11-21-2010, 08:03 PM
kourosh_bikhoda نوشته: این ارزش اخلاقی مد نظر شما با حکم مطلق (categorical imperative) چه فرقی داره؟
من شاید دقیقاً متوجّه نشده بودم که منظورتان از «مطلق» چیست. برای آن بود که خرده گرفتم. در هر صورت، منظور من از اینکه اخلاقیات دارای ارزش حقیقی (objective value) هستند، این بود:
Jooyandeh نوشته: اگر بگوییم ارزشهای حقیقییِ اخلاقی (objective moral values) وجود دارند، گفتهایم که چیزی درست یا غلط هست، بهطور مستقل از اینکه کسی آن را چنین بداند یا نداند. بهعنوان نمونه، نزدیکییِ جنسی با یک کودک کار غلطی است، هرچند که کسی (کسانی) آن را چنین نداند (ندانند).
kourosh_bikhoda نوشته: ارزش اخلاقی یعنی چه؟
"ارزش حقیقی اخلاق". (یعنی، اخلاقیات دارای ارزش حقیقی هستند، یا هر عملی دارای ارزش حقیقییِ اخلاقی هست - بنا بر تعریفی که ارائه شد.)
kourosh_bikhoda نوشته: بیشتر به نظر میرسه به «فایده گرایی» (utilitarianism) گرایش داره. البته باید تعریف درستی از این ارزش حقیقی اخلاقی ارائه بدید.
طبق تعریفِ ویکیپدیا چنین است:
Utilitarianism (also: utilism) is the idea that the moral
worth of an action is determined solely by its usefulness
in maximizing utility/minimizing negative utility (utility can be
defined as pleasure, preference satisfaction, knowledge
or other things) as summed among all sentient beings
worth of an action is determined solely by its usefulness
in maximizing utility/minimizing negative utility (utility can be
defined as pleasure, preference satisfaction, knowledge
or other things) as summed among all sentient beings
منبع: http://en.wikipedia.org/wiki/Utilitarianism
برطبق یک چنین دیدگاهی، ظاهراً، ارزش حقیقی اخلاق تنها در سود مادّییی است که به شخص میرساند (حال، فیزیکی یا احساسی). به گمانم، واضح باشد که من اصلاً چنین چیزی را تأیید ننمودم.
kourosh_bikhoda نوشته: برداشت من از این سخن شما بود: پس، مبارزه با چنین فرد/افرادی/احزاب/دولت/دولتهایی طبیعتاً اخلاقمدارانه است.
من متوجّه نمیشوم که این چه شباهتی با نسلکشی دارد. نسلکشی کاری است که مثلاً هیتلر گجستک با یهودیان کرد. من میگویم امثال هیتلر را باید محاکمه کرد و به سزای اعمالشان رساند.
kourosh_bikhoda نوشته: من فکر میکنم موضع شما رو درک نکردم. یکبار لطفن بگید نظرتون چی هست در مورد اخلاق و اینکه فرمودید پاشنه آشیل بیخدایان فلسفه اخلاق است معنیش چیه؟
ببینید؛ من میگویم برای یک انسان حقیقی، اخلاقیات باید دارای ارزش حقیقی باشند.
بهعنوان نمونه، اگر یک انسان حقیقی به یک زن بیدفاع که اسیرش شده، تجاوز نمیکند، برای این نیست که چون بقیهیِ اجتماع (یا بخش بزرگی از آن) این کار را بد میدانند، یا چون سودی (فیزیکی و/یا احساسی) در آن نمیبینید؛ بلکه، چون این کار را -- فی-نفسها -- کار غلطی میداند. اگر همه مردم جهان هم جمع شدند به او توصیه کردند به آن زن تجاوز کند، و تجاوز به آن زن هم برای او، علاوه بر نداشتن ضرر مادّی، سودِ مادّی هم دربر داشت، یک انسان حقیقی دست به چنین کاری نمیزند؛ چون بیاخلاقی را -- فی-نفسها -- غلط میداند. (دقیقاً به همین دلیل هم است که او یک انسان حقیقی است.)
حال، یک متریالیست، برای یک انسان حقیقی بودن، هیچ زمینهی عقلانی نمیتواند دستوپا کند (چون همهچیز، در این دیدگاه، تنها مادّی هستند).
پس، برای یک انسان حقیقی، متریالیسم عقلانی به نظر نمیآید.
حال، در صورتیکه فرض را بر این بگیریم که هرچه عقلانی به نظر نیاید، را نباید از واقعیات دانست، پس، متریالیسم را نباید دیدگاهی بر مبنای واقعیات دانست.
[INDENT]آنچه مقدّس است، به سگان مدهید و مرواریدهای خود را پیش خوکان میندازید، مبادا آنها را پایمال کنند و برگردند و شما را بِدَرند. (متی ۷ : ۶)
فرزندان این عصر در مناسبات خود با همعصران خویش از فرزندان نور عاقلترند. (لوقا ۱۶ : ۹)
(ترجمهیِ هزارهیِ نو)
[/INDENT]وبلاگِ من: پژوهشهای شاهپور برنابا جوینده
فرزندان این عصر در مناسبات خود با همعصران خویش از فرزندان نور عاقلترند. (لوقا ۱۶ : ۹)
(ترجمهیِ هزارهیِ نو)