نامنویسی انجمن درست شده و اکنون دوباره کار میکند! 🥳 کاربرانی که پیشتر نامنویسی کرده بودند نیز دسترسی‌اشان باز شده است 🌺

رتبه موضوع:
  • 1 رای - 5 میانگین
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

قربانیان انقلاب
#1

یک نگاهی که به تاریخ انقلاب 30 ساله بندازیم می بینیم این انقلاب بهترین ایرانی ها رو از ایران گرفته
این همیشه برای من دردناک بوده
تو این تاپیک نام هایی رو زنده میکنیم که قربانی این انقلاب شدن و اسمشون شاید بعد از 30 سال زیر گردو خاک گم شده باشه
پاسخ
#2

یکی از افرادی که مطالعه زندگی و سرنوشتش من رو به شدت ناراحت کرد یکی از افسران و ژنرال های خوب قبل از انقلاب هست


تیمسار نادر جهانبانی معروف به ژنرال چشم ابی




[عکس: 33.jpg]



تیمسار سپهبد خلبان نادر جهانبانی (۲۷ فروردین ۱۳۰۷ - ۲۲ اسفند ۱۳۵۷) خلبان نیروی هوایی شاهنشاهی ایران، یکی از خلبانان ویژهٔمحمدرضا شاه پهلوی و سرپرست تیم آکروجت تاج طلایی بود. آخرین درجهٔ وی در ارتش سپهبد بود.[SUP][۱][/SUP]
وی پسر امان‌الله جهانبانی بود. مادر او از مهاجران روس بود و به خاطر رخسار اروپایی‌اش به عنوان ژنرال چشم‌آبی معروف بود. همسر وی فرخ زنگنه نام داشت و این دو دارای دو فرزند به نام‌های انوشیروان جهانباننادر جهانبانی پس از انقلاب در ۲۲ اسفند ۱۳۵۷ در زندان قصر به حکم صادق خلخالی حاکم شرع وقت بر روی پشت بام مدرسهٔ علوی تیربارانشد.[SUP][۲][/SUP][SUP][۳][/SUP]
روزنامهٔ اطلاعات به تاریخ ۲۳ اسفند ۱۳۵۷ در خبری اسامی ۱۱ نفر ار محکومین به اعدام را منتشر کرد. متن خبر به شرح زیر است:[SUP][۴][/SUP]
در تاریخ ۲۱ اسفند۱۳۵۷ دادگاه انقلاب اسلامی ایران جهت رسیدگی به کیفرخواست صادره از طرف دادستان انقلاب علیه ۱۱ نفر از متهمینی که جملگی از خائنین به ملت و عوامل سرسپردهٔ رژیم دست‌نشاندهٔ بیگانه بودند و همچنین جنایتکاران مفسد فی الارض نیز می‌باشند تشکیل جلسه داد و پس از چندین ساعت رسیدگی و مشاوره سرانجام حکم اعدام را صادر کرد:

  1. سپهبد نادر جهانبانی فرزند امان‌الله معاون فرماندهی نیروی هوایی
....

