نامنویسی انجمن درست شده و اکنون دوباره کار میکند! 🥳 کاربرانی که پیشتر نامنویسی کرده بودند نیز دسترسی‌اشان باز شده است 🌺

رتبه موضوع:
  • 0 رای - 0 میانگین
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

فرهنگ و اخلاق نیک ایرانیان
#21

مجله کانون وکلا در سال 1350 این مقاله را به رشته تحریر در آورد که حاوی نقش تمدنی که کوروش بنیاد نهاد در فرهنگ و تمدن جهان است:

نقش ملت کوروش در فرهنگ و تمدن جهانی


نخستین بار اصل تساوی بین اقوام و نژادها و پیروان مذاهب مختلف، توسط ایران هخامنشی اعلام و تبلیغ شد و«انسان»مفهومی یافت که تا آنزمان‏ در جهان شناخته نبود.

نخستین امپراطوری بزرگ جهانی مرکب از اقوام و طوایف و قبایل مختلف‏ و با سطح تمدنهای گوناگون و براساس همکاری و تشریک مساعی و حفظ خودمختاری‏ ملل بصورت یک«کامنولث»واقعی را،هخامنشیان بنیان گذاردنند.

نخستین سیستم پولی منظم و علمی را براساس واحد پول نقره و طلا،در جهان،ایران هخامنشی ابداع کرد و این ناشی از رواج مبادلات بین مناطق‏ بسیار وسیع با محصولات بسیار متنوع بود(حجاری‏های پلکان شرقی تخت جمشید نمونه‏ای از این فرآورده‏های گوناگون را بما نشان میدهد).در قلمرو حکومت‏ هخامنشی محصولات فلاحتی و فرآورده‏های صنایع یدی کشورهای حبشه، مصر،لیبی،سوریه،فلسطین بین النهرین،ایران،افغانستان،سند و ماوراء النهر با یکدیگر مبادله میشد و نیز ایران بر سر راه ترانزیتی بین چین و غرب و هندوستان و آفریقا قرار داشت.ایجاد سیستم پولی صحیح از یکطرف خود محصول رواج مبادلات و از سوی دیگر موجب تسهیل و توسعه آن مبادلات بود.

نخستین سیستم آبیاری علمی با استفاده از آبهای زیر زمینی،توسط هخامنشیان توسعه یافت اگرچه ابداع قنات مربوط به اواخر هزاره دوم قبل از میلاد است ولی هخامنشیان بودند که آنرا توسعه و رواج دادند و از مرزهای ایران‏ بخارج بردند.قنات یکی از مظاهر نبوغ ایرانیان است و خدمتی که از اینطریق‏ به توسعه اقتصادی جهان باستان شده،قابل ارزیابی نیست.

فن استخراج آبهای زیر زمینی،در دوره ساسانی و بعد در دوران اسلامی‏ به اوج کمال خود رسید و نخستین کتاب علمی درباره چگونگی استخراج این‏ آبها و کشف منابع زیر زمینی توسط ایرانیان نوشته شد.

نخستین سیستم علمی پست
و چاپار را ایران هخامنشی ابداع کرد که هنوز دنیا با اعجاب به آن مینگرد.چاپارخانه‏های هخامنشی،یونانیان آن‏ عصر را غرق در حیرت میساخت و مورخینی چون«هرودوت»را به تحسین‏ وامیداشت.

نخستین سیستم علمی و صحیح راهداری و ارتباطات و حفظ خطوط مواصلاتی‏ را هخامنشیان ایجاد کردند و این بسبب وسعت قلمرو حکومت و ضرورت تامین‏ ارتباط سریع بین قلمرو حکومتی بود که از آفریقا تا آنسوی ماوراء النهر گسترده بود.

نخستین سیستم علمی مدیریت و اداره امور مملکت را ایران هخامنشی‏ به جهان عرضه داشت.تقسیمات مملکتی و روابط بین حکومت مرکزی و ساتراپی‏ها و حدود اختیارات ساتراپ‏ها،براساس احتیاجات عملی و مبانی علمی‏ مدیریت و مملکتداری استوار بود.

نخستین مکتب معماری و حجاری براساس یک دید جدید در عصر هخامنشی، با استفاده از پیشرفتهائی که در آشور و بابل بدست آمده بود و براساس خصوصیات‏ روح ایرانی،بوسیله ایرانیان بوجود آند و بگفته پروفسور«پوپ»«حجاری‏ هخامنشی،مهمترین وسیله نمایش تفاوت عمیق روحیه ایرانی و روحیه ملل بین النهرین است

نخستین ایدئولوژی استوار و جهان‏بینی علمی و مبتنی بر اصول انسانی‏ کار و عدالت و پیکار با بدیها و زشتی‏ها را ایرانیان به جهانیان عرضه داشتند و اصولی را پی افکندند که نه تنها در کلیه مذاهب آریائی در اعصار و قرون متمادی‏ منعکس است،بلکه قدیم‏ترین مذهب،یکتاپرستی جهان نیز،در موارد بسیار متعدد،تحت‏تأثیر آن قرار گرفته است.

*** در دوران اشکانیان،پاسداری جهان تمدن و حفظ آن در برابر حملات‏ اقوام وحشی،در طول پنج قرن هنچون رسالتی تاریخی،برعهده ایرانیان بود، و نیز در این دوران ایران،همچون قرع و انبیق بزرگی بود که در آن فرهنگ‏ و تمدن یونانی را بتدریج در فرهنگ و تمدن ایرانی به تحلیل می‏برد،در حالیکه هنر یونانی را،ایرانیان از یک دست گرفته و بدست دیگر باقصی نقاط عالم‏ انتقال میدادند.در این دوران باوجود جنگهای مداوم و هجومهای پیاپی،تمدن‏ و اقتصاد و داد و ستد،شکوه جدیدی بدست آورد.در این عصر بگفته دکتر گیرشمن‏ «وسایل حمل ونقل بهتر گردید.هرگز جاده‏ها مانند زمان پارتیان خوب نگهداری نمیشد، زیرا پادشاهان پارتی به انتظام و مراقبت طرق و شوارع دقت بسیار مبذول میداشتند... اسنادی که در«دورا»کشف شده،وجود پلیس سواره بیابان را اثبات میکندبگفته همین‏ دانشمند ایرانشناس در دوران اشکانیان برای نخستین بار«نعل یا کفشک اسب‏ اختراع شد».

*** و اما در عصر ساسانی،«نخستین»های بسیار داریم که آنها را فهرست‏وار در زیر می‏آوریم:

نخستین بار«طاق»سازی توسط ایرانیان در عصر ساسانی در معماری رواج‏ یافت و این شیوه که انقلابی بزرگ در معماری بشمار می‏آید تا اقصی نقاط عالم‏ گسترش یافت و تحولی عمیق در شیوه‏های معماری رومی و گوتیک بوجود آورد.

نخستین تحول اساسی و عمیق در موسیقی در عصر ساسانی صورت گرفت و مکتب موسیقی ایرانی که بعدها اساس موسیقی عرب بر آن نهاده شد و تا اسپانیا گسترش یافت،در این دوره پایه گذاری شد.بنا بگفته«کریستن سن»(تمدن‏ ایرانی-چاپ پاریس 1942):

«هنر موسیقی عربها،از ایرانیان گرفته شده است،ملودیهای اندلس که منشأ عربی‏ آنها ناشناخته نیست،آهنگهای ایرانی و روح آنرا بیاد می‏آورد».

