نامنویسی انجمن درست شده و اکنون دوباره کار میکند! 🥳 کاربرانی که پیشتر نامنویسی کرده بودند نیز دسترسی‌اشان باز شده است 🌺

رتبه موضوع:
  • 0 رای - 0 میانگین
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

دفاع مقدس
#31

Kaveh نوشته: مشکل من هم با همین لفظ سیستماتیک است. آیا مستنداتی دارید؟ منبعی که نامبردید را دیدم به نظر می رسد منظور زیر 18 سال است و کلا تخمینی زده. عدد درست را باید از بنیاد شهید بگیرید. که البته آنها هم چیزی را مخفی نمی کنند. این مساله البته شرم آور نیست که کودکان قهرمانی داریم که در میدانهای جنگ گشته شدند. اگر الان بود و مملکت نظمی داشت آنوقت میشد جلوی ورود بچه ها را گرفت ولی آنموقع شرایط فرق می کرد.
من مشکل شما را با منبعی که آوردم متوجه نمیشوم،تخمین زده گرامی ولی تاکید شده که رو به پایین تخمین زده شده و تخمین رو از روی هوا نمیزنند (اگر ندانند میگویند نمیدانیم سازمان معتبر بین الملی است ایران که نیست).خوب است همین چند تاپیک پیش حرف از صحت آمار ایران بود.که همه میدانیم چقدر درباره جنگ دروغ گفته اند و هنوز هم میگویند،از کل تعداد کشته شدگان(بخاطر استفاده از تاکتیکهایی نهیلیستی که درانها ارزش جان انسان صفر است و بی مسئولیتی تا همین امروز و صداقتشان درباره شهیدان گمنامی که پیدا میشوند)
گرامی جنگ جنگ است،یعنی چه امروز اگر نظمی بود؟8 سال جنگ بوده،سیاست رسمی این بوده که بچه دار شوید برای جبهه لازم داریم.حداقل 95000 کودک کشته شده اند(شما باید توضیح دهید که چگونه ورود این تعداد کودک بطور غیر سیسنماتیک ممکن است).این را هم اضافه کنم که این منابع صدام رو هم به همین جرم محکوم کرده اند.
سیستماتیک هم یعنی با موافقت سیستم و آگاهی آن،شما گویا فکر میکنید که کودکان را تحت پروپاگاندا قرار دادن و بعد از آنها نامنویسی کردن از آنها در جبهه و بعد فیلم تبلیغاتی ساختن از این سربازگیری جرم سیستماتیک نیست!
غیر سیستماتیک یعنی یه سری جاها یک سری افراد بدون هماهنگی و سر خود جرمی را انجام دهند.



Kaveh نوشته: ایران آنچنان از ما بیگانه نیست که ندانیم چنین استفاده ای از کودکان غیر ممکن است. ایران یک کشور وسط آفریقا نیست که بچه ها را سپاهیان بیایند از خانه شان بدزدند ببرند میدان جنگ! در این مملکت بچه های زیر 15 سال را جمع کنند به عنوان موج انسانی بفرستند روی مین!؟ هر چه مجاهدین بگوید دروغ نیست ولی توجه کنید. مجاهدین دشمن جمهوری اسلامی و ایران هستند. در جنگ رفیق صدام بود و هر دو با هم از این نوع پروپاگانداها درست می کردند. اینها چیزهایی نیست که ندانیم در خاطرات آزاده ها هست بفرمایید بخوانید دنبال کوچکترین مساله بودند که خبرنگاران را جمع کنند و ضد ایران پخش کنند. بچه ها اینطوری شوق رفتن به جبهه داشتند:
من هم نگفتم کسی بچه ها را از خانه هایشان دزدیده.عرض کردم پروپاگاندا،مثل اینکه مساله ما سر فیزیولوژی و اخلاق رفتار با کودکان و تعریف پروپاگانداست.گویا شما فکر میکنید اگر قصد پروپاگاندا خوب باشد(سرباز گیری برای جنگ با صدام) دیگر برای کودکان پروپاگاندا نیست.اینکه حمینی میاید برای جو دادن از مثال حسین فهمیده 13 ساله استفاده میکند و اینکه دستگاه تبلیغاتی ج.ا هنوز هم بطور رسمی با افتخار این فیلمها از کودکان را نشان میدهد و اینکه همه میدانیم آن کارهایی که با اعزامیان جبهه میکردند تا بتوانند از آنها برای تاکتیکهایی مانند موج انسانی (در تاکتیک موج انسانی حرفی از اجبار درمیان نیست) استفاده کنند همه و همه نشان یک مورد آشکار را نشان میدهد که حتی شما با آن مخالف هم نیستید.
ج.ا و شما فکر میکنید دیدن رفتن کودکان زیر 15 سال به جبهه غرور آفرین است.
من و سازمان ملل و سازمانهای مدافع حقوق کودکان آنرا جنایت جنگی میدانیم(لازم نیست حتمن بچه ها را از خانه هایشان بدزدند.در متنی که آوردم گفته نشده اگر در اثر پروپاگاندا یا تههیج احساسات بچه ها خواستند به جبهه بروند دیگر اشکالی ندارد و جنایت جنگی نیست،جمله واضح و گوایاست).



Kaveh نوشته: قابل ستایش است اما یاد و خاطره اش فیلم هندیست!؟
بله به آن سبکی که شما و ج.ا دوست دارید یاد آوری شود و با دیدن کشته شدن کودکان حس غرور به مخاطب دست بدهد فیلم هندیست.این نوع یادآوری نه تنها فیلم هندیست بلکه قابل ستایش هم نیست.
یاداوری یعنی بازگویی ماجرا با سیاهی های و شجاعتهای آن نه ساخت فیلم هندی و پروپاگاندا،علت اینکه هیچ کس برای این یاداوری ها تره هم خرد نمیکند همین عدم صداقت آنهاست.همین میشود که دهنمکی باید بیاید برای ما قصه جنگ بگوید چون بقیه هنوز نمیخواهند دردها را واکاوی کنند و بیطرفانه و با وجدان به اتفاقات جنگ نگاه کنند.



Kaveh نوشته: آن بچه ها را که ما نکشتیم دشمن کشت! و کسی هم خوشحال نیست!

.

