10-02-2012, 07:50 PM
این تفسیر آیات به نقل از تفسیر نمونه که البته آسمان ریسمان کرده و داستان دیگری آورده !! حتی خوندن این توجیهات هم جالبه واقعا...
نقل قول: تفسیر نمونه جلد 24 صفحه 267 محتواى سوره تحریم
این سوره عمدتا از چهار بخش تشكیل شده است :
بخش اول : كه از آیه یك تا پنج ادامه دارد مربوط به ماجراى پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) با بعضى از همسرانش مى باشد، حضرت پاره اى از غذاهاى حلال را بر خود تحریم فرمود، و آیات فوق نازل شد و همسران پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) را مورد ملامت قرار داد، كه شرح آن در شاءن نزول به خواست خدا خواهد آمد.
بخش دوم : كه از آیه 6 تا 8 ادامه دارد خطابى است كلى به همه مؤ منان در مورد مراقبت در امر تعلیم و تربیت خانواده ، و لزوم توبه از گناهان .
بخش سوم : كه تنها یك آیه است ، خطاب به پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) در مورد جهاد با كفار و منافقین است .
در بخش چهارم : كه آخرین بخش سوره را تشكیل مى دهد و شامل آیه 10 تا 12 مى باشد، خداوند براى تبیین بخشهاى قبل شرح حال دو نفر از زنان صالح (مریم و همسر فرعون ) و دو نفر از زنان ناصالح (همسر نوح و همسر لوط) را بیان كرده است و در واقع به زنان مسلمین و به خصوص همسران پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) هشدار مى دهد كه خود را با گروه اول هماهنگ كنند نه دوم .
تفسیر نمونه جلد 24 صفحه 268 فضیلت تلاوت سوره
در حدیثى از رسول خدا (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) چنین نقل شده ، [SIZE=1]((هر كس این سوره را بخواند اعطاه الله توبة نصوحا: ((خداوند توفیق توبه خالص به او مى دهد))
و در حدیثى از امام صادق (علیه السلام ) مى خوانیم : ((هر كس سوره طلاق و تحریم را در نماز فریضه بخواند، خداوند او را در قیامت از ترس و اندوه پناه مى دهد، و از آتش دوزخ رهائى مى بخشد، و او را به خاطر تلاوت این سوره و مداومت بر آن ، وارد بهشت مى كند، زیرا این دو سوره ، از آن پیغمبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) است )).
تفسیر نمونه جلد 24 صفحه 269 آیه 1-5
آیه و ترجمه
بِسمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
یَأَیهَا النَّبىُّ لِمَ تحَرِّمُ مَا أَحَلَّ اللَّهُ لَك تَبْتَغِى مَرْضات أَزْوَجِك وَ اللَّهُ غَفُورٌ رَّحِیمٌ(1)
قَدْ فَرَض اللَّهُ لَكمْ تحِلَّةَ أَیْمَنِكُمْ وَ اللَّهُ مَوْلَاشْ وَ هُوَ الْعَلِیمُ الحَْكِیمُ(2)
وَ إِذْ أَسرَّ النَّبىُّ إِلى بَعْضِ أَزْوَجِهِ حَدِیثاً فَلَمَّا نَبَّأَت بِهِ وَ أَظهَرَهُ اللَّهُ عَلَیْهِ عَرَّف بَعْضهُ وَ أَعْرَض عَن بَعْضٍ فَلَمَّا نَبَّأَهَا بِهِ قَالَت مَنْ أَنبَأَك هَذَا قَالَ نَبَّأَنىَ الْعَلِیمُ الْخَبِیرُ(3)
إِن تَتُوبَا إِلى اللَّهِ فَقَدْ صغَت قُلُوبُكُمَا وَ إِن تَظهَرَا عَلَیْهِ فَإِنَّ اللَّهَ هُوَ مَوْلَاهُ وَ جِبرِیلُ وَ صلِحُ الْمُؤْمِنِینَ وَ الْمَلَئكةُ بَعْدَ ذَلِك ظهِیرٌ(4)
عَسى رَبُّهُ إِن طلَّقَكُنَّ أَن یُبْدِلَهُ أَزْوَجاً خَیراً مِّنكُنَّ مُسلِمَتٍ مُّؤْمِنَتٍ قَنِتَتٍ تَئبَتٍ عَبِدَتٍ سئحَتٍ ثَیِّبَتٍ وَ أَبْكاراً(5)
تفسیر نمونه جلد 24 صفحه 270 [TABLE="align: center"]
[TR]
[TD] ترجمه :[/TD]
[/TR]
[/TABLE]
بنام خداوند بخشنده بخشایشگر
1 - اى پیامبر! چرا چیزى را كه خدا بر تو حلال كرده به خاطر جلب رضایت همسرانت بر خود حرام مى كنى ، و خداوند غفور و رحیم است .
