03-01-2012, 10:00 PM
Russell نوشته: بی بی سی فارسی یه مصاحبه کرده بود با این آقا من آشناییم باهاش در حد همین مصاحبه هست،در اون مجری میگفت که ترجمه آثار ژیژک به فارسی زیاد هست.مثل ترجمه کتابهای چامسکی که بقل کتابهای مطهری تو کتابخونه ها میشه پیداشون کرد اینجا،از این لحاظ نوشته هاش اتاقن مثل اینکه خوب ترجمه میشه به فارسی،ولی کتابهای راسل همه نایاب هست چاپ شدش و ترجمه ها هم برای قبل انقلاب و کتابهایی جورج اورول رو باید زیراکسی از کنار خیابون بخری.
سپاس از روشنگری درباره ترجمهها راسل جان.
البته من نوشتههایی از ژیژک اینجا و آنجا پیدا کردم، ولی بهترین گفتهها و نوشتههایی که من از او خواندم جایی به چشم نمیخوردند.
دشواری دیگر فکر میکنم برگردد به شیوه نگارش بسیار پیچیده و تودرتوی ژیژک و بازبُرد و ریفرنسهایی که دنبال کردنشان گاهی سخت میشود.
Russell نوشته: اصوصلن اگر بر علیه مدرنیته تو این خراب شده چیزی بنویسی راحت میتونی حمایت بشی حتی اگر کسی اصلن نفهمه مدرنیته چیه که بعد براش دنبال راه حل بگردن و اصلاح.
فکر میکنم این یکی از همان دشواریها در بازگردان نوشتههایش باشد که گفتم، اگرنه ژیژک در حقیقت خود یکی از هوادارهای سرسخت مدرنیت و خردگرایی است.
پشتیبانی دولت ایران از او شاید از روی انتقادهایش از سرمایهداری باشد که آنهم خندهدار خواهد بود، چرا که در کنار آن ژیژک یک خداناباور کمونیست هم است!
Russell نوشته: در همین حد این نوشتار و اون مصاحبه چیزی که از اون میدونم اینه:یه چیزهایی از توطئه لابیهای یهودی میگه و خودش رو در جنگ باهاشون میدونه،در اون مصاحبه خیلی از پیروزی بربریت بر تمدن عشق میکرد
شاید بتوان گفت که 180 درجه وارونه ترجمه شده. من در پیک بالا یکی از نوشتارهای او درباره «بازگشت بربریت» را گذاشتم که نگرش او در این زمینه را به خوبی نشان میدهد.
Russell نوشته: در نظراتش راجع به فیلم 300.و معتقد بود که راه حل از جاهایی مثل ایران و خاورمیانه و جهان سوم میاد.در مورد آخر نظر قطعی میتونم بدم که مزخرف میگه و ما اگر با این دیوانگانی که قدرت رو دادیم دستشون دنیا رو بعصر حجر بر نگردونیم شانس آوردیم و تولید راه حل برای مدرنیته اونم تو جامعه ای که هنوز تو توهم امام غایب و سنت هست با فاصله زیاد احمقانه ترین چیزیه که من تا حالا شنیدم.
اگر بتوانی لینک مصاحبه را پیدا کنی بهتر میتوان نظر داد.
اما آنچیزی که به نگر من ژیژک را از دیگران جدا میکند دیدگاه بدون سانسور او است.
یک نمونه ساده میزنم. ما همیشه دیدگاههای وابسته به سرمایهداری و کمونیستم را اینگونه میشنویم که سرمایهدارها برایمان میگویند که وضعیت خوب غرب امروز را مدیون اقتصاد آزاد و سرمایهداری هستیم و در برابر ایشان، کمونیستها از بهرهکشی و ناانسانی بودن سیستم سرمایهداری و شرافتمندیهای زندگی کمونیستی میگویند.
اما آنچه در "واقعیت" ما میبینیم این است که بیشتر مردم، پیش خودشان زندگی در کشورهای سرمایهداری را ترجیح میدهند، حتی اگر براستی کمونیسم را بهتر بدانند.
ژیژک در اینجا به خوبی این نکته (در برابر بودن همه چیز، ترجیح سرمایهداری به کمونیسم) را میداند و به آن اشاره هم میکند: «سرمایهداری کنونی بهتر از
کمونیسمی است که تاکنون دیدهایم» ولی در ادامه پیش رفته و به این نکته نیز اشاره میکند: «ولی سیستم سرمایهداری نمیتواند تا ابد همینگونه بماند».
در حقیقت فرهشت مهادین واپسین کتاب او «زندگی در پایانِ زمانهها (Living in the End Times)» درباره همین ناپایندگی سرمایهداری است:
Zizek analyzes the end of the world at the hands of the “four riders of the apocalypse.”
There should no longer be any doubt: global capitalism is fast approaching its terminal crisis. Slavoj Zizek has identified the four horsemen of this coming apocalypse: the worldwide ecological crisis; imbalances within the economic system; the biogenetic revolution; and exploding social divisions and ruptures. But, he asks, if the end of capitalism seems to many like the end of the world, how is it possible for Western society to face up to the end times? In a major new analysis of our global situation, Slavok Zizek argues that our collective responses to economic Armageddon correspond to the stages of grief: ideological denial, explosions of anger and attempts at bargaining, followed by depression and withdrawal.
There should no longer be any doubt: global capitalism is fast approaching its terminal crisis. Slavoj Zizek has identified the four horsemen of this coming apocalypse: the worldwide ecological crisis; imbalances within the economic system; the biogenetic revolution; and exploding social divisions and ruptures. But, he asks, if the end of capitalism seems to many like the end of the world, how is it possible for Western society to face up to the end times? In a major new analysis of our global situation, Slavok Zizek argues that our collective responses to economic Armageddon correspond to the stages of grief: ideological denial, explosions of anger and attempts at bargaining, followed by depression and withdrawal.
اما در کنار آن، باز هم با واکاویهای بسیار دقیق و (به دید من فراآدمی) خود به پدیدههای گوناگونی اشاره
میکند که ما تقریبا در ادبیات امروز هیچ چیزی درباره آنها نمیدانیم و نمیشنویم و در حقیقت چیز زیادی نمیدانیم.
این واکافت سیستم (system analysis) که در همین کتاب آمده بیشترین واقعبینی را نشان میدهد. ما از سرشت راستین آدم میخوانیم (نه آن چیزی که دوست
داشتیم باشیم و فکر میکنیم هستیم) و از کارکرد راستین قانون و دولت میخوانیم (نه آن برداشتی که به ما دادهاند) و از نقش راستین خود در جامعه آگاهی پیدا میکنیم.
نمونههای بیشماری از واکاویها او میتوان نامبرد، از جنبشهای سبزگرایی (go green) و بازیافت زباله و ... گرفته تا چگونگی حقمدار شدن دولت تازهسرکار آمده ولی برانداز پیشین.
.Unexpected places give you unexpected returns