نخستین بار آلات و ادوات جدید موسیقی در ایران ساسانی اختراع شد که هنوز هم در زبان‏های اروپائی،با همان نامهای ایرانی و با اندک تعریف‏ بکار برده میشود.موسیقیدانان بزرگ ایرانی این دوره از قبیل«سرکش»و «باربد»و«نکیسا»با ابداعات خود،موسیقی ایران را بمرحله جدیدی از کمال‏ رساندند و برای تکامل بعدی موسیقی عربی،و بعدها موسیقی علمی غرب،راه‏ را هموار ساختند.

نخستین بار در عصر ساسانی بود که پارچه‏های رنگی و با نقاشی‏های‏ دلفریب بر روی ابریشم متداول گردید.بگفته«آندره گدار»(تمدن ایرانی‏ چاپ پاریس 1952»:«همین افتخار برای منسوجات ساسانی بس که چین که خود کشور ابریشم است،آنها را مورد تقلید قرار داد.یک قطعه پارچه در موزه توکیو،زمینه کار ایرانی،یعنی شکار شیر را به بهترین وجه نشان میدهد.این اثر توسط یک هنرمند چینی‏ تقلید شده است

و نیز در همان کتاب«اندره گدار»میگوید:

«میدانیم که دلفریب‏ترین زینت‏ها کلیساهای قدیم ما،منسوجات شرقی بود که‏ دیوارها و نیز آرامگاهها را با آن می‏پوشاندند

نخستین جهش بزرگ در هنر نقاشی،در عصر ساسانی تحقق پذیرفت و و هنوز هم مانی و شاگردان او،در نقاشی ضرب المثل هستند و از آثار آنها سخن‏ فراوان میرود.بعضی از آثار نقاشی مانی را به«معجزه»او تعبیر کرده‏اند.

نخستین دیانت عالمگیر(پس از میترائیسم)از ایران ساسانی نشأت یافت. مانویت در اندک مدتی موفق به فتح تقریبا سراسر عالم مسکون گردید،و از اسکاتلند تا فرانسه و اسپانیا و شمال آفریقا و اروپای مرکزی و جنوبی و شرقی‏ و داخله کشور وسیع روسیه و نیز سراسر ماوراء النهر و ترکستان و تا اقصی نقاط چین،بزیر سیطره آن درآمدمانویت»در یکدوره از زمان،دین جهانی بود و مدتها پس از استقرار قطعی دین مسیح،همچنان به حیات خود ادامه میداد.

نخستین نهضت بزرگ اجتماعی-سیاسی یعنی«مزدکیسم»در ایران عصر ساسانی پدید آمد و در مدتی بسیار کوتاه سراسر ایران زمین و نیز کشورهای‏ همجوار تحت الحمایه ایران را فرا گرفت و بعد از رواج اسلام در ایران نیز تا سالیان مدید،بصورت نهضتهای عظیم همچنان ادامه داشت و گاه دستگاه خلافت‏ عباسیان را تا لب پرتگاه سقوط سوق میداد.

نخستین دانشگاه معتبر و معظم جهان یعنی دانشگاه«کندی شاپور»که‏ سالیان مدید،مشعل فرهنگ و تمدن را فروزان نگهمیداشت،در ایران ساسانی‏ تأسیس یافتگندی شاپور»تنها یک مرکز علمی نبود،بلکه مکتب انسانیت و انساندوستی بود سخن شاپور اول بهنگام افتتاح این دانشگاه،ماهیت واقعی‏ و نقش این مرکز عظیم علمی را آشکار میسازد و آن سخن اینست:«شمشیرهای ما، سرحدات را میگشاید و دانش و فرهنگ ما،دلها و مغزها را تسخیر میکند

نخستین کتابخانه بزرگ جهان،بمعنی واقعی و امروزی کلمه،در ایران‏ ساسانی تأسیس شد.کتابخانه در ساختمانی عظیم که دارای 259 اطاق بزرگ‏ بود،جای داشت و در آن،هزاران کتاب بزبانهای زنده آن روزگار،از سریانی‏ هندی،پهلوی،یونانی و...در جاهای معین نگهدای میشدادوارد براون» درباره این کتابخانه میگویدنظیر کتابخانه گندی شاپور،هیچگاه در تاریخ تمدن‏ دنیا دیده نشده استافسوس که این گنجینه بزرگ در حمله عرب بکلی‏ خاکستر شد.

نخستین بار در تاریخ جهان،در ایران ساسانی به نقل و ترجمه آثار پر ارزش ملل دیگر توجه شد و در ایندوره بود که کتابهائی نظیر«پانکاتانترا» (کلیله و دمنه)به پهلوی ترجمه شد.در هیچ عصری،از عهد باستان،مبادلات‏ فرهنگی به اندازه دوران ساسانیان،رواج و وسعت نداشته است.

نخستین پیشرفت واقعی در زمینهء طب و داروسازی در عصر ساسانی صورت‏ گرفت و زمینه‏های مساعد برای رشد آن در ادوار بعدی فراهم آمد.همین‏ جوانهء اولیه است که در چند قرن بعد در«طب سینائی»باوج کمال خود میرسد دانشگاه«گندی شاپور»در توسعه و رشد طب و دارو سازی،نقشی اساسی بر- عهده داشت.

نخستین سیستم مالیاتی عمومی و اصلاح مالیاتها و نحوه وصول آنها در عصر ساسانی صورت گرفت و اولین قواعد فن«مالیه»و«اصول مالیاتی»در این‏ زمان پدید آمد.

و این همه پیشرفتها در شرایطی صورت میگرفت که ایران از یکطرف‏ وظیفه پاسداری تمدن و حفظ فرهنگ جهان متمدن را در برابر مهاجمات اقوام‏ وحشی در شمال و شمالشرق برعهده داشت و از سوی دیگر گرفتار حملات پی‏درپی امپراطوری روم بود که قسمت اعظم اروپا و شمال آفریقا را در زیر سیطره خود داشت و لحظه‏ای ایران،این پاسدار تمدن را آسوده نمی‏گذاشت.

*** با آغاز دوران اسلامی،تمدن و فرهنگ ایران،بیک«رنسانس»جدید گام میگذارد و فضائی بس وسیع بدست می‏آورد.در این عصر،فرهنگ ایران‏ بر قسمت اعظم جهان مسکون پرتو افشانی میکند و قلمرو آن،از مناطق شمالی‏ چین تا اسپانیا و از نواحی شمال سیحون و بحر خزر و قفقاز تا اعماق جزیرة العرب‏ را فرا میگیرد.در این دوره،ایران از لحاظ رشد فرهنگ و شکوه تمدن، بچنان مقام شامخی دست می‏یابد که در تاریخ سراسر جهان بیسابقه است.شکوه‏ تمدن ایرانی در دوره بین قرن دوم تا قرن ششم هجری،در تاریخ هیچ ملتی تا کنون دیده نشده است و هیچ عصری از این لحاظ،قابل قیاس با ایران آن زمان‏ نیست و شاید فقط اروپای غربی در قرن هیجدهم و نوزدهم را بتوان با ایران آن‏ زمان قیاس کرد.تعداد«نخستین»ها در قلمروهای مختلف علمی،فنی و هنری، در ایندوره بحدی است که تنها برای احصاء آنها،به صفحات متعدد نیاز است. در این دوره کوتاه در رشته‏های مختلف حساب،هندسه،جبر و مقابله،فیزیک‏ شیمی،زمین‏شناسی،هیئت،نجوم،طب،داروسازی،نساجی،رنگرزی، نقاشی،شعر،موسیقی و نیز معماری،کاشی سازی،گچ‏بری،آینه کاری، و بطور کلی جمیع رشته‏های فعالیت‏های فکری و ذوقی،ایرانیان چنان نبوغی‏ از خود نشان میدهند و چنان آثاری از خود برجای میگذارند که هنوز هم در عصر تکنولوژی جدید و مسافرت به فضا،جهانیان با حیرت و تحسین،باین دوره‏ از تاریخ ایران مینگرند:در زیر،باختصار تعدادی از«نخستین»های ایندوران‏ را فهرست‏وار ذکر میکنیم.