2 - خداوند راه گشودن سوگندهایتان را (در این گونه موارد) روشن ساخته و خداوند مولاى شماست و او عالم و حكیم است .
3 - به خاطر بیاورید هنگامى را كه پیامبر یكى از رازهاى خود را به بعضى از همسرانش گفت ، ولى هنگامى كه وى آن را افشا كرد و خداوند پیامبرش را از آن آگاه ساخت قسمتى از آن را براى او بازگو كرد و از قسمت دیگر خوددارى نمود هنگامى كه پیامبر همسرش را از آن خبر داد گفت چه كسى تو را از این راز آگاه ساخته ؟ فرمود خداى عالم و آگاه مرا آگاه ساخت !
4 - اگر از كار خود توبه كنید (به نفع شما است ) زیرا دلهایتان از حق منحرف گشته و اگر بر ضد او دست به دست هم دهید (كارى از پیش نخواهید برد) زیرا خداوند یاور او است ، و همچنین جبرئیل و مؤ منان صالح ، و فرشتگان بعد از آنها پشتیبان او هستند.
تفسیر نمونه جلد 24 صفحه 271 5 - امید است اگر او شما را طلاق دهد پروردگارش بجاى شما همسرانى بهتر براى او قرار دهد، همسرانى مسلمان ، مؤ من ، متواضع ، توبه كار، عابد، هجرت كننده زنانى ثیبه و باكره .
[TABLE="align: center"]
[TR]
[TD] شان نزول :[/TD]
[/TR]
[/TABLE]
در شاءن نزول آیات فوق روایات زیادى در كتب تفسیر و حدیث و تاریخ شیعه و اهل سنت نقل شده است كه ما از میان آنها آنچه مشهورتر و مناسبتر به نظر مى رسد انتخاب كرده ایم و آن اینكه :
پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) گاه كه نزد ((زینب بنت جحش )) (یكى از همسرانش ) مى رفت زینب او را نگاه مى داشت و از عسلى كه تهیه كرده بود خدمت پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) مى آورد، این سخن به گوش ((عایشه )) رسید، و بر او گران آمد، مى گوید: من با ((حفصه )) (یكى دیگر از همسران پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) قرار گذاشتیم كه هر وقت پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) نزد یكى از ما آمد فورا بگوئیم آیا صمغ ((مغافیر)) خورده اى ؟! (((مغافیر)) صمغى بود كه یكى از درختان حجاز به نام ((عرفط)) (بر وزن هرمز ) تراوش مى كرد و بوى نامناسبى داشت ) و پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) مقید بود كه هرگز بوى نامناسبى از دهان یا لباسش شنیده نشود بلكه به عكس اصرار داشت همیشه خوشبو و معطر باشد! به این ترتیب روزى پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) نزد ((حفصه )) آمد، او این سخن را به پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) گفت ، حضرت فرمود: من ((مغافیر)) نخورده ام ، بلكه عسلى نزد زینب بنت جحش نوشیدم ، و من سوگند یاد مى كنم كه دیگر از آن عسل ننوشم (نكند زنبور آن عسل روى گیاه نامناسبى و احتمالا مغافیر نشسته باشد) ولى این سخن را به كسى مگو (مبادا به گوش مردم برسد، و به گویند چرا پیامبر
تفسیر نمونه جلد 24 صفحه 272 غذاى حلالى را بر خود تحریم كرده ؟ و یا از كار پیامبر در این مورد و یا مشابه آن تبعیت كنند، و یا به گوش زینب برسد و او دلشكسته شود).
ولى سرانجام او این راز را افشا كرد، و بعدا معلوم شد اصل این قضیه توطئه اى بوده است ، پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) سخت ناراحت شد و آیات فوق نازل گشت و ماجرا را چنان پایان داد كه دیگر این گونه كارها در درون خانه پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) تكرار نشود).