در متن اعلامیه صحبتی از این نیست که کودکان را دشمن میکشد یا نه(هر چند بعید میدانم نویسندگان متوجه این مطلب خطیر نشده باشند!!!).حتی قرار نیست کسی کشته شود.
استفاده و سربازگیری از کودکان جنایت جنگیست.حالا که 95000 کودک هم کشته شده اند.یکی از دلایل اصلی آن هم اسیبهای جبران ناپذیر آن بر کودکان است.بی بی سی فارسی یک مستندی درست کرده بود از یک ایرانی و عراقی که بعد از جنگ همدیگر رو سالها بعد میبینند و میشناسند.اتفاقن همین ایرانی مورد بحث هم از کودک سربازان بوده.خوب است به نظرات و اثرات جنگ بر او بعنوان یک کودک و اینکه به چه تبدیل شده یکبار (دیگر) نگاه کنید شاید متوجه شوید منظور من از یاد اوری و فیلم هندی چیست.

"Democracy is now currently defined in Europe as a 'country run by Jews,'" Ezra Pound

پاسخ
#32

Kaveh نوشته: با رسیدن تانك، نارنجك‌ها را باز می‌كند، انفجار تانك باعث متوقف شدن تانك سرستون می‌شود.

انفجار نارنجک کمری کدام تانک را میترکاند ؟! که مال عراقی ها دومیش باشد ؟!

و مساله بعدی این داستانها و روایاتی که آورده اید چه قدر معتبر است ؟! همان قدری که باقی حرفهای جمهوری اسلامی معتبر است ؟!

خدای ار به حکمت ببندد دری - به کرمک زند قفل محکم تری  
پاسخ
#33

Kaveh نوشته: گرامی داشتن یاد آنها و یادآوری آن جنگ برای مردم ما لازم است. تا بدانند برای این خاک چه خونها ریخته شده است.
اگر بچه ها با چنین حسی نسبت به وطن بزرگ شوند است که وقتی بزرگ شدند نمی آیند چون غارتگران فعلی مملکت همه چیز را بر باد دهند برتی منافع شخصی خود!
این حداقل کاریست که می شود کرد تا اندکی از فداکاریهای آنها سپاسگذاری شده باشد.



شاید بهتر است نشوند.
ارزش دادن به جان خود و زندگی بسیار مَهندتر و مهمتر از جان دادن برای خاک میهن است.

در هر ریختی فداکاری یک کودک زیر 18 سال (اگر نگوییم 20 سال و بالاتر) نه تنها ارزشی از دید فداکاری ندارد، که بسیار نگران کننده هم بوده و چیزی بیشتر از شستشوی مغزی نیست.

.Unexpected places give you unexpected returns
پاسخ
#34

sonixax نوشته: انفجار نارنجک کمری کدام تانک را میترکاند ؟! که مال عراقی ها دومیش باشد ؟!

و مساله بعدی این داستانها و روایاتی که آورده اید چه قدر معتبر است ؟! همان قدری که باقی حرفهای جمهوری اسلامی معتبر است ؟!

انفجار همزمان چند نازنجک می تواند منجر به توقف تانک شود به خصوص که مساله جلوگیری از ورود یک ستون تانک به روی پل بوده، جالب اینکه در مورد این ماجرا هر بحثی شنیده بودم جز این. مثلا یک محقق فرانسوی این داستان را به عنوان اولین عملیات انتحاری در تاریخ معاصر منطقه مورد بحث قرار داده بود.

جالب است که دوستان اینجا همه چیز برخواسته از داخل ایران را مورد شک قرار می دهند. اینها خاطرات هستند. مشکل جنگ ما اینجاست که برایش به خوبی به شیوه هالیوودی تبلیغ نشده و متصدی آن هم فرد بی آبرویی است (ج.ا) بنابر این احترامی برای امامزاده باقی نمی ماند. بنده می گویم این جنگ، جنگ آنها نبود جنگ ما بود. اگر آنها (حداقل بخش حاکمیتیشان) ما را ناخودی می دانند ما دلیلی ندارد چنین رفتاری کنیم و تمامی آنها را غیرخودی بدانیم. خاطراتی که افراد از جنگ می نویسند و یا شاهدان روایت می کنند چرا باید دروغ باشد؟ مثلا داستان این پسر بچه ای که در خرمشهر بود چرا باید دروغ باشد؟ اینها را که جمهوری اسلامی که رسما منتشر نکرده! اینها در کتابها و مصاحبه ها آمده است.[color="silver"]

---------- ارسال جدید اضافه شده در 09:19 pm ---------- ارسال قبلی در 09:16 pm ----------

[/color]
مهربد نوشته: شاید بهتر است نشوند.
ارزش دادن به جان خود و زندگی بسیار مَهندتر و مهمتر از جان دادن برای خاک میهن است.

در هر ریختی فداکاری یک کودک زیر 18 سال (اگر نگوییم 20 سال و بالاتر) نه تنها ارزشی از دید فداکاری ندارد، که بسیار نگران کننده هم بوده و چیزی بیشتر از شستشوی مغزی نیست.
با این حساب فرار از دشمن و حفظ جان از جنگیدن برای حفظ وطن بهتر است؟
پاسخ
#35

Russell نوشته: من مشکل شما را با منبعی که آوردم متوجه نمیشوم،تخمین زده گرامی ولی تاکید شده که رو به پایین تخمین زده شده و تخمین رو از روی هوا نمیزنند (اگر ندانند میگویند نمیدانیم سازمان معتبر بین الملی است ایران که نیست).خوب است همین چند تاپیک پیش حرف از صحت آمار ایران بود.که همه میدانیم چقدر درباره جنگ دروغ گفته اند و هنوز هم میگویند،از کل تعداد کشته شدگان(بخاطر استفاده از تاکتیکهایی نهیلیستی که درانها ارزش جان انسان صفر است و بی مسئولیتی تا همین امروز و صداقتشان درباره شهیدان گمنامی که پیدا میشوند)
گرامی جنگ جنگ است،یعنی چه امروز اگر نظمی بود؟8 سال جنگ بوده،سیاست رسمی این بوده که بچه دار شوید برای جبهه لازم داریم.حداقل 95000 کودک کشته شده اند(شما باید توضیح دهید که چگونه ورود این تعداد کودک بطور غیر سیسنماتیک ممکن است).این را هم اضافه کنم که این منابع صدام رو هم به همین جرم محکوم کرده اند.
سیستماتیک هم یعنی با موافقت سیستم و آگاهی آن،شما گویا فکر میکنید که کودکان را تحت پروپاگاندا قرار دادن و بعد از آنها نامنویسی کردن از آنها در جبهه و بعد فیلم تبلیغاتی ساختن از این سربازگیری جرم سیستماتیک نیست!
غیر سیستماتیک یعنی یه سری جاها یک سری افراد بدون هماهنگی و سر خود جرمی را انجام دهند.

