sonixax نوشته: نخست اینکه اکثریت مردم ایران به پیشنویس قانون اساسی و عدم حجاب اجباری و ... رای دادند ! که در اینها خبری از کشتار 60 و یا روسری یا توسری و ... نبود .
این لغزش نخست شما !
ما از سر باد معده حرف نمیزنیم ! نه میگوییم میدانیم ! نه میگوییم نمیدانیم . در حال حاضر هم دست کم در همین حکومتهای دموکرات هم که شماها چشم دیدنش را ندارید ساز و کار پرسیدن نظر مردم و پایین کشیدن حکومت بدون وحشی بازی و ترور و جنگ و انقلاب و ... وجود دارد !
پیداست که جمهوری اسلامی با دادن وعده های دروغین مردم را فریب داده و پس از به قدرت رسیدن کار خودش را کرده نه خواست مردم که میشود همان دیکتاتوری اقلیت بر اکثریت .
این هم لغزشهای دوم و سوم شما !
نه اینجور نیست, شما تاکنون میگفتید ما بدرستی میدانیم بیشینگان چه میخواهند و آنها بهرهکشی را هم میخواهند, اکنون میگویید نمیدانید و چندان دلپُر نیستید!
دربارهیِ دموکراسی و اینکه چرا در آمریکا کار نمیکند هم واپسین پست من با جابهجایی پستهایِ تازه از دیده رفت, که دوباره میآورم:
***
گفتگو پیرامون کمونیسم و سوسیالیسم - برگ 113
kourosh_bikhoda نوشته: بیجاست. دموکراسی اقتصادی جاییست که هرکسی سرنوشت داده و ستانده ی خودش رو در دست خودش بگیره و خودش مسئول اعمال خودش باشه. به تعبیری اون 5درصد همان اندازه آزادی عمل و حق مالکیت دارند که 95درصد دارند.
میدانیم که پول همان توان/قدرت نهفته است, مانند توانمایه در فیزیک که میتواند به کارمایه بدگرد.
پس در همبودی مانند آمریکا که ٥% از مردم ٩٠% بنمایهها را در دست دارند, این گروه کوچک (elite) میتوانند بروشنی با به کار انداختن این پول در راستادهیِ رِسانههایِ
بزرگ و کلان, با فراهمآوری راهپیماییهایِ اسپانسر شده و گسترده, با بکارگماری بهترینها و برگزیدهترینهایِ نویسندگان و بازاریابان و کارشناسان و ... بآسانی و بسادگی راه خود اشان در گُزیدمان و گزیده شدن را هموار سازند.
هر خوانندهیِ دادگری که اینجا این را میخواند میداند با کسی که میلیاردها دلار پول دارد هرگز نمیتواند در
آمریکا همآوردی کند, مگر آنکه خودش هم میلیاردها دلار پول داشته باشد, یا کسیکه دارد بیاید "پشتیبان" وی شود.
از همینرو نیز بروشنی میتوانیم ببینیم مردمسالاریِ آمریکا و فرایند گزیدمان آن چیزی بیشتر از یک نمایش بزرگ برای فریب تودهها نیست و یک بازیای است میان همان ٥% بهرهکشان بالای هرم
که هر بار از میان خود اشان یکی نقش گُرگ را بازی نموده و به نمایندگی از آنها, مردم را بهتر و جوریکه کمتر درد بکشند (و پس والاستریت را فروگیریم راه نیاندازند و سر و سدا و شورش نکنند و ...), بدّرد.
پس میبینید از بایستگیهایِ مردمسالاری راستین هم همین است که هیچکس از یک اندازه و مرزی توانگرتر و پولدارتر, نباشد.
***
در برابر همهیِ اینها, سخن شما هم برای خوانندگان روشن شد, اگر بپذیریم بیشینگان با رای خود هیتلر نازی و نژادپرست و
کسیکه خود بروشنی از همان آغاز با یهودیان سر دشمنی داشت را بر کار آوردند, پس از دیدگاه شما کار آنها سراسر
مشروع بوده است!
هنگامیکه در کراننمایی ما, مشروعیت یا دادوندی, از آرتائیک ریشهمیگیرد و مهادیهایِ آرتائیک یکبار که بدست آمدند دیگر در همه جا درست هستند, نه اینکه بیشینگان این کشور یا آن کشور چه میخواهند.
برای دریافت بهتر, ما (هومنان) دریافتهایم که بردهداری کاری است نادرست و این را در دادنامهیِ هومنیک (منشور حقوق بشر) نیز بردهایم, اکنون اگر کشوری از فردا یافت شود که ٥١% مردم آن بخواهند
بردهداری راه بیاندازند, این کشور دادوندی نخواهد داشت و گرچه کارشان دادمند باشد, ولی آن ٤٩% بر پایهیِ دادنامهیِ هومنیک سزاواری اینکه شورش نموده و در پدافند از حقوق اشان بجنگند را دارند, در فرهود خود این سزاواری هم در دادنامهیِ آمده, اینکه شما میتوانید به گاهِ نیاز و بایسته, شورش هم بکنید.
در فرهود, هتّا خودتان هم این را تا اندازهای پذیرفته بودید:
sonixax نوشته: ...
چه بخواهید چه نخواهید قبول خواست اکثریت از ارکان دموکراسیست . برای اینکه حق و حقوق دیگران هم زیر پا له نشوند یک سری قوانین وجود دارند .
به طور مثال در لیبرالیسم شما آزادید مشروط بر آنکه به زندگی ، مال ، سلامت و آزادی دیگران آسیب وارد نکنید .
پس آنچه میگوییم نیز فراتر از همین سخن شما نمیرود, تنها یکی از چیزهایِ دیگری که برای زیر پا نرفتن "حق و حقوق دیگران" باید به
این قانونها افزوده شود برچیدگی «بهرهکشی» میباشد, همراستای برچیدگی «بردهداری», «نژادکُشی», «اعدام» و بسیاری دیگر که هماکنون هستند.
پارسیگر