به تازگی فرصتی شد تا با یک دوست زرتشتی در خصوص نسبت ادیان با خرد گرایی صحبتی کنم و اعتقادات زرتشتیت را در این راستا بررسی کنم!
البته ناگفته نماند که زرتشتیت را نه به عنوان یک دین و یک ایدئولوژی که تنها به خاطر فلسفه ی متفاوتش میتوان بررسی کرد و جای تحسین بسیاری دارد.اما باز هم احساس کردم زرتشتیان هم به نوعی در پی توجیه اعتقادات خود هستند.
این یک نقد بر زرتشتیت نیست.اتفاقا برعکس با وجود تمامی انحرافات و کژ مداری های این دین باز نکات و مسائلی در فلسفه ی آن وجود دارد که فکر میکنم خالی از لطف نباشد آن را جایی بنگاریم.
یکی از مسائلی که در زرتشتیت میتوان یافت وجود ی به نام اهورا مزدا (خدا) است.
جاب است که در دین زرتشتی وجود مستقلی به نام خدا وجود ندارد و هر آنچه که هستی است را به نام اهورا مزدا و خدا میشناسند.حتی ارتباط بین انسان و این هستی (اهورا مزدا) ارتباطی همکارانه و نه خدایی و بندگیست.
هر آنقدر که در زرتشتیت ریز میشویم میبنیم که همسویی این دین با خرد گرایی بسیار است.
بنا براین میتوان شخص زرتشت را در تقریبا 8000 سال پیش به عنوان یک خرد گرای ناب ستود.
اینکه چه حوادث تاریخی باعث شد تا این خرد گرایی به انحطاط کشانده شود بحثی جداست.اما اگر فردی نگرشش را با نگرش زرتشت همسو کند می تواند یک خرد گرا باشد؟
برای شروع دو نکته را یادآور میشوم که بد نیست. نخست نام درست این خدا اهورهمزدا (با جنسیت نام نرینه) است نه اهورا (با جنسیت نام مادینه) دوم زمان زندگی زردشت (زرتشت) است. بیشترین زمان ممکن ۱۰۰۰ پیش از میلاد میح یعنی ۳۰۰۰ سال پیش است. ولی در زمینهی پرستش این خدا درست گفتید. در استورههای ایرانی و ادبیات زردشتی اهورهمزدا خدایی با قدرت مطلقه نیست. امشاسپندان او را به سروری برمیگزینند و فروشیهای مردمان پس از انجمن کردن میان خود، پیشنهاد او را برای برای نبرد با اهریمن میپذیرند و این تصمیم به اختیار آنان و نه به دستور اهورهمزدا بوده است.
Gilgamesh نوشته: نخست نام درست این خدا اهورهمزدا (با جنسیت نام نرینه) است نه اهورا (با جنسیت نام مادینه)
در این خصوص مطمئن نیستم گیلگمش جان.
اهورا مزدا یک ترکیب واژه است و مشتق شده است.اهورا از ریشه ی ((اه)) به چم هستی بخش و مزدا از ریشه ی ((من)) به چم منش و خرد است.
این الف انتهایی ناممکن نیست که یک الف بینابینی باشد و حاصل دگرگونی واژه.ضمن اینکه کسره و یا ((ه)) را در واژگان اصیل پارسی وجود ندارد.
از این دست الف های بینابینی در پارسی بیشمار داریم.مانند سراسر-دورا دور و.....
Gilgamesh نوشته: دوم زمان زندگی زردشت (زرتشت) است. بیشترین زمان ممکن ۱۰۰۰ پیش از میلاد میح یعنی ۳۰۰۰ سال پیش است.
فکر میکنم زمان زرتشت منجم را با زمان زرتشت (پیامبر!) اشتباه کردید.