در این دوره از تمدن ایران:

نخستین بار با کشف«اسید سولفوریک»و«الکل».علم شیمی جدید پایه- گذارش میشود. نخستین آزمایشگاهها(لابراتوار)بمعنی علمی و امروزی آن،در ایران‏ و توسط ایرانیان تأسیس میشود.

نخستین بار نصف النهار زمین،با یک روش ساده علمی اندازه گیری‏ میشود و با واحد طول آن زمان،عددی بدست می‏آید که نزدیک بعدد چهل‏ میلیون متر فعلی است.

نخستین مطالعه دقیق در حرکت انتقالب ماه و تضاریس مدار آن،در ایندوره انجام میگیرد و با روشی علمی ویژگیهای آن بررسی میشود.

نخستی بیمارستان بمعنی علمی و امروزی کلمه،تأسیس میشود.کلمه‏ «مارستان»(و جمع آن،مارستانات)در زبان عربی،از همین‏جا وارد میشود.

نخستین بار،تهیه«اوبسرواسیون»درباره بیماران و تنظیم تغییرات حال‏ بیماران،در جهان توسط ایرانیان متداول میشود و«رازی»در طب بیمارستانی، راهی جدید بروی بشریت میگشاید.

نخستین بار،تشریح حیوانات بلحاظ شباهت اندامهای داخلی آن‏ها با انسان،صورت میگیرد.

نخستین کتابداری علمی بصورت امروزی و با استفاده از قفسه و تقسیم‏ بندی موضوعی کتب،و مبتنی بر اصول صحیح در ایران،بوجود میآید.

نخستین بار،تلقیح بر ضد آبله با روشی کم‏وبیش شبیه آنچه امروز متداول است توسط«رازی»صورت میگیرد.کار«رازی»در واقع،نخستین‏ واکسیناسیون در تاریخ جهان محسوب میگردد.

نخستین دار الفنونها،با استادان و وسایل کافی،در نقاط مختلف تأسیس‏ می‏یابد.

نخستین تقویم علمی و دقیق‏ترین آنها(تقویم جلالی)با صحت و دقتی‏ که هنوز دنیا با اعجاب بآن مینگرد،توسط ریاضی‏دان بزرگ ایرانی«عمر خیام»بوجود می‏آید.

نخستین بار،عدد«پی»با دفت خارق العاده،در محاسبات بکار میرود.

نخستین بار،جبر و مقابله از حالت رکود خارج و با جهشی حیرت- انگیز پیشرفت میکند.

نخستین بار،فن استخراج آبهای زیر زمینی،بصورت یک رشته علمی‏ در می‏آید و نخستین تألیف در زمینه شناخت ذخایر زیر زمینی آب و طریقه‏ استخراج آنها بدست ایرانیان تصنیف میشود.

نخستین بار قوانین انتقال صوت،از طریق ارتعاش هوا،توسط ایرانیان‏ کشف میشود.

نخستین فرهنگ لغات عرب توسط ایرانیان تدوین میشود.

نخستین بار،قواعد صرف و نحو زبان عربی توسط ایرانیان مدون میشود.

نخستین تفسیر قرآن بدست ایرانیان نوشته میشود و علم تفسیر پدید می‏آید.

نخستین بار فلسفه ارسطو و افلاطون،توسط ایرانیان مجددا و با دید تحلیلی‏ و انتقادی بقلمرو بحث و فحص کشانیده میشود.

نخستین بار،قوانین انکسار نور مورد بررسی قرار میگیرد و علم«مناظر و مرایا»به پیشرفت شایانی نائل می‏آید.

نخستین بار بوجود گردش خون در بدن حیوانات توجه میشود و«ابو بکر محمد بن حسن جاسب کرجی»در کتاب3انباط المیاه الخفیه»(استخراج آبهای‏ پنهانی،ترجمه حسین خدیو جم)درباره حرکت آبهای زیر زمینی جمله‏ای‏ می‏آورد که انسان را درباره اینکه«هاروی»انگلیسی،کاشف گردش خون بوده‏ باشد،به شک می‏انداد.وی درباره حرکت آبهای زیر زمینی مینویسد: «...بسان گردش خون در بدن حیوانات،در جریان است».

نخستین بار،علم طب بر پایه‏های جدیدی استوار و«طب سینائی» عالمگیر میشود.

نخستین بار،داروشناسی و داروسازی بصورت یک رشته علمی در می‏آید. نخستین بار،به مقاومت هوا و اثر آن در مورد سقوط اجسام توجه‏ میشود.

نخستین رصدخانه‏های مجهز و براساس علمی را ایرانیان تأسیس و و اداره نمودند.

نخستین ادوات فنی و علمی برای رصد ستارگان را ایرانیان اختراع کردند.

نخستین بار«عرفان»بوسیله ایرانیان،باوج کمال خود رسید و بصورت‏ مکتب انساندوستی و حق پرستی و ایثار و فداکاری درآمد.

نخستین تاریخ عمومی را ایرانیان برشته تحریر درآوردند و علم جغرافی‏ را بر مبانی صحیح علمی بکمال توسعه رساندند.

در این میان،چه تعداد از«نخستین»ها از قلم افتاده است؟تنها با مراجعه‏ به کتابهای اختصاصی از قبیل«المعجم»و یا«دائرة المعارف اسلامی»میتوان‏ پاسخ این سئوال را دقیقا تعیین کرد و تعداد واقعی«نخستین»ها را بدست داد.

*** این بود بیان مختصری از سهم بزرگ ملت کوروش در بنیان گذاری و غنای تمدن جهانی و تحلیلی از فلسفه جشن‏های جهانی شاهنشاهی ایران.

***

در این مقاله در نهایت اختصار کوشش بعمل آمد که«علل و عوامل این عظمت»بازگو شود.تا هر ایرانی ورقی از کتاب زرین حماسهء افتخارات قوم‏ ایرانی را بخواند و بداند که تکیه بر افتخارات گذشته واقعا محملی داشته و هر ایرانی پاک سرشتی حق آن را دارد که بآن ببالد و افتخار کند،و در این میان‏ به مسئولیت و وظیفه‏ای که بسهم خود در حفظ این میراث گرانبها دارد پی ببرد تا شایستگی فرزندی چنان پدرانی را داشته باشد.

