مشروت من با تمسخر و سرسری نگاه کردن دوستانم مواجه شد. و البته باعث شد در تنهایی خودم اعتقادم رو به خدا از دست بدم.
Persepolis نوشته: درود بر کوروش
درود پرسپولیسی جان. نیستی چند روزه :e405:
Persepolis نوشته: --- از نظر شما هیوم چیست و چه می کند؟
فیلسوف است. نمیدونم چه میکنه. شاید تبدیل به درختی، گیاهی چیزی شده باشه الان!
Persepolis نوشته: ---احساس درونی رو چگونه تعریف می کنید؟ مثلن فرض کنید یه اتفاقی میوفته که چند ساعت قبل انگار خبر داشتید؟ یا برای نمونه بعضی وقتها به جاهایی سر می زنیم که در آینده یه جورایی بهم ارتباط پیدا می کننند و مثالهایی از این دست.
من هیچ چیز رو خارج از طبیعت نمیدونم. من طبیعت گرا هستم که البته ورژن اخیر ماده گرایی است. اینهایی که شما میگید رو ممکه بشه تجربه کرد و درک کرد و توضیحی شاید نشه براش پیدا کرد ولی اونچه که ازش مطمئن هستم اینه که توضیحی "طبیعی" داره. چنین چیزهایی زیاد هستند از جمله "تجربه نزدیک به مرگ" یا NDE که امیدوارم بالاخره روزی پیش از مرگم مقاله ای که در این زمینه نیمه تمام دارم رو تمام کنم.
Persepolis نوشته: ---نویسنده مورد علاقتون کیست؟ چه کتابهایی رو بیشتر میخونید؟
من اهل کتاب داستان نیستم زیاد مگر سفارش شده باشه. ولی نویسنده ای که تمام کتاب هاش رو خوندم صادق هدایت هست. ضمنن مجموعه داستان های شل سیلور اشتاین رو به اضافه کتاب "پاهای کثیف" وی رو خوندم و از سبکش خیلی خوشم میاد.
Persepolis نوشته: لیبرال دمکرات
لیبرال دموکراسی به نظر من میتونه بهترین سیستم سیاسی باشه.
Persepolis نوشته: فراماسون
یاد کاربر yazi2005 میفتم
Persepolis نوشته: فرازمینی
به نظر من وجود دارند. حتا به صورت حیات اولیه و ساده.
Persepolis نوشته: ایران باستان
یاد شکوه و عظمتش میفتم و افسوس میخورم.
kourosh_bikhoda نوشته: درود پرسپولیسی جان. نیستی چند روزه
[FONT=&][FONT=&]درود.. از انتقاداتی که پایه فکری و منطقی ندارد گریزانم [/FONT][/FONT]و البته از کوروش جان هم نمیشه گذشت.. شاید نسبیتی که
اینشتین میگفت همین باشه
بگو ای یار بگو ... !
Persepolis نوشته: [FONT=&][FONT=&]درود.. از انتقاداتی که پایه فکری و منطقی ندارد گریزانم [/FONT][/FONT]و البته از کوروش جان هم نمیشه گذشت.. شاید نسبیتی که اینشتین میگفت همین باشه
بگو ای یار بگو ... !
به دل نگیرید. من حتم دارم شما در لحظه ای که تصمیم به ثبت نام در این انجمن گرفتید، استارت خودتون رو برای آبدیده شدن هم گرفتید. لطف شرکت در انجمن هایی مثل اینجا که کاربرانش با هم تعارف ندارند اینه که بهتر از دانشگاه ها میتونید در اون چیز بیاموزید و ضمنن روش های مقابله با حرافی ها و انواع حمله ها رو هم یاد بگیرید تا کم کم مثل یک شمشیر سامورایی در عین داشتن ویژگی های هنری، بُرنده هم بشید.
[ATTACH=CONFIG]3441[/ATTACH]
Persepolis نوشته: ---چه برداشتی از جمله زیر دارید؟
"دمکراسی چیزی نیست جز حکمرانی اکثریت مردم، جائی که ۵۱% از مردم حق ۴۹% بقیه را میگیرند." توماس جفرسون
کاملن درسته. به هر حال هر سیستم و هر نظامی دارای "معایب-مزایا"ست. نه "مزایا"ی خالی یا "معایب" خالی. ما در طراحی سیستم ها، همیشه به دنبال "بهینه سازی" هستیم، نه "بهترین" سیستم. این از ویژگی های ایده آل اندیشان و مذهبیون هست که به دنبال بهترین سیستم هستند. برای مثال در نگاه یک مسلمان شیعه، سیستم سیاسی قائم به نائب امام زمان بهترین سیستم ممکن هست که خالی از اشکاله. هر چه اشکال هست از فردیت ها و انسان هاست. در صورتی که چنین نیست و واقعن نمیشود به دنبال بهترین سیستم ممکن بود، بلکه میشود به دنبال بهتری سیستم موجود بود. به همین خاطره که همیشه نظام ها، سیستم ها و طراحی ها جا برای بهتر شدن دارند. اگر نگاهی به نظام طبیعت هم بکنید، فرگشت با اتکا به اصل انتخاب طبیعی به دنبال همین است: سیستم بهینه.