زرنشت پیامبر بنابر شواهد زمانی بیش از 5-6 هزار سال است.در طول تاریخ زرتشت های بسیاری وجود داشته اند که احیانا نامی نیز از خود بر جای نهاده اند .اما زرتشت پیامبر زمانی دور تر از آنچه که پنداشته شده دارد
متاسفانه هر دوی نقل قولی که جواب دادید بیشتر متکی بر دانش عامیانه و معمولا توسط زرتشتیهای نوین توی ذهن مردم جا انداخته شدند. اهوره (اسوره هندی) به معنی سرور و ارباب است و در ادبیات ودایی صفت ویژه و مشخص ورونه خدای روحانی بهشت و شهریار خدایان است. حال چه در ایران و چه در هند اهورهها (اسورهها) به خدایان درجه بالایی گفته میشدند که مظهر خدایان آسمانی (در واقع سرکردهی خدایان) بودند. نام عمومی خدایان در وداها دیوه (ایرانی دئیوه) که شامل ۳۳ خدای بزرگ که به سه دستهی ۱۱ تایی تقسیم میشدند و مظهر سه قسمت جهان (زمین - فضا - آسمان) بودند. در اوستای نوین هم اگر نگاه کنید میبینید در کنار نام سه خدا صفت اهوره آمده است.
۱- اهورهمزدا
۲- اهوره میثره (همان میترا یا مهر معروف)
۳ - اهوره اپام نپات
نام این سه اهوره به عنوان سه اهورهی بزرگ در اوستای نو آمده است.
در واقع تلفظ اشتباه این نام ( و تلفظ اشتباه گاتها به جای گاهان یا گاثا) توسط پورداوود بین مردم رواج یافت
پس تنها معنی درست و منطقی اهورهمزدا میشود سرور خردمند
نقل قول:فکر میکنم زمان زرتشت منجم را با زمان زرتشت (پیامبر!) اشتباه کردید.
زرنشت پیامبر بنابر شواهد زمانی بیش از 5-6 هزار سال است.در طول تاریخ زرتشت های بسیاری وجود داشته اند که احیانا نامی نیز از خود بر جای نهاده اند .اما زرتشت پیامبر زمانی دور تر از آنچه که پنداشته شده دارد
کدامین شواهد؟ پیدا کردن تاریخ زندگی زردشت یکی از سختترین کارهای تحقیقی بین تاریخنویسان است ولی تقریبی که از زمان زردشت زدهاند بین قرن ۶ تا ۱۲ قبل از میلاد است. اصلا اندیشهی گاهانی زردشت خیلی پیشرفتهتر از آن است که بخواهیم آن را به ۷۰۰۰ سال پیش ببریم. در واقع نه منطقی است نه شدنی. ولی بین ۸۰۰ تا ۱۰۰۰ قبل از میلاد با توجه به شواهد و مدارکی که از دین و تغییر نگرش مردم بین نجد ایران و میانرودان رخ داده (گرایش به یکتاپرستی از قرن ۱۴ قبل از میلاد در مصر و هزارهی اول پیش از میلاد در بابل و آشور) وجود زردشت در این زمان امکانش تقریبا دقیقتر از هر تاریخ دیگری است. میتوان گفت این گرایش به یکتاپرستی در بین مردم منطقه بی تاثیر روی اندیشهی گاهانی زردشت نبوده و در واقع پیش زمینهی آن بوده ولی زردشت آن را به حد اعلی رساند. البته گفتن این نکته هم مهم است که بدانیم پرستش اهورهمزدا پیش از زردشت هم وجود داشته. تئوری وجود دارد که میگوید اهورهمزدا همان ورونه هندوایرانی است. در واقع شباهتهای بین این دو خدا اینقدر زیاد است که احتمال یکی بودنشان بسیار بالاست (ورونه معروف به خردمند بودن است و نام مزدا هم به معنی سرور خردمند است)
جدای از خاستگاه تاریخی زرتشتیگری، آیا دوستان ارزشی برای ایدههای مطروحه در آن قائل هستند و گرویدن مردم ایران برای ارضای میل به روحانیت و آرامش روانی را فاقد ضدیت با خردگرایی میدانند؟ خاصه آنکه این یک مذهب تمام عیار است و اگر مثلا وندیداد را بخوانیم میبینیم پر است از چرندیات مغزسپوز.
Ouroboros نوشته: وندیداد را بخوانیم میبینیم پر است از چرندیات مغزسپوز.
