نامنویسی انجمن درست شده و اکنون دوباره کار میکند! 🥳 کاربرانی که پیشتر نامنویسی کرده بودند نیز دسترسی‌اشان باز شده است 🌺

رتبه موضوع:
  • 0 رای - 0 میانگین
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

غزلیات حافظ شیرازی
#11

این بیت رو خیلی دوست دارم

حافظا می خور و رندی کن و خوش باش ولی / دام تزویر مکن چون دگران قرآن را

و این یکی رو

مباش در پی آزار و هر چه خواهی کن / که در شریعت ما غیر از این گناهی نیست

این هم که شاه بیت هست !

واعظان کاین جلوه در محراب و منبر می کنند

چون به خلوت می روند آن کار دیگر می کنند

مشکلی دارم ز دانشمند مجلس بازپرس

توبه فرمایان چرا خود توبه کمتر می کنند؟

یک روزی ملت ما آزاد می شود و این روز زیاد دور نیست. فرهنگ همیشه غالب می شود بر زور و ستم و قلدری!

"فریدون فرخزاد"
پاسخ
#12

[TABLE="width: 487"]
[TR]
[TD="width: 305"]همای اوج سعادت به دام ما افتد[/TD]
[TD="width: 180"]اگر تو را گذری بر مقام ما افتد[/TD]
[/TR]
[TR]
[TD="width: 305"]حباب وار براندازم از نشاط کلاه[/TD]
[TD="width: 180"]اگر ز روی تو عکسی به جام ما افتد[/TD]
[/TR]
[TR]
[TD="width: 305"]شبی که ماه مراد از افق شود طالع[/TD]
[TD="width: 180"]بود که پرتو نوری به بام ما افتد[/TD]
[/TR]
[TR]
[TD="width: 305"]به بارگاه تو چون باد را نباشد بار[/TD]
[TD="width: 180"]کی اتفاق مجال سلام ما افتد[/TD]
[/TR]
[TR]
[TD="width: 305"]چو جان فدای لبش شد خیال می‌بستم[/TD]
[TD="width: 180"]که قطره‌ای ز زلالش به کام ما افتد[/TD]
[/TR]
[TR]
[TD="width: 305"]خیال زلف تو گفتا که جان وسیله مساز[/TD]
[TD="width: 180"]کز این شکار فراوان به دام ما افتد[/TD]
[/TR]
[TR]
[TD="width: 305"]به ناامیدی از این در مرو بزن فالی[/TD]
[TD="width: 180"]بود که قرعه دولت به نام ما افتد[/TD]
[/TR]
[TR]
[TD="width: 305"]ز خاک کوی تو هر گه که دم زند حافظ[/TD]
[TD="width: 180"]نسیم گلشن جان در مشام ما افتد[/TD]
[/TR]
[/TABLE]
پاسخ
#13

این حال و احوال منه:

[TABLE]
[TR]
[TD="class: b, align: justify"]در همه دیر مغان نیست چو من شیدایی[/TD]
[TD][/TD]
[TD="class: b, align: justify"]خرقه جایی گرو باده و دفتر جایی[/TD]
[/TR]
[TR]
[TD="class: b, align: justify"]دل که آیینه صافیست غباری دارد[/TD]
[TD][/TD]
[TD="class: b, align: justify"]از خدا می‌طلبم صحبت روشن رایی[/TD]
[/TR]
[/TABLE]
[TABLE]
[TR]
[TD="class: b, align: justify"]شرح این قصه مگر شمع برآرد به زبان[/TD]
[TD][/TD]
[TD="class: b, align: justify"]ور نه پروانه ندارد به سخن پروایی[/TD]
[/TR]
[/TABLE]
[TABLE]
[TR]
[TD="class: b, align: justify"]ین حدیثم چه خوش آمد که سحرگه می‌گفت[/TD]
[TD][/TD]
[TD="class: b, align: justify"]بر در میکده‌ای با دف و نی ترسایی[/TD]
[/TR]
[TR]
[TD="class: b, align: justify"]گر مسلمانی از این است که حافظ دارد[/TD]
[TD][/TD]
[TD="class: b, align: justify"]آه اگر از پی امروز بود فردایی[/TD]
[/TR]
[/TABLE]
پاسخ
#14

دوستان من پیشامدانه امروز این آهنگُ گوش کردم:

Bahramji - Crazy Heart (ft. Maneesh de Moor)
Hafez - Crazy Heart - YouTube



اشعار حافظه که به روال امروزین میکس شده، اگر نشنیدین از دست ندهید کار بسیار زیبایی است!

