10-12-2015, 12:18 AM
Mehrbod نوشته: نه, همین نوشتهیِ شما خود زمختنگرانه است و کاربر @سارا نیز به خاطر مسلمانی زمخت خوانده نشد.
من پستاشو بیشترش رو خوندم و واقعن توشون بارقه های نبوغ رو دیدم . شما حتمن قبول داری که دختر+هوش و نبوغ+ مطالعه در یکجا با هم جمع نمیشن واقعا پیدا کردن یه دختر با بهره هوشی بالا خیلی سخته:-) اینو از من قبول کن چون دوس دختری داشتم که دانشجوی فلسفه ی دانشگاه برکلی بود ولی اندازه ی جلبک نمی فهمید وقتی در مورد مباحث فلسفی که رشته اش هم بود حرف می زدیم از رو حافظه اش حرف میزد نه از روی فهمش! اما این سارا در همین موسیقی و معماری حرفای جالبی زد رابطه بین هایدگر و اشراق و اینکه نیچه رو نیهیلیست خوند و..... در چند سطر بیشتر ننوشت اما معلوم بود که درک فلسفی بالایی داره.
+
شما همش این دختر رو دعوا می کنی و هی میگی تازیگرا و بیسواد و این حرفا حالا بطور مستقیم نه غیر مستقیم و حتی به طور مستقیم بهش میگی عمله ی جهل و یا هر چی بگی من قبول نمی کنم و این حرفا. بابا اینجا فارومه میدان جنگ که نیس عزیز من اونم آدمه هرچند عقایدش کهنه و پوسیده باشن. الان خوب شد اون دختر رو از اینجا دکش کردی رفت؟ بابا من به کی بگم از این تاپیک موسیقی و معماریش خوشم اومده بود بخدای سارا قسم خیلی تو ذوقم خورد وقتی دیدم نوشته دیگه نمیخوام ادامه بدم
Mehrbod نوشته: اگر دربارهیِ "همبستگی" میگویید, که سخنی نمیرود, اگر دربارهیِ آن نوشتهیِ من که نگرش شخصی بوده و از "وابستگی" میگوید, چندان تغییری رخ نداده است و من همچنان وابستگی میبینم.عزیز من شما گفتی دینداری و کنجکاوی با هم یه جا جمع نمیشه چون دینداری مانع کنجکاویه. منم گفتم نه خیر کلی مثال نقض هس نمونش همین کاربر محبوب شما:-) همش مشغول سوال کردن و کنجکاوی کردنه!! تو هر فارومی حتی وسط فاروم بسیجیا!!!!!!
شما میگویید مثال نقض یا پادنمونه داریم, خب میتوان این را کمابیش دربارهیِ هرچیزی گفت. برای نمونه وابستگی میان سیگار و سرطان
هم هست, ولی بیشمار کسانی یافت میشوند که سیگاری زنجیری بودهاند و از سرطان هم نمردهاند. اکنون چه, سیگار با سرطان وابستگی ندارد؟ نه.
بهمانند, دیندار هم مغزش یک گیری دارد که یک چیز نامنطقی را پذیرفته و بمانند بگوییم خودرویی میماند که یک جای موتورش درست کار نمیکند. اکنون این "یکجایی" که درست کار نمیکند میتواند خودش
را نشان بدهد, برای نمونه در بیابان از کار بیافتد و شما را راهی نیستی کند, یا اینکه میتواند بوارونه یکجایی باشد که با خوشبیاری هرگز خودش را نشان ندهد و تا پایان چرخهیِ زیستش هم کار کند.
بر پایهیِ قانونهایِ آنتروپیک ولی, احتمال اینکه این گیر یکجایی خودش را نشان بدهد بسیار بالاست و تنها دیر یا زود دارد, ولی سوخت و سوز ندارد.
ازینرو, میتوان با دلاستواری داوید (ادعا نمود) کسیکه دیندار است مغزش بسنده منطقی نیست و نادرستی دارد.
پ.ن.
این جُستار ارزش تاریخی خوبی هم دارد, بویژه نخستین پیک آن که من از پیوند میان "تراز دینگرایی" و "تراز پیشرفت و گسترش" نوشتهام. گیرایی این
پیک اینجاست که من این را آنزمان ناخودآگاهانه نوشته بودهام و ناخواسته به این حقیقت اعتراف کرده ام که پیشرفت همانا با "گسترش" میاید و اینکه, دین با تکنولوژی سازگار نیست: تکنولوژی با دینگرایی میستیزد.
Je pense, donc je suis