ایرن درسته که میگویند در آئین زرتشت قطع درخت مجازات مرگ دارد ؟
sonixax نوشته: ایرن درسته که میگویند در آئین زرتشت قطع درخت مجازات مرگ دارد ؟
کتک زدن سگ، ترساندن سگ حامله، دفن مرده، لواط، تنهایی مرده را حمل کردن، حاضر نشدن در پنج یا شش جشن گاهنبار بصورت پیدرپی و ... همه مجازات مرگ داشتهاند گویا!
Gilgamesh نوشته: متاسفانه هر دوی نقل قولی که جواب دادید بیشتر متکی بر دانش عامیانه و معمولا توسط زرتشتیهای نوین توی ذهن مردم جا انداخته شدند. اهوره (اسوره هندی) به معنی سرور و ارباب است و در ادبیات ودایی صفت ویژه و مشخص ورونه خدای روحانی بهشت و شهریار خدایان است. حال چه در ایران و چه در هند اهورهها (اسورهها) به خدایان درجه بالایی گفته میشدند که مظهر خدایان آسمانی (در واقع سرکردهی خدایان) بودند. نام عمومی خدایان در وداها دیوه (ایرانی دئیوه) که شامل ۳۳ خدای بزرگ که به سه دستهی ۱۱ تایی تقسیم میشدند و مظهر سه قسمت جهان (زمین - فضا - آسمان) بودند. در اوستای نوین هم اگر نگاه کنید میبینید در کنار نام سه خدا صفت اهوره آمده است.
۱- اهورهمزدا
۲- اهوره میثره (همان میترا یا مهر معروف)
۳ - اهوره اپام نپات
نام این سه اهوره به عنوان سه اهورهی بزرگ در اوستای نو آمده است.
در واقع تلفظ اشتباه این نام ( و تلفظ اشتباه گاتها به جای گاهان یا گاثا) توسط پورداوود بین مردم رواج یافت
پس تنها معنی درست و منطقی اهورهمزدا میشود سرور خردمند
در خصوص معنای اهورا مزدا فکر میکنم حق با شما باشد.
حالا که به منابعی رجوع کردم دیدم اهو به معنای حاکم و مزدا به معنای خردمند است.پس معنای اهورا مزدا( یا اهوره مزدا؟) میشود سرور خردمند!
حال اینکه چرا در کتب پژوهش گرانی چون دکتر فرهنگ مهر یا پورداوود اهورا را هستی بخش معنا کرده اند نمیدانم!!
Gilgamesh نوشته: کدامین شواهد؟ پیدا کردن تاریخ زندگی زردشت یکی از سختترین کارهای تحقیقی بین تاریخنویسان است ولی تقریبی که از زمان زردشت زدهاند بین قرن ۶ تا ۱۲ قبل از میلاد است. اصلا اندیشهی گاهانی زردشت خیلی پیشرفتهتر از آن است که بخواهیم آن را به ۷۰۰۰ سال پیش ببریم. در واقع نه منطقی است نه شدنی. ولی بین ۸۰۰ تا ۱۰۰۰ قبل از میلاد با توجه به شواهد و مدارکی که از دین و تغییر نگرش مردم بین نجد ایران و میانرودان رخ داده (گرایش به یکتاپرستی از قرن ۱۴ قبل از میلاد در مصر و هزارهی اول پیش از میلاد در بابل و آشور) وجود زردشت در این زمان امکانش تقریبا دقیقتر از هر تاریخ دیگری است. میتوان گفت این گرایش به یکتاپرستی در بین مردم منطقه بی تاثیر روی اندیشهی گاهانی زردشت نبوده و در واقع پیش زمینهی آن بوده ولی زردشت آن را به حد اعلی رساند. البته گفتن این نکته هم مهم است که بدانیم پرستش اهورهمزدا پیش از زردشت هم وجود داشته. تئوری وجود دارد که میگوید اهورهمزدا همان ورونه هندوایرانی است. در واقع شباهتهای بین این دو خدا اینقدر زیاد است که احتمال یکی بودنشان بسیار بالاست (ورونه معروف به خردمند بودن است و نام مزدا هم به معنی سرور خردمند است)
این مسلم است که اندیشه های اشو زرتشت مطلقا برای خودش نبوده.تا حتی اینکه گفته شده خود زرتشت مهر آیین بوده و تا گام هفتم هم پیش رفقته بوده.در واقع زرتشتیت اصلاح شده ی آیین مهر بوده.