[عکس: 34.jpg]
[عکس: 3.png]
در دادگاه خلخالی

وقتی سپهبد جهانبانی را برای محاکمه آوردند، کاغذی بر گردنش انداختند تا جرمش را بنویسند، اما به نظر می‌رسید او جرمی نداشت، کسی هم پیدا نشد شهادت دهد او جرمی انجام داده. پس روی کاغذ سفید نوشتند: سپهبد نادر جهانبانی عامل فساد.[SUP][۵][/SUP] متن حکم کیفرخواست که در دادگاه برای وی خوانده شد بدین شرح است:
نادر جهانبانی با اشتغال در سمت‌های حساس نظامی و این اواخر ورزشی و نظایر آن با رژیمی که با ساقط کردن حکومت ملی شرعی به طریق غاصبانه و با ارادهٔ اجنبی در ایران سلطه پیدا کرده و مملکت را در جهت ارادهٔ اجنبی و در جهت خلاف شرع و مصلحت مملکت و ملت به قهقرا می‌برد و به نابودی می‌کشاند با اقدام علیه امنیت و قیام برای متزلزل کردن اساس استقلال و فساد در ارض و محاربه با خدا و نایب امام علیه السلام مطابع قوانین الهی و قوانین جاریه در زمان ارتکاب جرایم تقاضای رسیدگی و صدور حکم اعدام و مصادرهٔ اموال شخصی ایشان و آن مقدار از اموال که به خاطر فرار از ادای دین به صاحبان اصلی به فرزندان و اقربای نزدیک انتقال یافته‌است از طرف دادسرای کل انقلاب اسلامی از دادگاه دارم.
پس از ارائهٔ متن کیفرخواست هنگامی که نوبت به دفاعیات وی رسید گفت:
آنچه را که شما مطرح کردید آنقدر مسخره و احمقانه‌است که من لزومی به پاسخ گفتن به آن نمی‌بینم اما چند دروغ بزرگ گفتید که همراه با اتهام زدن‌های شما نشان می‌دهد که حکم شما علیه من مثلا صادر شده و همچنین حکایتگر این حقیقت است که شما نه تنها مسلمان نیستید بلکه مشتی بی وطن، بی دین و مزدور که به دستور اربابانتان فقط و فقط قصد ویرانی کشور من و ارتش سرزمین مرا دارید.پدر من جاسوس روس نبود، بلکه افسری ایرانی بود که در روسیه درس خوانده، من هم هرگز عامل کشوری نبودام بلکه در سالهایی که شما برای لقمه نان مزدوری، سر حسین را از این منبر به آن منبر می‌کشاندید. در آمریکا به عنوان بهترین و با استعدادترین خلبان ایرانی، بر اوج ابرها پرواز می‌کردم. حال شما چگونه به خود اجازه می‌دهید به من تهمت خیانت بزنید. شما از خود خجالت نمی‌کشید شما از مردم شرم نمی‌کنید؟ شما از هزاران جوان ایرانی که من با همه تلاش در راه فراهم کردن وسایل ورزشی و ایجاد امکانات جهت تربیت روح و جسم آنها، در ماه‌های گذشته کوشیده‌ام، ازرم نمی‌کنید؟
شما که هستید آیا به جز جمعی غارتگر و خونخوار و دوری از هر نوع صفت انسانی کسانی را می‌شناسید که چون شما بر هر آنچه ملی و ایرانی است تیغ بکشند؟ آقایان من پنجاه یک سال به خوبی و نیکی زندگی کرده‌ام و قرارگاهم آسمان‌ها بود. پاسخی به یاوه گویی‌های شما ندارم. به دستوری که اربابانتان داده‌اند عمل کنید، ولی مطمئن باشید که مردم ایران خیلی زود از خواب فعلی بیدار می‌شوند و این تب که با دروغ و تزویر شما به آن در جان و روح آنها رخنه کرده، بسیار سریعتر از آنچه فکر کنید فرو خواهد نشست. آنگاه شما هستید و خشم ملتی که به تار و پود شما آتش می‌کشد.
من دفاع خاصی ندارم ولی من هیچ وقت بر ضد انقلاب کاری نکرده‌ام به هر حال دیگر مهم نیست و من آمادهٔ اعدام هستم.[SUP][۶][/SUP]
سایت خبری روزآنلاین در مقاله‌ای با عنوان «نوبت خمینی شد» به خاطرات سفیر اسرائیل در ایران اشاره می‌کند که نوشته سپهبد جهانبانی ‏به احمد خمینی گفت: «من از توی عرب ایرانی‌ترم».[SUP][۷][/SUP]
در حین اعدام نادر جهانبانی خود فرمان آتش را صادر کرد.زمانی که جوخه اعدام به طرف او نشانه رفته بودند وآماده شلیک بودند او فریاد زد ::آتش::
صادق خلخالی در خصوص وی در کتاب خاطرات خود نوشته:[SUP][۸][/SUP]
جهانبانی در رأس قدرتی قرار داشت که می‌توانست اعتراض کند؛ چون تقریباً از نزدیکان و خویشان شاه بود می‌توانست اعتراض کند، اما به خاطر حفظ زندگی انگلی خود و برای خوشگذرانی خود، ملتی را به انحطاط بکشاند و جشن هنری در شیراز ترتیب بدهد که در ماه مبارک رمضان جلوی چشم مردم مسلمان تئاتر آتش خوک و بچه را روی صحنه بیاورد! او مفسد فی الارض است.

این‌ها به مقدسات ملی و دینی ما خیانت کردند و ملت هیچ وقت حاضر نیست چنین افرادی میان ملت باشند وگرنه به این اعتبار نه نصیری کسی را شخصاً شکنجه کرده بود، نه هویدا و نه جهانبانی و نه مهندس ریاضی.ی و گلنار جهانبانی بودند. نادر جهانبانی پس از انقلاب در ۲۲ اسفند ۱۳۵۷به حکم صادق خلخالی حاکم شرع وقت بر روی پشت بام مدرسهٔ علوی تیرباران شد.




