David Hume نوشته: جنتی با عمه احمدی‌نژاد مشغول عملیات بودند که عزرائیل جان او را گرفت!

صحیح مسلم ، پایه میز ، پلتنیوم

آموزگاری به یکی از شاگردانش گفت با واژه های پلتنیوم ، پایه ی میز و صحیح مسلم جمله ای بسازد ..

ولی شاگردش هر چه فکر کرد نتوانست جمله ای مناسب بسازد و به همین خاطر آموزگار این دانش آموز تنبل را از کلاس اخراج کرد !

آزادی مذهب ، رنسانس ، زندان

کافر نوشته: آموزگاری به یکی از شاگردانش گفت با واژه های پلتنیوم ، پایه ی میز و صحیح مسلم جمله ای بسازد ..

ولی شاگردش هر چه فکر کرد نتوانست جمله ای مناسب بسازد و به همین خاطر آموزگار این دانش آموز تنبل را از کلاس اخراج کرد !

آزادی مذهب ، رنسانس ، زندان

جمله قبول نیست ، صحیح مسلم نام یک کتاب حدیث سنی‌ها است

David Hume نوشته: جمله قبول نیست ، صحیح مسلم نام یک کتاب حدیث سنی‌ها است

جمله جمله هست دیگه ، چه توفیری می کنه . برای تنوع که بد نبود .

واژه های سختی انتخاب کرده بودید .. با اینحال اگر قبول ندارید یا خودتون جمله ی مورد نظر رو بسازید یا فرد دیگری

در ضمن همه که سنی مذهب نیستند نام کتاب احادیث اون ها رو بشناسند!

کافر نوشته: جمله جمله هست دیگه ، چه توفیری می کنه . برای تنوع که بد نبود .

واژه های سختی انتخاب کرده بودید .. با اینحال اگر قبول ندارید یا خودتون جمله ی مورد نظر رو بسازید یا فرد دیگری

در ضمن همه که سنی مذهب نیستند نام کتاب احادیث اون ها رو بشناسند!

مثلا میتونستد بگید ، در کتاب صحیح مسلم آماده است که چگونه با پایه میز پلوتونیوم غنی کنیم

خب حالا سه واژه ی دیگه انتخاب کنید فقط زیاد دشواری نداشته نباشه !

کافر نوشته: خب حالا سه واژه ی دیگه انتخاب کنید فقط زیاد دشواری نداشته نباشه !

همه لذت کار به همین سخت بودنه که؟

آزادی مذهب ، رنسانس ، زندان:

آزادی مذهب پیش از رنسانس برابر با زندان و کهریزک بود.


ناگزیر، بانگ، آزادی

دوستان یک حدی چیزی باید بگزاریم برای طول جمله و واژگان و اینها،الان اندازه یک پاراگراف هم میشود جمله ساخت نوع کلمات هم واقعا کلمه باشد که سخت بشود یکم واقعا کلمات سخت میگیم فسفر سوزانده شود

Mehrbod نوشته: ناگزیر، بانگ، آزادی

چندین مامور با اسلحه و باطوم به دنبالم بودند و من ناگزیر از دستشان فرار می کردم و در همان حال بانگ آزادی سر می دادم

پایان ، خودکامه ، سرنگونی

Russell نوشته: دوستان یک حدی چیزی باید بگزاریم برای طول جمله و واژگان و اینها،الان اندازه یک پاراگراف هم میشود جمله ساخت یکم واقعا کلمات سخت میگیم فسفر سوزانده شود

بله موافق هستم .. البته من خودم نهایت تلاشم رو می کنم که یه جمله ی پرمعنی و کوتاه تر بسازم ، ولی خب ترجیح میدم زیاد هم به خودم فشار نیارم و فسفرهام رو در جاهای دیگه ای بسوزونم !

کافر جان شما باید یه جمله بسازی!! یه جمله هم یه فعل داره فقط اما شما عملا 2-3 تا جمله میسازی هر بار

از آنجایی که سیستم به فنا رفت اد از سر شروع میکنیم :

چنین گفت رستم به اسفندیار ، که من گشنمه نون سنگک بیار .


خر ، گاو ، الاغ