Qui Tacet Consentire
پاسخ
#22

[عکس: 260.jpg]
ساسانیان یکی از سلسله های پادشاهی کمتر توجه شده ایران هستند. آنان با نگاه بر شگوه از دست رفته امپراطوری هخامنشیان سعی در بازگرداندن ایران به آن دوران را داشته اند. اردشیر با هوش نظامی و استراتژیک خود سلسله ای را بنیان نهاد که بار دیگر شکوه یک امپراطوری ایرانی به عظمت امپراطوری هخامنشیان را زنده کرد. هنوز امروزه بسیاری از آثار ساسانی کشور مورد بررسی های کامل باستانشانی قرار نگرفته است. برخلاف آثار هخامنشیان که دوران طلایی باستانشناسی داشت و اروپاییان تمامی آنها را از زیر خاک بیرون کشیدند آثار ساسانیان محجور مانده اند و گاه رو به تخریب قلعه و قصر فیروز آباد از بناهایی است که بنده توصیه می کنم هر کس که قصد مسافرت به شیراز را دارد آنها را از قلم نیاندازد و با رفتن به مسیر جاده زیبای فیروز آباد آنها و را دیدار کند. از آثار زیبای هنری دیگر باقی مانده سنگ نگاره های ساسانی است که هر یک به هنرمندی داستانی را روایت می کنند و برخی را می توان جزو میراث هنری جهان دانست.

یکی از جنبه های این شکوه معماری بود، مطب زیر بخشی از مقاله ای در مورد نوآوریهای ساسانیان در معماری است:


معماران چیره دست: تاثیرات معماری ساسانیان بسیار فراتر از مرزهایشان بود

در دوران پارتیان (اشکانیان) (250 قبل از میلاد تا 224 بعد از میلاد) هنر هلنی به صورتی آزادانه توسط مردم خاورمیانه تفسیر شد و در سراسر دوران ساسانیان، یک فرایند پیوسته ای در واکنش به آن وجود داشت. هنر ساسانیان روش ها و سنن بومی ایرانی را احیا کرد که در دوران اسلامی گستره آن به سواحل دریای مدیترانه رسید.

ما در قصرهای شاهان ساسانی با ایده های معماری زنده ای روبرو هستیم که مثال های عالی آن را در فیروزآباد و بیشاپور استان کنونی فارس می بینیم. همه قصرها دارای ایوان های طاق گهواره ای هستند که در دوره اشکانیان مرسوم شدند و تا آن دوران در پایتخت سلطنتی تیسفون، تناسب و کمال بالایی رسیدند. این ساختمان های مجلل، معماران قرون بعد را شیفته خود کرد و همواره به عنوان یکی از مهمترین قطعات معماری ایرانی شناخته می شدند. خیلی از این قصرها به عنوان مثال فیروزآباد یک تالار بار داخلی دارند که گنبدی بر فراز آن قرار گرفته است. ایرانیان دشواری ساخت گنبدی مدور بر فراز یک ساختمان چهار گوش را با روش سکنج یا فیلگوش/squinch برطرف کردند. این یک سازه به شکل قوس است که در سراسر هر گوشه چهارگوش ساخته می شود و به این ترتیب آن را به هشت گوشه ای تبدیل می کند که قرار دادن گنبد بر آن آسان می شود.

...
شگفت انگیزترین و جالب توجه ترین بخش از معماری ساسانیان بنای مشهور تیسفون، تاق کسری (به معنی ایوان خسرو) است که در دوران طلایی ساسانیان و پادشاهی انوشیروان عادل (خسرو اول) پس از پیروزی بر امپراتوری بیزانس (روم شرقی) در 540 میلادی بنا شد. تالار گنبدی شکل ایوان به جانب نمای خارجی باز می شود و بلندا، پهنا و دارازایش به ترتیب حدود 37 متر ،26 متر و 50 متر بود. این تاق برای مدتی طولانی بزرگترین گنبدی بود که بشر تا آن موقع ساخته بود، مسافر فرانسوی پاسکال کاسته می نویسد “رومی ها هیچ بنایی شبیه به آن نداشتند!”

این تاق بخشی از مجموعه کاخ امپراتوری بود. اتاق تخت شاهی که گمان می رود در زیر یا پشت گنبد بود 30 متر بلندا داشت و مساحتی به اندازه 24 متر پهنا در 48 متر درازا را می پوشاند. کلفتی بالای گنبد یک متر بود اما کلفتی پی به 7 متر هم می رسید. برای اینکه بتوان ساخت چنین بنایی را ممکن ساخت از فنون گوناگونی استفاده شده است. خشت ها را حدود 18 درجه نسبت به تراز عمودی می خواباندند تا به طور نسبی با دیوار پشتی تقویت شوند. همچنین از سیمان هایی بهره می بردند که به سرعت خشک می شدند و این امکان را به وجود می آوردند که خشت های نو به وسیله خشت های قدیمی تر حمایت شوند.

در 640 میلادی، اعراب به امپراتوری ساسانیان حمله کرده و کاخ سلطنتی تیسفون را سوزاندند، تاق را غارت کرده و از آن موقتا به عنوان مسجد استفاده کردند، تا اینکه کمی بعد آن شهر را ترک کردند. در سراسر ایران، بیشتر قصرها غارت شدند و بخش زیادی از فرهنگ و هنر ایران نیز همراه با آن گم شد. امپراتوری ساسانیان در سال 651 میلادی بعد از اینکه آخرین پادشاه آن یزدگر سوم کشته شد به انتها رسید.

میراث و اعتبار

تاثیر معماری ساسانیان بسیار فراتر از مرزهایشان رفت و اثرات مشخصی در معماری بیزانسی و به خصوص اسلامی داشت. به عنوان مثال معماری مکان هایی در بغداد از نمونه هایی مثل فیروزآباد ایران گرفته شده بود. در حقیقت، اکنون می دانیم که دو معماری که به استخدام المنصور درآمدند تا نقشه شهر را بریزند یکی نوبخت، یک ایرانی زردشتی سابق و دیگری ماشالله یک یهودی سابق خراسان ایران بودند. گنبد های اسلامی قرون وسطی نیز بر پایه گنبدهای ساسانیان ساخته شدند. از بهترین نمونه ها، گنبد محراب/Dome of Mihrab تونس و قبه الصخره در بیت المقدس (اورشلیم) هستند که هم از ساسانیان و هم از بیزانسی ها تاثیر گرفته اند.

در بامیان بلخ (افغانستان امروزی) آثار باستانی وجود دارد که تاثیر عظیم هنر و معماری ایرانیان (به خصوص دوره ساسانیان) از قرن چهارم تا قرن هشتم را نشان می دهد. بنا به کاوش های باستان شناسی بسیار محتمل است که شاهان ساسانی دستور ساخت یا بازسازی بخشی از مجسمه های بودا را داده باشند[1].

هندوستان نیز به ویژه پس از ورود جمعیت ایرانی (پارسیان) در حدود 660 میلادی بسیار از ایران تاثیر پذیرفت. هندی ها نیز نیز به تقلید از سنت سنگ نگاری نقش رستم و تاق بستان مجسمه های عظیمی از خود در دل کوهها و صخره ها حک کردند. یک نمونه دیوارنما های غار آجانتا است که یک پادشاه هندو را در لباس های ساسانیان نشان می دهد. تاق های دور نگاره ها نیز برخی تاثیرات ایرانیان را نشان می دهند. ساسانیان تاثیرات انکارناپذیری بر معماری مدرن ایرانیان نیز داشت. یک نمونه، برج آزادی در تهران (قبلا موسوم به شهیاد) است که معمار حسین امانت تلفیقی از عناصر معماری ساسانی و اسلامی را برای طراحی آن به کار برد. همچنین در گذرگاه تاق دار آن، از طرح تاق تیسفون الهام گرفته شده است. همینطور، ورودی موزه ایران باستان در تهران (طراحی شده به وسیله آندره گدارد) بر اساس گنبد های ساسانی و به طور مشخص تاق کسری بنا شد.