اما در خصوص تاریخ زرتشت باید گفت که بارها این تاریخ با مقاصدی خاص بالا و پایین شده و حتی منابع را برای همسویی با مقاصد خود دستکاری کرده اندونمونه اش آثارالباقیه ابوریحان بیرونی را.
نظریاتی هم که به قصد نشان دادن اینکه زرتشت را همان ابراهیم نبی نشان دهد و زرتشتیت را منشعب از دین یهود کند سعی بر پایین آوردن تاریخ زرتشت دارد.
اما آثار باستانی و پژوهش هایی نوین خصوصا استدلالهای قوی پروفسور جمشید جی کارتراک بسیاری از این پرسش ها را پاسخ میدهد و تاریخ را میتوان به آسانی دورتر برد.
پژوهش های زیادی نیز در این راستا صورت گرفته.خود گاتها شناسی کمک شایانی میکند.اینکه در گاتها به 3 طبقه ی اجتماعی اشاره شده و این در حالیست که طبقه ی چهارم با توجه به تاریخ 7000 ساله ی فلز کاری زود تر از آن پیش نیامده اند.ضمن اینکه در گاتها از زرتشت به عنوان اولین کشاورز یاد شده.یا اینکه در آن سخنی از شهر به میان نمی اید و از دخیو /ده/ روستا سخن گفته شده.
در کنار آن یافته های ده هزار ساله ی جیرفت یا پیدایش خط در چین نشان میدهد که 8000 سال پیش عصر حجر نبوده و از تردید ها کاسته میشود.
Ouroboros نوشته: جدای از خاستگاه تاریخی زرتشتیگری، آیا دوستان ارزشی برای ایدههای مطروحه در آن قائل هستند و گرویدن مردم ایران برای ارضای میل به روحانیت و آرامش روانی را فاقد ضدیت با خردگرایی میدانند؟ خاصه آنکه این یک مذهب تمام عیار است و اگر مثلا وندیداد را بخوانیم میبینیم پر است از چرندیات مغزسپوز.
مردم ایران که به شدت مذهبی هستند.خیلی جالب است که وقتی یک مسلمان به یک زرتشتی میرسد سوالاتی میپرسد که هیچ نشانی از خردگرایی در ان نمیتوان یافت.مانند اینکه نماز نخواندن در آیین زرتشت گناه است یا دست دادن به نامحرم! گناه است؟
بنابراین هر ایده یا فلسفه ی ناب اگر رنگ مذهبی و دینی به خود بگیرد به سرعت منحرف میوشد و از شکل اصیل خود فاصله میگرد.
اما زرتشتیانی دیدم که حقیقتا به عنوان یک فرد دینی(البته به تعبیر خودمان) از ایده های زرتشت چنان تفسیر هایی دارند که جای شگفت دارد و این سوال برایم پیش می آید که مگر خرد گرای مذهبی ام پیدا میشود؟
Ouroboros نوشته: کتک زدن سگ، ترساندن سگ حامله، دفن مرده، لواط، تنهایی مرده را حمل کردن، حاضر نشدن در پنج یا شش جشن گاهنبار بصورت پیدرپی و ... همه مجازات مرگ داشتهاند گویا!
دوست گرامی اموزه ها ویا اندیشه های زرتشت تنها در گاتا هستند ودوروبر دویست بار واژه خرد را می توان در ان ۳۸ برگ گاتا دید.و این محملات و یاوه گویی ها را مشتی نادان سودجو بنام زرتشت به خورد مردمان دادند.واگر نیک بنگیرید وبخوانید میبینید که گاتا و اندیشه هایی که در گاتا هست با ان اداب وسنن که در اوستا امده ناهمگونی دارد. پس نباید این یاوه گویی هایی که در اوستا که در بخشی از ان نسک گاتا را جای دادند را به نام زرتشت چسباند. زرتشت نام اموزه های خود را مانترا به چم اندیشه بر انگیز نام نهاده.کجا کسی که این همه بر خردگرایی واندیشیدن پافشاری میکند می تواند این یاوه ها را هم به خورد مردم دهد.