روایت است وقتی امام نقی به رسالت رسید، کسی امامت او را قبول نکرد. لذا آن امام حَمام با مظلومیت، تاکسی دربست دیگری گرفته و به سیدخندان بازگشت… 
 
عواقب پرسه زنی امام نقی در رسالت / فصل ۳
روزی ابولاشی از امام پرسید: یا نقی! اگر شخصی مست باشد و مست بمیرد و مست درمحشر حاضر شود حکمش چیست؟
امام فرمودند: به والله که آن مشروب حرف ندارد. از کجا گیر آورده؟ 
 
از کتاب امام و نکته بینیهای خاص 
 
خبرنگاری از امام پرسید آیا شما در حوادث یازده سپتامبر نقش داشتید؟
حضرت با لبخند ملیحی جواب داد: نمیدونم، آیا شما در حوادث یازده سپتامبر نقش داشتید؟
خبرنگار گفت: شما جواب منو ندادین!
امام با لبخند ملیحی گفت: شما هم جواب منو ندادین! 

خبرنگار پرسید: آیا شما سوال های خود منو به عنوان جواب به من برمیگردونین؟
امام نقی با لبخندی ملیح گفت: نمیدونم؛ آیا شما جواب های منو به صورت سوال درمیارین و به خودم برمیگردونین؟ 
 
در این لحظه مغز خبرنگار ترکید و متلاشی شد. امام نیز با لبخندی ملیح صحنه را ترک کردند.
