دفترچه

نسخه‌ی کامل: بررسی اظهارات شیطان
شما در حال مشاهده نسخه آرشیو هستید. برای مشاهده نسخه کامل کلیک کنید.
صفحات: 1 2
در آخر فیلم وکیل مدافع شیطان خود شیطان اظهاراتی را بیان میکند که جالب توجه است و میخواستم نظر شما را راجع به این اظهارات بدونم:

بزار در مورد خدا یه کمی اطلاعات به تو (وکیل) بدم. خدا دوست داره که مراقب همه چیز باشه. اون یه دلقکه! فکرش رو بکن.اون به انسانها غریزه میده. اون این هدیه فوق العاده رو به تو میده و بعد چیکار میکنه؟ قسم میخورم که اینکار رو برای سرگرمی خودش میکنه و همینطور برای عالم شخصی خودش درست مثل یک فیلم طنز اون قوانین رو برخلاف غرایز تنظیم میکنه. این کار در واقع یک وقت گذرانی دائمی هست. نگاه کن ولی دست نزن. دست بزن ولی امتحان نکن. مزه مزه کن ولی نخور! وقتی که داری از این پا به اون پا می پری اون چیکار میکنه؟ اون فقط این رفتار رو به تمسخر میگیره! اون یک موجود خبیثه! اون یک سادیسته! اون در واقع یک مالک غایبه! چنین چیزی رو باید پرستش کرد؟ هرگز! از بدو خلقت با همین شکل ظاهری روی زمین بودم. احساسات و هیجاناتی رو که انسان دوست داشته پرورش دادم. همیشه به تمایلات انسان اهمیت دادم و از اون بازخواست نکردم. چرا؟ چون با وجود همه کاستی های اون هیچوقت اونو طرد نکردم. من یه طرفدار انسان هستم. من در واقع یک انسان گرا هستم. و شاید هم آخرین انسان گرا. چه کسی در ذهن سالم خودش ممکنه بتونه مالکیت تام من در قرن بیستم رو انکار کنه؟ همه دنیا. همه ی اون مال منه. من دارم به اوج میرسم. حالا دیگه نوبت منه.

نظر شما چیست؟!
خب نظر خودمو میگم! :

m@hdi نوشته: قسم میخورم که اینکار رو برای سرگرمی خودش میکنه

جواب مسلمین میتونه این باشه:

همانان كه دین خود را سرگرمى و بازى پنداشتند و زندگى دنیا مغرورشان كرد (گناه مورد علاقه شیطان در این فیلم!) پس همان گونه كه آنان دیدار امروز خود را از یاد بردند و آیات ما را انكار مى‏كردند ما [هم] امروز آنان را از یاد مى‏بریم. (اعراف 51)

m@hdi نوشته: این کار در واقع یک وقت گذرانی دائمی هست

و آسمانها و زمین و آنچه را كه میان آن دو است به بازی نیافریده‏ایم. (دخان 38)

m@hdi نوشته: اون یک موجود خبیثه!

وقتی به اتفاقاتی که در زندگی خودم رخ داده نگاه میکنم اگر بدونم خدایی در کار بوده و این اتفاقات رخ داده مطمئن میشم که واقعا خبیثه!

m@hdi نوشته: اون یک سادیسته!

با توجه به عذاب های جهنم درسته!

m@hdi نوشته: حالا دیگه نوبت منه

با توجه به دین گریزی مردم در دنیای امروز این حرفشم راسته.
من آخر این فیلم را ندیده‌ام و همواره تا نیمه دیده‌ام بعد یکچیزی شده نیمه کاره مانده، این است که بعد از تمام کردن فیلم نظر میدهم !!
m@hdi نوشته: زندگى دنیا مغرورشان كرد (گناه مورد علاقه شیطان در این فیلم!)
گمان میکنم گناه پسندیده ی لوسیفر در این فیلم، خودنمایی بود نه فراتنی (غرور)
Eitelkeit= vanity و این یکی از اَبَرگناهان ( گناهان کبیره) است و نه فراتنی.

seven deadly sins:
lust
envy
vanity
wrath
sloth
gluttony
avarice

[ATTACH=CONFIG]3137[/ATTACH]
مزدك بامداد نوشته: گمان میکنم گناه پسندیده ی لوسیفر در این فیلم، خودنمایی بود نه فراتنی (غرور)

میشود گفت هر دو چون وکیل هم خودنما بود هم اینکه موفقیتهایش مغرورش کرده بود.

ویرایش=دوباره پایان فیلم رو دیدم. لوسیفر گفت:

vanity ... definitely my favorite sin

که میشه همون غرور.
یک بار ما از یکی شنیدیم که گفت انسان توسط خدایی ظالم و کینه جو در جایی که خدا مدعیه که بهشت بوده اسیر بوده و شیطان انسان رو آزاد کرده تا انسان روزی بتواند خودش خدا شود. ما اون موقع دیدمون این بود که خدایی در کار نیست پس شیطانی هم نیست پس از او درخواست مدرک نکردم.

چنین ادعایی منبعش را میدانید که چیست؟
m@hdi نوشته: یشود گفت هر دو چون وکیل هم خودنما بود هم اینکه موفقیتهایش مغرورش کرده بود.