در بعضى از روایات نیز آمده است كه پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) بعد از این ماجرا یك ماه از همسران خود كناره گیرى كرد و حتى شایعه تصمیم آن حضرت (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) نسبت به طلاق آنها منتشر شد، به طورى كه سخت به وحشت افتادند و از كار خود پشیمان شدند.
[TABLE="align: center"]
[TR]
[TD] تفسیر :[/TD]
[/TR]
[/TABLE]
سرزنش شدید نسبت به بعضى از همسران پیامبر (ص )
بدون شك مرد بزرگى همچون پیغمبر اسلام (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) تنها به خودش تعلق ندارد، بلكه به تمام جامعه اسلامى و عالم بشریت متعلق است ، بنابراین اگر در داخل خانه او توطئه هائى بر ضد وى ، هر چند به ظاهر كوچك و ناچیز، انجام گیرد نباید به سادگى از كنار آن گذشت ، حیثیت او نباید نعوذ بالله بازیچه دست این و آن گردد، و اگر چنین برنامه اى پیش آید باید با قاطعیت با آن
تفسیر نمونه جلد 24 صفحه 273 برخورد كرد.
آیات فوق در حقیقت قاطعیتى است از سوى خداوند بزرگ در برابر چنین حادثه اى ، و براى حفظ حیثیت پیامبرش .
نخست روى سخن را به خود پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) كرده مى گوید: ((اى پیامبر! چرا چیزى را كه خدا بر تو حلال كرده به خاطر جلب رضایت همسرانت بر خود تحریم مى كنى ))؟! (یا ایها النبى لم تحرم ما احل الله لك تبتغى مرضات ازواجك ).
معلوم است كه این تحریم ، تحریم شرعى نبود، بلكه به طورى كه از آیات بعد استفاده مى شود سوگندى از ناحیه پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) یاد شده بود و مى دانیم كه قسم خوردن بر ترك بعضى از مباحات گناهى ندارد.
بنابراین جمله ((لم تحرم )) (چرا بر خود تحریم مى كنى ؟) به عنوان عتاب و سرزنش نیست بلكه نوعى دلسوزى و شفقت است .
درست مثل این كه ما به كسى كه زحمت زیاد براى تحصیل درآمد مى كشد و خود از آن بهره چندانى نمى گیرد، مى گوئیم چرا اینقدر به خود زحمت مى دهى ، و از نتیجه این زحمت بهره نمى گیرى ؟.
سپس در پایان آیه مى افزاید: ((خداوند غفور و رحیم است )) (والله غفور رحیم ).
این عفو و رحمت نسبت به همسرانى است كه موجبات آن حادثه را فراهم كردند كه اگر راستى توبه كنند مشمول آن خواهند بود، یا اشاره به این است كه اولى این بود كه پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) چنین سوگندى یاد نمى كرد كارى كه احتمالا موجب جراءت و جسارت بعضى از همسران حضرت (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) مى شد.
تفسیر نمونه جلد 24 صفحه 274 در آیه بعد اضافه مى كند: ((خداوند راه گشودن سوگندهایتان را (در این گونه موارد) روشن ساخته است )) (قد فرض الله لكم تحلة ایمانكم ) و (2) به این ترتیب كه كفاره قسم را بدهید و خود را آزاد سازید.
البته اگر سوگند در موردى باشد كه ترك كارى رجحان دارد باید به سوگند عمل كرد، و شكستن آن گناه است ، و كفاره دارد. اما اگر در مواردى باشد كه ترك آن عمل مرجوح باشد (مانند آیه مورد بحث ) در این صورت شكستن آن جایز است ، اما براى حفظ احترام قسم بهتر است كفاره نیز داده شود.
سپس مى افزاید: ((خداوند مولاى شما و حافظ و یاور شما است و او علیم و حكیم است )) (و الله مولاكم و هو العلیم الحكیم ).
لذا او راه نجات از این گونه سوگندها را براى شما هموار ساخته ، و طبق علم و حكمتش مشكل را براى شما گشوده است .
از روایات استفاده مى شود كه پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) بعد از نزول این آیه برده اى آزاد كرده و آنچه را بر خود از طریق قسم حرام كرده بود حلال نمود.
