12-22-2019, 10:26 PM
Angela نوشته: خیلی خوب بود این.
ولی خیلی از رفتارهای خودویرانگرانه متداول مثل سیگار کشیدن رو ما به خاطر لذتی که ازش می بریم انجام می دیم، و درسته که خودآگاهانه مطلوب و خواستنی نیستند ولی اگه در همون لحظه لذت نداشته باشن ، و در عوض رنج آور باشن انجامشون نمی دیم. مثلا من می دونم که هیچوقت خودکشی نمی کنم یا به خودم زخم نمی زنم ولی سیگار می کشم و مشروب می خورم و... .
در واقع عواقب و نتایج بدی هم که اینجور رفتارها دارن عینی و ملموس نیست، خیلی دوره و خیلی وقتها فکر می کنیم که برای ما اتفاق نمیفته، اگه اینجوری نباشه و نتیجه عینی تر و ملموس تر باشه تمایلمون بهشون خیلی کمتر میشه. من چند روز پیش رفتم سیگار بخرم و فروشنده یه پاکت بهم داد که روش عکس مردی با پای قطع شده روی تخت بیمارستان بود* و من همونجا عوضش کردم :D چون دیدم که اصلا نمی تونم احساس خوبی از کشیدنش پیدا کنم.
یا یه مدت راههای مختلف ترک سیگار رو امتحان کردم و یه راه واقعا موثر این بود که همون موقع سیگار کشیدن به این فکر کنم که با این سیگاری که میکشم چه اتفاقی تو بدنم میفته و عواقبش چیه و همین باعث میشد که تا حد زیادی تمایلم رو به سیگار از دست بدم.
* نمی دونم چرا پاشو قطع کرده بودن، بنظرم بهتره این عکسه رو بزنن رو نوشابه!
سیگار کشیدن خودویرانگری نیست یک گیر در بازخورد است که میشود به آن دیربازخورد گفت. ناخودآگاه آدمی
نمیتواند پیوند میان سیگار و سرطان را به آن خوبی ببینید ازینرو هم بازخوردهای + سیگار را که درجا اند میبیند
ولی بازخوردهای - را نمیتواند بهمان خوبی پردازش کند.
کاری که شما میکردید هم یاری به ناخخودآگاه برای بهتر دیدن بازخوردهای - بوده است.
هرآینه این نمونه ای که آوردید یک خوبی دارد و آنهم شکاف میان خودآگاه و ناخودآگاه را باز میکند.
کسیکه به این دیربازخورد آگاه نیست پیش خودش میتواند سیگار کشیدنش را خودویرانگری بپندارد و
دچار خوددرگیری خودخاسته بگردد، هنگامیکه در حقیقت ناخوداگاهانه خودویرانگری ای در کار نیست.
اینجا، کس ناخودآگاه گرایش به سیگار دارد، چون هربار میکشد احساس خوبی پیدا میکند و نیکوتین میدانیم
فرایند اندیشیدن را تندا میبخشد و حسی رها و آزاد بودن میدهد،؛ هرآینه همزمان کس خوداگاهانه میداند که هر پکی
که میزند دربرگیرنده ای آسیبی شاید جایگزین ناپذیر باشد و میکوشد از سیگار بپرهیزد، ولی ناخودآگاه او همراهی نکرده
و خوددرگیری پدید میآید و ریشه میدواند.
.Unexpected places give you unexpected returns