از سنت های نیک امام نقی (ع) این بود که دهه های عزاداری را چنان به عدالت بین ماه های مختلف سال توزیع کرده بودند که هیچ ماهی خالی از سوگ نباشد.
امام و راهبردهای نَشاط عمومی
******************************
سپور ارغوانی پوش شهر سامره به حضور امام رسید و گفت: ای عادلترین امامان! بقچه ای پیدا کرده ام که صدهزار کرور ملیون هزار و شونصد دینار در آن است. علیرغم درآمد ناچیز و قسط ها و قرضهایی که داشتم، بر وسوسهای بزرگ غلبه کردم و بقچه را به حضور شما آورده ام تا شما مصلحت را چه دانید.
امام در حالی که لبخندی موذیانه بر لب داشتند و سبیل مبارک را تاب میدادند بقچه را در خورجین شمقدر گذاشتند و قبل از آنکه با ذوالنقار آن رفتگر را به دو نیمه عادلانه تقسیم کنند، فرمودند: بوالله هر کس که توانسته باشد تا این حد بر وسوسه درونی خود پیروز شود و امین باشد قاعدتا از اسلام خارج شده و حکمش مرگ است.
راویان نقل می کنند شهر سامره در غیاب سپور ملحد به گند و گه کشیده شده بود و امام موفق شدند با دینارهای مصادره شده، دفترهای مبادله فرهنگی در برزیل و تایلند را افتتاح کنند و تعدادی از اصحابِ کفِ انگشت به دهان خود را به آنجا اعزام دارند.
*******************************
امام نقی(ع)، ۵ ساله در مهد کودک: » هر کی با من بازی نکنه خره»
امام نقی(ع)، ۳۲ ساله در مسجد جامع سامرا: «بدانید و آگاه باشید که فقط حرامزاده ها پیرو ما نیستند.»
*******************************
از ابودیزل: روزی چند زن به خدمت امام نقی رسیدند و به ایشان گفتند: چگونه است که در اسلام چند همسری برای مرد مجاز است ولی برای زن مجاز نیست؟
امام به عفیر دستور داد یک ظرف بزرگ بیاورد و به زنها که پنج نفر بودند یک لیوان داد و فرمود: هر کدام یک لیوان آب داخل این ظرف بزرگ بریزید. زنها این کار را انجام دادند. سپس دو ظرف 3 و 5 لیتری به آنها داد و فرمود: الان پنج لیتر آب داخل این ظرف بزرگ است. باید 4 لیتر آن را با این دو ظرف خارج کنید.
زنها مقداری ظرف ها را پر و خالی کردند ولی نتوانستند آن کار را انجام دهند. پس به حقانیت حرف امام پی بردند و متواری شدند!
امام و قاطی کردن مباحث دینی با بازی و ریاضی
[color="silver"]
---------- ارسال جدید اضافه شده در 07:59 pm ---------- ارسال قبلی در 07:58 pm ----------
[/color]امام نقی (ع) به امید اجر اخروی هر شب در ساعت مشخصی کیسه های حاوی مواد غذایی را جلوی درب خانه مستمندان سامرا قرار می دادند. اما پس از شهادت متوجه شدند هیچ یک از آن هدایا به دست مستمندان نرسیده و خبری از پاداش اخروی نیست. به همین دلیل به سرعت به خواب عسکری کوچولو رفته و به وی یادآوری کردند سرمایه گذاری های اخروی خود را با شهرداری سامرا هماهنگ نماید.
امام و بخت غائط مال