ویرایش=دوباره پایان فیلم رو دیدم. لوسیفر گفت:

vanity ... definitely my favorite sin

که میشه همون غرور.

نه، آن وکیل بادسر و خود بین نبود و از کامییابی هایش هم فراتن نشده بود،
بساکه به وارونه، میخواست کامیاب و پیروز شود که خودی نشان داده باشد.
این دو زاب به باریکی از هم جدا هستند ولی شوربختانه زبان فارسی کنونی از
رساندن چم "غرور" پسندیده و "غرور" ناپسند و خودنمایی و خودفریبی ناتوان است
و برای همه ی اینها واژه ی "غرور" را بکار میبرد.
غرور پسندیده: من از اینکه پسرم دکترایش را گرفته، مغرور هستم. (= بخود بالیدن)
غرور ناپسند : از بس که مغرور بود، سخن دوستش را نادیده گرفت (= بادسر)
خود فریبی: او دچار غرور شده و خود را بالاتر از همه میپندارد
...

-------------
vanity ، چم خودفریبی و خود نمایی و بیهودگی و خود پرستی را هم هتّا میدهد
ولی چم فراتنی ( pride ) یا بادسری (arrogance (غرور/تکبر) را ندارد و
اگر یک واژه نامه ای چنین برابری نوشته باشد، نادرست نوشته است.

پارسیگر
m@hdi نوشته: یک بار ما از یکی شنیدیم که گفت انسان توسط خدایی ظالم و کینه جو در جایی که خدا مدعیه که بهشت بوده اسیر بوده و شیطان انسان رو آزاد کرده تا انسان روزی بتواند خودش خدا شود. ما اون موقع دیدمون این بود که خدایی در کار نیست پس شیطانی هم نیست پس از او درخواست مدرک نکردم.

چنین ادعایی منبعش را میدانید که چیست؟
این از پیمان باستان ( عهد عتیق~توارت) است که خدا به ادم گفت که از میوه ی "شناخت"(= معرفت) نخور.
= برابر همان که برو و تنها; بخور و بخواب و بگا ، چیزی که در بهشت آینده خواهد بود گویا!
مزدك بامداد نوشته: این از پیمان باستان ( عهد عتیق~توارت) است که خدا به ادم گفت که از میوه ی "شناخت"(= معرفت) نخور.
= برابر همان که برو و تنها; بخور و بخواب و بگا ، چیزی که در بهشت آینده خواهد بود گویا!

اینکه بهشت آینده فقط به شکم و زیر شکم خلاصه میشود مختص یهودیت نیست در اسلام و مسیحیت هم همانطور است اما مطمئنا در هیچکدام از این 3 دین نیامده که خدا ظالم و کینه جو هست و شیطان ناجی انسان! البته همینکه اسم درخت ممنوعه معرفت بوده برای یهودیت و مسیحیت مشکل ساز هست اما در اسلام چون اسم این درخت معرفت نیست مشکل ساز نیست اما همچنان یک چیزی پابرجا خواهد ماند و آن این است که چرا خدا عین بچه آدم (!) آدم و حوا را توجیه نکرد که طرف این درخت نروند و فقط بطور مسخره ای گفته بود نخورید وگرنه ستمکار میشوید!

من سوال اصلیم این هست که کی گفته خدا ظالم و کینه جو هست و شیطان ناجی انسان بوده؟!
m@hdi نوشته: من سوال اصلیم این هست که کی گفته خدا ظالم و کینه جو هست و شیطان ناجی انسان بوده
[ATTACH=CONFIG]3139[/ATTACH]
این در استوره های یونان هم هست که خدایان و پدر خدایان ( زئوس) نمیخواستند که
آدمی به شناخت و دانش و .. دست یابند و از آنها برتری جویند و "پرومته" (شیطان)، آتش
دانش را دزدیده و به آدم پیشکش نمود* و برای همین از سوی زئوس به پادافرهی سخت و
جاودانه ایراخته گردید( که هرروز کرکسی جگرش را بخورد). در اینجا کینه جویی خدا پیداست.
در تورات هم آمده است که خدا آنگاه که دید آدمیان در بابل برجی بلند ساخته اند
[ATTACH=CONFIG]3140[/ATTACH]
که سر به آسمانها می ساید، از این "گستاخی" و بلندی جویی آدمی خشمگین گردید
و برج را ویران کرده و زبان مردم را که تا آنزمان یکسان بود، چنان به هم ریخت
که دیگر کسی نتواند با دیگری به یک زبان سخن بگوید و در پی ان، آدمها بجان هم
افتاده و نتوانند دست به یکی نموده و بر خدا برتری جویند. پس زبانهای گوناگون
[ATTACH=CONFIG]3142[/ATTACH]
اینچنین پدید امدند (تورات). پس در اینجا هم میبینیم که خدا یک جور ترس و هراس
از آدمیان و اینکه خود را از بند خدایان رها کنند، دارند.


* نکته ی گیرا اینکه نام دیگر شیطان، لوسیفر است = آورنده ی آتش و نور

پارسیگر
صفحات: 1 2