دفترچه

نسخه‌ی کامل: مردان خدا!!
شما در حال مشاهده نسخه آرشیو هستید. برای مشاهده نسخه کامل کلیک کنید.
صفحات: 1 2
یکی از استدلال هایی که در مباحثه با دینداران مطرح میشود اشاره به شخصیت و هدف پیامبرانشان است.
اینکه پیامبری که پیام آور دینی الهیست چرا باید برای تعالیم و پیام های الهی اینچنین متحمل هزینه و درد و رنج شوند تا دست کم جامعه ای که ظلم در آن بیداد میکند ! را سامان بخشند.
اگر خیلی منصف باشند دست کم میپذیرند که شاید آن طور که باید پیامبرانشان مقدس نباشد اما اینکه با تمام وجود
برای گسترش به زعم خودشان نیکی تلاش کرده اند و از این بابت قابل احترام و تحسین اند.
شخصیتی چون پیامبر اسلام که فردی یتیم و بیچیز بوده چرا باید در فرهنگ عربی خشن ان دوره خود را در چنین دردسری بیندازد و برای گسترش پیامی نیک خود را مغضوب قوم خود کند.
یا عیسی یا موسی یا ....که گرچه در وجود شخصیتی به این نام ها هم تردید وجود دارد اما آنچه که مشخص است
مردانی بوده اند که برای دینی و روشی نو عملی خلاف عرف کرده اند.
نظر شما در مورد شخصیت های این پیام آوران چیست؟
آیا آنان را افرادی صرفا قدرت طلب میبینید؟
آیا پیامبران الهی کاملا سیاه هستند یا میتوان نقاطی مثبت هم در شخصیت و عملکردشان پیدا کرد؟
و یک سوالی که برای خود من مطرح است:
چرا تمام متوهان و قدرت طلبان دینی همگی مرد هستند:)))؟
آیا میتوان نتیجه گرفت زنان به واسطه ی نداشتن ابزار قدرت و یا روحیه ای منصف تر و خردمند تر از تعصبات و تعلقات خرافی به دور هستند؟:)
iranbanoo نوشته: خود را مغضوب قوم خود کند.
باید از google translate از عربی به انگلیسی کاربگیریم تا واژگان شما را هوش کنیم؟

در پاسخ باید گفت پیامبری که خودش بخورد که پیامبر نیست همه میگویند دین آورده و خودش خورده و خوابیده!
پیامبر باید آزموده شود.. باید سختی بکشد...بیشتر پیامبران هم اینگونه بودن...
سولومن (حضرت سلیمان) اینگونه نبود. یا یا ....
اگر سختی نمیکشید مردم میگفتند چرا سختی نمیکشد!

پارسیگر
homayoun نوشته: باید از google translate از عربی به انگلیسی کاربگیریم تا واژگان شما را هوش کنیم؟
:)
خوب منهم در فهم واژگان پارسی دچار چنین مشکلی هستم.ولی خوب دیگر من با این نوع از نگارش و ادبیات اخت گرفته ام و هنوز هم توجیه نشده ام که چرا باید این نگارش و ادبیات را به کل کنار بگذارم .!


homayoun نوشته: در پاسخ باید گفت پیامبری که خودش بخورد که پیامبر نیست همه میگویند دین آورده و خودش خورده و خوابیده!
پیامبر باید آزموده شود.. باید سختی بکشد...بیشتر پیامبران هم اینگونه بودن...
سولومن (حضرت سلیمان) اینگونه نبود. یا یا ....
اگر سختی نمیکشید مردم میگفتند چرا سختی نمیکشد!
اتفاقا این مسئله از نوع استدلالهای عجیب خود مذهبیون است که پیام آور چون مسئولیتی چنین عظیم دارد پس باید متحمل هزینه ای اینچنین شود.
اما منظور اصلی من نگاه کردن بر شخصیت خود این پیام آوران و هدف و انگیزه شان از این کار است.
اصولا آیا کسی که خود را پیام آور نیکی و فرستاده ی خدایی مهربان میداند آیا حقیقتا فردی نیکخواه است یا فردیست که ندانسته یا دانسته وارد بازی و قماری سخت میکند.
چرا که در همان عربستان هم بعد از محمد افرادی بوده اند که ادعای پیامبری کرده اند ولی نتوانسته اندآن طور که باید موفق باشند.
iranbanoo نوشته: اصولا آیا کسی که خود را پیام آور نیکی و فرستاده ی خدایی مهربان میداند آیا حقیقتا فردی نیکخواه است یا فردیست که ندانسته یا دانسته وارد بازی و قماری سخت میکند.
چرا که در همان عربستان هم بعد از محمد افرادی بوده اند که ادعای پیامبری کرده اند ولی نتوانسته اندآن طور که باید موفق باشند.