این روایت را با نقل قولی از خلیفه های عباسی (قدرت:750 تا 1258 میلادی) به پایان می بریم – “ایرانیانیان برای هزار سال حکمرانی کردند و به ما اعراب حتی به اندازه یک روز هم نیاز نداشتند. ما یک یا دو قرن است که بر آن ها حکم می رانیم اما بدون آنها حتی یک ساعت هم نمی توانیم کاری از پیش ببریم”.

منابع مقاله:


Daryaee, Touraj (2009). Sasanian Persia: The Rise and Fall of an Empire. I.B. Taurus.

Farrokh, Kaveh (2008). Shadows in the Desert: Ancient Persia at War. Osprey Publishing.

Pīrniyā, Muammah Karīm (2005). Sabk Shināsī-i mimārī-i Īrānī (Study of styles in Iranian architecture). Tehran: Surush-i Dānish.

Rawlinson, George (1885). The Seven Great Monarchies of the Ancient Eastern World: The Seventh Monarchy: History of the Sassanian or New Persian Empire. John B. Alden.

Uphan Pope, Arthur (1982). Introducing Persian Architecture. Tuttle Publications.

برگفته از معماری ساسانیان � Hessamoddin Shafeian
بر اساس مطلب اصلی master builders

Qui Tacet Consentire
پاسخ
#23

نویسنده مطلب نخستین ها اشاره ای به منابعش نکرده ولی واضح است که این نخستین ها را از منابع متعددی گرد آورده است. در مورد قطر واقعی کره زمین عدد اشتباهی ذکر کرده ولی ادعای مطرح شده در مورد ایرانیان درست است:



ابوریحان بیرونی دانشمند ایران (۹۷۳ ـ۱۰۴۸ ) روشی ابداع کرد که برخلاف روش اراتوستنس که محیط کره زمین را با استفاده ازمشاهده خورشید در دو نقطه زمین اندازه میگرفت محیط کره زمین را فقط از یک نقطه و توسط یک نفر میشد اندازه گرفت.

این روش با استفاده از محاسبات مثلثاتی بر پایه زاویه بین یک دشت وقله کوه بود وعدد دقیق تری رابه دست می داد. ابوریحان شعاع کره زمین را ۶/۶۳۳۹ کیلومتر حساب کرد که ۸/۱۶ کیلومتر از ۷/۶۳۵۶ کیلومتر اندازه ای که امروزه بدست امده است کمتر است.


دوستانی که همچون بنده با اعداد بالا مشکل دارند به این منبع که یافتم مراجعه کنند:
1973JRASC..67..209D Page 209

Qui Tacet Consentire
پاسخ
#24

رونوشت از http://www.daftarche.com/%D8%AF%D8%A7%D9.../#post8635



پیک 151

مزدک بامداد

ادب و بویژه دانش و فند ایرانیان پیش از اسلام و در
زمان ساسانی، بویژه، بسیار تراز بالا بوده است و تنها
كشوری بوده است كه از پس رومیان بر میامده است.
دانشمندان ایرانی، هیربـُدان نام داشتند كه كار آموزگاری
و استادی را در دست داشته و در تراز " دانش" انروزی،
كه با آموزه های اوستایی هم آمیزگون بوده، " آموزش
و پرورش" و " آموزش عالی" انزمان را در دست داشته اند.
شوربختانه جز اندكی از نسك ها، همه بدست یورشگران
تازی از میان رفتند و دانشها و نام دانشمندان نیز بهمراه آن،
جز نامی چند كه بیشتر در ویر ها مانده بودند نیز از میان
رفتند. هیربدان نیز از میان برده شدند و بگفته ی تاریخ،
در جاهایی هیربدان را از دم كشتار كردند بگونه ای كه
كسی دیگر بجای نماند كه توانا به دانشها باشد.

دانشگاه های زمان ساسانیان، بویژه دانشگاه گندی شاپور،
بسیار پرآوازه بودند و ایرانیان دانشمند كم كم پس از یورش تازیان
نیز، دانش دوران " اسلامی " را در دست خود داشتندچنان
كه ابن خلدون نیز می نویسد كه بیش از ۹۰% همه دانشمندان
و اندیشمندان به اصطلاح " اسلامی"، همه ایرانی بوده و اندكی
هم كه ایرانی نبوده اند، بیشتر از استادان ایرانی فراگرفته اند.
این چنین نمیبود، اگر ایرانی پیش مایه و پیشینیه اندیشمندی
و دانش دوستی را نمیداشت.

در باره ی نامهایی كه پرسیدید، از بانو آرمیتی درخواست
میكنیم كه آگاهی های ژرفتری را كه دارند، در اینجا بیاورند.

links and other texts

تقسیم بندی مکانهای آموزشی در زمان ساسانی:
1-دبستان: برابر با مکتبهای زمان قدیم ایرانی که در آن موبدی به تدریس عوام میپرداخته
2-دبیرستان: مدرسه تربیت کارمند، کاتب و آمارگر
3-ارتشتارستان: مدرسه نظام
4-فرهنگستان: مدرسه تربیت شاهزادگان و مدیران بالا رتبه کشوری
5-هیربدستان: مدرسه تربیت موبدان
6-دانشگاه: تحصیل بشکل تخصصی و پیشرفته در علوم

مورد یک و 6 دارای سیستم مجزایی از 4 مورد میانی داشته اند.
---


نامهای برخی از بزرگان دانش و هنر و فند ایران در فهرست نشانی زیر پیدا میشود:
هنر، خرد، دانش - FarhangIran.com




Armity

نوشته¬های پارسی میانه كه از روزگار ساسانیان به دست ما رسیده است. تنها بخشی از ادبیاتی است كه در آن زمان وجود داشته است. آثار فراوان دیگری به پارسی میانه وجود داشته كه مصنّفان اسلامی از آنها نام برده¬اند. برخی از آنها را هم به زبان عربی ترجمه كرده بودند.

از مهم¬ترین این نوشته¬ها می¬توان كتاب «خدای نامه» را نام برد كه در اواخر عهد ساسانی پدید آمد و در نخستین سده¬های اسلامی چند بار به عربی ترجمه شد.

از روی ترجمه¬های خدای نامه «سیرَالملوك» ها و «شاهنامه» های متعددی پرداخته شد كه یكی از آنها شاهنامه¬ی منثور "ابومنصور عبدالرزاق توسی" است. در كتابهای اخلاقی و آموزش فارسی مانند قابوس نامه، بحرالفواید، نصیحته الملوك و اخلاق ناصری از اندرز نامه¬ها و پند نامه¬ها و پندهای عصر ساسانی كم و بیش استفاده شده است.

