سوار بر خری بودم که یک الاغ مثل گاو به ما کوبید!


هندونه ، میخ ، بنزین!

یک گالن بنزین در یک دست و هندوانه ای در دست دیگر در حال بازگشت به خانه بودم که یک میخ کوچک به درون کفشم فرو رفت

پاشنه آشیل ، شگفتی ، رایزنی

برای رایزنی با یک شخص همچین باید پاشنه آشیل شو هدف گرفت که تو بهت و شگفتی فرو بره


نت موسیقی/پیاز/تخته پاک کن

نت های موسیقی رو با پیاز از تخته پاک کن
سیگار/گوسفند/فلسفه

هر گوسفند اتو کشیده ای که سیگار دستش بود لزوما فلسفه دان هم نیست

پری/برق/مو

کلمه های من انقد سخت بود؟

وقتی برق پری رو میگیره اعصابش به یه مو بند میشه
(کلا پری ها اعصاب مصاب درست حسابی ندارن)
چلاق/دسته/آخوند

iranbanoo نوشته: وقتی برق پری رو میگیره اعصابش به یه مو بند میشه
(کلا پری ها اعصاب مصاب درست حسابی ندارن)
چلاق/دسته/آخوند

دست یکی از اخوندها چلاقه

بی شاخ و دم/ایرانبانو/خورشت بادمجون

قبول نیست اون دسته بود نه دست...

ایرانبانو برای غول های بی شاخ و دم یه خورشت بادمجونی درست میکنه که روش یه وجب روغن باشه

کلمه هات چی شد پس خانم خورشت بادمجون درست کن