Mehrbod نوشته: درسته, به این میگویند Survival of the Fittest, یا فرازیستِ درخورترین.
از آنجاییکه خود هوش و خرد هم فرآوردههایِ فرگشت هستند, پس آنچه بجا میماند (یا چیزی
بجا نمیماند) همبودهایی هستند که بر روی ایندو فراساخته شده باشند, نه سود و آز سرمایهداران بیخرد.
پارسیگر
خب این یه چیزی.
اگر درست فهمیده باشم میگی که زیردستان هم برای منافع خودشون با استفاده از هوش و اتحاد میجنگن.
و این جنگ بالاخره به یک شرایط بهتری منجر میشه.
بهرحال چیزی که شما میگی هم بر اساس منافع مشترک هست که میتونه موقتی و متزلزل باشه.
نه بر اساس اخلاق! حداقل نه اخلاقی که ارزش ذاتی داشته باشه.
درحالیکه گویا جناب مزدک از چیزهای دیگری صحبت میکنند (حداقل در ظاهر اینطور بنظر میاید):
نقل قول:کسی زیر
گرسنگی و تازیانه و خودفروشی و ... برای گروهی مفت خور،
چه آقازاده ها و چه سرمایه داران شیک پوش باختری ، جان نکند؟
حال فرض کنیم مثلا من زیردست نیستم، و دارم مفت خوری هم میکنم و از خودفروشی دیگران حالم را میبرم، یا اینکه به شدنی بودن و نتیجهء این اتحاد و نبرد میان ضعیفان و قدرتمندان خوشبین نیستم؛ خب پس انگیزه ای برای مبارزه با این وضعیت هم نخواهم داشت.
مشکلی که ندارد؟
بنده فکر نمیکنم اون سرمایه دارها هم اونقدر احمق باشن که شما میخوای بگی.
بالاخره اونا میدونن با اون همه پولی که دارن، به احتمال زیاد تا آخر عمرشون گزندی بهشون نمیرسه.
دقت کنید این احتماله، نه قطعیت و استثناها.
آدمی که پول خیلی زیادی داره، گزینه هاش هم زیاد هستن، یجا خراب شد یجا شورش شد یجا خطر شد، معمولا ده ها و صدها مکان و آپشن دیگر برای زندگی داره، چون پول خیلی جاها کار رو پیش میبره و خیلی ها خواهان اون هستن.
در نهایت هم طرف چرا باید به چیزی فراتر از دورهء عمر خودش فکر کنه؟ دلیلی داره؟ چرا آدم باید به فکر آیندگان و دیگران باشه وقتی که خودش دیگه وجود نخواهد داشت؟
آهان لابد بازهم فرگشت و بقای بهینهء ژن
ولی شما که خودتون فرمودید هوش رو هم ما این وسط بخاطر منافع خودمون بکار میگیریم.
خب قضیه همینه که هوش و نفع شخصی ما لزوما با بقای بهینهء ژن سازگاری نداره.
فکر هم نمیکنم این همه ملت و شما که جوش میزنید، بقای بهینهء ژن رو بر منافع فعلی و شخصی خودتون (در طول عمرتون)، ترجیح بدید. این اصلا با عقل و واقعیت ها و تجربه ها جور درنمیاد بنظرم!
سرمایه دارها خوب میدونن دارن چکار میکنن.
و اصلا هم احمق نیستن.
اگر خطر جدی احساس کنن و واقعا لازم باشه هم بقدر کافی انعطاف و هوشمندی دارن که یک انعطاف هایی نشون بدن و ترفندهایی بزنن. بنابراین جهان هیچوقت به اون حدی نمیرسه که بخواد انقلاب جهانی بشه و سرمایه داری تعطیل بشه!!
سرمایه دار اگر باهوش نبود و واقعیتگرا و عملگرا نبود و نمیتونست مردم رو از نظر روانی پیشبینی کنه و روند و واقعیت های جهان بشری رو ببینه که موفق نمیشد.