07-29-2013, 08:07 AM
mmns2001 نوشته: با درودمیدانیم که کنفوسیوس در 551 قبل از میلاد متولد و در سال 479 قبل از میلاد وفات یافت.مهم این نیست که چه کسی قانون طلایی رو واسه اخلاقیات دین خودش مطرح کرده است.مهم این است که ببینیم این قانون طلایی از کجا نشات گرفته.
عزیزان اینکه بیاییم چیزی را که نمی دانیم از جایی کپی کنیم و بروی ان کپی که حتی خودمان نمی دانیم پیست پافشاری کنیم بدرد نمی خورد
بنده این فلسفه طلایی و نقره ای را در زیر یک کوتاه شرحی میدهم
فلسفه زرین ونقره ای:به قلسفه ای فردی و اجتماعی می گویند که چگونگی برخورد شخص با سایرین یا جوامع را بایکدیگر در قالب یک توضیح جامعه شناختی بیان می کند
به مجموع تعالیمی را در فلسفه دینی و حکمت که دال بر تعریف بالاست را مسیحیان ابتدا فلسفه زرین نامیدند زیرا در نوشته های پلوس و البته دیگر اناجیل برخورد بین انسانها و جوامع بصورتی لطیف نمودار می شد و با این گفتار به فخر فروشی به دیگر ادیان می پرداختند
این فلسفه در مسیحیت حاصل شرایط نگاشت عهد جدید بود زیرا در ابتدا مسیحیان بسیار در فشار و سرکوب بودند و این گونه فلسفه های انسانی مسیحیت توانست گسترش یابد تا قرنهای بعد که کم کم مسیحیت و کلیسای مسیحی قدرت گرفت و این فلسفه همچون ابزاری در دست کلیسا گردید
اما کهنترین نوع فلسفه انسانی در برخورد با انسانهای دیگر را ما نه در اروپا داریم و نه در ایران و نه در هند بلکه در چین داریم در قرن 6 پیش از میلاد که لائوتزو از انعطاف اخلاقی و نرمش رفتاری با دیگران سخنها به میان اورد که نمونه انها را در بالا بیان کردیم
سپس ما کنفسیوس را با تقریبا نیم قرن فاصله از لاتزو داریم که برخی از گفته های وی را دگرگون کرد و هرچند که وی در این مورد کمی قهر امیزتر عمل کرد و همانطور که گفتم در مقابل بدی بدی را درست میدانست ولی باز در جاهایی در مورد برخوردهای اجتماعی در تعالیم لی می گوید :رعایت حقوق حکومت ضعیف بزرگی حکومت قوی را می رساند
یعنی وی کاملا به فلسفه زرین اعتقادی نداشت بلکه کمی معتدلتر و قهر امیز تر برخورد می کرد
در سالهای بعد که تقابلات مسیحیت و چینی ها ایجاد گردید و این فلسفه زرین مسیح به طرفداران کنفسیوس اموخته شد انها از تعالیم کنفسیوس به فلسفه نقره ای یاد کردند
برای این مطالب بنده توصیه میکنم بخوانید کتاب :
تاریخ جامعه ادیان تالیف جان بایر ناس ترجمه علی اصغر حکمت
در این کتاب که بسیار هم خوب است از مراجعی بهره برده که انها اسناد معتبری راجب ادیان مختلف و اسطوره شناسی است
ولی کتابی جامعتر و فنی تر در ادیان و اسطوره شناسی
کتاب 16 جلدی و قطور دایره المعارف دین تالیف میریچا ایلیاده که البته به فارسی ترجمه نشده ولی مقالاتی از ان در حد مختصر جمع اوری و ترجمه شده و در ایران موجود است
البته رجوع به کتابهای دیگر ایشان نیز با این مورد و دیگر موارد بحث رهگشا است برای شروع بنده کتاب از اسطوره تا واقعیت ایشان که در بازار موجود است را پیشنهاد می کنم
برای اسطوره شناسی یک مرجع خوب که در ایران تالیف شده که این موضوعات راجب عهد عتیق و جدید و دیگر اسطوره ها و داستانهای موجود در ادیان را جمع اوری کرده:
کتاب شاخه زرین تالیف جیمز فریزر هست که اینهم در بازار موجود است
سپاسگذارم
شکی نیست که دین مسیح بی تاثیر از کنفوسیوس نبوده است.در سوّمین کتاب از کُتب اربعه به قلم وی به نام «جُنگ ادبی» چنین مده است:کنفوسیوس دوبار در پاسخ به سؤال شاگردانش چنین گفت: «آنچه نمیخواهید به شما کنند، به دیگران نکنید.» جای دگر، در فرصتی یکی از شاگردانش به نام دزگون با مباهات تمام گفت: «آنچه را که من نمیخواهم دیگران به من کنند، من نیز به دیگران نخواهم کرد،» آموزگارش به گونهای تأمّلبرانگیز در پاسخ به او گفت: «آری، امّا تو هنوز قادر به انجام دادن آن نیستی.»
چنانچه بعدها پس از کنفوسیوس می بینیم که در کتب مسیحیان چنین آمده است:
«آنچه خواهید که مردم به شما کنند، شما نیز بدیشان همچنان کنید.» — متّیٰ ۷:۱۲.