11-14-2013, 10:37 PM
بحث نکنید
بی فایده است
.دیگران از پیش تصمیمات شان را گرفته اند
با فریاد کشیدن نظراتت، می خواهی به چه دست یابی؟
تغییر دادن استنباطی که دیگران از تو دارند؟
نمی توانی دیگران را متقاعد کنی که آدم فوق العاده ای هستی.
شکی نیست که می توانی سعی خود را بکنی؛ ولی با این عمل بیشتر اعتماد به نفست را خدشه دار می کنی
اگر تصور می کنی با فریاد کشیدن اذهان دیگران را نسبت به خود تغییر داده ای، فقط خود را گول می زنی؛ چرا که آنها فقط ترسیده اند .ترساندن دیگران زاینده رنجش و آزردگی است و نه احترام
.از این گذشته، نمی توانی دیگران را مجبور کنی که تو را دوست داشته باشند
کوشش برای جلب محبت دیگران به یاری بحث و مجادله را، حتی اگر نتوان سو استفاده نامید، بی شک مسخره است
مجادله های عاشقانه معمولا سواستفاده گرانه می شوند.هنگامی که می کوشی دیگری را ترغیب کنی که تو را دوست داشته باشد، تنها از او دعوت می کنی که از تو سو استفاده کند
از این گذشته، بر بهایی که برای سو استفاده کردن از تو می پردازی، نامی می نهی
هر گاه با شخصی که دوست داری مجادله می کنی، همواره در نهایت، همزمان احساس گناه و نیاز خواهی داشت و می کوشی خود را متقاعد کنی که آن شخص سزاوار برخورد آزار دهنده تو بوده است.
از آن بدتر، در این حالت، هر دو خواهان مهر و محبت یکدیگرید، اما قادر به پذیرش مسئله یا اقرار آن نیستید
.احساس گناهتان باعث می شود که خود را هیچ دوست داشتنی نبینید
با بحث کردن هرگز نمی توان مسئله ای را حل کرد. تنها خود را به مرز سر خوردگی می رسانی . طرف مقابل نیز به همین نقطه می رسد.
هیچ یک از شما، بهترین وجه خودتان نیستید؛ و هر دو لحظه به لحظه بدتر می شوید
اگر لازم است بر سر باد فریاد بکشید. آن گاه دست کم به بی ثمر بودن تلاش هایت سر خورده نمی شوی
.و برای از دست دادن کنترل خود، احساس گناه نمی کنید
دیوید ویسکات،
بی فایده است
.دیگران از پیش تصمیمات شان را گرفته اند
با فریاد کشیدن نظراتت، می خواهی به چه دست یابی؟
تغییر دادن استنباطی که دیگران از تو دارند؟
نمی توانی دیگران را متقاعد کنی که آدم فوق العاده ای هستی.
شکی نیست که می توانی سعی خود را بکنی؛ ولی با این عمل بیشتر اعتماد به نفست را خدشه دار می کنی
اگر تصور می کنی با فریاد کشیدن اذهان دیگران را نسبت به خود تغییر داده ای، فقط خود را گول می زنی؛ چرا که آنها فقط ترسیده اند .ترساندن دیگران زاینده رنجش و آزردگی است و نه احترام
.از این گذشته، نمی توانی دیگران را مجبور کنی که تو را دوست داشته باشند
کوشش برای جلب محبت دیگران به یاری بحث و مجادله را، حتی اگر نتوان سو استفاده نامید، بی شک مسخره است
مجادله های عاشقانه معمولا سواستفاده گرانه می شوند.هنگامی که می کوشی دیگری را ترغیب کنی که تو را دوست داشته باشد، تنها از او دعوت می کنی که از تو سو استفاده کند
از این گذشته، بر بهایی که برای سو استفاده کردن از تو می پردازی، نامی می نهی
هر گاه با شخصی که دوست داری مجادله می کنی، همواره در نهایت، همزمان احساس گناه و نیاز خواهی داشت و می کوشی خود را متقاعد کنی که آن شخص سزاوار برخورد آزار دهنده تو بوده است.
از آن بدتر، در این حالت، هر دو خواهان مهر و محبت یکدیگرید، اما قادر به پذیرش مسئله یا اقرار آن نیستید
.احساس گناهتان باعث می شود که خود را هیچ دوست داشتنی نبینید
با بحث کردن هرگز نمی توان مسئله ای را حل کرد. تنها خود را به مرز سر خوردگی می رسانی . طرف مقابل نیز به همین نقطه می رسد.
هیچ یک از شما، بهترین وجه خودتان نیستید؛ و هر دو لحظه به لحظه بدتر می شوید
اگر لازم است بر سر باد فریاد بکشید. آن گاه دست کم به بی ثمر بودن تلاش هایت سر خورده نمی شوی
.و برای از دست دادن کنترل خود، احساس گناه نمی کنید
دیوید ویسکات،
هنگامی که کسی آگاهانه افکار تو را نمی فهمد
خودت را برای توجیه خسته نکن . . .