غزلیات حافظ شیرازی -
Nevermore - 09-20-2012
مقدمه شاملو بر حافظ
حافظ راز عجیبی ست
به راستی كی است این قلندرِِِ یك لا قبای كفرگو كه در تاریك ترین ادوار سلطه ی ریا كاران زهد فروش؛در ناهار بازار زاهدنمایان و در عصری كه حتی جلّادان آدمی خوار مغروری چون امیر مبارزالدین محمد و پسرش شاه شجاع نیز بنیان حكومت آن جنانی خویش را بر حد زدن و خُم شكستن ونهی از منكر و غزوات مذهبی نهاده اند؛یك تنه وعده ی رستاخیز را انكار می كند خدا را عاشق و شیطان را عقل میخواند و شلنگ انداز و دست افشان می گذردكه:
این خرقه كه من دارم در رهن شرای اولا
وین دفتر بی معنی ؛غرق مــی ناب اولا
كی است این آشنای ناشناس مانده كه چنین رو دررو با قدرت ابلیسی شیخان روزگار دلیری می كندكه:
پیر مغان حكایت معقول می كند
معذور ام ار محال تو باور نمی كنم
و یا آشكارا به باور نداشتن مواعید مذهبی اقرار می كندكه:
من كه امروزم بهشت نقدحاصل می شود
وعده ی فردای زاهد را چرا باور كنم؟
به راستی کی است این مرد عجیب که با این همه، حتا در خانه ی قشری ترین مردم این دیار نیز کتاب اش را با قرآن و مثنوی در یک تاقچه می نهند، دست آلوده به سوی اش نمیبرند و چون برگرفتند هم چون کتاب آسمانی می بوسند و به پیشانی می گذارند،سروش غیب اش می دانند و سرنوشت اعمال و افعال خود را با اعتماد تمام به او می سپارند؟
کی است این کافر که چنین به حرمت در صف پیغمبران و اولیاءالله اش می نشانند؟
.
.
.
برای دانلود مقدمه شاملو بر حافظ به لینک زیر بروید:
http://www.roshangari.com/autosite/sitedata/shamlou_hafez.pdf
یا
مقدمه شاملو بر حافظ.pdf - 4shared.com - document sharing - download
پ.ن:فقط من هرچه گشتم نتوانستم دیوان غزلیات حافظ را که به دست شاملو ویرایش شده را پیدا کنم.اگر کسی از دوستان می داند راهنمایی کند.
غزلیات حافظ شیرازی -
Nevermore - 09-20-2012
دلم رمیده لولیوشیست شورانگیز* دروغ وعده و قتال وضع و رنگ آمیز
فدای پیرهن چاک ماه رویان باد* هزار جامه تقوا و خرقه پرهیز
خیال خال تو با خود به خاک خواهم برد* که تا ز خال تو خاکم شود عبیرآمیز
فرشته عشق نداند که چیست ای ساقی* بخواه جام و گلابی به خاک آدم ریز
پیاله بر کفنم بند تا سحرگه حشر* به می ز دل ببرم هول روز رستاخیز
فقیر و خسته به درگاهت آمدم رحمی* که جز ولای توام نیست هیچ دست آویز
بیا که هاتف میخانه دوش با من گفت* که در مقام رضا باش و از قضا مگریز
میان عاشق و معشوق هیچ حائل نیست* تو خود حجاب خودی حافظ از میان برخیز
غزلیات حافظ شیرازی -
Nevermore - 09-21-2012
خوش،وقت رند مست! که دنیا و آخرت
بر باد داد و هیچ غم بیش و کم نداشت
غزلیات حافظ شیرازی -
mamad1 - 09-21-2012
تو خود حجاب خودی حافظ، از میان برخیز// خوشا کسی که در این راه بیحجاب رود
حافظ و سعدی رو واقعا دوست دارم
غزلیات حافظ شیرازی -
mamad1 - 09-21-2012
«هرگز نمیرد آنکه دلش زنده شد به عشق// ثبت است بر جریده عالم دوام مـا»
امیدوارم این همیشه در مورد ما صدق کنه
غزلیات حافظ شیرازی -
Nevermore - 09-21-2012
درود بر تو ممد گرامی.