تفسیر نمونه جلد 24 صفحه 275 در آیه بعد، شرح بیشترى پیرامون این ماجرا داده ، مى فرماید: ((به خاطر بیاورید هنگامى را كه پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) یكى از رازهاى خود را به بعضى از همسرانش گفت ، ولى او رازدارى نكرد و به دیگران خبر داد، و خداوند پیامبرش را از این افشاى ((سر)) آگاه ساخت ، او قسمتى از آن را براى همسرش بازگو كرد و از قسمت دیگرى خوددارى نمود)) (و اذا سر النبى الى بعض ازواجه حدیثا فلما نبات به و اظهره الله علیه عرف بعضه و اعرض عن بعض ).
این چه رازى بود كه پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) به بعضى از همسران خود گفت كه او رازدارى نكرد؟، مطابق آنچه در شاءن نزول گفتیم و این راز مشتمل بر دو مطلب بود: یكى نوشیدن عسل نزد همسرش زینب بنت جحش ، و دیگرش تحریم نوشیدن آن بر خود در آینده بود، و منظور از همسر غیر رازدارش در این آیه ((حفصه )) بود، كه او این سخن را شنید و به ((عایشه )) بازگو كرد.
پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) چون از طریق وحى ، از این افشاى راز، آگاه شده بود، قسمتى از آن را به ((حفصه )) فرمود، و براى آنكه او زیاده شرمنده و خجل نشود از ذكر قسمت دیگرى خوددارى كرد (ممكن است قسمت اول ، اصل نوشیدن عسل باشد و قسمت دوم تحریم آن بر خویشتن ).
به هر حال ((هنگامى كه پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) این افشاى ((سر)) را به او (حفصه ) خبر داد او گفت : چه كسى تو را از این موضوع آگاه كرد))؟ (فلما نباها به قالت من انباك هذا).
((گفت : خداوند دانا و آگاه مرا با خبر ساخت )) (قال نبانى العلیم الخبیر).
از مجموع این آیه برمى آید كه بعضى از همسران پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) نه تنها او را با سخنان خود ناراحت مى كردند، بلكه مساءله رازدارى كه از مهمترین
تفسیر نمونه جلد 24 صفحه 276 شرائط یك همسر باوفا است نیز در آنها نبود، اما به عكس ، رفتار پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) با آنها با تمام این اوصاف چنان بزرگوارانه بود كه حتى حضرت حاضر نشد تمام رازى كه او افشا كرده بود به رخ او بكشد، تنها به قسمتى از آن اشاره كرده و لذا در حدیثى از امیر مؤ منان على (علیه السلام ) آمده است : ما استقصى كریم قط، لان الله یقول عرف بعضه و اعرض عن بعض : ((افراد كریم و بزرگوار هرگز در مقام احقاق حق شخصى خویش تا آخرین مرحله ، پیش نمى روند، زیرا خداوند در اینجا براى پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) مى فرماید: او قسمتى را خبر داد و از قسمتى خوددارى كرد)).
سپس روى سخن را به این دو همسر كه در توطئه بالا دست داشتند كرده مى گوید: ((اگر شما از كار خود توبه كنید، و دست از آزار پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) بردارید به سود شما است ، زیرا دلهاى شما با این عمل از حق منحرف گشته ، و به گناه آلوده شده )) (ان تتوبا الى الله فقد صغت قلوبكما).
منظور از این دو نفر به اتفاق مفسران شیعه و اهل سنت ، ((حفصه )) و ((عایشه )) است كه به ترتیب دختران ((عمر)) و ((ابوبكر)) بودند.
((صغت )) از ماده ((صغو)) (بر وزن عفو) به معنى متمایل شدن به چیزى است لذا مى گویند: صغت النجوم یعنى ستارگان ، متمایل به سوى مغرب شدند))، به همین جهت واژه ((اصغاء))، به معنى گوش فرا دادن به سخن دیگرى آمده است ، و منظور از ((صغت قلوبكما)) در آیه مورد بحث ، انحراف دلهاى آنها از حق به سوى گناه بوده است .
تفسیر نمونه جلد 24 صفحه 277 سپس اضافه مى كند: ((اگر شما دو نفر بر ضد او دست به دست هم دهید كارى از پیش نخواهید برد، چرا كه خداوند مولى و یاور او است ، و همچنین جبرئیل و مؤ منان صالح ، و فرشتگان نیز بعد از آنها پشتیبان او هستند)) ((وان تظاهرا علیه فان الله هو مولاه و جبریل و صالح المؤ منین و الملائكة بعد ذلك ظهیر).
