08-23-2014, 08:59 PM
دوستان من ابدا تمایل ندارم این جستار به سرنوشت دیگر جستارها دچار شده و به محلی برای جدلهای ایدهئولوژیک بدل شود. باور بکنید یا خیر، واقعیت این است که هستهی مرکزی تفکر داعش به هیچ عنوان ایدهئولوژیک نیست. اسلام تنها رویهی این رَویهی ِ خشمآلود است. خشم و خشونت از نظر من برای این گروه واژههای مناسبی نیستند، آنها گویی خود را درونِ یک بازی «واقعی» میبینند. آنانکه از اقداماتِ وحشیانهی این گروه برای سیلی زدن به اسلام بهرهبرداری میکنند، سخت در اشتباهند، اینان میکوشند ناتوانی درکِ خویش از پیچیدگی موضوع را به سادگی با ربط دادنِ داعش به اسلام پنهان بکنند.
پس از جنگ جهانی دوم و سقوط نازیها، پس از آنکه ابعادِ جنایاتِ هولناکِ آنها رو شد، چارهای نماند جز آنکه بگویند «مردمِ آلمان هیچ از جنایاتِ نازیها خبر نداشتند»؛ اکنون که خیلِ عظیم طرفدارانِ این گروه در جهان غرب را، در عین اطلاعرسانی عظیمِ شبکههای اجتماعی و رسانههای خبری از جنایاتِ چندشآوری که این گروه مرتکب میشود، میبینیم، درمییابیم که چه میزان خودفریبی و سادهانگاری در این نوع از تحلیلهای جامعهشناسی نهفته است. توئیتر اخیرا حسابهای کاربری «دولت اسلامی» را با اعضای پرشماری بست. و هماکنون این گروه فعالیتهای مجازی خود را به شبکههای مجازی دیگر منتقل کرده.
هماکنون میدانیم که بسیاری از سرشاخهها و فرماندههای این گروه انگلیسی هستند چنانکه کسی که سر خبرنگار آمریکایی را برید، یک انگلیسیست و دیگر انگلیسیهای حاضر در گروه داعش به بیتلها معروف هستند.
داعش شکل فرگشتیافته، عریانتر و البته پیچیدهترِ اسلافِ خودش، یعنی القاعده و طالبان است. من اکنون دریافتهام که در تمامِ اینها اسلام تنها یک بهانه است. آنچه آنها را به کنش، یا به عبارت بهتر، واکنش واداشت، تلاش برای بقا بود. بقا برای حیات سنت و نه اسلام. اسلام در این میان شاید شبیه به هویت برای مسلمانان باشد، اما آنچه در واقعیت رخ میدهد این است که انها از اسلام برای خود هویت دینی میسازند تا بتوانند «وجود» داشته باشند. در کشورهای خاورمیانه، مشتی دولتِ خودفروخته، وطنفروش، ضدملی، فاسد و مستبد بر مردمان حکمرانی میکنند. مردم سالهاست که از ایدههایی چون میهنپرستی دل شستهاند و اکنون تنها پدیدهای که برایشان اصیل و ارزشمند است «اعتقادات» شان است. موضوع این نیست که اسلامِ آنها در حالِ مرگ است یا خیر، مهم نیست که مورد توطئه ی کشورهای غربیست یا خیر، هیچکدام از اینها مهم نیست، مهمتر این است که «زنده نگاه داشتنِ اسلام» به آنها این فرصت را میدهد که در برابر قدرتنمایی فرهنگی-سیاسیِ غرب، خودنمایی کنند.
داعش حاصل شکست و تحقیر فرهنگی مسلمانِ خاورمیانه است از پس درهمکوفته شدنِ القاعده و طالبان. باید عمیقا نگران بود. خطر خیلی بیشتر از آن است که سردرمدارانِ غربی تصور میکنند. در کش و قوص درگیریهای مداوم این زادمانهای اسلامی، دیر یا زود گروههایی آنقدر قدرتمند، استراتژیست و پیچیده پدید خواهند آمد که دیگر مقابله با انها چندان ساده نخواهد بود. همین الان به اظهاراتِ رئیس کل ستادِ مشترک ارتش آمریکا توجه بکنید: او هشدار میدهد که داعش استراتژی بسیار قدرتمندی دارد و هر عملیاتِ خود را عمیقا دقیق و با جزئیات انجام میدهد.