.Unexpected places give you unexpected returns
پاسخ
#15

پنج روزی که در این مرحله مهلت داری

خوش بیاسای زمانی که زمان این همه نیست


بر لب بحر فنا منتظریم ای ساقی


فرصتی دان که ز لب تا به دهان این همه نیست
پاسخ
#16

[TABLE]
[TR]
[TD="class: b"]چو بشنوی سخنِ اهلِ دل، مگو که خطاست![/TD]
[TD][/TD]
[TD="class: b"]سخن شناس نِئی؛ جانِ من، خطا این‌جاست[/TD]
[/TR]
[TR]
[TD="class: b"]سرم به دنیی و عُقبیٰ فرو نمی‌آید[/TD]
[TD][/TD]
[TD="class: b"]تبارک الله از این فتنه‌ها که در سر ماست[/TD]
[/TR]
[TR]
[TD="class: b"]در اندرونِ منِ خسته‌دل ندانم کیست[/TD]
[TD][/TD]
[TD="class: b"]که من خموشم و او در فَغان و در غوغاست[/TD]
[/TR]
[TR]
[TD="class: b"]دلم ز پرده برون شد، کجایی ای مطرب؟[/TD]
[TD][/TD]
[TD="class: b"]بنال، هان! که از این پرده کار ما به نواست[/TD]
[/TR]
[TR]
[TD="class: b"]مرا به کار جهان هرگز التفات نبود[/TD]
[TD][/TD]
[TD="class: b"]رخ تو در نظر من چنین خوشش آراست[/TD]
[/TR]
[TR]
[TD="class: b"]نخفته‌ام ز خیالی که می‌پزد دل من[/TD]
[TD][/TD]
[TD="class: b"]خمار صدشبه دارم، شرابخانه کجاست؟[/TD]
[/TR]
[TR]
[TD="class: b"]چنین که صومعه آلوده شد ز خون دلم[/TD]
[TD][/TD]
[TD="class: b"]گَرَم به باده بشویید حق به دست شماست[/TD]
[/TR]
[TR]
[TD="class: b"]از آن به دیر مُغانم عزیز می‌دارند[/TD]
[TD][/TD]
[TD="class: b"]که آتشی که نمیرد همیشه در دلِ ماست[/TD]
[/TR]
[TR]
[TD="class: b"]چه ساز بود که در پرده می‌زد آن مطرب؟[/TD]
[TD][/TD]
[TD="class: b"]که رفت عمر و هنوزم دِماغ پر زِ هواست[/TD]
[/TR]
[TR]
[TD="class: b"]ندای عشق تو دیشب در اندرون دادند[/TD]
[TD][/TD]
[TD="class: b"]فضای سینه‌ی حافظ هنوز پر ز صَداست[/TD]
[/TR]
[/TABLE]
پاسخ
#17

دانی که چنگ و عود چه تقریر می کنند؟

پنهان خورید باده که تزویر می کنند

نا موس عشق و رونق عشاق می برند

عیب جوان و سرزنش پیر می کنند




پاسخ
#18

در مورد خیلی از غزلیات حافظ یک واقعیت تاریخی هست و اون هم اینکه در یک بررسی مقایسه ای می توان به شباهت بیش از حد بعضی از غزلیات و ابیات حافظ و خواجوی کرمانی و بعضی دیگر از شاعران ( که نام اونها الان در خاطرم نیست ) به این نکته پی برد و این نشان دهنده این امر است که حافظ تحت تأثیر بعی از شاعران پیش از خود ،غزلیات خود را سروده است .. اما کار حافظ همین جا تمام نمی شد .. حافظ زمانی حافظ شد که با استفاده از نبوغ خود و هنر چگونه شعر سرودن ، شعر و غزل فارسی را کهکشانی کرد ... این بود هنر حافظ ... و گرنه همانطور که در بالا گفته شد بسیاری از غزلیات عینا و با کمی تغییر در سبک و تغییر بعضی از کلمات به نام حافظ به ثبت رسید ...

دوش از جناب آصف پیک بشارت آمد

کز حضرت سلیمان عشرت اشارت آمد

خاک وجود ما را از آب باده گل کن

ویران سرای ما را گاه عمارت آمد

آن شرح بینهاینت کز لطف یار گفتند

حرفی است از هزاران کاندر عبارت آمد
پاسخ
#19

ای پیک راستان خبر یار ما بگو

احوال گل به بلبل داستان سرا بگو

ما محرمان خلوت انسیم غم مخور

با یار آشنا سخن آشنا بگو

دلها زدام طره چو بر خاک می فشاند

با آن غریب ما چه گذشت ای خدا بگو
پاسخ
#20

گل در بر و می در کف و معشوق به کام است

سلطان جهانم به چنین روز غلام است


گو شمع میارید در این جمع که امشب

در مجلس ما ماه رخ دوست تمام است



در مذهب ما باده حلال است ولیکن


بی روی تو ای سرو گل اندام حرام است



گوشم همه بر قول نی و نغمه چنگ است

چشمم همه بر لعل لب و گردش جام است


در مجلس ما عطر میامیز که ما را

هر لحظه ز گیسوی تو خوش بوی مشام است


از چاشنی قند مگو هیچ و ز شکر

زان رو که مرا از لب شیرین تو کام است


تا گنج غمت در دل ویرانه مقیم است

همواره مرا کوی خرابات مقام است


از ننگ چه گویی که مرا نام ز ننگ است

وز نام چه پرسی که مرا ننگ ز نام است


میخواره و سرگشته و رندیم و نظرباز


وان کس که چو ما نیست در این شهر کدام است


با محتسبم عیب مگویید که او نیز


پیوسته چو ما در طلب عیش مدام است


حافظ منشین بی می و معشوق زمانی

کایام گل و یاسمن و عید صیام است
پاسخ


موضوعات مشابه ...
موضوع / نویسنده پاسخ بازدید آخرین ارسال

پرش به انجمن:


کاربران در حال بازدید این موضوع: 1 مهمان