این تعبیر، نشان مى دهد كه تا چه حد این ماجرا در قلب پاك پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) و روح عظیم او تاثیر منفى گذاشت ، تا آنجا كه خداوند به دفاع از او پرداخته و با اینكه قدرت خودش از هر نظر كافى است ، حمایت جبرئیل و مؤ منان صالح و فرشتگان دیگر را نیز اعلام مى دارد.
قابل توجه اینكه : در ((صحیح بخارى )) از ((ابن عباس )) نقل شده كه مى گوید: از عمر پرسیدم آن دو نفر از همسران پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) كه بر ضد او دست به دست داده بودند چه كسانى بودند؟ عمر گفت : حفصه و عایشه بودند، سپس افزود: به خدا سوگند ما در عصر جاهلیت براى زنان چیزى قائل نبودیم تا اینكه خداوند آیاتى را درباره آنان نازل كرد، و حقوقى براى آنان قرار داد، (و آنها جسور شدند).
در تفسیر ((درالمنثور)) نیز همین معنى ، ضمن حدیث مفصلى از ابن عباس
تفسیر نمونه جلد 24 صفحه 278 نقل شده ، و در آن حدیث آمده است كه عمر مى گوید: بعد از این ماجرا آگاه شدم كه پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) از تمام همسرانش كناره گیرى كرده ، و در محلى بنام ((مشربه ام ابراهیم )) اقامت گزیده ، خدمتش رسیدم ، و عرض كردم : اى رسول خدا! آیا همسرانت را طلاق گفتى ؟ فرمود: نه ، گفتم : الله اكبر، ما جمعیت قریش پیوسته بر زنانمان مسلط بودیم ، اما هنگامى كه به مدینه آمدیم جمعى را دیدیم كه زنانشان بر آنان مسلطند زنان ما نیز از آنها یاد گرفتند! روزى دیدم همسرم با من مشاجره مى كند، من این عمل او را عجیب و زشت شمردم ، گفت : چرا تعجب مى كنى ؟ به خدا همسران پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) هم با پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) چنین مى كنند! حتى گاه از او قهر مى نمایند، و من به دخترم حفصه سفارش كردم كه هرگز چنین كارى را نكند و گفتم اگر همسایه ات (منظور عایشه است ) چنین مى كند تو نكن ، زیرا شرایط او با تو متفاوت است .
درباره ((صالح المؤ منین )) بحثى داریم كه در نكات به خواست خدا خواهد آمد.
در آخرین آیه مورد بحث خداوند روى سخن را به تمام زنان پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) كرده ، با لحنى كه خالى از تهدید نیست مى فرماید: ((هرگاه او شما را طلاق گوید امید مى رود كه پروردگار به جاى شما همسرانى بهتر براى او قرار دهد همسرانى مسلمان ، مؤ من ، متواضع ، توبه كار، عبادت كننده و مطیع فرمان خدا زنانى غیر باكره و باكره )) (عسى ربه ان طلقكن ان یبدله ازواجا خیرا منكن مسلمات مؤ منات قانتات تائبات عابدات سائحات ثیبات و ابكارا).
به این ترتیب به آنها هشدار مى دهد تصور نكنند كه پیامبر هرگز آنها را
تفسیر نمونه جلد 24 صفحه 279 طلاق نخواهد داد، و نیز تصور نكنند كه اگر آنها را طلاق دهد همسرانى بهتر از آنان جانشین آنها نمى شود، دست از توطئه و مشاجره و آزار بردارند، و گرنه از افتخار همسرى پیامبر براى همیشه محروم مى شوند. و زنانى بهتر و با فضیلت تر جاى آنها را خواهند گرفت !.
نكته ها:
1 - اوصاف همسر شایسته
در اینجا قرآن شش وصف براى همسران خوب شمرده است كه مى تواند الگوئى براى همه مسلمانان به هنگام انتخاب همسر باشد.
نخست ((اسلام )) و سپس ((ایمان )) یعنى اعتقادى كه در اعماق قلب انسان نفوذ كند، و سپس حالت ((قنوت )) یعنى تواضع و اطاعت از همسر و بعد از آن ((توبه )) یعنى اگر كار خلافى از او سر زند در اشتباه خود اصرار نورزد، و از در عذرخواهى درآید. و بعد از آن ((عبادت )) خداوند، عبادتى كه روح و جان او را بسازد، و پاك و پاكیزه كند، و سپس ((اطاعت فرمان خدا)) و پرهیز از هرگونه گناه .