اینکه رهبران مملکت در آن موقع مشکل داشتند چیز ناشناخته ای برای ما نیست! من قبلا هم گفتم که در باب علل شروع و ادامه جنگ ما مشکل داریم با حضرات ولی مساله ادعای استفاده سیستماتیک از کودکان در جنگ است. هیچ مدرک و سندی برای این مساله وجود ندارد و از طرفی غیر منطقی است. اینکه تلفاتی در جنگ اتفاق افتاده از کودکان اینهم دلیل برای استفاده سیستماتیک از کودکان در جنگ نمی شود. همانطور که گفتم منبع تخمین زده که اینقدر کودکان در میدانهای جنگ کشته شده اند.

توضیح بنده این است که اولا آمار مغرضانه اعلام شده منابع خارجیها حتی سازمانهای بین المللی در اینجور مواقع می رسد به عوامل مجاهدین. در حالیکه آمار درست را باید بنیاد شهید بدهد که پرونده همه شهدا را در جنگ دارد. امیدوارم روزی این اسناد آزاد شود و مورد بررسی قرار گیرد. اصولا ادعاهایی که اپوزوسیون ما می کند از لحاظ دروغ دست کمی از خود ج.ا ندارد. نمونه اش همکاری ایران با القاعده که سالها در خارج می گفتند و روزنامه ها می نوشتند. اخیرا که برخی نامه های بن لادن توسط دولت آمریکا منتشر شد متوجه شدند که ایران هیچ نوع همکاری با القاعده نمی کرده و بلکه جواب کوچکترین درخواستشان را هم نمی داده. این هم از آن داستانهاست که زیر جهالت دستگاههایی همچون بنیاد شهید در خارج ساخته و پرداخته می شود و منجر به سیاه شدن جنگ می شود. یک بار در وب سایت یک سازمان معتبر بین المللی در باره جنگ خواندم که نوشته بود ایران به عراق حمله کرد! از این بدتر اینکه گویا ایران هنوز نتوانسته ثابت کند که مهاجم در جنگ عراق بود!



Russell نوشته: من هم نگفتم کسی بچه ها را از خانه هایشان دزدیده.عرض کردم پروپاگاندا،مثل اینکه مساله ما سر فیزیولوژی و اخلاق رفتار با کودکان و تعریف پروپاگانداست.گویا شما فکر میکنید اگر قصد پروپاگاندا خوب باشد(سرباز گیری برای جنگ با صدام) دیگر برای کودکان پروپاگاندا نیست.اینکه حمینی میاید برای جو دادن از مثال حسین فهمیده 13 ساله استفاده میکند و اینکه دستگاه تبلیغاتی ج.ا هنوز هم بطور رسمی با افتخار این فیلمها از کودکان را نشان میدهد و اینکه همه میدانیم آن کارهایی که با اعزامیان جبهه میکردند تا بتوانند از آنها برای تاکتیکهایی مانند موج انسانی (در تاکتیک موج انسانی حرفی از اجبار درمیان نیست) استفاده کنند همه و همه نشان یک مورد آشکار را نشان میدهد که حتی شما با آن مخالف هم نیستید.
ج.ا و شما فکر میکنید دیدن رفتن کودکان زیر 15 سال به جبهه غرور آفرین است.
من و سازمان ملل و سازمانهای مدافع حقوق کودکان آنرا جنایت جنگی میدانیم(لازم نیست حتمن بچه ها را از خانه هایشان بدزدند.در متنی که آوردم گفته نشده اگر در اثر پروپاگاندا یا تههیج احساسات بچه ها خواستند به جبهه بروند دیگر اشکالی ندارد و جنایت جنگی نیست،جمله واضح و گوایاست).

حتی من از این فراتر رفته و می گویم پروپاگاندایی هم در کار نبود. اینکه خیلی از اینها قبل از انقلاب داشتند فعالیت می کردند و فکر و دیدگاه دینی شان آنها را به پیروی از رهبری خمینی رسانده بود. در کنار آنها افرادی که در مرزها ماندند، امثال بهنام محمدی و سهام خیام اینها بیشتر از اینکه تحت تاثیر تبلیغات رژیم! باشند ماندند برای دفاع از خانه و کاشانه خود. بهنام می توانستند از خرمشهر خارج شود. مگر اینکه ما دفاع از شهر خود را نوعی انتخاب اشتباه برای اینها بدانیم از لحاظ منطقی اشتباه بوده و هر کسی هم توانسته سعی کرده اینها را رازی کند که شهر را ترک کنند اما آنها نرفتند.

از طرف دیگر بیاییم دقیقتر بحث کنیم در خرمشهر در ابتدا بسیاری از ساکنین فرار کردند. در مرحله بعدی افرادی که برای دفاع مانده بودند در طی چند مراحلی و خانه به خانه گشتند و هر چه خانواده و زن و بچه بود را از شهر خارج کردند. جالب اینکه اینها اصولا ارتباط کمی با حکومت مرکزی داشتند. محمد جهان آرا عملیات نظامی را فرماندهی می کرد و آنقدر سرش شلوغ بود و کمبود نیرو داشت که نتواند بیفتد دنبال زنها و بچه هایی که می خواستند در دفاع کاری انجام دهند. در این میان هست که امثال فهمیده و محمدی شهید می شوند. کجای این سیستماتیک است. آن بچه هایی که خمینی گفته بود مردم درست کنند که تا آخر جنگ تازه 8 سالشان شده بود. در مراحل بعدی جنگ هم کودکان کمتر حضور داشتند نگاه کنید به خاطره ای که نقل شد بالاخره اینکه در ایران (قبل از انقلابش هم همین بود) با پارتی بازی و زبان بازی کار آدم پیش می رود که چیز ناشناخته ای نیست.