در زمینه¬ ادبیات داستانی، علاوه بر روایات پهلوانی و تاریخی، وجود كتابهایی مانند هزار افسانه یا داستانهای مربوط به خسرو و شیرین و هفت پیكر كه به دوره¬های پیش از اسلام باز می¬گردد، گذشته¬ی ادبی پرباری را نشان می¬دهند.

---------------------------
ستارهشناسی در ایران - ویکیپدیا
دانش ستارهشناسی در ایران مانند دیگر نقاط جهان پیشینه طولانی دارد. از آن جا که ابزار کار این دانش آسمانی پاک و چشم تندرست است، از نخستین علومی است که بدست انسان مورد توجه قرار گرفته است.
برخی برخی از نقوش تخت جمشید را نشانهای از آشنایی سازندگان آنها با اخترشناسی میدانند؛ از این میان است نقش حمله شیر به گاو که در بسیاری حجاریهای تخت جمشید هست.
مطالعاتی هم روی جهتگیری چهارطاقیهای بجا مانده از آتشکدههای کهن نشان داده است که میتوان رابطههایی میان ساختمان آنها و طلوع و غروب جرمهای آسمانی یافت.
از دوران پیش از اسلام به جز کتاب زیج شهریار سند مکتوبی بر جای نمانده است. ابوریحان بیرونی در کتاب آثارالباقیه عن القرون الخالیه اطلاعاتی درباره باورها اقوام گذشته درباره اخترشناسی ارایه کرده است.
----

... ( پیشینه پزشکی در ایران باستان 1 ( دوران آریایی و زرتشت و هخامنشی
... ( پیشینه پزشکی در ایران باستان 2 ( بیماریها
... ( پیشینه پزشکی در ایران باستان 3 ( پزشک و پزشکی در ایران باستان
... ( پیشینه پزشکی در ایران باستان 4 ( تاریخ پزشکی در دوران ساسانیان
... ( پیشینه پزشکی در ایران باستان 5 ( بیمارستان و دانشگاه گندی شاپور
... عمـــل رســـتمی ‏

...
پایگاه پژوهشی آریابوم - آموزش و فرهنگ در ایران پیش از اسلام
آموزش در فرهنگستان­های ایرانی :
نخستین آگاهی از رشتههای آموزشی در ایران باستان بدست آمده است، آموزش ویژه‏ایست که «سیاوَخش» را از آن گذرانده‏اند.
سواری و تیروکمان و کمند
عنان و رکیب و چه و چون و چند
نشستنگه مجلس و میگسار
همان باز و شاهین و یوز و شکار
ز داد و ز بیداد وتخت وکلاه
سخن گفتن رزم و راندن سپاه


[b]آموزش نخستین :
ورزش وآمادگی جنگی، سواری و به کاربردن ابزارهای نبرد، چون شمشیر و تیر و کمان و کمند و گرز و ... که ویژه­ی همگان بود.

آموزش دو دیگر - [higlight]چه و چون و چند[/higlight]:
الف: چه؟ «چه» در این سخن به جای دانش همگانی در آموزش امروز است زیرا که دانشآموز بایستی بداندکه هرچیز «چه» است ؟ یا چیست ؟
پاسخ به چیستی رویدادهای پیرامون زندگی مردمان، همان است که امروزبدان «دانش» می­گویند.
ب: چون ؟ در این سخن چگونه ؟ و چرا ؟ است. چرا چنین است ؟ چگونه چنان رویداد رخ می­دهد ؟ این بخش از دانش را یونانیان «فلسفه» نام نهادند.
پ : چند ؟ چند یا اندازه. دانشی است که از اندازه و آمار و شمار (ریاضیات) سخن میگوید.

--
در اوستا واژه­ی «[عکس: 23.gif]» به معنی آموزش فرهنگ آمده است و از این واژه دو واژه­ی دیگر؛ نخستین «[عکس: 24.gif]» هیربد به معنی، آموزگار و «[عکس: 25.gif]» شاگرد و فرهنگآموز برآمده است.

گونه­ی پهلوی واژه­ی استاد در زبان پهلوی «هیرپت» و در زبان فارسی «هیربد» است به معنی آموزگار، استاد علوم، و جایی که دانشآموزان دینی در آن آموزش میدیدند، «هیرپتستان» نامیده می‏شد. اما آن کسان که آموزش فرا دینی میدیدند در فرهنگستان به خواندن میپرداختند و در شاهنامه اشاره به چنین جای شده است.

سپارید کودک به فرهنگیان
کسی کش بود مایه وهنگ آنیا

به هر برزنی بر دبستان بدی
همان جای آتش پرستان بُدی p11


همچنین، فرمان بزرگمهر به پدران برای آموزش فرزندان:
فزودن به فرزند بر، مهر خویش
چو در آب دیدن بود، چهر خویش
ز فرهنگ، وز دانش آمــوخـتن
مجو چاره جز، جانش افروختن


اندرز بزرگمهر به پادشاه برای آموزش فرزندِ شاه و آینده­ی کشور :
سپردن به فرهنگ فرزند خُرد
که گیتی به نادان نباید سپرد



گفتار دیگر از «کارنامه اردشیر بابکان» است، آنجا که اردوان، اردشیر پانزده ساله را سرزنش می‏کند:

«... اردشیر را به آخور ستوران فرستاد و فرمود که بنگر که شب و روز از نزدیک ستوران به نخچیر و چوگان و فرهنگستان نروی ...» [color=#0000cc][12][/12][/font]
مدرکی دیگر که در این باره هنوز در دست است متنی است به زبان پهلوی و دین دبیره بنام «اندر خویشکاری ریتکان» [color=#0000cc][13][/13][/font] (در تکلیف دانشآموزان)، که در آن یک دانشآموز تکالیفی را که دارد برشمرده است و آن یک «انشاء» به زبان امروزی است که در آن نیز به فرهنگستان به معنی آموزشگاه اشاره شده است. [color=#0000cc][14][/14][/font]
در مدرک بسیار ارزنده­ی دیگری که خوشبختانه به خط پهلوی موجود است بنام «خسروکواتان و ریتک» [color=#0000cc][15][/15][/font] که داستان پسری است که فرهنگستان را به پایان رسانیده از شاهنشاه درخواست «کار» می‏کند:
«... به هنگام به فرهنگستانم دادند و من در فرهنگ کردن ساخته (آماده) و شتابنده بودم ...» [color=#0000cc]<[16][/16][/font]

و گزیده‌ای از آنچه ریدک درباره&shy;ی آموزش&shy;های خویش میگوید چنین است:
«... خواندن ِاوستا، نویسندگی، دانش، تاریخ، گویندگی، سواری و کمان‏وری و نیزهاندازی و شمشیرزنی، چوگان، نواختن چنگ و وَن و بربت و تنبور، کُنار و سرود، و چکامه و پایبازی (رقص)، اخترماری و ستارهشناسی، شترنگ و نرد و هشت پای

پسانگاه شاه پرسشی چند از وی میکند که به دیگر آموزش&shy;های (مواد درسی) فرهنگستان ره مینماید و روشن میشود که افزون بر این&shy;ها، کسی که تا پانزده سالگی در فرهنگستان آموزش دیده باشد از این دانش&shy;ها نیز برخوردار است:
1- آشپزی و خانهداری، گیاهشناسی، جانورشناسی، بارهشناسی (اسب و شتر و ستور و چارپایان اهلی)، مِیْ شناسی، بادهخواری، بزمآرایی، خنیاگری، رامشگری و ...