من در ادامه میکوشم بیشتر به این موضوع بپردازم. یک ارتباط بسیار بسیار تاریک و مایوسکنندهای میان این بحث و موضوع «پیشرفتِ روزافزون تکنولوژی» وجود دارد که به آن خواهم پرداخت.
پس از جنگ جهانی دوم و سقوط نازیها، پس از آنکه ابعادِ جنایاتِ هولناکِ آنها رو شد، چارهای نماند جز آنکه بگویند «مردمِ آلمان هیچ از جنایاتِ نازیها خبر نداشتند»؛ اکنون که خیلِ عظیم طرفدارانِ این گروه در جهان غرب را، در عین اطلاعرسانی عظیمِ شبکههای اجتماعی و رسانههای خبری از جنایاتِ چندشآوری که این گروه مرتکب میشود، میبینیم، درمییابیم که چه میزان خودفریبی و سادهانگاری در این نوع از تحلیلهای جامعهشناسی نهفته است. توئیتر اخیرا حسابهای کاربری «دولت اسلامی» را با اعضای پرشماری بست. و هماکنون این گروه فعالیتهای مجازی خود را به شبکههای مجازی دیگر منتقل کرده.
هماکنون میدانیم که بسیاری از سرشاخهها و فرماندههای این گروه انگلیسی هستند چنانکه کسی که سر خبرنگار آمریکایی را برید، یک انگلیسیست و دیگر انگلیسیهای حاضر در گروه داعش به بیتلها معروف هستند.
داعش شکل فرگشتیافته، عریانتر و البته پیچیدهترِ اسلافِ خودش، یعنی القاعده و طالبان است. من اکنون دریافتهام که در تمامِ اینها اسلام تنها یک بهانه است. آنچه آنها را به کنش، یا به عبارت بهتر، واکنش واداشت، تلاش برای بقا بود. بقا برای حیات سنت و نه اسلام. اسلام در این میان شاید شبیه به هویت برای مسلمانان باشد، اما آنچه در واقعیت رخ میدهد این است که انها از اسلام برای خود هویت دینی میسازند تا بتوانند «وجود» داشته باشند. در کشورهای خاورمیانه، مشتی دولتِ خودفروخته، وطنفروش، ضدملی، فاسد و مستبد بر مردمان حکمرانی میکنند. مردم سالهاست که از ایدههایی چون میهنپرستی دل شستهاند و اکنون تنها پدیدهای که برایشان اصیل و ارزشمند است «اعتقادات» شان است. موضوع این نیست که اسلامِ آنها در حالِ مرگ است یا خیر، مهم نیست که مورد توطئه ی کشورهای غربیست یا خیر، هیچکدام از اینها مهم نیست، مهمتر این است که «زنده نگاه داشتنِ اسلام» به آنها این فرصت را میدهد که در برابر قدرتنمایی فرهنگی-سیاسیِ غرب، خودنمایی کنند.
داعش حاصل شکست و تحقیر فرهنگی مسلمانِ خاورمیانه است از پس درهمکوفته شدنِ القاعده و طالبان. باید عمیقا نگران بود. خطر خیلی بیشتر از آن است که سردرمدارانِ غربی تصور میکنند. در کش و قوص درگیریهای مداوم این زادمانهای اسلامی، دیر یا زود گروههایی آنقدر قدرتمند، استراتژیست و پیچیده پدید خواهند آمد که دیگر مقابله با انها چندان ساده نخواهد بود. همین الان به اظهاراتِ رئیس کل ستادِ مشترک ارتش آمریکا توجه بکنید: او هشدار میدهد که داعش استراتژی بسیار قدرتمندی دارد و هر عملیاتِ خود را عمیقا دقیق و با جزئیات انجام میدهد.
من در ادامه میکوشم بیشتر به این موضوع بپردازم. یک ارتباط بسیار بسیار تاریک و مایوسکنندهای میان این بحث و موضوع «پیشرفتِ روزافزون تکنولوژی» وجود دارد که به آن خواهم پرداخت.
کسشر هم تعاونی؟!