هومنی نیکو بوده که خداوند وی را برگزیده نزد خود فراخوانده و به پیامبری گماشته! پس هومنی نیکخواه است. با کار خود ریسک بزرگی هم کرده .... آن هم دانسته! مگر میشود ندانسته؟ این چه سخنی است که میزنید؟ میداند که دارد چکار میکند دیگر!

پیامبران دروغین هم زیاد بوده اند که مردم نادان کمی باوریدند که آنها پیامبرند!
ولی امروزه کمتر کسی این دینها را باور دارد . که وهابی ها و بهایی ها از آناند.

این چیزیست که دین دارها میگویند.
نون اگر از یک بیخدا بپرسید خواهد گفت که همه پیامبران بد بودند و مردم را اسکل کردند.
اگر فیلوسفیا هم بخوانید میبینید که همه در پی استوانش خدا یا نبودن وی هستند.
ولی هیچکس دیگری را نمیپذیرد!
در نسک های دانشیک اسلام گفته شده اندیشهگرایی تنها چیز خوبی نیست...
برخی چیزها را باید با دل پذیرفت... که پیرامون این نیز هرکس سخنان خود را میگوید!
اینگونه جستارها چند تن را خوب به جون هم میاندازد...

iranbanoo نوشته: خوب منهم در فهم واژگان پارسی دچار چنین مشکلی هستم.ولی خوب دیگر من با این نوع از نگارش و ادبیات اخت گرفته ام و هنوز هم توجیه نشده ام که چرا باید این نگارش و ادبیات را به کل کنار بگذارم .!

اینهمه در تاپیک ها گفته شده که زبان امیخته شده با تازی آن توانایی را ندارد...
کارواژه ها دو تیکه شده اند. زبان پارسیک نزدیک تر به زبان های اروپایی است.
باز شما میگوید نمیدانید چرا؟
بدبختی ما مردمانی اینگونه اند که از روی ندانمکاریشان دیگران نیز نمیتوانند به خواسته های راستین خود برسند!
به نگر شما کدام گزاره زیباتر است؟
فیلم های جدید و مختلفی که برای اخویم گرفتم مفقود شد.
فیلم های نو و گوناگون که برای برادرم گرفتم گم شد.
من نمیدانم اینهمه واژه نزدیک به انگلیسی و آلمانی و فرانسوی داریم..
بازهم برخی تازی میگویند... جدید, اسم , قبل, بعد ,حالا ,الان, مثلا!


پارسیگر
homayoun نوشته: هومنی[١] نیکو بوده که خداوند وی را برگزیده نزد خود فراخوانده و به پیامبری گماشته[٢]! پس هومنی نیکخواه است. با کار خود ریسک بزرگی هم کرده .... آن هم دانسته! مگر میشود ندانسته؟ این چه سخنی است که میزنید؟ میداند که دارد چکار میکند دیگر!

پیامبران دروغین هم زیاد بوده اند که مردم نادان کمی باوریدند که آنها پیامبرند!
ولی امروزه کمتر کسی این دینها را باور دارد . که وهابی ها و بهایی ها از آناند.