Russell نوشته: بله به آن سبکی که شما و ج.ا دوست دارید یاد آوری شود و با دیدن کشته شدن کودکان حس غرور به مخاطب دست بدهد فیلم هندیست.این نوع یادآوری نه تنها فیلم هندیست بلکه قابل ستایش هم نیست.
یاداوری یعنی بازگویی ماجرا با سیاهی های و شجاعتهای آن نه ساخت فیلم هندی و پروپاگاندا،علت اینکه هیچ کس برای این یاداوری ها تره هم خرد نمیکند همین عدم صداقت آنهاست.همین میشود که دهنمکی باید بیاید برای ما قصه جنگ بگوید چون بقیه هنوز نمیخواهند دردها را واکاوی کنند و بیطرفانه و با وجدان به اتفاقات جنگ نگاه کنند.

فکر نمی کنم ما (من و ج.ا.) هیچیک با حس غرور به این کشته شده ها نگاه کنیم. ج.ا. که اینها را با نوحه های سوزناک می آورد معمولا، همان آهنگ ممد نبودی آهنگ سوزناکی است. مساله غم است و دردی که همه ما احساسش می کنیم. ناراحتی است از رفتن آنها و پای صحبت رفقای رزمنده شان که می نشینی موقع یادآوری خاطرات اشک به چشمشان می آید و اندوهی عظیم در سینه حس می کنند که آنها رفتند و ما ماندیم! بنده به این درجه البته نرسیدم که ادعا کنم اندکی اینها را درک می کنم. نگاه من سراسر تحسین است و اینجا کمترین عنصری از فیلم هندی جای ندارد. ای کاش جنگی نمی شد و هیچکدامشان کشته نمی شدند.

من فکر کنم مشکل شما این است که نفرت از ج.ا. را به همه چیزهای مربوط به آن بسط داده اید.
و مشکل من و ج.ا این است که هنرمندانی چون اسپیلبرگ در سینمایمان نداریم که چیزی فراتر از فیلم هندی از حماسه ها در آورند.

راستی حماسه چیست؟ بد است! چرا باید شاهنامه بخوانیم و لذت ببریم مگر داستان حماسه جز جنگاوری و کشتن است؟
پاسخ
#36

دوستان حتما می گویند این هم داستان است و از خودش درآورده:

[عکس: 00204.jpg]

[COPY]وقتی نیروهای صدام حسین به خانه فرنگیس حیدرپور یورش می‌برند او هنوز جوان بوده و چین و چروک میانسالی بر چهره‌ نداشته است. در سفری به کرمانشاه تندیس او که تبر به دست دارد توجه مهدی منعم تصویربردار و عکاس دوران جنگ را جلب می کند و سراغ محل زندگی‌اش را می‌گیرد...
نوشته‌ مهدی منعم را بخوانید:

یک : برادرش در جبهه تاجیک نزدیک قصر شیرین و.8 تن دیگر از اقوامش در یک جیپ شهباز به شهادت رسیده‌اند. مراسم خاکسپاری تا هشت شب طول می‌کشد.فرنگیس به همراه پدر پیرش به خانه برمی‌گردد. عراقی‌ها وارد روستای " اوازین" شده اند. او متوجه صحبت‌های دو نفر که به عربی حرف می زنند می شود.تنها وسیله دفاعی خانه ٬ یک تبر است.
زن جوان با تبر به عراقی‌ها حمله می کند٬ یک نفر را در جا می کشد.نفر دوم را زخمی می کند و با همه تجهیزاتش به اسارت می‌گیرد.

دو- تندیسی از یک زن تبر بدست درکرمانشاه نظرم را جلب می کند.به اتفاق علی قهرمانی جانباز٧٠ ٪ ودوستی دیگر راهی روستای ِ صاحب ِ تندیس " فرنگیس حیدر پور" می شویم. سراغ خانه‌اش را می‌گیریم. با خوشرویی که صفت مردم خوب ِ کرد است ما را می‌پذیرد.

دیوار٬ مزین به لوح‌های افتخار است! چندتایی عکس می‌گیرم و به درد دل‌هایش گوش می کنم .
با مرگ شوهر٬ تامین مخارج زندگی خانواده پنج نفره بر عهده اوست که حالا دیگر جوان نیست و 45 سال سن دارد.
بنیاد شهید ماهی سی هزار تومان به او می دهد! پسر جوانش بیکار است . شرایط دشوار زندگی ودرآمد نا کافی حتی منجر به قطع تلفن خانه به ‌دلیل بدهی به مخابرات شده است . او سخت از شرایط زندگی خود گله مند است.

اشاره‌ای به لوح‌های بر دیوار می کند و می گوید این قاب‌ها چه مشکلی اززندگی من حل می‌کند؟ به او می گویم در شهر کرمانشاه مجسمه ای از تو درست کرده اند و مردم در کنارش عکس یادگاری می گیرند. می‌خندد و به شوخی می‌گوید کاش پو ل درست کردن آن مجسمه را می‌دادند تا گرفتاری‌های زندگی ام را برطرف کنم !

آستین پسر کوچکش را بالا میزند و خراش بسیار بزرگی را نشان میدهد که حکایت از بیماری داخلی آن پسر دارد. با جشمانی اشک آلود به گوشه حیاط خانه میرود و دستی بر یکی از سه گوساله ای که آنجا بسته می‌کشد. می گوید این سه گوساله تنها منبع کسب درآمد برای گذران زندگی منند. البته ماهی سی هزار تومان هم بنیاد شهید می‌دهد.

فرنگیس علاوه بر کلامش با نگاه آبرومندانه اما یاری خواهانه اش امید داشت که بتوانیم کاری برایش بکنیم .
به قصد شهر از خانه اش خارج می‌شویم . تا کیلومترها دورتر برق نگاه امیدوارانه او راتجسم می‌کنم. در شهر بار دیگر از کنار تندیس فرنگیس عبور می‌کنیم . با خود می گویم ای کاش می‌شد از مقابل سختی ها و مشقت‌های این زن نمونه و تاریخ ساز به راحتی عبور نکنیم !؟[/COPY]
پاسخ
#37

Kaveh نوشته: با این حساب فرار از دشمن و حفظ جان از جنگیدن برای حفظ وطن بهتر است؟


خیر بهتر نیست، ولی نبایستی فراموش کنیم که جایگاه میهن هم کجاست.
نبایستی فراموشید که اصولا ما برای این به میهنمان بها می‌دهیم که در بلند-زمان سودش به خود ما بازمیگردد.

