10-05-2013, 11:08 PM
:v کچل ها رو دوس دارم
همونطور که قبلا گفتم من شخصیتم همینه فعلا.. ترول پراکنی میکنم... :-)
صداقت مثل آهن ربا همه چیزای مربوط به خودشو جمع میکنه. راستگویی - خوبی - دلسوزی - معرفت ..
پ.ن: همیشه دوست داشتم دشمنم اینقدر باهام رو راست باشه و صداقت داشته باشه که جلو خودم حرف بزنه.نه پشت سرم...
باور کنید اگر یکروز ببینم یه نفر محتاجه، با هزار تا فکر و دغدغه میرم کمکش. نه اینکه مستقیما از روی احساس انسان دوستانه رفتار کنم و بدون فکر کردن به عواقبش بهش کمک کنم
اینو بخونید. چندروز پیش برام اتفاق افتاد.. بیشتر معتقد شدم قبل از هرکاری به نتیجه اش فکر کنم..
مستند - خاطره - نوستالوژی - کابینت! ثواب و کتاب
البته اصول خاصی هم مد نظرم هستاااا.
خب بستگی به مشکلم داره. مشکلات دسته بندی می شوند. مشکلاتی که جایگزین ندارند. مشکلاتی که جایگزین دارند در آینده
مشکلاتی که با یک رفتار غیر اخلاقی و غیر منطقی و یا غیر اصولی حل میشه . و ...
اگر مشکلم از نوع اول باشه، حاضرم هرکاری بکنم تا حل بشه... حالا چون من خداباورم حتی با خدا عهد و پیمان (شرط بندی) میکنم که اگر مشکلم حل بشه من تا آخر عمرم فلان کار کنم.
سایر مشکلات هم با درجه کمتری حاضرم هرکاری بکنم
فوقش هر کاری نکردم و نشد، گـــور باباش :-)
همونطور که قبلا گفتم من شخصیتم همینه فعلا.. ترول پراکنی میکنم... :-)
Russell نوشته: 1. چه عنصری را در روابط اجتماعی از باقی مهمتر میدانید؟ توضیح بدهید.فکر میکنم صداقت مهمترین فاکتور برقراری یک رابطه اجتماعی باشه.
صداقت مثل آهن ربا همه چیزای مربوط به خودشو جمع میکنه. راستگویی - خوبی - دلسوزی - معرفت ..
پ.ن: همیشه دوست داشتم دشمنم اینقدر باهام رو راست باشه و صداقت داشته باشه که جلو خودم حرف بزنه.نه پشت سرم...
Russell نوشته: 2. در خطکش سیاسی خود را در کجا میبینید؟ راست، چپ، میانه یا...؟هرکی در راس حکومت باشه به احتمال زیاد مخالفش هستم.. شاید چپ میانه باشم.
Russell نوشته: 3. در زندگی روزمره آیا مقید به اصول اخلاقی مشخصی هستید یا نخست به نتیجهبخشی اعمال خود توجه میکنید؟متاسفانه یا خوشبختانه اول به نتیجه کارم فکر میکنم. تجربه زندگی شخصیم همیشه این بوده که اومدم ثواب کنم، کباب شدم
باور کنید اگر یکروز ببینم یه نفر محتاجه، با هزار تا فکر و دغدغه میرم کمکش. نه اینکه مستقیما از روی احساس انسان دوستانه رفتار کنم و بدون فکر کردن به عواقبش بهش کمک کنم
اینو بخونید. چندروز پیش برام اتفاق افتاد.. بیشتر معتقد شدم قبل از هرکاری به نتیجه اش فکر کنم..
مستند - خاطره - نوستالوژی - کابینت! ثواب و کتاب
البته اصول خاصی هم مد نظرم هستاااا.
Russell نوشته: 4. آیا در زندگی شما نقطهی دگرگونی برجستهای وجود داشته؟ لحظهای، رخدادی، شخصی ... که زندگی شما به پس و پیش از آن تقسیم بشود؟ اگر بله، بدون ذکر جزئیات، حالات خود و چگونگی آن تغییرات را توصیف بکنید.بله. تا چندسال داروی آرام بخش هم مصرف میکردم.. خیلی بد بود.. مرده متحرک بودم.. تصمیمات منطقی در اون دوره نگرفتم .. واقعا زندگیم به قبل و بعد از اون اتفاق تقسیم شد..
Russell نوشته: 5. با استیصال چه میکنید؟ یعنی اگر تمام آنچه ممکن است را برای حل یک مشکل انجام دادهاید اما همچنان عاجز ماندهاید، برای کنار آمدن با عجز منتج چه طریقی را برمیگزینید؟اینم سوال خفنی هست!
خب بستگی به مشکلم داره. مشکلات دسته بندی می شوند. مشکلاتی که جایگزین ندارند. مشکلاتی که جایگزین دارند در آینده
مشکلاتی که با یک رفتار غیر اخلاقی و غیر منطقی و یا غیر اصولی حل میشه . و ...
اگر مشکلم از نوع اول باشه، حاضرم هرکاری بکنم تا حل بشه... حالا چون من خداباورم حتی با خدا عهد و پیمان (شرط بندی) میکنم که اگر مشکلم حل بشه من تا آخر عمرم فلان کار کنم.
سایر مشکلات هم با درجه کمتری حاضرم هرکاری بکنم
فوقش هر کاری نکردم و نشد، گـــور باباش :-)
فرودگاه ها بوسه های بیشتری از سالن عروسی به خود دیده اند و
دیوارهای بیمارستان بیشتر از عبادتگاه ها دعا شنیده اند!
دیوارهای بیمارستان بیشتر از عبادتگاه ها دعا شنیده اند!