08-07-2012, 07:50 PM
تا همین صد سال پیش مردم به تنها علمی که معتقد بودن قرآن بود. میگفتن همینکه سواد خوندن قرآن داشته باشیم کافیه. از بچگی با این ذهنیت که این دنیا فانی هست و ارزشی نداره و باید آخرت خودشون رو بسازن، بزرگ می شدن. تو هیچ خانواده ای تشویق به کتاب خوانی و علم اندوزی وجود نداشته. کتاب های علمی و فلسفی و .. خوندن هیچوقت فضیلت نبوده. هیچوقت نفهمیدن که کسی که حاکم هست به معنی اینکه پدر ملت هست و بر ملت حق داره نیست. چون هیچ جا نخوندن. همیشه فکر کردن حاکم چند پله برتر از مردم هست و مردم باید تابع حاکم باشند. هیچوقت حتی به ذهنشون هم خطور نکرده که حاکمان در ردیف خودشون قرار بگیرن. و هیچوقت نفهمیدن که برابری همه افراد تو اجتماع با هم یعنی چی. دموکراسی براشون بی مفهوم هست. هنوزم خیلیا فکر میکنن حاکمان باید دلسوز باشند نمیگن حاکمان باید وظیفه شناس باشن. فکر میکنن اگه رئیس جمهوری یا رهبری کاری انجام داد برای جامعه لطف کرده نه اینکه وظیفه ش هست. هیچوقت خواهان پاسخگویی رهبرانشون نیستند چون حقوق خودشون رو نمیشناسن. چون فکر نمیکنن که رهبران در برابر مردم موظف به پاسخگویی و جواب پس دادن هستن. چون به اندازه کافی کتاب نخوندن و سوادشون قد نمیده. چون کوته بین هستن. چون تنها آخرت براشون مهم هست. چون فکر منطقی ندارن. و هزارتا دلیل دیگه.
این مردم صد سال دیگه هم همینطور میمونن مگر اینکه دموکراسی بهشون زور چپون بشه. یه حکومتی بیاد که صبح تا شب تو رادیو و تلوزیون درس دموکراسی و درس حقوق شهروندی بده. قانون بهشون آموزش داده بشه و خیلی چیزای دیگه.
این مردم صد سال دیگه هم همینطور میمونن مگر اینکه دموکراسی بهشون زور چپون بشه. یه حکومتی بیاد که صبح تا شب تو رادیو و تلوزیون درس دموکراسی و درس حقوق شهروندی بده. قانون بهشون آموزش داده بشه و خیلی چیزای دیگه.