می‌توان به کشور مانند همان قبیله نگاه کرد که بسیار بزرگتر شده و بجای آیینهای قبیله و جادوگر و ..، فرهنگ و زبان و رهبرانش ما را به یکدیگر پیوند میدهند.

پس هر کس با یک نگاه ساده میتواند ارزش میهن را در بیاورد:
  • خود
  • نزدیکان و خویشاوندان
  • همکار، همسایه
  • همشهری،
  • هم‌میهن
  • ..
  • بشر

اکنون کسی که بگوییم 18 سالش پایان یافته توانایی فهم این را داشته و میداند که ریسک کردن زندگیش از چه روست و
اینکه سود آن چگونه به او بازمیگردد و آگاهانه دست به گزینش که همانا جنگیدن و پدافندی باشد میزند.

یک کودک 12 ساله ولی مانند ماشینی است که به آن برنامه داده باشید و بگویید پدافندی از کشور (قبیله بزرگ)
به هر بهایی خوب است. خیر به هر بهایی خوب نیست و میهن هم تاجایی سپنتا و مقدس است که پایش را از گلیمش درازتر نکند.

رفتارهای دربرگیرنده شستشوی مغزی دادن، عملیات انتحاری انجام دادن و .. در همین راستا نه تنها خوب شمرده نمیشوند، که در همان بلند-زمان به آدم برمیگردند.

اگر به میهن ما دست‌درازی شد، همانگونه که به حریم شخصی ما دست‌درازی شد، بایستی
خونسردانه، با دوراندیشی، و با پایین‌ترین تراز ریسک جانی خود و نزدیکانمان، از خود و میهنمان بپدافندیم.

.Unexpected places give you unexpected returns
پاسخ
#38

Kaveh نوشته: انفجار همزمان چند نازنجک می تواند منجر به توقف تانک شود به خصوص که مساله جلوگیری از ورود یک ستون تانک به روی پل بوده، جالب اینکه در مورد این ماجرا هر بحثی شنیده بودم جز این. مثلا یک محقق فرانسوی این داستان را به عنوان اولین عملیات انتحاری در تاریخ معاصر منطقه مورد بحث قرار داده بود.

انفجار صد نارنجک (ضد نفر که روکشی لاستیکی پوشیده شده است) به صورت همزمان هم نمیتواند یک تانک را منهدم کند گرامی - پیشتر در این باره توضیح داده ام و فکر نمیکنم نیازی به دوباره گویی باشد . محقق فرانسوی هم نه فهمیده را از نزدیک دیده و یحتمل نه تحقیقی در مورد اسلحه های نظامی داشته . در ضمن ، انفجار یک نارنجک کمری باعث انفجار بقیه نارنجکها نمیشود :

http://science.howstuffworks.com/grenade3.htm
http://en.wikipedia.org/wiki/Hand_grenade

چاشنی باید مسلح شده باشد و انفجار چاشنی از داخل مابقی مواد را نیز شعله ور کرده و با ترکیدن بدنه حجم عظیمی از گاز یکباره خارج شده و نارنجک عمل میکند - در این مورد به خصوص (یعنی در طراحی نارنجک ضد نفر) هدف پخش کردن ساچمه ها هستش - در نتیجه چیزی به نام انفجار (Explode) رخ نمیدهد ، بلکه ترکیدن (Blow Out) رخ میدهد . در این شرایط اگر نیروی انفجاری از خارج وارد شده باشد بدنه ی سست نارنجک (بدنه مخصوصن سست طراحی شده برای پخش شدن ترکش ها در هوا) آسیب میبیند و دیگر نارنجک کارایی قبلی خودش را هم نخواهد داشت .
داخل یک نارنجک ضد نفر :
[ATTACH=CONFIG]484[/ATTACH]

و اگر منظور راوی افسانه شهید فهمیده !! نارنجک ضد تانک بوده باز این پرسش مطرح میشود که یک بچه سیزده ساله چه طور توانسته چند نارنجک چند کیلویی را حمل کند ! تازه همان نارنجکها هم به تنهایی منجر به انهدام تانک نمیشوند و معمولن به آسیب پذیر ترین بخش یعنی زنجیر چرخها خسارت وارد میکنند و تانک توانایی حرکت را از دست میدهد .

Kaveh نوشته: جالب است که دوستان اینجا همه چیز برخواسته از داخل ایران را مورد شک قرار می دهند.

همه ی بحث های برخواسته از داخل ایران مورد شک نیست . آنهایی که خیلی تابلو هستند مورد شک هستند !

Kaveh نوشته: مشکل جنگ ما اینجاست که برایش به خوبی به شیوه هالیوودی تبلیغ نشده و متصدی آن هم فرد بی آبرویی است (ج.ا) بنابر این احترامی برای امامزاده باقی نمی ماند.

اصولن تبلیغ در مورد جنگی که میتوانست هرگز روی ندهد و مسبب اصلی اش همان انقلابیون و کسانی که جبهه ها رفته اند بوده اند همچین هم چیز با ارزشی نیست . پیشتر یک تاپیکی داشتیم در مورد اعدام سران نظامی کشور :

http://www.daftarche.com/showthread.php/...8%A7%D9%86

اینها را همانهایی که برای دیدن خمینی سر و دست میشکاندند اعدام کردند ! کشوری هم که یک جا این همه سرتیپ و سرلشکر و فرمانده را از دست بدهد هر یالغوزی جرات حمله به آن را به خود میدهد .

Kaveh نوشته: بنده می گویم این جنگ، جنگ آنها نبود جنگ ما بود.

بر خلاف شما بنده میگویم جنگ ما بنود ! چون ما نه سر پیاز بودیم نه ته پیاز . جنگ همانهایی بود که به راهش انداخته بودند و ما این وسط فقط قربانی بودیم و بس .

Kaveh نوشته: اگر آنها (حداقل بخش حاکمیتیشان) ما را ناخودی می دانند ما دلیلی ندارد چنین رفتاری کنیم و تمامی آنها را غیرخودی بدانیم. خاطراتی که افراد از جنگ می نویسند و یا شاهدان روایت می کنند چرا باید دروغ باشد؟ مثلا داستان این پسر بچه ای که در خرمشهر بود چرا باید دروغ باشد؟ اینها را که جمهوری اسلامی که رسما منتشر نکرده! اینها در کتابها و مصاحبه ها آمده است.

