Dariush نوشته:
این سخنان برای ما بسیار آشنا هستند و چنانکه میبینیم این دوتن به خود این حق را میدهند کسانی که سیستم زندگی ای غیرآنچه اینان تجویز میکنند را میپسندند سرکوب کنند. آن یکی آدم هم خیلی خون دوست داشت و همش میگفت بریزید خونها و بکشید دشمنان اسلام را. پس مقایسه من بیجا نبود و ربطی به پرداختن به سخنگو نداشت.
من به شما میگویم سفستهیِ همراهی با بَدان (مزدک مانند خمینی سخن میگوید) کردهاید, شما بازمیگویید که نه سفسته نبود, چون ایشان براستی مانند خمینی سخن میگویند!؟ ((:
Dariush نوشته: ؟!
من در آن پاراگراف کجا بیجهت به ایشان گفتم که دارید سفسطه میکنید؟ گفتم که ایشان فرافکنی میکنند چرا که علت تمام کاستی های و ایراداتی که ما به شوروی میگیرم را به کسانی یا چیزهایی بیرون و نامربوط به آنچه که ما میگوییم ربط میدهند. این میشود فرافکنی.
ما گفتیم «سفستهیِ انگ», «سفستهیِ پرداختن به سخنگو», برابر همینی که شما پیوسته بجای پرداختن به سخن ایشان
دارید از اینکه مانند این و آن سخن میگویند و نمیدانم تکبعدی هستند, دوبعدی نیستند, پیر هستند (من بجایش جوان خام هستم) و ... میکنید.
Dariush نوشته: انگار ما باید اینجا درس سیاست و دموکراسی هم بدهیم. عزیزم مشروعیت هر سیستمی برپایه ارده ی همان مردم. اینکه آنان بخواهند کمونیستی زندگی کنند یا سرمایه داری و یا اسلامی به خودشان مربوط است و نمیتوان آنان را از برپاسازی حکومت دلخواهشان منع کرد و منع کردن در این مورد غیراخلاقی است. پس چه شد؟ بستن تمام راههای دموکراتیک برای تغییر یک سیستم حکومتی توسط آن سیستم در واقع خودش غیراخلاقی است و مایه نامشروع شدن آن میشود.
درسته, شما هم ازسوی نئولیبرالیسم شستشوی مغزی رفتهاید, آنهم جاییکه سردمداران خود "لیبرالیسم" از بیخ واژگشتیگ (انقلابی) و جنگافروز بودهاند!
دادمندی و دادوندی هم دو چیز جداگانه هستند, اگر ٩٠% مردم به اینکه باید زنان را کتک زد میباوریدند و همداستان بودند,
کتک زدن زنان دادمند خواهد بود, ولی دادوند نخواهد بود. دادمندی از خواست بیشینگان میاید, دادوندی از خرد و فرنودسار.
برای اینکه باز آسانتر دریافت کنید, یک زمانی در جهان بردهداران بیشینگان بودند و بردهداری دادمند بود, ولی اندک گروهی از مردم خِردگَر و فرهیخته برخاسته و گفتند که بردهداری کاریست
نکوهیده و نادادوند, و در راستای آزادسازی بردگان ناچار از واژگشت و جنگ و خونریزیها هم شدند ولی کار آنها امروز نه تنها نکوهیدنی به شمار نمیرود, که ستودنی هم میباشد مگر آنکه هر آینه مغزشستشو رفتهیِ نئولیبرالیسم یا همچو چیزی باشیم.
Dariush نوشته: Mass grave found containing Stalin victims
همین یکی را برای ما توجیه بفرمایید که چگونه در راه خدمت اسلام و مسلمین میشود ۱۱۰۰ نفر را تیرباران کرد و یکجا در گور دست جمعی دفن کرد .مشتاقم بشنوم که چگونه این کار به نفع هومنی بوده و در راه اهداف سازمانی نبوده (یعنی ایجاد رعب و وحشت در دل مردم که جرات نکنند چیزی بگویند وگرنه اینطور وحشیانه یکجا کشته میشوند.)
