10-28-2013, 05:52 PM
r.daramroei نوشته: و آویختن ب دامان ناظری بنام خدا یعنی فراموش کردن همه ی چیزهائی ک در دست داریم و میتوانیم تجربه کنیم .تلازمی بین این دو برقرار نیست.
علاوه بر اینکه تجربه کردن بدون حضور خدا با تجربه نکردن فرقی ندارد؛ چشمان خود را ببندید و مثلا به سال 2300 میلادی بروید و از آنجا به گوری که در آن دفن شده اید نگاهی بیفکنید، با تمام وجود صحت این گفته را تایید خواهید کرد.
نقل قول:و سرفروبردن در ابرهای ناملموس و ناپیدائی ک هرگز نمیتوان گفت هست یا نیست.
البته نه به این قطعیت؛ عده ای ادعای تجربه آن را کرده و راه آن را نیز بیان کرده اند تا این راه به طور کامل طی نشود ادعای چنین قطعیتی پذیرفتنی نیست.
نقل قول:ب شما میگویند گریز از واقعیت در عالم سخن و تفکر و حقیقت. .. و شیرجه رفتن در بطن واقعیت در عالم زندگی روزمره. اگر ب معنویت و ارزشها بنگریم عمل شما از آن دور است و سندش این ک هیچ پاسخی برای پرسشهای ما ندارید و علیرغم آن هنوز جرأت باور این حقیقت را ندارید ک ب چیزی پوچ و غیرقابل دفاع آویخته اید.
از منظر عقل آویختن به چیزی که احتمال بسیار ضعیفی از تحقق دارد و ممکن است روزنه نجاتی از آن باز شود، بر چیزی که قطعا هیچ راه نجاتی در آن نیست و پیمودن آن معدوم شدن قطعی را در پی دارد، ترجیح دارد؛ اینطور نیست؟
نقل قول:اما در عالم زندگی روزمره شما عین واقعیت هستید.. زیرا امروز همین هپروتی بودن است ک پول میکند. همین بی پاسخ بودن و اهمیت ندادن ب حقایق است ک سبب میشود آدم بتواند در این بازی صاحب برد و موقعیت و رفاه و ... نان شود. مبارکتان باد برادر.؟؟؟؟
نقل قول:و ما نیز با همین اندک حقیقت دلخوشیمالبته توهم حقیقت !!!