11-09-2013, 02:58 PM
مزدك بامداد نوشته: باهماد[1] هایی هم پدیداحزاب سوسیال دمکرات به روش انقلابی معتقد نیستند ، ولی راههای practical را برای پدافند از طبقه کارگر در نظر میگیرند مثل مبارزه برای collective bargaining ، مسائل ایمنی سر کار ، امنیت شغلی ، benefitها ، بیمه درمانی ، بیمه کاری و بسیاری چیزهای دیگر! همه اینها نقش روزمره در زندگی کارگر دارد. همین الان هم چون این گروهها با ایدئولوژی شما توافق ندارند به آنها انگ میزنید که خود اینها دستشان با سرمایه دارها توی یک کاسه است!
میاید که میخواهند از سزامندی[12] ها و برخ[3] کارگران و بهرهدهان پدافند نمایند. برای نمونه در فرانسه و آلمان
و ایتالیا و یونان و .. باهماد های چپ ، چپ میانه ( که میخواهند با سازش با سرمایه دار به جایی برسند
و بیشتر از خورده-بهره-کشان هستند که از سوی سرمایه داران گنده تر زیر فشارند)
مزدك بامداد نوشته: همچنین در تاریخ به روشنی میبینیم کهپس این همه احزاب چپ ، مثل حزب سوسیالیست فرانسه ، یا حزب سوسیال دمکرات آلمان و اینها پشم هستند؟ در فرانسه یک رئیس جمهور سوسیالیست که مالیات ۷۵% بر ثروتمندان گذاشت سر کار آمد ، کسی هم جلوی او را نگرفت
بهره کشان تا زمانی این بازی را انجام میدهند که در آن برنده باشند و اگر دیدند که چپ ها براستی با
همین ابزار روی کار دارند میایند، با کودتا و یابا لگدمال کردن همین "تئاتر آزادی" خودشان، روی به
فاشیسم و زورگویی میاورند.
مزدك بامداد نوشته: پس میبینیم که آماج[2] پیدایش و ستون هستی یک "باهماد[1]"، آنگونه که میشناسیم، ستیز بر سر بخور بخورخوب تایی آن زمان باید به زور اسلحه ، شکنجه و گولاگ ؛ به زور حرف خود را به جا بنشنید؟ این همه که ما از راستیها انتقاد میکنیم ، چرا باید به سیستم تک حزبی باور داشته باشیم؟ تازه من میگویم حالا احزاب کاپیتالیست هم نه ، حتی احزابی که راه و روش آنها در مقابله با سرمایه داری متفاوت است نیز حق فعالیت ندارند در یک سیستم مارکسیست - لنینیستی! پس این حرف اشتباه است که یا ایدئولوژی شما مثل ما هست یا بهره کش و دزد هستید! در ضمن سوسیالیسم را که نمیشود به زور اسلحه به خورد مردم داد ؛ مهمترین و تاکید میکنم مهمترین بخش گسترش سوسیالیسم voluntary بودن آن باید باشد ، وقتی حق انتخاب آزاد را از بشر بگیرید دیگر چه میماند؟
و سود های بهره کشان و یا پدافند[10] از بنمایه[5] های خود و .. بوده است. پس اگر اکنون، بهره کشی از میان
برود و انترناسونالیسم، جای ستیز های میان ملت هارا بر سر خاک و نفت و آب و ،، بگیرد، دیگر
انگیزه ای برای بودن چنین باهماد هایی نخواهد بود. آنجا دیگر ستیز مردم بر سر بخور بخور و چاپیدن
این ازآن[24]
مزدك بامداد نوشته: هر گروهی هم که سخن از براه انداختن بهره کشی به هر ترفند و راه
پینهانی دیگر به میان بیاورد باید سرکوب و نابود شود.
خیر! مردم بخاطر سخن گفتن نباید نابود شوند!آزادی بیان مهمترین حق بشری است ، خود مردم عقل دارند که به اینها رای ندهند ، تازه این روش شما نیز دست آویزی میشود برای کشتار هرکه که کوچکترین مخالفتی با حزب کمونیست مرکزی انجام بدهد ، فوری یک انگ بهره کش به او میزنند و یک تیر در مغزش!
مزدك بامداد نوشته: برای نمونه پس از استالین، خروسچوف که خود در همان باهماد[1]، توانسته بود ببالد،
بر سر کارآمد که با روش های استالین ناسازگار بود. پس این باهماد توانسته بود در درون خود دگراندیش
را در چارچوبی[33] گفتم ( تابو بودن بهره کشی) بپرورد و مهند[34] هم همین است که اندیشه های گوناگون
در راستای بهینه[35] کردن همبود[36]، بتوانند پرورش یافته و اندیشه ی برتر بتواند به فرمان دست یابد.
این حرف شما مثل آخوندها هست که میگویند مثلا بیخدایی تابو است ولی روشن فکری دینی آزاد! و بعد اسم این را آزادی میگذارند! خوب این سبک آزادی به درد لای جرز میخورد! همانطور که گفتم گفتگوی آزاد باید در مورد همه چیز در جامعه وجود داشته باشد و شما case خود را در مقابل مردم بسازید! نه اینکه یک مسلسل به دست بگیرید و همه را بکشید و بعد بگویید خود حالا در یک دموکراسی من را انتخاب کنید!
"A Land without a People for a People without a Land"