قابل توجه این كه ((سائحات )) جمع (سائح ) را بسیارى از مفسران به معنى ((صائم )) و روزه دار تفسیر كرده اند، ولى به طورى كه ((راغب )) در ((مفردات )) مى گوید روزه بر دو گونه است ((روزه حقیقى )) كه به معنى ترك غذا و آمیزش است ، و ((روزه حكمى )) كه به معنى نگهدارى اعضاى بدن از گناهان است ، و منظور از روزه در اینجا معنى دوم است (این گفته راغب با توجه به مناسبت مقام جالب به نظر مى رسد، ولى باید دانست كه سائح را به معنى كسى كه در
تفسیر نمونه جلد 24 صفحه 280 طریق اطاعت خدا سیر مى كند نیز تفسیر كرده اند).
این نیز قابل توجه است كه قرآن روى باكره و غیر باكره بودن زن تكیه نكرده ، و براى آن اهمیتى قائل نشده ، زیرا در مقابل اوصاف معنوى كه ذكر شد این مساءله اهمیت چندانى ندارد.
2 - منظور از ((صالح المؤ منین )) كیست ؟
بدون شك ((صالح المؤ منین )) معنى وسیعى دارد كه همه مؤ منان صالح و با تقوا و كامل الایمان را شامل مى شود، هر چند صالح در اینجا مفرد است ، و نه جمع ولى چون معنى جنسى دارد از آن عمومیت استفاده مى شود.
اما در اینكه مصداق اتم و اكمل آن در اینجا كیست ؟ از روایات متعددى استفاده مى شود كه منظور ((امیر مؤ منان )) على (علیه السلام ) است .
در حدیثى از امام باقر (علیه السلام ) مى خوانیم : لقد عرف رسول الله (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) علیا (علیه السلام ) اصحابه مرتین : اما مرة فحیث قال : من كنت مولاه فعلى مولاه و اما الثانیة فحیث نزلت هذه الایة : فان الله هو مولاه و جبریل و صالح المؤ منین ...)) اخذ رسول الله (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) بید على (علیه السلام ) فقال : ایها الناس هذا صالح المؤ منین !!: ((رسول خدا دو بار على (علیه السلام ) را (با صراحت ) به یارانش معرفى كرده
تفسیر نمونه جلد 24 صفحه 281 یكبار آنجا كه فرمود: (در غدیر خم ): من كنت مولاه فعلى مولاه : ((هر كس من مولاى او هستم على مولاى او است ))، و اما بار دوم هنگامى كه آیه ان الله هو مولاه ... نازل شد، رسول خدا دست على (علیه السلام ) را گرفت و فرمود: اى مردم این ((صالح المؤ منین )) است ))!
این معنى را بسیارى از علماى اهل سنت نیز در كتابهاى خود نقل كرده اند از جمله علامه ((ثعلبى )) و علامه ((گنجى )) در ((كفایة الطالب )) و ((ابوحیان اندلسى )) و ((سبط ابن جوزى )) و غیر آنها.
جمعى از مفسران از جمله ((سیوطى )) در ((درالمنثور)) ذیل آیه مورد بحث و ((قرطبى )) در تفسیر معروف خود و همچنین ((آلوسى )) در ((روح المعانى )) در تفسیر همین آیه این روایت را نقل كرده اند.
نویسنده ((روح البیان )) بعد از نقل این روایت از ((مجاهد)) مى گوید: مؤ ید این حدیث ، حدیث معروف ((منزله )) است كه پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) به على (علیه السلام ) فرمود: انت منى بمنزلة هارون من موسى ، زیرا عنوان ((صالحین )) در آیات قرآن براى انبیاء آمده است ، از جمله در آیه و كلا جعلنا صالحین (انبیاء - 72) و در آیه الحقنا بالصالحین (یوسف - 101) مى باشد (كه در اولى عنوان ((صالح )) به جمعى از انبیاء، و در دومى به حضرت یوسف اطلاق شده است ) و هنگامى كه على (علیه السلام ) به منزله ((هارون )) باشد، او نیز مصداق صالح است (دقت كنید).