پاسخ
#3

از این خلخالی ...تر فقط خودش بود.
یکی از آشنایان ما زمان انقلاب قاضی پرونده ی 4 نفر بود که مشکوک به همکاری با مجاهدین خلق بودن که مستقیم از طرف خود خمینی انتخاب شده بود واسه این کار.
تعریف میکرد که قبل از اینکه من اونارو ببینم خلخالی حکم اعدامشونو داد .
وقتی ام اعتراض کردن تهدید به مرگش کرده بود.....
پاسخ
#4

صادق خلخالی پیرامون اعدام پسر نوجوانی که نشریه ارگان مجاهدین خلق را می‌خوانده‌ است می گوید: “برای خیلی از همکارانم سوال بود که چگونه می‌شود این‌ها را سر جایشان نشاند؟ عصر از پیش امام بازگشته بودم. داشتیم می‌آمدیم داخل کوچه-منزل، که از شیشه ماشین دیدم دوتا بچه پانزده-شانزده ساله گویا مخفیانه چیزی با هم رد و بدل کردند. دستور دادم بگیرند و بگردندشان ببینم ماجرا چیه. خودم از کیف پسره این روزنامه مجاهدین را در آوردم. یادم هست فامیلیش شریعتی بود. همانجا پسره را با گلوله زدم و به همراهانم گفتم اینجوری باید با این جانوران برخورد کرد!” مصاحبه صادق خلخالی با هفته نامه پروین- شماره صفر، ۱۳۸۱
پاسخ
#5

وای خدا باورم نمیشه مرده باشه!
زنده نشه یه وقت.....
پاسخ
#6

سپهبد خلبان امیرحسین ربیعی ۱۱ اسفند ۱۳۰۹ در کرمانشاه متولد شد. وی آخرین فرمانده نیروی هوایی شاهنشاهی ایران بود که پس از پیروزی انقلاب ایران (۱۳۵۷) در تاریخ ۲۱ فروردین ۱۳۵۸ در زندان قصر اعدام شد.

[عکس: 35.jpg]

