07-29-2013, 08:28 AM
mmns2001 نوشته: با درودمن که نگفتم سر منشا تمام اخلاقیات کنفوسیوس بوده.گفتم که مسیحیت بی تاثیر از کنفوسیوس نیست!این که اینهمه بحث نمیخواهد
سر منشا تعالیم کنفسیوس مشخصا خود وی نیست
همچنان که در پست پیشم دلایلش را اینگونه گفتم
در کتاب تائوتچینگ می گوید: من بدان کسان که به من نیکی میکنند نیکی میکنم وبدانها که نیکی نمی کنندباز نیکی میکنم....اینکه خلایق را دروغگو میشماری از عیب خود توست که انها را باور نمی کنی...قوه مهربان طبیعت انقدر صاحب قدرت است که در برابر ان هر صاحب قدرتی ضعیف می شود...و دراثر ان هر ضعیفی توانا میشوند...در جهان هیچ چیز ضعیفتر از اب نیست با ان حال هر چیز محمکمی را بخواهی نابود سازی هیچ عاملی مانند اب نمی تواند
پس نرمی و لطف بر سختی و خشونت را از بین میبرد و ضعیف اخر بر قوی غلبه میکند
انسان نیکخواه همانند اب می ماند که با وجود تحقیر دیکران در جای خود می ایستد و به تعالیم تائو میرود
این تعالیمی پیش از کنفسیوس بود
حال نظرکنفسیوس در این باره در تعالیم لی را دبخوانیم:
روزی شاگردی از کنفسیوس می پرسد که ایا پاسخ بدی را ایا باید با خوبی داد؟
کنفسیوس پاسخ می دهد اگر پاسخ بدی را با خوبی بدهی انگاه پاسخ خوبی را با چه چیز خواهی داد؟
مطالب شما نیز درست است ولی باید به گفته خود کنفسیوس که بارها در سخنانش می گوید:من تنها تعالیم پیشینیان را کامل میکنم و توضیح می دهم توجه کنیم
حتی پیش از لائتزو ما تائویسم را داشتیم و البته حکمت را در چین
اولین سلاله خاقانی چین قدمتی حدود 4250 سال دارند و از متون کهن چین چنین بر می اید که یک حکیم(فیلسوف)همواره در کنار خاقان حضور داشته و به وی مشورت میداده
پس اینکه بگوییم کنفسیوس مبدا تعالیم اخلاقی(زرین یا نقره ای)یا دارای فلسفه های اجتماعی بوده حرفی غلط است
تنها این حکیم پرسش تعیین میکرده و البته مطالبی را تغییر داده و یا کامل کرده
یا ما در ایین برهمایی و در کتاب کهنشان همچین فلسفه هایی که البته نه دقیقا همچین فلسفه ای بلکه کمی متفاوت را داریم که مربوط به هزاره چهارم پیش می شود
بشر یک روزه به اینجا نرسیده این افکار از دیر باز با بشر بوده و تغییر و ترقی یافته و البته اشخاصی مانند کنفسیوس در این سیر نقشی پرنگتر داشته اند ولی انتصاب ان به یک شخص اشتباه است
سپاسگذارم