بنده هم نگفتم تمام آن داستان ها و خاطرات دروغ است - ولی آن بخشهایی که بر رویش مانور تبلیغاتی بیش از حد داده شده اغلب دروغ است - مانند داستان همین فهمیده که با اندکی واکاوی به پوچ بودنش پی میبریم .

Kaveh نوشته: با این حساب فرار از دشمن و حفظ جان از جنگیدن برای حفظ وطن بهتر است؟

وطن یک مشت خاک و خل نیست ! وطن به مردمی گفته میشود که در مرزهایی مشخص در کنار یکدیگر زندگی میکنند و با هم نقاط مشترک فرهنگی و تاریخی دارند . وقتی آن نقاط مشترک فرهنگی ، تاریخی و آن اتحاد وجود نداشته باشد نام آن منطقه دیگر وطن نیست . بلکه میشود زادگاه .

شما چه طور اسم کسانی که هم میهنان خود را میکشتند (با گناه و بی گناه) و باعث به راه افتادن جنگ شدند و جنگ دو ساله را هشت سال ادامه دادند و خساراتی جبران نا پذیر به کشور وارد کرده اند و میکنند را میگذارید هموطن و خودی من نمیدانم ! بنده تمام بدنه جمهوری اسلامی را از کوچکترینشان تا بزرگترینشان و تمام آنهایی که دانسته یا نادانسته باعث و بانی این بلا شدند را خودی نمیدانم و کشته شدنشان را در جبهه ی جنگی که خودشان برپا کرده بودند را باعث افتخار و غرور نمیدانم . تک تک کسانی که به دنبال خمینی راه افتادند از آنهایی که امروز در راس امور هستند تا آنهایی که امروز هیچ کاره هستند و شهروند معمولی هستند مسبب این وضع هستند و تاوان پس دادن به خاطر اشتباهی که در گذشته مرتکبش شده اند غرور آفرین نیست ! بلکه به عکس بسیار مایه شرمساری است که جامعه ای که به نام جامعه ی ایرانی میشناختیم به قدری عقب مانده و بی شعور بوده که فرهنگ قالبش کودکان خودش را به میادین جنگ میفرستاده و شهید پروری و شهید سازی میکرده ! دراماتیک ترش هم این است که حکومتی که همان افراد بر سر کار آورده بودند با پروپاگاندای عجیبی که داشت کودکان را به میادین جنگ میکشاند .

آنهایی که نقشی در این انقلاب نداشته اند و به جنگ رفته اند باید مایه غرور ما باشند نه آنهایی که داشتند گه کاری خودشان را جمع میکردند .

آنچه در مدارس جمهوری اسلامی در مخ ما میکردند دیگر نه شایعه است ، نه گزارش مجاهدین و صدام و دروغ ! آنچنان در مغز ما میخواندند که همکلاسی های بنده قرآن به دست استخاره میکردند آیا روزی شهید میشوند یا خیر ! تازه آن هم چندین سال بعد از آن جنگ کذایی . وقتی به دوران پس از جنگ و تبلیغات همه جانبه ی حکومت و صد البته معلمین که وابسته به حکومت هم نبودند برای شهادت و جنگ و روی مین پریدن میکنیم به عمق فاجعه ای که در دوران جنگ در جریان بوده پی میبریم و نیازی نیست بیاییم هر آنچه که در مورد کودکان جنگ گفته میشود را دروغهای مجاهدین بنامیم .
یک نمونه اش را برایتان فیلم گذاشتم - آن مادر.... ای که دارد از آن کودک مصاحبه میگرد و اسم خودش را هم گذاشته آدم - اگر واقعن آدم بود گوش آن کودک را میگرفت و میبرد به خانواده اش تحویل میداد نه اینکه هر هر بخندد و آنچنان ژستی به خود بگیرد که گویا دارد چه هنری میکند .


فایل‌های پیوست
.jpg IDET2007-grenades-cutaway-detail.jpg اندازه 305.37 KB  تعداد دانلود: 154

خدای ار به حکمت ببندد دری - به کرمک زند قفل محکم تری  
پاسخ
#39

Kaveh نوشته: اینکه رهبران مملکت در آن موقع مشکل داشتند چیز ناشناخته ای برای ما نیست! من قبلا هم گفتم که در باب علل شروع و ادامه جنگ ما مشکل داریم با حضرات ولی مساله ادعای استفاده سیستماتیک از کودکان در جنگ است. هیچ مدرک و سندی برای این مساله وجود ندارد و از طرفی غیر منطقی است. اینکه تلفاتی در جنگ اتفاق افتاده از کودکان اینهم دلیل برای استفاده سیستماتیک از کودکان در جنگ نمی شود. همانطور که گفتم منبع تخمین زده که اینقدر کودکان در میدانهای جنگ کشته شده اند.

توضیح بنده این است که اولا آمار مغرضانه اعلام شده منابع خارجیها حتی سازمانهای بین المللی در اینجور مواقع می رسد به عوامل مجاهدین. در حالیکه آمار درست را باید بنیاد شهید بدهد که پرونده همه شهدا را در جنگ دارد. امیدوارم روزی این اسناد آزاد شود و مورد بررسی قرار گیرد. اصولا ادعاهایی که اپوزوسیون ما می کند از لحاظ دروغ دست کمی از خود ج.ا ندارد. نمونه اش همکاری ایران با القاعده که سالها در خارج می گفتند و روزنامه ها می نوشتند. اخیرا که برخی نامه های بن لادن توسط دولت آمریکا منتشر شد متوجه شدند که ایران هیچ نوع همکاری با القاعده نمی کرده و بلکه جواب کوچکترین درخواستشان را هم نمی داده. این هم از آن داستانهاست که زیر جهالت دستگاههایی همچون بنیاد شهید در خارج ساخته و پرداخته می شود و منجر به سیاه شدن جنگ می شود. یک بار در وب سایت یک سازمان معتبر بین المللی در باره جنگ خواندم که نوشته بود ایران به عراق حمله کرد! از این بدتر اینکه گویا ایران هنوز نتوانسته ثابت کند که مهاجم در جنگ عراق بود!
گرامی همچنان ادعای شما بر آینکه من امار نیاورده ام بیپایه است.امار سرجایش است،شما از روی هوا برای اینکه از این حقیقت خوشتان نمیاید یا میگویید مال مجاهدین است (که البته بر فرض منبع مجاهدین هم باشند باز هم سازمانهای بین المللی عقلشان میرسد مدرک بخواهند و چک کنند،همین کشتارهای 67 و یا برنامه اتمی را مگر کسی جز مجاهدین بر ملا کردند.منبع بیطرف وقتی یک چیزی را تایید میکند ابروی خود را پای آن میگزارد.
از این گذشته اساسن بحث ما بیش از اینکه بر سر حقایق باشد بر سر اخلاق است.من میگویم از کودکان سربازگیری شده تحت پروپاگاندا.شما هم فیلم التماس کودکان برای سربازگیری برای ما میاورید و حس غرور بعد یک مقاله از حظور یک کودک 10 ساله در جبهه میگذارید اینجا.شما یا موافق سربازگیری از کودکان هستید یا نیستید،اگر هستید تعداد (که البته موثق است و شما فقط در مقابلش لجبازی میکنید) چه اهمیتی دارد.چه یک نفر چه 95000 چه 1500000 کودک.اگر موافق نیستید پس این حرفهای از دلاوری کودکان و تحسین چیست که میگویید؟