[h=2]تحصیلات و دوره‌های نظامی [ویرایش][/h] [h=2]مدالها [ویرایش][/h]
  • نشان افتخار درجه ۲ و ۳
  • نشان لیاقت درجه ۲ و ۳
  • مدال خدمت درجه ۲ و ۳
  • نشان پاس درجه۲
  • نشان همایون درجه۳
  • مدال ۲۵۰۰ ساله سلطنتی
  • تشویق در دستور همگانی ارتش
  • تشویق بار دوم، تشویق بار سوم، تشویق نامه ۵ بار
[h=2]مسئولیت‌ها [ویرایش][/h]
  • رئیس باشگاه هوایی
  • عضو باشگاه شاهنشاهی کشور
  • ۱۳۳۵ – ۱۳۳۸: خلبان شکاری در گردان یکم شکاری مهرآباد تهران
  • ۱۳۳۶ – ۱۳۳۸: دوره استاد خلبان جت در نیروی هوایی ایالات متحده در محل پایگاه هوایی فورستنفلدبروک
  • ۱۳۴۱ – ۱۳۴۴: فرمانده اسکادران در گردان دوم شکاری
  • ۱۳۴۵ – ۱۳۴۶: مدیر عملیات گردان یکم شکاری تهران
  • ۱۳۳۷ – ۱۳۴۱: عضو تیم آکروجت تاج طلایی با هواپیمای اف-۸۴
  • ۱۳۴۱ – ۱۳۴۸: فرمانده تیم پروازی تیم آکروجت تاج طلایی
  • دو ماه خدمت در سمت فرماندهی اسکادران حافظ صلح سازمان ملل متحد در کنگو
  • خلبان، گروه دوم، اسکادران هوایی، گردان شکاری، پایگاه سوم شکاری
  • خلبان اول، گروه دوم، اسکادران هوایی، گردان شکاری، پایگاه سوم شکاری
  • فرمانده گروه دوم اسکادران هوایی، گردان شکاری، پایگاه سوم شکاری
  • فرمانده اسکادران سوم جت اف-۸۴، گردان شکاری
  • فرمانده اسکادران چهارم شکاری بمب‌افکن پایگاه دوم شکاری
  • فرمانده اسکادران سوم شکاری بمب‌افکن پایگاه دوم شکاری
  • فرمانده اسکادران ۱۱۰ شکاری تاکتیکی پایگاه یکم شکاری
  • رئیس عملیات پایگاه یکم شکاری
  • جانشین فرمانده پایگاه یکم شکاری
  • فرمانده، فرماندهی تاکتیکی هوایی
  • ۱۳۵۴ – ۱۳۵۷: فرمانده نیروی هوایی شاهنشاهی
[h=2]دستگیری و اعدام [ویرایش][/h]او جزو فرماندهانی بودند که با پیشنهاد عباس قره‌باغی پس از جلسه شورای عالی نیروهای مسلح در ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ که در صبح همان روز برگزار شد نامه اعلام بیطرفی ارتش پهلوی در برابرحکومت اسلامی را امضا کردند.
پس از پیروزی انقلاب وی توسط نیروهای انقلابی دستگیر شد و به دادگاه انقلاب سپرده شد.
او در جواب خلخالی و آیت الله آذری که او را متهم به فساد فی الارض می‌کردند گفته بود، من "مفسد فی‌الارض" نیستم، من "مفسد فی‌السماء" هستم. چون روزی که جنگ اکتبر میان مصر و اسرائیل شروع شد، من از پایگاه وحدتی، هواپیما به مصر بردم و فرودگاه مصر را بمباران کردم و مجروحین اسرائیلی را به خرمشهر آوردم تا در بیمارستان این شهر بستری شوند. پس به این جهت من مفسد فی‌السماء هستم.
در پادگان نیروی هوایی، وقتی که برای من خبردار می‌کردند، زمین به لرزه در می‌آمد ؛ اما پس از انقلاب که دستگیر شدم، چشمم را بستند و آوردند، فکر کردم حتما چند کامیون پاسدار و سرباز، مرا دستگیر کرده‌اند وقتی که مرا به زندان قصر آوردند، وسط زندان قصر دیدم که بچه‌ای فریاد می‌زند تیمسار چشمانت را خودت باز کن.
چشمم را باز کردم. هیچ کس را ندیدم. فقط یک بچهٔ هفده ساله با تفنگ ایستاده و می‌گفت چشمان خودت را باز کن و سرت را پائین بینداز. اگر از دستورات آن بچه تخطی می‌کردم، حتما هدف تیر قرار می‌گرفتم، لذا کاملا اطاعت کردم، سرم را پائین انداختم، به من گفت: از طرف راست برو. من طبق دستور او به داخل زندان آمدم.
سر انجام پس از محکومیت در دادگاه انقلاب مفسد فی الارض شناخته و در ۲۱ فروردین ۱۳۵۸ در زندان قصر به حکم صادق خلخالی تیرباران شد.
پاسخ
#7

میگم کسی از محل دفن این خلخالی گور به گور شده اطلاعی نداره ؟! گاهی برای رفع حاجت بد نیست یه سری به اونجا زده بشه ![عکس: 9.png]

یک روزی ملت ما آزاد می شود و این روز زیاد دور نیست. فرهنگ همیشه غالب می شود بر زور و ستم و قلدری!

"فریدون فرخزاد"
پاسخ
#8

تو خلخالE105
پاسخ
#9

واقعا این انقلاب بهترین فرزندان ایران رو گرفت و بهترین روزهای ایران رو تباه کرد
خلخالی بارها گفته بود که خمینی شخصا به من پست دادستان انقلاب رو داد و گفت فقط تو از پس این کار برمیای
خمینی توانایی های خلخالی رو تشخیص داده بود و گویا فکر می کرد که کسی مثل خلخالی پیدا نمی شه
من برعکس فکر می کنم که مثل خلخالی کم نداریم! یه حکومت داریم مثل خلخالی
پاسخ
#10

Angela نوشته: من فکر می کنم که مثل خلخالی کم نداریم! یه حکومت داریم مثل خلخالی
شوربختانه همینطور است . کم نیستند جلادانی همچون خلخالی، لاجوردی ،گیلانی ، لاری جانی ها و ... ( لعنت اسپاگتی بر آن ها !)

یک روزی ملت ما آزاد می شود و این روز زیاد دور نیست. فرهنگ همیشه غالب می شود بر زور و ستم و قلدری!

"فریدون فرخزاد"
پاسخ


پرش به انجمن:


کاربران در حال بازدید این موضوع: 7 مهمان