بنابر این دموکراسی هم ممکنه دیکتاتوری اکثریت به اقلیت تعبیر بشه. حتا دیکتاتوری x+1 بر x ولی چه باک؟ مهم اینه که این دیکتاتوری بنا به اصول دموکراسی دارای دو ویژگی باشه: 1. هیچ پست و مقام مادام العمری موجود نباشه. 2. هیچ پست و مقامی بدون انتخاب ایجاد نشه.
Persepolis نوشته: ---اگر می تونستید قسمتی از تاریخ ایران رو پاک كنید یا تغییر بدید كدام قسمت رو انتخاب می كردی؟
خیلی پرسش جالبیه. فکر که میکنم میبینم من باید تاریخ ایران رو در لحظه که موجب سقوط و بدبختی شده پاک کنم. به ذهنم رسید که اواخر دولت ساسانی و حمله قوم عرب رو پاک کنم ولی دیدم که بعده ها و پس از گذشت سده های آزگار، در زمان دیکتاتوری محمدرضا شاه عزیز این ننگ در حال فراموشی و جبران شدن بود. ولی یکهو دیدم که دوباره همون عامل باعث شد ایران عقبگرد کنه. بنا بر این، من فکر میکنم تاریخ ایران رو در زمانی که عرب ها که البته با استفاده از ضعف حکومت ساسانی موفق به پیروزی بر ایرانیان شدند پاک کنم. ولی تردید دارم در انتخاب این برهه، و انتخاب برهه ای از دودمان ساسانی که ضعف و بی مایگی و دخالت آتشکده ها در امور کشور سبب بروز این مساله شد. در اواخر ساسانیان حتا آتش هم دارای طبقه بندی اجتماعی شده بود و این باعث نارضایتی عموم بود.
Persepolis نوشته: ---بهترین کتاب(کتابها) در زمینه مطالعه تاریخ ایران؟
بی شک 2 قرن سکوت و تاریخ طبری از بهترین ها هستند. ولی اینها همه چیز نیستند. من تاریخ ده هزار ساله ایران رو در 4 جلد هم خوندم، البته به بعضی برهه ها خیلی خلاصه و سطحی نگاه کرده ولی به نظرم برای اطلاعات سریع و دادن سر نخ خیلی خوبه. در زمینه تاریخ معاصر کتاب "تاریخ 25 ساله سیاسی ایران" اثر سرهنگ نجاتی رو خوندم و استفاده کردم. بیش از این من که چیزی نخوندم و به ویکی پدیا و منابعش بیشتر باور دارم تا کتاب های چاپی.
Persepolis نوشته: ---نظر شما درباره ریچارد داوکینز و اینکه بعضی ها می گویند بیخدایی نیز به شدت در معرض خطر بنیادگرایی قرار دارد؟
این که شد 2 پرسش. پس 2 پاسخ داره.
من بیش از هرچیز در پروفسور داوکینز دو چیز میبینیم: 1. شور و اشتیاق وصف ناشدنی برای اشاعه علم گرایی و دوری از دینگرایی 2. حوصله و ادبیات زیبا که لازمه جذب مخاطب، به خصوص از نوع عام هست. من ایشون رو خیلی دوست دارم و پیگیر کارهاشونم هستم همیشه.
ولی در مورد بخش دوم سوالتون باید بگم که بنیادگرایی در زمینه بیخدایی قبلن تجربه شده. بیخدایی حکومتی یا state atheism قبلن در بعضی انقلاب های چپی محصول بوده. شوروی کمونیستی یک لکه ننگ رو بر پیشانی ایده مارکسیسم، مبنی بر آزادی از بند خرافه و جهل کوبید. چه بسا بر بیخدایی. در دولت کمونیستی، سطح شخصیت کاری افراد در جامعه و دولت وابسته بود به کوبیدن دین و تندروی وی در بیخدایی. کلیساهایی که خراب شدند، انتشاراتی که محدود شدند، کشیش هایی که اعدام شدند یا به اردوگاه های کار اجباری فرستاده شدند همه و همه مصداق روشنی از بنیادگرایی در اندیشه بیخدایی ست. بنابر این، بله بیخدایی هم به عنوان یک اندیشه یا یک تئوری، نه تنها از نظر تئوریک میتواند در معرض بنیادگرایی باشه، بلکه از نظر عملی هم در معرض این خطر بوده. به همین خاطر من مخالف چسباندن این اندیشه به هر نوع اندیشه سیاسی-اقتصادی هستم. چرا که در جاییکه سیاستمداران و اقتصادیون مجاز بدانند، در هیچ چیز در رسیدن به هدف خودشون دریغ نمیکنند. حتا شده به بهای پایمال کردن حقوق اولیه و انسانی افراد به نام ارزش های انسانی و اجتماعی.