09-18-2012, 05:52 PM
خوب کاوه جان،مشخصه که ما فکر نمیکنیم که دین ریشه تمام مشکلات بشر هست،ولی (مخصوصا در ایران و زمان ما) بخش بزرگی از تمام مشکلات بشر هست.اساسا هیچ بدبختی هر چقدر هم که قوی باشه همه مشکلات بشر نمیتواند باشد که با رفع آن (مثلا طاعون) دیگر مشکلی نباشد.چیزی که مسلم است از تغییر در سیاست و دموکراسی بگیریم تا اخلاق جنسی و حقوق زنان تا سیاست خارجی و رفتن به دستشویی و خوردن غذا و... ما هرجا بخواهیم تغییری دهیم با جناب اسلام مواجه هستیم.
دین هم چیزیست که ذر گذشته هم بنظر من چیز چندان مفیدی نبوده،در قرن 21 که اصلا نیست و مشکلاتی که درست میکند بمراتب از محاسن نادیده و ادعاییش بیشتر است.حالا از شعور مخاطب و نادرستی این مهملات حق دانستن حقیقت اگر بگذریم.
نکته دیگه ماهیت دین هست.دین خودش همراه با تابو تقدس و بقولی Sacredness است.شما در مقابل تقدس راه محترمانه ای در پیش ندارید،شما همین که خلاف تقدس سخن بگویید واکنش تند دریافت میکنید و باید هم بکنید.با پدیده دیگر جور دیگر حالا میشود رفتار کرد.از همه مهمتر تمسخر (مانند طرح موفق امام نقی) از معدود راه های پر قدرت عبور از تقدس است.بقول نیچه به چیزی که یکبار خندیدی شما نمیتوانی بهمان چشم قبل نگاه کنی.
و نکته آخر منشا این تغییرات است،دین اسلام را مانند مسیحیت بحال خود بگذاریم 2000 سال دیگر هم بهمین شکل میماند،منشا تغییر همین روشنگری و مدرنیته است که برخی مسلمانان سعی میکنند قرآن را جور دیگر بخوانند و مثلا کتک زدن زن بشود نوازش و سازش با همنجسگرایی را بشود در قرآن یافت و اینها.
اینها بنظر من عوارض هستند،یعنی نیروی تغییر و آزادیخواهی خارجی نباشد اینها هم نیستند.اینها برای دارندگان خودشان خوب هستند به این معنی که رفتارشان را انسانی تر میتواند بکند ولی در واقع یکنوع واکنش دفاعی دربرابر کل دینشان است که خیلی هدفش حفظ دین است نه آزادی و حقوق انسانها.اینها بخود دینداران مربوط است و ما با تکرار آن کمکی بخودمان نمیکنیم چرا که همین دینداران در جای دیگر در مقابل ما هستند و ما که در یک مساله با آنها موافقیم مثلا در کتک نزدن زن در نکته دیگر مثلا حق همجنسگرایان با آنها مخالفیم،حالا یا باید دربرابر کشتن همنجنگرایان سکوت کنیم تا مسلمین ناراحت نشوند یا باید در را در مخالفت با آنها و دفاع از همجنسگرایان باز بگذاریم.
خلاصه اینکه از مارتین لوتر لینگ بگیریم تا گاندی و لینکلن و پدران آمریکا همه افرادی با ایده های افراطی (نسبت به نرم موجود) بوده اند.بقول اسماعیل نوری علا جهان سیاست مانند بازار است ما قیمت خود را میگوییم طرف دیگر قیمیت خودش را در نهایت این وسط یک توافقی شکل میگیرد.ما هم باید از طرف خودمان چانه بزنیم،سکولارهای ایران هم باید یک تشکل برای خودشان داشته باشند برای خودشان چانه بزنند حالا گاهی ممکن است در کنار دینداران قرار بگیرند گاهی مخالف آنها.اگر ما حرف خودمان را نتوانیم بزنیم و برویم در اردوگاه دینداران مطمئن باشید زمان رسیدن بحث به همنجسگرایی یا باید ما هم یک سنگ برداریم آنها را بکشیم یا نگاه کنیم و سکوت کنیم.هیچ کدام از دینداران هم اگر در عقاید دینیش اینکار را مجاز ببیند به کمک ما نخواهد آمد.
