ارسالها: 2,613
موضوعها: 68
سپاسهای گرفته:
سپتسهای داده: 0
تاریخ عضویت: October 2011
اعتبار:
7
فاز :
نقل است امام و ابولاشی درحال فرار از مأمورین معتصم به غاری پناه بردند. به اذن خدا عنکبوتی بر ورودی غار تار تنید، کبوتری در آنجا لانه کرد و تخم گذاشت، سپس خدا کمی فکر کرد و فرمان داد شمقدر که با بی احتیاطی امام در غار رها شده بود به صورت اتو پایلت از صحنه دور شود. خدا باز بیشتر فکر کرد و فرمان داد علفهایی که زیر پای حضرت و ابالاش هنگام ورود به غار له شده بودند باز روییدند، سپس متوجه شد که ابالاش قبل از ورود به غار در آنجا غائطی سهمگین کرده، پس به ابرها فرمان داد باران ببارند تا غائط ابولاشی شسته شود... در این هنگام مأمورین رسیدند و چون باران می آمد به همان غار پناه بردند... در این لحظه صدایی مهیب از آسمان شنیده شد که گفت «اوپس!!»
خطاهای محاسباتی اعجاز، فصل پنجم
از ابو قشنگ
سنده سگ تو کس و دهن حضرت زهرا جده جنده سیدهای اولاد پیامبر اسلام.
تمام کادر وزارت اطلاعات و بسیج و سپاه پاسداران و پلیس و انتظامی و حراستی ایران و مزدورانشان بدون استثنا مادر جنده هستند.