هدف من از از آغاز این تاپیک نشان دادن این نکته بود که حافظ آن شیخ عارف که مسلمانان ادعا میکنند نبوده و اینکه شاید در ملحدی و کفر به پای خیام نمیرسیده اما با ادبیاتی که فقط مخصوص خودش بوده و با"رندی" معروف خویش در پی انکار اسلام و معاد و از این دست تفکرات بوده.
غزلیات حافظ شیرازی -
Mehrbod - 09-21-2012
nevermore نوشته: درود بر تو ممد گرامی.
هدف من از از آغاز این تاپیک نشان دادن این نکته بود که حافظ آن شیخ عارف که مسلمانان ادعا میکنند نبوده و اینکه شاید در ملحدی و کفر به پای خیام نمیرسیده اما با ادبیاتی که فقط مخصوص خودش بوده و با"رندی" معروف خویش در پی انکار اسلام و معاد و از این دست تفکرات بوده.
شهریار گرامی، اینجور که من از سرور مزدک و دوستان دیگر شنیده بودم ایشان در زندگی به احتمال بالا در آغاز براستی
همانگونه که میداوند مسلمان بوده، و تنها دیرتر است که باورهاشان کم کم دگرسته و رو به بی دینی میروند؛ آیا همینجور است؟
غزلیات حافظ شیرازی -
Nevermore - 09-21-2012
Mehrbod نوشته: شهریار گرامی، اینجور که من از سرور مزدک و دوستان دیگر شنیده بودم ایشان در زندگی به احتمال بالا در آغاز براستی
همانگونه که میداوند مسلمان بوده، و تنها دیرتر است که باورهاشان کم کم دگرسته و رو به بی دینی میروند؛ آیا همینجور است؟
درست همینطور است که شما فرمودید.این اشعاری که در باب اسلام گفته هم برای دوران جوانی وی بوده و در مقدمه دیوان حافظ به ویرایش شاملو عزیز هم این نکته ذکر شده.
غزلیات حافظ شیرازی -
Nevermore - 09-21-2012
البته بسیاری هم مخالف این دیدگاه شاملو هستند اما من فکر میکنم که دیدگاه شاملو درست تر است.
مقدمهٔ شاملو، در نخستین چاپ کتاب در ۱۳۵۴، دو واکنش مخالف قوی را موجب شد. واکنش نخست از سوی کسانی که حافظ را عارفی حافظ قرآن میدانستند و در مقدمهٔ شاملو حافظ کفرگویی مخالف معاد و باورهای دینی، حداقل در نیمهٔ دوم زندگی شاعرانهاش، دانسته شدهاست صورت گرفت و واکنش مخالف دیگر از سوی کسانی صورت گرفت که نسبت به روش شاملو در تصحیح دیوان حافظ اعتراض داشتند و این روش را ذوقی و غیر علمی میدانستند. شاملو در مقدمهٔ منتشر شده در چاپ نخست روش متقدمین را غیرعلمی و نادرست برمیشمارد و وعده میدهد در کتاب دیگری به نام
حواشی و یاداشتها توضیحات کاملی در مورد نسخههای مورد استفاده و اسناد تاریخی و استدلالهایاش به همهٔ این مسایل پاسخ دهد اما در آخرین ویرایش مقدمه که هرگز بهطور رسمی اجازهٔ انتشار پیدا نکردهاست مینویسد:«در پایان مقدمهٔ چاپِ اولِ غزلها وعده کردیم که مجلدِ اول این کتاب- شاملِ یادداشتهای مربوط به نخستین سی غزلِ متن – به زودی درآید که نیامد. وعده را مکرر نمیکنیم. باقیماندهٔ عمرِ ما انتظارِ فضایی را که در آن گرزهٔ گاوسر پاسخ منطق نباشد خوشبینی نمیکند.»[SUP]
[۲][/SUP]
قابل ذکر است که این نظر هم با نظریات دینداران، و هم کسانی که از زاویهٔ غیر دینی به غزلیات حافظ نگریستهاند، تناقض دارد. به طور مثال، حتی
داریوش آشوری نیز در کتاب «عرفان و رندی در شعر حافظ»، حافظ را یک عارف میداند.[SUP]
[۳][/SUP]
تصحیح شاملو از دیوان حافظ مورد نقد بسیاری از حافظ پژوهان، از جمله
بهاءالدین خرمشاهی قرار گرفتهاست.[SUP]
[۴][/SUP]
مقدمهٔ احمد شاملو بر حافظ شیراز پس از انقلاب در ایران اجازه چاپ نیافت و کتاب بدون مقدمه منتشر گردید.