كوتاه سخن اینكه : احادیث در این زمینه فراوان است ، مفسر معروف محدث ((بحرانى )) در تفسیر ((برهان )) بعد از ذكر روایتى در این زمینه از محمد بن
تفسیر نمونه جلد 24 صفحه 282 عباس نقل مى كند كه او 52 حدیث در این زمینه از طرق شیعه و اهل سنت جمع آورى كرده ، سپس خود او به نقل قسمتى از آن مى پردازد.
3 - نارضائى پیامبر (ص ) از بعضى از همسران خود
در طول تاریخ بسیارند بزرگانى كه همسرانى در شان خود نداشتند، و از عدم اجتماع شرائط لازم در آنها رنج مى بردند كه در قرآن مجید نیز نمونه هایى از آنها در میان انبیاى بزرگ ذكر شده است .
آیات فوق نشان مى دهد كه پیامبر اسلام (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) نسبت به بعضى از همسرانش چنین بود، آنها به خاطر رقابتهائى كه با یكدیگر داشتند گاه روح پاك حضرتش را جریحه دار مى كردند، و گاه به اعتراض نسبت به او و یا افشاء سرش مى پرداختند، تا آنجا كه خداوند به سرزنش آنان و دفاع از پیامبرش پرداخته و مؤ كدترین بیان را در این زمینه فرموده و حتى آنها را تهدید به طلاق مى كند، و چنانكه دیدیم بعد از ماجراى آیات فوق پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) حدود یك ماه از همسرانش قهر كرد، شاید خود را اصلاح كنند!
اصولا تاریخ زندگى آن حضرت (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) به خوبى نشان مى دهد كه بعضى از همسران پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) نه تنها معرفت لازم را نسبت به مقام نبوت نداشتند، بلكه گاه او را همچون یك فرد عادى مورد بازخواست ، و حتى خداى نكرده مورد اهانت قرار مى دادند! بنابراین اصرار بر این معنا كه همه آنها افرادى شایسته
تفسیر نمونه جلد 24 صفحه 283 و كاملى بوده اند بى دلیل به نظر مى رسد آنهم با توجه به صراحت آیات فوق .
تاریخ اسلام نسبت به زنان بعد از پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) مخصوصا داستان جنگ ((جمل )) نیز نشان داد كه این معنى نه تنها در عصر آن حضرت (صلى اللّه علیه و آله و سلّم )، كه بعد از او نسبت به جانشینانش نیز تكرار شده است كه اینجا جاى شرح همه این مسائل نیست .
اصولا تعبیر آیات فوق كه مى گوید: ((هرگاه پیامبر شما را طلاق دهد خداوند زنانى از شما بهتر كه واجد صفات ششگانه مذكور در آیه باشند به او مى دهد بیانگر این واقعیت است كه لااقل بعضى از همسران حضرت واجد این شرایط نبودند.
مراجعه به آیات سوره احزاب درباره زنان پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) نیز نظر فوق را تاءیید مى كند.
4 - افشاى سر
رازدارى نه تنها از صفات مؤ منان حقیقى است كه هر انسان با شخصیتى باید رازدار باشد، این معنى در مورد دوستان نزدیك و همسر اهمیت بیشترى دارد، در آیات فوق خواندیم كه چگونه خداوند بعضى از همسران پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) را به خاطر ترك رازدارى شدیدا ملامت و سرزنش مى كند.
على (علیه السلام ) در حدیثى مى فرماید: جمع خیر الدنیا و الاخره فى كتمان السر و مصادقة الاخیار، و جمع الشر فى الاذاعة و مواخاة الاشرار: ((تمام خیر دنیا و آخرت در این دو چیز نهفته شده : كتمان سر و دوستى با نیكان و تمام شر در این دو چیز نهفته شده : افشاى اسرار و دوستى با اشرار)).
تفسیر نمونه جلد 24 صفحه 284 5 - نباید حلال خدا را بر خود حرام كنید
امورى كه از سوى خداوند حلال یا حرام شده همه طبق مصالح دقیقى بوده و به همین دلیل جاى آن ندارد كه انسان حلالى را بر خود حرام ، و یا حرامى را بر خود حلال نماید، حتى اگر سوگندى در این زمینه یاد كند - چنانكه در آیات فوق آمده است - آن قسم را مى توان شكست .
آرى اگر مباحى كه سوگند بر ترك آن خورده عمل مكروهى بوده باشد، یا از جهتى ترك آن اولى باشد در این صورت باید به قسم پایبند بود.[/SIZE]