و گمان میرود که چنین آموزش&shy;ها افزون بر دانش&shy;ها، همانست که امروز «فوق برنامهاش» میخوانیم.

از میان هنرهای آموخته شده به «خط باریک» و «خط راز»، اشاره شده است و این خود نشان میدهد که هنر خطاطی نیز از جمله هنرهای مورد آموزش بوده است و بزرگمهر نیز درباره&shy;ی دانشآموختگان و ویژگی&shy;هایی که کار آنان باید داشته باشد، به همین نکته اشاره میفرماید :
بلاغت چو با خط فراز آیدش
به گفتار و معنی نیاز آیدش
بلفظ آن گزیـندکـه کوتاهـتر
بخط آن نویسد که دلخواهتر

در پندنامه‏‌ای که از آذرباد ماراسپندان در یکسدوپنجاه&shy;وچهار گفتار بر جای مانده است، در گفتار سیزدهم چنین آمده است:
«... زن و فرزند خویشتن (را) جدا از فرهنگ مَهِل (مگذار) که بر تو تیمار و رنج گران نرسدp17[/b]


فایل‌های پیوست
.pdf pezeshki1.pdf اندازه 233.83 KB  تعداد دانلود: 165
.pdf pezeshki2.pdf اندازه 232.19 KB  تعداد دانلود: 126
.pdf pezeshki3.pdf اندازه 171.48 KB  تعداد دانلود: 166
.pdf pezeshki4.pdf اندازه 211.32 KB  تعداد دانلود: 247
.pdf pezeshki5.pdf اندازه 230.62 KB  تعداد دانلود: 112
.pdf roostami.pdf اندازه 159.23 KB  تعداد دانلود: 139

.Unexpected places give you unexpected returns
پاسخ
#25

درود


ملت های سرزنده دنیا اكثرا تفریح و تفرج را جزئی از زندگی خود می دانند . و هرروز انگیزه ای تازه بر شادمانی خویش می جویند . اما ایرانیان بیشتر طرفدار حزن و اندوه اند . تا شادمانی و سرور . خیلی از ملتها گریه و زاری را شوم و بدشگون می دانند . اما در فرهنگ ما .گریه اصالت بیشتری دارد تا خنده . گویا گریه نشانه صداقت است و مظلومیت . اشك ریختن غصه را تخفیف می دهد و دل را صفا می بخشد . حال آنكه خنده در باور ما پدیده ای سطحی و بی مایه است كه نشانی از غفلت و سبكسری دارد .

و این كه گفته اند .
گریه بر هر درد بی درمان دواست چشم گریان چشمه نور خداست .گوشه هائی از موسیقی ما هم غمگین است . این افسردگی ها ریشه در وقایع تاریخی دارد . واژه های امان امان . محبوب من . ای دوست . امید من عزیز من .جانم . آه . وای . دلم وای و ناله های جانسوز كه در موسیقی سنتی به تكرار در نوای خواننده می شنویم . نشانه هائی از صدمات روحی روانی است كه بر ملت ما رفته . گویا احساس درد فراق و غم از دست رفتن یاران و عزیزانی است كه درمقابل بیگانگان متجاوز ایستادند جان فدا كردند و یا به اسارت بردگی رفتند .فرهنگ دینی ما هم غم محور است . و محتو ایی خشك و خشن دارد . چندانكه خنده شدید از نوع قهقهه مذموم شمرده می شود بعكس گریه بدرگاه خداوند عملی عبادی به حساب می آید .

گریه حاصل تنگ دلی و فشار روانی است . وقتی تحمل انسان تاق و پیمانه صبر لبریز شود . گریه می آید تا عقده گشائی كند .
گریه وقتی معنا پیدا می كند كه در كنارش خنده هم باشد . و غم وقتی معنا دارد كه در كنارش شادی باشد . وگرنه گریه مستمر نشانه رخوت است و به جز نكبت حاصلی نمیآرد . می گویند غم را خدا نیآفرید . كه انسان آفرید . خوش بختی پیشنهاد خدا به انسان بود . اما انسان زشتی ها را خلق كرد . و امروز پژواك گذشته خویش را ملاقات می كند .

اما در ایران باستان وضع چنین نبوده . شادی نمادی از ذات اهورائی . و شادکردن عملی نیکوبه حساب می آمده که به آن سفارش شده . اشو زردشت پیامبر بزرگ ایرانی می فرماید . شادی خود را در شادی دیگران ببینید . در روزگار قدیم جشنها و مراسم متعددی درگردش ایام . بسته به دگرگونی طبیعت . تغییر فصول و یادبود رخدادها برپا می شده . كه مهمترین آنها عبارت بود از .

ا-جشن نوروز یا جشن بهاران
2-جشن مهرگان كه از اول مهر تا 30 روز تمام جشن بر پا می كردند . این عید به مناسبت پیروزی فریدون بر ضحاك ماردوش است .
3-جشن سده یا سدك كه به مناسبت سپری شدن صد روز از زمستان بر پا می شد و به نام جشن پیدایش آتش معروف است .
4-جشن زایش اشوزرتشت كه در روز ششم از ماه فروردین بر پا می شد. و روز خانواده بود . زیرا در این روز مشیه و مشیاد مرد و زنی كه در آئین مزد یسنا مانند آدم و هوا می باشند به دنیا آمده اند .
5-جشن های گاهان بار كه در شش نوبت و هرنوبت به مدت پنج روز یعنی روی هم یك ماه در هرسال برگزار می شده است .
6-جشن سیر سور كه در روز چهاردهم دی ماه به منظور دفع آفات شیطانی و امراض گوناگون برگزار می شد .
7-جشن پنجه یا پنجه دردیده كه در اواخر ماه دوازدهم بر گزار می گردید و برای شادی روان گذشتگان و دستگیری از مستمندان اجرا می شد و با خواندن سرودهایی از اوستا . آمرزش و رستگاری نیاكان خود را از اورمزد توانا می خواستند . جشن های ماهیانه بدین ترتیب بود كه چون نام هریك از روزها با نام همان ماه همزمان می شد . آن روز را جشن می گرفتند . یعنی در هرماه یك روز مخصوص جشن ماهیانه بود به جز ماه دی كه سه جشن داشتند .

جشن های ماهیانه نیز به قرار زیر بوده است .
1-نوزدهمین روز در فروردین ماه جشن فروردین گان
2-سومین روز در اردیبهشت جشن اردیبهشت گان
3-ششمین روز خرداد ماه جشن خردادگان
4-سیزدهمین روز در تیرماه جشن تیرگان
5-هفدهمین روز در امردادماه جشن امردادگان
6-چهارمین روز در شهریورماه جشن شهریورگان
7-شانزدهمین روز در مهرماه جشن مهرگان
8-دهمین روز در آبان ماه جشن آبانگان
9-نهمین روز در آذرماه جشن آذرگان
10-هشتمین روز و پانزدهمین روز و بیست و سومین روز دیماه جشن دیگان
11-دومین روز در بهمن ماه جشن بهمنگان
12-پنجمین روز در اسفندماه جشن اسفندگان

در هریك از جشن های ایرانی حکمتی نهفته و یاد آور رویدادی خاص می باشد . انگیزه شب یلدا یاد آور بلندترین شب سال و مبدا زایش خورشید است . و نوروز هنگامه ای از سال كه طول روز با شب برابر می شود . و آغاز بیداری و باروری طبیعت را نوید می دهد . این جشن ها در همه حال حکایت از روحیه خرم و شاداب ایران باستان دارد . توگوئی شمیم کردار نیک پندار نیک و گفتار نیک است كه از سنت نیاکان به مشام می رسد .