سفستهیِ سفرنگ تاریخ + سفستهیِ زهرآگینش سرچشمه:
١- در کجای کمونیسم آمده تیرباران کنید (هنگامیکه در اسلام آمده دگراندیش را سرببرید)؟ اگر نیامده, پس شما دارید با بستن زابی زشت به کمونیستها (آدمکشهای تیرباران کُن) کمونیسم را میکوبید; همان چیزی که کوشیدم دریابانم در "فمینیسم" هم کار نمیکند, گرچه انگار نمیگیرید.
٢- سفرنگ تاریخ: ما اینجا به همهیِ دادهها و شرایط و ایستارهای آن زمان دسترسی نداریم و هیچ پیوند علّی هم میان کمونیسم و تیرباران ندیدیم, جدای اینها در جنگ هم حلوا پخش نمیکنند و
کسیکه میخواهد بهرهکشد, مانند کسیکه میخواهد بردهداری کند, باید سرکوب شده و به گوشه رانده
شود; گاه این برخورد بسته به شرایط و زمانه ناجور است, ولی در یک سامانهیِ درست به همان زندانِ تنها بسنده میشود و جز این نیست (چنانکه همهیِ مکتبهایِ کمونیسم هم با اعدام و مرگ میستیزند).
Dariush نوشته: پوه...
اگر شما هم نمیتوانید دریابید که کشورهای دیکتاتوری و استبدادی برای به رخ کشیدن خود گنده گوزی میکنند تا مثلا خود را بزرگ جلوه داده باشند و تمام اینها در واقع برای تغذیه سیستم پروپاگاندای خودشان است و مصرف داخلی دارد پس شما هم با ایشان در یک دسته قرار میگیرد. هم اکنون عربستان هم بزرگترین برج جهان را با یک کیلومتر ارتفاع دارد میسازد . پس حتما این هم از دستاوردهای خارق العاده سیستم حکومتی اسلامی عربستان است!
سفستهیِ نادان خواندن دیگران: نخست سفسته کنید که شوروی در پیت بود و هرکس اینرا نپذیرفت
نادان است, سپس زمانیکه به شما نمایاندند سفسته کردهاید یک "پوه ..." نوشته و از نو سفسته را تکرار کنید.
Dariush نوشته: ؟!
من این را نگفتم جوان. گفتم دستاوردهای فضایی و نظامی و هتا علمی یک کشور زمانی که در آن مردم را به زور به اردوگاههای کار اجباری میبرند و از آنها کار میکشند زمانیکه دستگاههای مخوف اطلاعاتی و سرکوب هست زمانی که در آنجا زندانهای عظیم هست زمانیکه تمام سرمایه های کشور را دولت قبضه کرده و یک سیستم اقتدار مرکزی عظیم ساخته و زمانیکه مردمش در فقر و گرسنگی دست و پا میزنند از بیخ این دستاوردها به درد لای جرز هم نمیخورند و همانطور که گفتم نمیشود نامش را دستاورد گذاشت. هر حکومتی که یک انگیزه برای رخ نمایی داشته باشد و همچنین تمام منابع خام و انسانی کشوری به عظمت شوروی را در اختیار داشته باشد و تمام سرمایه های مردم را قبضه کند و در راستای اهداف ایده یولوژیک خود بکار برد میتواند به چنین چیزهایی دست یابد.
پس روشن شد سفستهیِ شما (زهرآگینش سرچشمه) را درست آورده بودم. گویا نمیدانید که بستن یک زاب زشت به چیزی, معنی و کارکرد آنرا نمیدگراند.
دستآورد همیشه دستآورد است, نون اینکه این دستآورد چگونه بدست آمده میتواند براه ناجوری بوده
باشد (با فشار و زندانی کردن و ..) یا براه خوبی بدست آمده باشد (با ساخت آموزشگاه و دانشگاه و ...); اینکه شما دستآورد
را نادستآورد بخوانید زیرا از راه ناجوری بدست آمده, مانند این است که پولی که براه دزدی بدست آمده را پول نخوانید و بگویید از بیخ پول نیست!
نکتهیِ دوم, شما اینجا تنها داویدهاید که این دستآوردها براه ناجور فشار و زندان و ... بدست
آمدهاند, هنگامیکه ما خُب هر روز میبینیم در بیشمار کشور جهان, از جمله همین ایران خودمان,
این همه زور و فشار میآورند و از این دستآوردها هم دیده نشده و نمیشود, پس اینجا هم سخن شما پوچ میشود.