مرتضی مطهری در رد نظریات شاملو، کتابی با عنوان
تماشاگه راز نوشت و کار شاملو در تغییر ابیات غزلهارا تحریف دیوان حافظ خواند و، بدون اینکه نامی از احمد شاملو ببرد، مردود شمرد.
[h=1]
حافظ شیراز به روایت احمد شاملو[/h]
غزلیات حافظ شیرازی -
Nevermore - 09-21-2012
[TABLE]
[TR]
[TD="class: b"]مزن بر دل ز نوک غمزه تیرم[/TD]
[TD][/TD]
[TD="class: b"]که پیش چشم بیمارت بمیرم[/TD]
[/TR]
[TR]
[TD="class: b"]نصاب حسن در حد کمال است[/TD]
[TD][/TD]
[TD="class: b"]زکاتم ده که مسکین و فقیرم[/TD]
[/TR]
[TR]
[TD="class: b"]
چو طفلان تا کی ای زاهد فریبی[/TD]
[TD][/TD]
[TD="class: b"]
به سیب بوستان و جوی شیرم؟
[/TD]
[/TR]
[TR]
[TD="class: b"]چنان پر شد فضای سینه از دوست[/TD]
[TD][/TD]
[TD="class: b"]که فکر خویش گم شد از ضمیرم[/TD]
[/TR]
[TR]
[TD="class: b"]قدح پر کن که من در دولت عشق[/TD]
[TD][/TD]
[TD="class: b"]جوان بخت جهانم گر چه پیرم[/TD]
[/TR]
[TR]
[TD="class: b"]قراری بستهام با می فروشان[/TD]
[TD][/TD]
[TD="class: b"]که روز غم بجز ساغر نگیرم[/TD]
[/TR]
[TR]
[TD="class: b"]مبادا جز حساب مطرب و می[/TD]
[TD][/TD]
[TD="class: b"]اگر نقشی کشد کلک دبیرم[/TD]
[/TR]
[TR]
[TD="class: b"]در این غوغا که کس کس را نپرسد[/TD]
[TD][/TD]
[TD="class: b"]من از پیر مغان منت پذیرم[/TD]
[/TR]
[TR]
[TD="class: b"]خوشا آن دم کز استغنای مستی[/TD]
[TD][/TD]
[TD="class: b"]فراغت باشد از شاه و وزیرم[/TD]
[/TR]
[TR]
[TD="class: b"]من آن مرغم که هر شام و سحرگاه[/TD]
[TD][/TD]
[TD="class: b"]ز بام عرش میآید صفیرم[/TD]
[/TR]
[TR]
[TD="class: b"]چو حافظ گنج او در سینه دارم[/TD]
[TD][/TD]
[TD="class: b"]اگر چه مدعی بیند حقیرم[/TD]
[/TR]
[/TABLE]