این چیزیست که دین دارها میگویند.
نون[٣] اگر از یک بیخدا بپرسید خواهد گفت که همه پیامبران بد بودند و مردم را اسکل کردند.
اگر فیلوسفیا هم بخوانید میبینید که همه در پی استوانش[٤] خدا یا نبودن وی هستند.
ولی هیچکس دیگری را نمیپذیرد!
در نسک[٥] های دانشیک[٦] اسلام گفته شده اندیشهگرایی تنها چیز خوبی نیست...
برخی چیزها را باید با دل پذیرفت... که پیرامون[٧] این نیز هرکس سخنان خود را میگوید!
اینگونه جستارها چند تن را خوب به جون هم میاندازد...
اینطور که پیداست شما یک باورمند به دین و وجود خدا هستید.
خوب برای یک باورمند پیام آور دین خوب مطلق است.یعنی چون پیام آور خوب بوده از طرف خدا مامور میشود.
ولی خوب در واقع اینطور نیست.من با توجه به اینکه هیچ ماموریت الهی ای وجود ندارد به تحلیل این نوع از شخصیت ها
میخواهم بپردازم.
خوب من بیخدا هستم و نمی گویم تمام پیام آوران بد بوده اند.حتی در مورد محمد هم وقتی به زندگیش نگاه میکنم بیشتر او را فردی با هوش و خلاق و والبته خوش شانس میبینم تا یک فرد حیله گر و بد کار!
ولی این به نشانه ی تایید شخصیتش نیست.چیزی که در این جستار به دنبالش هستم نه تایید و تقبیح شخصیت پیام آوران که چرایی و انگیزه ی ادعایشان است.


homayoun نوشته: اینهمه در تاپیک ها گفته شده که زبان امیخته[٨] شده با تازی آن توانایی را ندارد...
کارواژه[٩] ها دو تیکه شده اند. زبان پارسیک[١٠] نزدیک تر به زبان های اروپایی است.
باز شما میگوید نمیدانید چرا؟
بدبختی ما مردمانی اینگونه اند که از روی ندانمکاریشان دیگران نیز نمیتوانند به خواسته های راستین خود برسند!
به نگر شما کدام گزاره زیباتر است؟
فیلم های جدید و مختلفی که برای اخویم گرفتم مفقود شد.
فیلم های نو و گوناگون که برای برادرم گرفتم گم شد.
من نمیدانم اینهمه واژه نزدیک به انگلیسی و آلمانی و فرانسوی داریم..
بازهم برخی تازی میگویند... جدید, اسم , قبل, بعد ,حالا ,الان, مثلا!
چرا عصبانی میشوید اخوی:دی
من هم نگفتم عربی زبان کاملیست.گفتم وام گرفتن از زبانی مانند عربی چیز عیب داری نیست
iranbanoo نوشته: اینطور که پیداست شما یک باورمند به دین و وجود خدا هستید.
خوب برای یک باورمند پیام آور دین خوب مطلق است.یعنی چون پیام آور خوب بوده از طرف خدا مامور میشود.
ولی خوب در واقع اینطور نیست.من با توجه به اینکه هیچ ماموریت الهی ای وجود ندارد به تحلیل این نوع از شخصیت ها
میخواهم بپردازم.
خوب من بیخدا هستم و نمی گویم تمام پیام آوران بد بوده اند.حتی در مورد محمد هم وقتی به زندگیش نگاه میکنم بیشتر او را فردی با هوش و خلاق و والبته خوش شانس میبینم تا یک فرد حیله گر و بد کار!
ولی این به نشانه ی تایید شخصیتش نیست.چیزی که در این جستار به دنبالش هستم نه تایید و تقبیح شخصیت پیام آوران که چرایی و انگیزه ی ادعایشان است.

تقبیح؟ با قباحت هم ریشه است؟ قباحت چیست خب ... google translate هم باز نمیشود برایم ...

