solo نوشته: مغلطه حمله شخصی
درک بیشتر:
سودابه – احمدی نژاد میگوید که تورم را مهار کرده است

کاوه – احمدی نژاد بجای مهار تورم باید بره یک دست کت و شلوار بخره که قیافه اش مثل نمکی ها و سوپورها نباشه، احمدی نژاد رو چه به مهار تورم!

ادعای بعدی خود را اثبات نمایید.



برهانی نشنمان بده که بدون نقد باشد؟و برهانی نشنمان بده که بتواند وجود خدا را 80 درصد اثبات نمایید؟

تناقص در گفته های شما وجود دارد ....

اگر واقعا نقد ها موثر و کوبنده بوده اند پس چرا تصمیم آخر با خواننده است؟

معلوم است چه کسی صورت مسئله رو پاک میکنید
اسلامگرایان و حکومت امام زمان به دلیل ضعف در استدلال و باطل بودن تفکراتشان و عدم یارایی برای مبارزه فکری با مطالب تارنمای زندیق و.....، دست به سانسور زده اند....
[URL="https://zandiq.com/2009/09/28/in-tarnama-ra-hazf-konid"]این تارنما را حذف کنید! | زندیق
[/URL]



برای شما هر چیزی که با عقایدتون در تضاد باشه سندینت نداره !



به قسمت قرمز رنگ حرفتون دقت کنید کمی پیش گفتم مجدد میگم اگر برهان ها توانایی اثبات یا رد داشتن که تصمیم به عهده خواننده نبود




مغلطه بافی
شما فرض کرده اید که مغالطه یابی یک بازی است، حال آنکه چنین نیست. همین فرض غلط باعث میشود که مغلطه بافی یک مغالطه باشد. مغالطات موضوعی بسیار دقیق و جدی، قانونمند، تبیین پذیر و ریاضی وار هستند و قدمت این شاخه از منطق (اگر بتوان آنرا شاخه نامید) به هزاران سال پیش میرسد، مغالطات همچون ریاضیات از دیرباز تا کنون در حال تکامل بوده است، منطق دانان و فلاسفه مختلف روی مغالطات به جد کار کرده اند، مغالطات جدیدی معرفی کرده اند، در تعریف برخی مغالطات تغییر داده اند و مغالطه نماهایی را نیز منسوخ کرده اند و این مباحثات همچنان ادامه دارد. همانطور که کسی با ریاضیات بازی نمیکند و هر ادعای ریاضی باید قابل اثبات و محکم باشد، مغالطات هم همانگونه هستند.


شما میخواهید خدا را اثبات کنید پس خودتان هم باید بازنگری کنید....
با توجه به ادبیاتی که از خدا در قرآن و انجیل و تورات و غیره میبینیم خداوند بسیار موجود پخمه ای هست



توی آن لینک کجا گفتم من چه دینی دارم ؟ شما کج فهم هستید کلن فهم کردن برایتان سخت است! زور نزنید گیرپاژ میکنید







اگر محتوای آن لینک را کامل خوانده بودین به پاسخ خود میرسیدین !!!


اگر قرار باشد کسی چیزی اثبات کند اون شما هستید نه من.....
ابولاشی نقل می کند که ریچارد داوکینز خدمت امام نقی رسید و عرض کرد: شما چگونه خدایی را میپرستید که نه دیده میشود و نه مدعایی بر وجود آن هست؟ نقی که تازه کتابهای دینی نظام قدیم را دوره کرده بود فرمود: شما چگونه میتوانید به وجود نیروی برق معتقد باشید وقتی که دیده نمی شود؟ داوکینز یک سیم دو رشته را از جیبش درآورد دو سر آن را لخت کرد و در پریز برق فرو کرد و به امام گفت لطفاً این سیم را در دستتان بگیرید. امام مظلوم از همه جا بیخبر ناگهان مانند لامپ 200 وات روشن شد و دود از ریشهایش بلند شد. فریادی زد و سیمها را رها کرد. داوکینز گفت این انرژی برق بود که اثرش را دیدید. در کسری از ثانیه برق تیزی ذوالنقار پدیدار شد و داوکینز به دو نیمه مساوی تقسیم گشت. امام فرمود این دست خدا بود که از آستین من درآمد و شما اثرش را به صورت نصف شدن مشاهده کردید.

از لورنس سامرا