دفترچه

نسخه‌ی کامل: فطری بودن وجود خدا،ادعا یا واقعیت؟
شما در حال مشاهده نسخه آرشیو هستید. برای مشاهده نسخه کامل کلیک کنید.
صفحات: 1 2 3 4
مایه‌ی آبروریزی‌ست؛ آخر ای مسلمان فهمیده این چه شیوه‌ی استنتاج و فرجامیابی‌ست؟! :e108:
من هنوز نتونستم وقتی این طرز تایپ کردن های کتابی رو توی فروم میبینم ٬ نخندم :))
agha Roozbeh نوشته: من هنوز نتونستم وقتی این طرز تایپ کردن های کتابی رو توی فروم میبینم ٬ نخندم :))

من فکر می‌کنم این شیوه مقبولیت بیشتری نزد خواننده دارد، طوریکه با فکر مخاطب بازی می‌کند و گاه او را فریب می‌دهد.
فارغ از محتوا و درونمایه‌ی پیام‌ها، قالبِ نگارشی خشت اول را برای اثرگذاری بر ذهن و روان خواننده‌ دارد. شما اگر هر استدلال
مضحکی را در یک ساختار متکلف، ادیبانه و یکپارچه به قلم درآورید به مراتب با استقبال بیشتر و گسترده‌تری مواجه می‌شوید.
من این‌ را از مزدک آموختم، نثر مزدک در میان تمام فروم‌نویسانِ پارسی یکتا و یگانه بود؛ او با تمام ابزار ممکن و فن بلاغت به
جنگ عمله‌ی جهل می‌رفت؛ تا بدانجا که پَـرهون (دایره‌ی) سرخ‌رنگِ پایِ نویسه‌هایش نیز سبکِ منحصر به فردی برای «برجسته‌تر»
شدن پیام‌هایش نسبت به دیگران بود.
Alice نوشته: من فکر می‌کنم این شیوه مقبولیت بیشتری نزد خواننده دارد، طوریکه با فکر مخاطب بازی می‌کند و گاه او را فریب می‌دهد.
فارغ از محتوا و درونمایه‌ی پیام‌ها، قالبِ نگارشی خشت اول را برای اثرگذاری بر ذهن و روان خواننده‌ دارد. شما اگر هر استدلال
مضحکی را در یک ساختار متکلف، ادیبانه و یکپارچه به قلم درآورید به مراتب با استقبال بیشتر و گسترده‌تری مواجه می‌شوید.
من این‌ را از مزدک آموختم، نثر مزدک در میان تمام فروم‌نویسانِ پارسی یکتا و یگانه بود؛ او با تمام ابزار ممکن و فن بلاغت به
جنگ عمله‌ی جهل می‌رفت؛ تا بدانجا که پَـرهون (دایره‌ی) سرخ‌رنگِ پایِ نویسه‌هایش نیز سبکِ منحصر به فردی برای «برجسته‌تر»
شدن پیام‌هایش نسبت به دیگران بود.
یعنی به بیانی دیگه به جای بالا بردن محتوای حرفها ٬ با اینکار به بقیه افکار خود را میقبولانید(؟) :D
سبک نوشتن مختص هرکسه و حتی ارزش انتقاد هم نداره اما من فکر میکنم یه جور گول زدنه ٬ چه گول زدنه خود آدم و چه گول زدن دیگران :e405:
agha Roozbeh نوشته: یعنی به بیانی دیگه به جای بالا بردن محتوای حرفها ٬ با اینکار به بقیه افکار خود را میقبولانید(؟) :D

بی‌مایه هم که دیگر فطیر است! به نگر من عمده‌ی توجه و محبوبیت پُست‌های اوروبوروس در این انجمن نثر منسجم و دقیق ایشان می‌باشد که
اثری روان‌ضربه‌ای به مُریدان وی وارد کرده است! البته شما تازه‌واردید و در جریان ماجراها قرار ندارید... E40a

پ.ن: دوستان من این "مریدان" را صرفاً به قصد شوخی می‌گویم نه طعنه و کنایه به مباحث.
Alice نوشته: بی‌مایه هم که دیگر فطیر است! به نگر من عمده‌ی توجه و محبوبیت پُست‌های اوروبوروس در این انجمن نثر منسجم و دقیق ایشان می‌باشد که
اثری روان‌ضربه‌ای به مُریدان وی وارد کرده است! البته شما تازه‌واردید و در جریان ماجراها قرار ندارید... E40a

پ.ن: دوستان من این "مریدان" را صرفاً به قصد شوخی می‌گویم نه طعنه و کنایه به مباحث.
نگر تو به تنهایی نیست:))
من نوشته های امیر رو نمیخوندم تا نظرش رو بدونم(چون در چند بحث اولیه نظرش رو فهمیده بودم)بلکه فقط میخوندمش تا لذت ببرم اون هم با مخالفت زیادم باهاش!
یک چیزهایی در مایه های گوش دادن پنهانی قرآن توسط کفار!:)))
kourosh_bikhoda نوشته: چطور میشه فهمید یه نظریه مطابق با واقع است؟ ابزار شناخت واقعیت چیست؟
به همان سؤال اصلی تان می پردازم
ابزار شناخت واقع عقل است یعنی همان قوه مدرکه ما
اما سوال از اینکه چرا مطابق با واقع است ما را به تسلسل بی نهایت می کشاند!
چون هر دلیلی آورده شود گفته می شود چرا این دلیل مطابق باواقع است
پس یا باید شکاک شویم
یا جواب این سوال را بدیهی بدانیم
شکاکیت حداقل در یک سطحی مانند ریاضیات و منطق قابل قبول نیست
پس راه حل دوم را بر می گزینیم
صفحات: 1 2 3 4