Kaveh نوشته: حتی من از این فراتر رفته و می گویم پروپاگاندایی هم در کار نبود. اینکه خیلی از اینها قبل از انقلاب داشتند فعالیت می کردند و فکر و دیدگاه دینی شان آنها را به پیروی از رهبری خمینی رسانده بود. در کنار آنها افرادی که در مرزها ماندند، امثال بهنام محمدی و سهام خیام اینها بیشتر از اینکه تحت تاثیر تبلیغات رژیم! باشند ماندند برای دفاع از خانه و کاشانه خود. بهنام می توانستند از خرمشهر خارج شود. مگر اینکه ما دفاع از شهر خود را نوعی انتخاب اشتباه برای اینها بدانیم از لحاظ منطقی اشتباه بوده و هر کسی هم توانسته سعی کرده اینها را رازی کند که شهر را ترک کنند اما آنها نرفتند.

از طرف دیگر بیاییم دقیقتر بحث کنیم در خرمشهر در ابتدا بسیاری از ساکنین فرار کردند. در مرحله بعدی افرادی که برای دفاع مانده بودند در طی چند مراحلی و خانه به خانه گشتند و هر چه خانواده و زن و بچه بود را از شهر خارج کردند. جالب اینکه اینها اصولا ارتباط کمی با حکومت مرکزی داشتند. محمد جهان آرا عملیات نظامی را فرماندهی می کرد و آنقدر سرش شلوغ بود و کمبود نیرو داشت که نتواند بیفتد دنبال زنها و بچه هایی که می خواستند در دفاع کاری انجام دهند. در این میان هست که امثال فهمیده و محمدی شهید می شوند. کجای این سیستماتیک است. آن بچه هایی که خمینی گفته بود مردم درست کنند که تا آخر جنگ تازه 8 سالشان شده بود. در مراحل بعدی جنگ هم کودکان کمتر حضور داشتند نگاه کنید به خاطره ای که نقل شد بالاخره اینکه در ایران (قبل از انقلابش هم همین بود) با پارتی بازی و زبان بازی کار آدم پیش می رود که چیز ناشناخته ای نیست.
دیگر دارید شوخی میکنید گرامی،پروپاگاندایی در کار نبوده؟!!!
خمینی را زاده پروپاگانداست چه بعد انقلاب و چه بعد آن،نکند رابطه دستورات خمینی و سربازان و مردم ماوراالطبیعی بوده.
ایراد من به ساکنان بومی نیست،اساسن مگر کل تلفات اولیه در برابر تلفات در 8 سال جنگ چند درصد بوده.حرف من همان سربازگیری از کودکان است که شما در پستهای قبلی خود به آن صحه گذاشتید(که با شور و شوق مینوشتید که بچه ها میرفتند از پدر و مادرشان امضا میگرفتند بعد میامدند جبهه).


Kaveh نوشته: فکر نمی کنم ما (من و ج.ا.) هیچیک با حس غرور به این کشته شده ها نگاه کنیم. ج.ا. که اینها را با نوحه های سوزناک می آورد معمولا، همان آهنگ ممد نبودی آهنگ سوزناکی است. مساله غم است و دردی که همه ما احساسش می کنیم. ناراحتی است از رفتن آنها و پای صحبت رفقای رزمنده شان که می نشینی موقع یادآوری خاطرات اشک به چشمشان می آید و اندوهی عظیم در سینه حس می کنند که آنها رفتند و ما ماندیم! بنده به این درجه البته نرسیدم که ادعا کنم اندکی اینها را درک می کنم. نگاه من سراسر تحسین است و اینجا کمترین عنصری از فیلم هندی جای ندارد. ای کاش جنگی نمی شد و هیچکدامشان کشته نمی شدند.

من فکر کنم مشکل شما این است که نفرت از ج.ا. را به همه چیزهای مربوط به آن بسط داده اید.
و مشکل من و ج.ا این است که هنرمندانی چون اسپیلبرگ در سینمایمان نداریم که چیزی فراتر از فیلم هندی از حماسه ها در آورند.

راستی حماسه چیست؟ بد است! چرا باید شاهنامه بخوانیم و لذت ببریم مگر داستان حماسه جز جنگاوری و کشتن است؟
خیر گرامی مشکل ما نفرت از ج.ا نیست(که البته نفرت داریم چون غیر اخلاقی و منحوس و نفرت انگیز است)،مشکل ما اینست که با آموزه های اخلاقی و فکری چ.ا مانند شئی دانستن انسانها و مرگ مشکل داریم با اینکه انسانها و مخصوصن کودکان حقوقی دارند،با کودکان باید طور دیگری رفتار کرد،باید به زندگی تشویقشان کرد و از خط مقدم دورشان کرد نه اینکه بسمت خط مقدم فرستادشان.اینها چیزهای خیلی عجیبی نیستند حتی با معیارهای جنگ جهانی.
البته من از حماسه خوشم نماید چندان،فردوسی را هم دوست میدارم بخاطر زنده نگه داشتن زبان و تاریخ ایران نه بخاطر شعر و حماسه.برای روایت حقیقت هم اسپیلبرگ و هالیوود لزومن لازم نیست،پیش از آن از همان موقع جنگ حهانی اول و قبلتر از آن نویسندگان و از سیاهی های جنگ میگفتند و درام مینوشتند نه حماسه،خرجش اندکی نگاه بخود است و صداقت و وجدان و نگرش عینی به قضایا.من دلم میخواهد حقیقت را بخوانم نه ذکر مصیبت و نه حماسه.

