دیروز, 06:20 PM
(دیروز, 04:39 PM)Scary نوشته: لازم دونستم اینجا یک موضوعی رو روشن کنم. متأسفانه با تهاجم فرهنگی که حکومت انجام داده، بسیاری از کلمات معنا و مفهوم خود را از دست دادهاند و یا برای تحقیر و تخریب به کار گرفته میشوند. یکی از این واژهها «خوشبین»ه که امروز در فرهنگ عمومی ایران، اغلب معادل «سادهلوح» یا «احمق» تعبیر میشه.
در حالی که:
خوشبین = optimist
بدبین = pessimist
وقتی کسی از امید به بهبود اوضاع یا موفقیت صحبت میکنه، با لحن تمسخرآمیز میگن: «چقدر خوشبینه! چقدر سادهلوحه!» و این دقیقاً یکی از مصداقهای نابودی واژگان در اثر تبلیغات و فضای منفیزدهی حاکم بر جامعهست.
واقعیت اینه که «خوشبینی» نهتنها سادهلوحی نیست، بلکه یک نگرش فعال، سازنده و مؤثره.
خوشبینی یعنی فرد در عین آگاهی از دشواریها، همچنان به مسیر، به انسانها، و به آینده امید داره. یعنی باور داره که شکست پایان راه نیست و مشکلات قابل حل هستن. این نگرش در تمام جهان یکی از مهمترین ویژگیهای رهبران، خلاقان، و انسانهای گرهگشاست.
و کسی که امید میسازه، الزاماً فریبخورده یا نادان نیست؛ شاید فقط کسیست که هنوز به ظرفیت انسان برای تغییر باور داره.
آفرین, این دیدگاه سراسر درست است.
همچنین:
خوشبینی (optimism) ≠ خوشباوری (gullibility)
بدرستی, کاربرد سنجیدهی واژگان به اندیشهی باریک و والا میانجامد.
خوشبینی در کار, یک «رویکرد approach» و «راهبرد strategy» به شمار میآید. همانجور که در پیک بالا هم من به آن پرداختم,
از دیدگاه ریاضیاتی خوشبینی همواره برتر از بدبینی است. خوشبینی هنگام بیماری, بخت شما برای بهبود را بالا میآورد.
خوشبینی در بیزینس, بخت شما برای پولدار شدن را بالا میآورد. خوشباوری ولی باور به راههای آسان و یکشبهی پولدار شدن است!
زمانیکه از خوشبینی دربارهی ایران سخن میگوییم, بر این نگاه خوشباورانه نیستیم که همه چیز دست به دست هم
خواهد داد و نمیدانم اسرائیل و آمریکا همهی راه را برایمان میروند و نمیدانم شاهزاده, ایران را یکساله به شکوه هزارسالانهاش بر میگرداند!
ما داریم میگوییم با گزینههایی که در دست داریم, جایمان آن چندان هم بد نیست! در کنار ایران افغانستان و نمیدانم پاکستانی هم هستند که
آنچنان دچار اسلامزدگی اند که امیدی بهشان نباشد. در کنار ایران, کرهی شمالیای هم هست که مردمش هتّا دسترسی به اینترنت فیلتر شده, نداشته باشند!
ما هنوز شاهزادهای که داریم که آنجا آرام و شکیبا راهش را میرود. ما هنوز این همه فرهیختهی بنام و گمنام را داریم که نوشتههای نغز و ژرفاندیشانه دارند.
ما هنوز زبان زخمدیده ولی زندهای داریم و فردوسیای آنجا هست که کیستیامان را چون مصریان از دست نداده باشیم. در ایران هنوز زرتشتیگری زنده است.
اگر اندکی از نمای دور به فرگشت ایران در این چند دهه بنگریم, میتوان گفت بسیار هم خوب پیش رفتهایم, گیر کار آنجاست که برخی بجای نگاه از دور, با ذرّهبین
ایران را با نمیدانم سوییس هممیسنجند و میگویند, نه مردم ما به درد نمیخورند! ما باید پیشرفت و اسلامزدایی ایران را با خود ایران و در کنار همسایههایش بسنجیم نه با بهترینها در جهان.
نکتهی گیرایی را نیز بگویم که نرخ اسلامزدایی در ایران تندتر از اسلامگرایی در اروپا شده است و این برای کسانیکه در هر دو رفت و آمد دارند بساویدنیست.
.Unexpected places give you unexpected returns