Dariush نوشته: مغلطه ی تو هم بدی را هم مرور کنید بد نیست.
نادرست گرفتهاید. ما اینجا نخست مارکس را داریم و نکوهش سازوکار سرمایهداری را, اکنون شما و هواداران سرمایهداری راه افتادهاید
بجای پاسخگویی دربرابر نکوشهایِ بجا, به سفستهیِ "تو هم بدی, تو هم بدی" دست یاختهاید و تازه بامزه است, همان را به خودمان هم بازمیگردانید!
Dariush نوشته: دیدگاه تک بعدی شما از این نشات میگیرد که شما با داس و تبر در دست و کینه و خشم در دل میخواهید همچون مولا علی همه کس را به راهی که می اندیشید ببرید و مشروعیت سیاسی برایتان محلی از اعراب ندارد.
سفستهیِ همراهی با بَدان: اگر علی با داس و تبر اسلام را گستراند, پس شما نباید برای گرفتن حق خودتان دست به داس و تبر
ببرید (گور بابای کاوهیِ آهنگر و گورِ بابای حق شما),
بنشینید تا ما برایتان دموکراستی (= دموکراسی راستین) راه بیاندازیم و کم کم خودمان به شما حق اتان را میدهیم!
Dariush نوشته: باز هم نادرست است. نخست آنکه بسیاری از دوستان من در آمریکا تحصیل میکنند و بورسیه شده اند(هزینه تحصیلشان را خود آن دانشگاه میپردازد). دوم آنکه از حقوق اولیه هر کسی است که هر جا که خواست زندگی و کار کند. شما اگر کشوری داشتید در ترازی نسبی از رفاه و امنیت و آسایش در جهان آنگاه همانقدر که متخصص از کشورتان میرود همانقدر هم از کشورهای دیگر وارد میشود چرا که پس از شرایط سیاسی و اقتصادی دیگر فاکتورها سلیقه ای میشوند و سلیقه ها نیز آنقدر پراکندگی دارند که کسی این تعادل تا حد قابل قبولی برقرار باشد.
سخن ما هم جز این نبود, روشنه آمریکا به ابرهوشمندها بورسیه میدهد و کشورهای
دیگر را از آنها هم تُهی میکند, ولی به بدبختها, کمهوشها و ... نان هم نمیدهد.
Dariush نوشته: سپس آنکه در آلمان هم اگرچه هزینه تحصیل کم است اما زندگی بسیار زیاد است و کسی چون من اگر در آنجا کار نکنم یا اینکه پولدارزاده نباشم هرگز نمیتوانم از عهده تامین مخارج زندگی در آنجا برآیم .یعنی در واقع هزینه تحصیل را از طریق هزینه زندگی از من میگیرند. پس میبینیم که این هم کمابیش ترفندی است برای کشاندن توریست و کارگر از کشورهایی چون ایران و هند و پاکستان به بهانه تحصیل و ساختن متخصص. دیگر اینکه کشوری چون آلمان بسیار به سختی به دانشجویانی که از کشورهای دیگر آمده اند اجازه ماندن و زندگی کردن در آنجا را میدهد پس حتما خودش نمیخواهد متخصصان را نگهدارد.
نادرست است, برخی از کشورهای اروپایی مانند سوئد چنین کاری میکنند, ولی
آلمان و هلند و .. (که من اینجاها زیستهام) چنین* نیستند = سفستهیِ تعمیم نادرست.
Dariush نوشته: -------------------------------------------------
بنابراین پیش از آنکه بخواهید از من سفسطه یابی کنید دست به کیبرد ببرید برای دفاع از پیر مراد خود «مزدک بیچاره» قدری با دقت بیشتر نوشته هایم را بخوانید و بدانید که موضوعش چیست به چه چیز میپردازد در پاسخ به چیست چه چیزهایی را نمیگوید و.... .
آری, ایشان لابد پیر خرفت هستند, من هم جوان خام و شما که دست هر سفستهگری را از پشت بستهاید خردگرا! (:
*
تازه چنین هم باشند, ما میدانیم آلمان هم سرمایهداری است, تنها سرمایهداریِ بهتری از سرمایهداریِ پلید آمریکاست که آنرا وامدار همین همبازگرایی است.
پارسیگر