"Democracy is now currently defined in Europe as a 'country run by Jews,'" Ezra Pound

پاسخ
#40

sonixax نوشته: وطن یک مشت خاک و خل نیست ! وطن به مردمی گفته میشود که در مرزهایی مشخص در کنار یکدیگر زندگی میکنند و با هم نقاط مشترک فرهنگی و تاریخی دارند . وقتی آن نقاط مشترک فرهنگی ، تاریخی و آن اتحاد وجود نداشته باشد نام آن منطقه دیگر وطن نیست . بلکه میشود زادگاه .

شما چه طور اسم کسانی که هم میهنان خود را میکشتند (با گناه و بی گناه) و باعث به راه افتادن جنگ شدند و جنگ دو ساله را هشت سال ادامه دادند و خساراتی جبران نا پذیر به کشور وارد کرده اند و میکنند را میگذارید هموطن و خودی من نمیدانم ! بنده تمام بدنه جمهوری اسلامی را از کوچکترینشان تا بزرگترینشان و تمام آنهایی که دانسته یا نادانسته باعث و بانی این بلا شدند را خودی نمیدانم و کشته شدنشان را در جبهه ی جنگی که خودشان برپا کرده بودند را باعث افتخار و غرور نمیدانم . تک تک کسانی که به دنبال خمینی راه افتادند از آنهایی که امروز در راس امور هستند تا آنهایی که امروز هیچ کاره هستند و شهروند معمولی هستند مسبب این وضع هستند و تاوان پس دادن به خاطر اشتباهی که در گذشته مرتکبش شده اند غرور آفرین نیست ! بلکه به عکس بسیار مایه شرمساری است که جامعه ای که به نام جامعه ی ایرانی میشناختیم به قدری عقب مانده و بی شعور بوده که فرهنگ قالبش کودکان خودش را به میادین جنگ میفرستاده و شهید پروری و شهید سازی میکرده ! دراماتیک ترش هم این است که حکومتی که همان افراد بر سر کار آورده بودند با پروپاگاندای عجیبی که داشت کودکان را به میادین جنگ میکشاند .
sonixax نوشته: انفجار صد نارنجک (ضد نفر که روکشی لاستیکی پوشیده شده است) به صورت همزمان هم نمیتواند یک تانک را منهدم کند گرامی - پیشتر در این باره توضیح داده ام و فکر نمیکنم نیازی به دوباره گویی باشد . محقق فرانسوی هم نه فهمیده را از نزدیک دیده و یحتمل نه تحقیقی در مورد اسلحه های نظامی داشته . در ضمن ، انفجار یک نارنجک کمری باعث انفجار بقیه نارنجکها نمیشود :

http://science.howstuffworks.com/grenade3.htm
http://en.wikipedia.org/wiki/Hand_grenade

چاشنی باید مسلح شده باشد و انفجار چاشنی از داخل مابقی مواد را نیز شعله ور کرده و با ترکیدن بدنه حجم عظیمی از گاز یکباره خارج شده و نارنجک عمل میکند - در این مورد به خصوص (یعنی در طراحی نارنجک ضد نفر) هدف پخش کردن ساچمه ها هستش - در نتیجه چیزی به نام انفجار (Explode) رخ نمیدهد ، بلکه ترکیدن (Blow Out) رخ میدهد . در این شرایط اگر نیروی انفجاری از خارج وارد شده باشد بدنه ی سست نارنجک (بدنه مخصوصن سست طراحی شده برای پخش شدن ترکش ها در هوا) آسیب میبیند و دیگر نارنجک کارایی قبلی خودش را هم نخواهد داشت .

داخل یک نارنجک ضد نفر :


و اگر منظور راوی افسانه شهید فهمیده !! نارنجک ضد تانک بوده باز این پرسش مطرح میشود که یک بچه سیزده ساله چه طور توانسته چند نارنجک چند کیلویی را حمل کند ! تازه همان نارنجکها هم به تنهایی منجر به انهدام تانک نمیشوند و معمولن به آسیب پذیر ترین بخش یعنی زنجیر چرخها خسارت وارد میکنند و تانک توانایی حرکت را از دست میدهد .

نقل قول:نارنجك فقط مي تواند شني تانك را پاره كند و تانك پس از آن نمي تواند دور بزند يا به طرفين حركت كند. فقط مي تواند جلو يا عقب برود. تعمير شني پاره شده هم معمولا توسط خدمه تانك انجام مي شود. براي انفجار همزمان بيش از يك نارنجك بايد چاشني ساير نارنجك ها را در آورد تا تي ان تي درون آنها با موج انفجار ناشي از انفجار نارنجك اول منفجر شوند. تركش نارنجك ها اثري بر شني تانك ندارد بلكه اين موج انفجار است كه شني را پاره مي كند. گذاشتن يك كوله پشتي پر از نارنجك زير تانك كار راحتي نيست چون عرض شني كمتر از 70 سانتيمتر است و تانك در حال حركت است.
ميتوان در مسير حركت تانك بي حركت دراز كشيد و با محاسبه سرعت و زمان رسيدن تانك، ضامن يك نارنجك را كشيد و منتظر ماند تا تانك برسد. با توجه به آنكه زمان عمل چاشني نارنجك دقيق نيست و از 6 ثانيه تا 10 ثانيه متغير است احتمال موفقيت خيلي پائين است.
به هر حال هر چه بوده و هرچه شده چندان مهم نيست، مهم آن است كه اين قهرمان كوچك به لجن كشيده شده است و برايش جوك مي سازيم.
تصوير كودك سرباز به هيچ وجه زيبا نيست اما زشت تر از آن تصوير مردان بالغ و تنومندي است كه شهامت دفاع از وطن يا تغيير شرايط موجود را نداشتند.
كسي پرسيده است چرا پطرس فداكار به جاي انگشتش،‌ چوب يا چيز ديگري در بدنه سد فرو نكرد؟

کامنتی در پاسخ به تمسخر فهمیده در بالاترین
پاسخ


پرش به انجمن:


کاربران در حال بازدید این موضوع: 2 مهمان