دفترچه

نسخه‌ی کامل: بررسی اظهارات شیطان
شما در حال مشاهده نسخه آرشیو هستید. برای مشاهده نسخه کامل کلیک کنید.
صفحات: 1 2
m@hdi نوشته: شیطان ناجی انسان بوده
نکته ی ادبی:
ناجی واژه ی نادرست است،
اگر میخواهید بگویید "رهایی بخش"، به عربی میشود " مـُـنجی"
ناجی به چم کسی است که رهایی بخشیده و بوخته میشود.
شوربختانه، از انجا که مردم ما واژه های عربی را که درست
چم شان را نمیدانند ( چون زبان راستین انها نیست) بسیار
به نادرست بکار میبرند.
مزدك بامداد نوشته: که سر به آسمانها می ساید، از این "گستاخی" و بلندی جویی آدمی خشمگین گردید
و برج را ویران کرده و زبان مردم را که تا آنزمان یکسان بود، چنان به هم ریخت
که دیگر کسی نتواند با دیگری به یک زبان سخن بگوید و در پی ان، آدمها بجان هم
افتاده و نتوانند دست به یکی نموده و بر خدا برتری جویند. پس زبانهای گوناگون

تا جاییکه من خوانده ام و دیده ام
هنگامی که نمرود تیر زد به سوی خدا
خدا کاری کرد که پادشاهیش از میان رود!
اینچیزی که شما گفتید شد.
پس خشم خدا از کار نمرود بود,نه از ساختن آسمانخراش.

اینهم بگم که من تنها این را خوانده ام.نه از خدارا پدافندم.

پارسیگر
homayoun نوشته: هنگامی که نمرود تیر زد به سوی خدا
خدا کاری کرد که پادشاهیش از میان رود!

הָבָה נֵרְדָה וְנָבְלָה שָׁם שְׂפָתָם אֲשֶׁר לֹא יִשְׁמְעוּ איִשׁ שְׂפַת רֵעֵהוּ

داستان های تورات و قران همه جا یکسان نیست و داستان مهادین و درست در
تورات یافت میشود و در قران، داستان ها ابکی و سانسور شده و یا دگریسته
است، برای نمونه در داستان یونس، نکته ای در باره ی بوته کدو هست که
در قران شما هوش نمیکنید که این بوته چه رُلی بازی میکرده و تازه پس از
خواندن تورات در می یابید که کارکرد این بوته ی کدو چه بوده. یا ابراهیم در
قران میخواهد اسماعیل را قربانی کند که درستش در تورات، اسحق است،
چرا که اسحق آن پسری بود که او و ساراه، سالها آرزویش را داشته بودند.
در داستان نمرود هم در اسلام، کاراکتر او بد تر از تورات نمایش داده شده و
در تورات نیست که او برج بابل را برای سرنگونی یهوه ساخته باشد. او در
تورات یک نواده ی "نوح" است که کشور آسور را بنیاد نهاد.
[ATTACH=CONFIG]3143[/ATTACH]

مزدك بامداد نوشته: داستان های تورات و قران همه جا یکسان نیست و داستان مهادین و درست در
تورات یافت میشود و در قران، داستان ها ابکی و سانسور شده و یا دگریسته
است،

من از انجیل خوانده بودم. فیلمی به نام آفرینش این را نشان میداد.
هرچند شاید در هردو دست برده باشند و کسی خوب نمیداند.

این کشور آسور که گفتید همان آشور است که با ایران (در زمان ماد) در جنگ بوده؟
ژنرالی,نگرتان به این داستان های تورات و انجیل و قرآن چیست؟

پارسیگر
m@hdi نوشته: اینکه بهشت آینده فقط به شکم و زیر شکم خلاصه میشود مختص یهودیت نیست در اسلام و مسیحیت هم همانطور است
در دین ترسایی، بهشتی با حوری باکره و اینها تاجاییکه میدانم نیست،
چرا که گفته میشود که رستاخیز در دین ترسایی تنها برای روانهاست
و نه برای تن ها. اگر کسی آگاهی تئولوژیک ژرفی در این باره دارد، بگوید.
homayoun نوشته: این کشور آسور که گفتید همان آشور است که با ایران (در زمان ماد) در جنگ بوده؟
درست است، هرچند آسور و بابل بسیار کهن تر از شهرمندی ماد ها و ایران است.
homayoun نوشته: من از انجیل خوانده بودم. فیلمی به نام آفرینش این را نشان میداد.
من در جایی از تورات/انجیل ندیدم که نمرود به سوی آسمان تیری پرتاب کرده باشد،
هرچند در فیلم هم نشان داده باشد. ( من هم این فیلم را دیده ام) این داستان را از
بنمایه های عربی و اسلامی گرفته اند و در فیلم آورده اند چون نیروی داراماتیک
و نمایشی/نمادین نیرومندی در خود دارد.
در اسلام نیمرود بجای همه ی خودبینان گرفته شده و هتا کسی است که گویا ابراهیم را
در آتش می اندازد! ( که به هرروی با تاریخ هم همخوان نیست)
در افسانه های دیگر ، نمرود مانند کیکاووس، با یاری ۴ شهباز به آسمان پرواز میکند.
در واپسین نگاه، همانگونه که گفتیم، خدایان همواره از برتری و بلندی آدمیان میترسیده اند.
چه در استوره های آریایی /یونانی و چه در سامی
و این نشان میدهد که هومن از دیرباز میدانسته است که به یاری دانش
و شناخت و آگاهی میتواند خود به جایگاه خداوندی دست یابد
و بینیاز از لابه و نماز به درگاه خدایان ( نیروهای برتر طبیعی
که از دست او بیرون بوده اند) گردد.

پارسیگر
مزدك بامداد نوشته: در تورات هم آمده است که خدا آنگاه که دید آدمیان در بابل برجی بلند ساخته اند
که سر به آسمانها می ساید، از این "گستاخی" و بلندی جویی آدمی خشمگین گردید و برج را ویران کرد

این حرف فقط موقعی میتواند صحیح باشد که این را قبول کنیم که خدا به مرور زمان واقع بین تر شده وگرنه الان هم ما آسمان خراش نداشتیم.
m@hdi نوشته: این حرف فقط موقعی میتواند صحیح باشد که این را قبول کنیم که خدا به مرور زمان واقع بین تر شده وگرنه الان هم ما آسمان خراش نداشتیم.

صحیح ترش این است که خدا از اول وجود نداشته! و اینها همه داستان و مشتی افسانه و دری وریست که یک عده شیاد در آن زمان برای مردم بازگو میکردند تا بتوانند با ترساندن آنها از خدایان برشان حکومت کنند.
عیسا هم اگر کشته نمیشد و مریدانش زیادتر از یک حدی میشد قطعن به همان راهی میرفت که محمد رفته بود.
m@hdi نوشته: این حرف فقط موقعی میتواند صحیح باشد که این را قبول کنیم که خدا به مرور زمان واقع بین تر شده وگرنه الان هم ما آسمان خراش نداشتیم.
همین هم هست، برای نمونه پس از توفان نوح،
یهوه (خدا) گفت که از دیدن رنج مردم بر آن
شده است که دیگر از این توفان ها برای
ما نفرستد! ( تورات)
صفحات: 1 2