دین هم چیزیست که ذر گذشته هم بنظر من چیز چندان مفیدی نبوده،در قرن 21 که اصلا نیست و مشکلاتی که درست میکند بمراتب از محاسن نادیده و ادعاییش بیشتر است.حالا از شعور مخاطب و نادرستی این مهملات حق دانستن حقیقت اگر بگذریم.
نکته دیگه ماهیت دین هست.دین خودش همراه با تابو تقدس و بقولی Sacredness است.شما در مقابل تقدس راه محترمانه ای در پیش ندارید،شما همین که خلاف تقدس سخن بگویید واکنش تند دریافت میکنید و باید هم بکنید.با پدیده دیگر جور دیگر حالا میشود رفتار کرد.از همه مهمتر تمسخر (مانند طرح موفق امام نقی) از معدود راه های پر قدرت عبور از تقدس است.بقول نیچه به چیزی که یکبار خندیدی شما نمیتوانی بهمان چشم قبل نگاه کنی.
و نکته آخر منشا این تغییرات است،دین اسلام را مانند مسیحیت بحال خود بگذاریم 2000 سال دیگر هم بهمین شکل میماند،منشا تغییر همین روشنگری و مدرنیته است که برخی مسلمانان سعی میکنند قرآن را جور دیگر بخوانند و مثلا کتک زدن زن بشود نوازش و سازش با همنجسگرایی را بشود در قرآن یافت و اینها.
اینها بنظر من عوارض هستند،یعنی نیروی تغییر و آزادیخواهی خارجی نباشد اینها هم نیستند.اینها برای دارندگان خودشان خوب هستند به این معنی که رفتارشان را انسانی تر میتواند بکند ولی در واقع یکنوع واکنش دفاعی دربرابر کل دینشان است که خیلی هدفش حفظ دین است نه آزادی و حقوق انسانها.اینها بخود دینداران مربوط است و ما با تکرار آن کمکی بخودمان نمیکنیم چرا که همین دینداران در جای دیگر در مقابل ما هستند و ما که در یک مساله با آنها موافقیم مثلا در کتک نزدن زن در نکته دیگر مثلا حق همجنسگرایان با آنها مخالفیم،حالا یا باید دربرابر کشتن همنجنگرایان سکوت کنیم تا مسلمین ناراحت نشوند یا باید در را در مخالفت با آنها و دفاع از همجنسگرایان باز بگذاریم.
خلاصه اینکه از مارتین لوتر لینگ بگیریم تا گاندی و لینکلن و پدران آمریکا همه افرادی با ایده های افراطی (نسبت به نرم موجود) بوده اند.بقول اسماعیل نوری علا جهان سیاست مانند بازار است ما قیمت خود را میگوییم طرف دیگر قیمیت خودش را در نهایت این وسط یک توافقی شکل میگیرد.ما هم باید از طرف خودمان چانه بزنیم،سکولارهای ایران هم باید یک تشکل برای خودشان داشته باشند برای خودشان چانه بزنند حالا گاهی ممکن است در کنار دینداران قرار بگیرند گاهی مخالف آنها.اگر ما حرف خودمان را نتوانیم بزنیم و برویم در اردوگاه دینداران مطمئن باشید زمان رسیدن بحث به همنجسگرایی یا باید ما هم یک سنگ برداریم آنها را بکشیم یا نگاه کنیم و سکوت کنیم.هیچ کدام از دینداران هم اگر در عقاید دینیش اینکار را مجاز ببیند به کمک ما نخواهد آمد.
"Democracy is now currently defined in Europe as a 'country run by Jews,'" —Ezra Pound