انگیزه آنها این بوده که خدایشان به آنان گفته چنین کنند
ان ها هم مردم را دوست داشتند و کاری که خدا به دوششان انداخته...
مادر شما به شما بگوید به خواهر کوچکترت شمارش بیاموز و شما بیاموزید چه انگیزه ای داشته اید؟
نزدیک به همان است...
....
iranbanoo نوشته: چرا عصبانی میشوید اخوی:دی
من هم نگفتم عربی زبان کاملیست.گفتم وام گرفتن از زبانی مانند عربی چیز عیب داری نیست
...
من نگفتم که شما گفتید کامل است! چون من از واژه کامل کارنمگیرم.
شما گفتید نمیدانید چرا باید اینگونه سخن بگوید و پارسی امیخته با تازی گرفتاری ندارد!
[/QUOTE](ولی خوب دیگر من با این نوع از نگارش و ادبیات اخت گرفته ام و هنوز هم توجیه نشده ام که چرا باید این نگارش و ادبیات را به کل کنار بگذارم .!)[/QUOTE]
من هم گفتم وام گرفتن از زبان عربی به اندازه 70% بسیار هم بد است!
اگر بازهم درنیافتید بروید هفت خان اسپندیاد که نوشته شده بخوانید!
همین نوشتار بود که من را از 15% تازی به 0% تازی رساند.
homayoun نوشته: انگیزه آنها این بوده که خدایشان به آنان گفته چنین کنند
ان ها هم مردم را دوست داشتند و کاری که خدا به دوششان انداخته...
مادر شما به شما بگوید به خواهر کوچکترت شمارش بیاموز و شما بیاموزید چه انگیزه ای داشته اید؟
نزدیک به همان است...
یعنی اگر پیامی از خدایشان دریافت نمی کردند مرد عمل نبودند و انگیزه ای برای گسترش پیام های به اصطلاح نیک خواهانه شان نداشتند؟!
بعد خدایشان وقتی میگوید برای گسترش دین بروند کرور کرور آدم بکشند آنها هم باید بروند بکشند؟
به هر سو گویا مبنا ی این بحث با باورهای شما همخوانی ندارد و بدون در نظر گرفتن حقایقی دروغ بودن وحی نمیتوانید به تحلیل درستی از انگیزش کار و شخصیت آنان انجام دهید.


homayoun نوشته: تقبیح؟ با قباحت هم ریشه است؟ قباحت چیست خب ... google translate هم باز نمیشود برایم ..
شما چند وقت است پارسی گوی شده اید که این قدر با این واژگان غریبید؟
قبح به بد بودن و زشت بودن عمل یا چیزی دلالت دارد.
homayoun نوشته: من نگفتم که شما گفتید کامل است! چون من از واژه کامل کارنمگیرم.
شما گفتید نمیدانید چرا باید اینگونه سخن بگوید و پارسی امیخته با تازی گرفتاری ندارد!
(ولی خوب دیگر من با این نوع از نگارش و ادبیات اخت گرفته ام و هنوز هم توجیه نشده ام که چرا باید این نگارش و ادبیات را به کل کنار بگذارم .!)[/QUOTE]
من هم گفتم وام گرفتن از زبان عربی به اندازه 70% بسیار هم بد است!
اگر بازهم درنیافتید بروید هفت خان اسپندیاد که نوشته شده بخوانید!
همین نوشتار بود که من را از 15% تازی به 0% تازی رساند.[/quote]
منهم نگفتم که شما گفتید که من گفتم زبان عربی کامل است: دی
منظور من این بود که من خود به شخصه نمیگویم زبان عربی یک زبان کامل و بی عیب است ولی در کل زبان چندان نا کارمدی نیست و میتوان درصدی از آن را برای آمیختن با زبان پارسی استفاده کرد و مفهوم را رساند. وقتی میتوان با کمک آن مفهوم را رساند چرا نباید از آن بهره جست؟
برخی مانند بودا یا زردشت بیگمان هومنانی نیکسرشت بوده‌اند, برخی مانند محمد هم
گویا در آغاز آماج نیک‌تری داشته‌اند, ولی به گاهِ توان‌یابی به بیراهه و کژروی افتاده‌اند.

مسیح را هم من خودم میپسندم, یا دستکم سخنانی که به او بربسته‌اند, ولی آنجا جای سفرنگ و آزند بسیار باز است.



پ.ن.
زنان پیغمبر نداشته‌ایم, چون درست کردن و رسیدگی و اندیشیدن پیرامون همبود و راهکاریایی از دیرباز بر دوش
مردان افتاده و همچنان هست, از زنان جز بچه‌داری بیشتر چشم‌نمیداشتند, که آن کهن‌زمانها خودش کاری دشوار بود.