پاسخ
#26

نوروز باستانی

زكوی یار می آید نسیم باد نوروزی / از این باد ار مدد خواهی چراغ دل برافروزی

از میان تمام جشن ها رسم و رسومات و سنت های كهن ملی و مذهبی تنها نوروز است كه رنگ و بوئی دیگر دارد و شادتر از بقیه بر دل می نشیند . شمیم عطر نوروزی مشام جان را می نوازد . از هفته ها بلكه ماهها دور می توان نوروز را بوئید . لمس كرد و بر طبل شادی آن كوبید .

نوروز . وقار متانت و منزلت خاصی دارد . او تنها نمی آید . كه همراهانی دارد . چهارشنبه سوری طلایه دار است . كه آمدن نوروز را بشارت می دهد و یادآور آزمون گذر سیاوش است از انبوه آتش و گواهی بر بیگناهی او . و نیز عمو نوروز و جاجی فیروز كه شناسه های نوروزند .

عیدو عید دیدنی رفتن و مبارك باد گفتن . دید و بازدید دوستان و آشنایان . عیدی گرفتن و عیدی دادن . صرف شربت و شیرینی كردن . میوه و آجیل خوردن و از همه مهمتر نشاط و شادمانی و سرور سوغات و ره آورد نوروز است . و سرانجام سیزده بدر است كه نوروز را به خوبی و خوشی بدرقه می كند .

آئین و مراسم نوروز وقتی كامل می شود كه به گفته حضرت زردشت پیامبر گرامی ایرانزمین . شادی خود را با شادی دیگران تقسیم كنیم . به خانه محرومان و مستمندان برویم . با آنها هم دل و هم نشین شویم . و درحد امكان نیاز آنان را برآوریم .

صدسال ره مسجد و میخانه بگیری / عمرت به هدر رفته اگر دست نگیری
گر بشنوی از پیر خرابات تو این پند / هردست كه دادی به همان دست بگیری

نیاكان ما در بنیاد كردن نوروز فاكتورها . معیارها و منطق روشن داشته اند . چنانكه . جنبش جوشش . شكوفائی و شادی همه را درهم آمیخته میراثی از هویت ملی بیادگار نهادند . كه از نظر شور شادی و مفاهیم اخلاقی در جهان امروز بی نظیر است . حتی جشن كریسمس با همه عظمت و بزرگیش تاب برابری با نوروز ما را ندارد.

این جشن فرخنده توانسته از میان قرون و اعصار سربلند و پیروزمند بگذرد . از تند باد حوادث مصون ماند . از دست طعن و شماطت و زخم زبان مهاجمان جان به سلامت برد . دشمنان قسم خورده كه از عرق ملی و میهنی ما می هراسند . سالهای سال كوشیده اند با حقد و كینه و سماجت فروغ این جشن بزرگ را به افول برند . و در این راه به انواع حیله و دسیسه متوسل شدند . انگها زدند و تهمت ها بستند . بارها تحریمش كردند . آئین مجوس . زندقه و آتش پرستش خواندند و هنوز هم دست بردار نیستند . اما حریف نوروز نشدند .

عده ای گمان بردند نوروز شاخی است در مقابل اعیاد مذهبی كه اگر این نباشد آنها جلوه بیشتری خواهند كرد . اما زهی خیال باطل . كه كار چشم را ابرو نتواند كرد . بزرگترین عالم دین كه با جشن نوروز مخالفت داشته و آن را مغایر با معنویت دین می دانسته امام محمد غزالی بوده . و نیز افرادی كه قبل یا بعد از او آمده اند و یا خواهند آمد .

اعیاد دینی و مذهبی گرچه در جای خود گرامی اند . اما هریك به گروهی خاص تعلق دارند . فرضا عید غدیر را عید سادات گفته اند . و عید قربان را عید حاجیان و عید فطر را عید روزه داران . وجه تمایز نوروز در این است كه مال همه است . همه اقوام ایرانی با هرمسلك و مرام و آئین . و این رمز و راز ماندگاری نوروز بوده و خواهد بود .

شكوه و عظمت نوروز . مرزهای ایران را درنوردیده و شهره آفاق شده . تا آنجا كه دیگر ملتها به ارزش و اهمیت و قداست نوروز ایمان آورده این روز بزرگ را به عنوان یك روز جهانی پذیرفته اند و مراسم آن را به جا می آورند .

خواست ایزد چنان بوده و هست كه این آئین نجیب و شریف اهورائی هرسال با شكوه و عظمت بیشتر . سرفرازتر از سال پیس در جهان سر برآورد . چرا كه گفته اند چراغی را كه ایزد برفروزد . هرآنكس پوف كند ریشش بسوزد .

ای یار خجسته ای نكوكار / از چهره نقاب غصه بردار
از عشق تو آتشی به پا كن / دلتنگی و خامشی رها كن
تا باد جهان به كام تو نوش / آئین كهن مكن فراموش (هما ارژنگی )
پاسخ
#27

azadah نوشته: عیدو عید دیدنی رفتن و مبارك باد گفتن . دید و بازدید دوستان و آشنایان . عیدی گرفتن و عیدی دادن . صرف شربت و شیرینی كردن .....
آزاده جان نوشتار زیبایی داشتید
اما با این یکی زیاد موافق نیستم.گویی اینکه اجبار به انجام بعضی دید و بازدید ها به قانونی تغییر ناپذیر تبدیل شده و از ان گریزی نیست....Sad
پاسخ
#28

iranbanoo نوشته: آزاده جان نوشتار زیبایی داشتید
اما با این یکی زیاد موافق نیستم.گویی اینکه اجبار به انجام بعضی دید و بازدید ها به قانونی تغییر ناپذیر تبدیل شده و از ان گریزی نیست....Sad
سنت تا زمانی که اختیاری هست چیز زیان باری نیست
ولی امان از اون روزی که یک اجبار اجتماعی میشه،قشنگ با دریل میره روی اعصاب آدم:))

To ravage, to slaughter, to usurp under false titles, they call empire; and where they make a desert, they call it peace
Tacitus-
پاسخ
#29

undead_knight نوشته: سنت تا زمانی که اختیاری هست چیز زیان باری نیست
ولی امان از اون روزی که یک اجبار اجتماعی میشه،قشنگ با دریل میره روی اعصاب آدم:))
خوب اگر اختیاری بود که دیگر سنت نبود!
اما میتوانید مانند من سنت شکنی کنید و قید محبوب بودن را بزنید....
پاسخ
#30

iranbanoo نوشته: خوب اگر اختیاری بود که دیگر سنت نبود!
اما میتوانید مانند من سنت شکنی کنید و قید محبوب بودن را بزنید....
نه سنت های اختیاری هم داریم مثل جشن های سنتی خیابانی:)
من قید محبوب بودن رو قبل از رد شدن از سنت ها زدم:))

To ravage, to slaughter, to usurp under false titles, they call empire; and where they make a desert, they call it peace
Tacitus-
پاسخ


پرش به انجمن:


کاربران در حال بازدید این موضوع: 1 مهمان