پارسیگر
iranbanoo نوشته: یعنی اگر پیامی از خدایشان دریافت نمی کردند مرد عمل نبودند و انگیزه ای برای گسترش پیام های به اصطلاح نیک خواهانه شان نداشتند؟! بعد خدایشان وقتی میگوید برای گسترش دین بروند کرور کرور آدم بکشند آنها هم باید بروند بکشند؟ به هر سو گویا مبنا ی این بحث با باورهای شما همخوانی ندارد و بدون در نظر گرفتن حقایقی دروغ بودن وحی نمیتوانید به تحلیل درستی از انگیزش کار و شخصیت آنان انجام دهید.
هرچه خدا میگفت میکردند و هرچه نمیگفت نمیکردند. آدم که هیچ بچه هم میکشتند... مانند حضرت خضر!
iranbanoo نوشته: شما چند وقت است پارسی گوی شده اید که این قدر با این واژگان غریبید؟ قبح به بد بودن و زشت بودن عمل یا چیزی دلالت دارد.
تاکنون من این قبح و دلالت و این چیزها را نشنیده ام. خیلی کم در ماتیکان ها مگر شنیده باشم! از پارسی گویی هم نیست... در شهر ما مردم از واژگان عربی زیاد کار نمیگیرند! در کودکی هم چون شاهنامه زیاد میخواندم زبان پارسیک مانند زبان مادریم است نه فارسی. شما آن هفت خان اسپندیار را بخوان! همین! پارسیگر
Mehrbod نوشته: برخی مانند بودا یا زردشت بیگمان هومنانی[١] نیکسرشت بوده‌اند, برخی مانند محمد هم
گویا در آغاز آماج[٢] نیک‌تری داشته‌اند, ولی به گاهِ توان‌یابی به بیراهه و کژروی افتاده‌اند.

مسیح را هم من خودم میپسندم, یا دستکم سخنانی که به او بربسته‌اند[٣], ولی آنجا جای سفرنگ[٤] و آزند[٥] بسیار باز است.
بودا و زرتشت هیچ گاه خود را پیامبر و واسطه ی خدا و مردم نخوانده اند.بلکه به سبب حکیم بودنشان بوده که به عنوان پیام اور شناخته میشوند.
بنابراین انگیزه ی زرتشت و بودا نه پیامبری که همانند فیلسوفان و یا عارفان تنها قصدشان اشاعه ی تفکری نو بدون چشمداشت به پیروی دیگران بوده.

اما در ادیان ابراهیمی و حتی خود عیسی مسیح فرد خود را واسطه ی خدا و مردم میداند.گرچه به زعم خود افکار نیک خواهانه ای دارد اما یک دروغ و ترفند مشترک بین این پیامبران وجود دارد و آنهم استفاده از خدایی که یا توهم زده اند و با او ارتباط برقرار کرده اند و یا اینکه دانسته از این سیاست برای پیشبرد افکارشان استفاده کرده اند.

اینطور که پیداست محمد خود از اینکه پیامبر شود هم خبر نداشته.یعنی وقتی در غار حرا حالاتی را در خود احساس میکند دقیقا نمیداند چه بر سش آمده و وقتی این را به خدیجه میگوید و به گوش شخصی به نام ورقه بن نوفل میرسد
این فکر به دهنش میرسد که میتواهند یک پیامبر شود!
حالا این از سر هوش فوق العاده ی محمد بوده یا سیاستمداریش و یا اینکه از بیماری روحی رنج میبرده چندان معلوم نیست.



Mehrbod نوشته: پ.ن.
زنان پیغمبر نداشته‌ایم, چون درست کردن و رسیدگی و اندیشیدن[٦] پیرامون[٧] همبود[٨] و راهکاریایی از دیرباز بر دوش
مردان افتاده و همچنان هست, از زنان جز بچه‌داری بیشتر چشم‌نمیداشتند, که آن کهن‌زمانها خودش کاری دشوار بود.
ندانسته حرفهایی میزنید ها!
در همان عربستان هم همزمان با محمد یک زن بوده که ادعای پیامبری میکرده و از قضا طرفدارانی هم جمع میکند.
منتهی از آنجایی که قدرتی که همیشه در دست مردان بوده را نداشت ,کارش نمیگرد.
اتفاقا همین مسئله نشان میدهد که مردان با ابزار قدرت است که توانایی مطرح کردن خود را دارند و گرنه اندیشیدن و
خرد ورزی در زنان وجود داشته .. اگر به تاریخ ادیان هم نگاهی بیندازیم این مردان بوده اند که در کار اشاعه ی خرافه یدی طولانی داشته اند.
صفحات: 1 2